ریشه مشکلات مردم لبنان و عراق، مطالبات انباشته شده دهههای گذشته است
به گزارش جماران، روزنامه اعتماد نوشت:
عراق و لبنان، در هفتههای گذشته شاهد اعتراضات گسترده مردمی به مشکلات اقتصادی و فساد در حکومت بودند. در این میان، گروهی از رسانههای بینالمللی و برخی از گروهها در این دو کشور، تلاش کردند تا اعتراضات عمومی را متوجه نفوذ ایران در منطقه و مخالفت با اثرگذاری تهران در سیاست این کشورها توصیف کنند. نقطه مشترک عراق و لبنان، وجود گروههای بانفوذ شیعه و همچنین حمایت جمهوری اسلامی ایران از گروههای مسلحی است که در لبنان علیه اشغالگری و در عراق علیه تروریسم مبارزه میکنند. حمایت ایران از این گروهها یکی از بهانههای دولت ایالاتمتحده امریکا برای اعمال تحریمهای گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران و همراهی برخی کشورهای منطقهای با آن بود. همزمان گروهی از استراتژیستها و مقامهای امریکایی هم معتقدند که تحریم اقتصادی ایران و فشار بر مردم ایران، باعث خشک شدن منابع مالی و انسانی گروههای محور مقاومت در عراق و لبنان شده است و این گروهها را به سمت فروپاشی و از دست دادن حمایت مردمی سوق میدهد. در گفتوگو با حسن داناییفر، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در عراق، از او در مورد این ادعا که اعتراضات در عراق و لبنان، علیه نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران انجام میشود، سوال کردیم. داناییفر که به تازگی به عراق سفر کرده است، چنین ایدهای را کاملا منتفی میداند. این دیپلمات معتقد است که هر چند مسائل جاری در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا، همچون سیالی در ظروف مرتبط بر هم اثر میگذارد، اما ربط دادن اعتراضات اخیر مردم لبنان و عراق به سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، با واقعیت میدانی در این کشورها منطبق نیست. در ادامه متن کامل گفتوگو با حسن داناییفر، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در عراق مطالعه میکنید.
به نظر شما میان اعتراضات اخیر در لبنان و اعتراضات هفتههای گذشته در عراق ارتباطی وجود دارد؟
به گمان من مسائل جاری در عراق و لبنان، شاید ارتباط ارگانیک با یکدیگر نداشته باشند، اما سرچشمه آنها از مشکل مشترک و مشابهی است. انباشت و تراکم مطالبات مردم در عراق و لبنان، مشابه یکدیگر است. در لبنان شاهد این هستیم که مشکلات مزمن اقتصادی و مدیریتی، از مسالهای ساده همچون جمعآوری و دفن زبالههای شهری گرفته تا کمبود برق و وضع مالیاتها و تعرفههای جدید، در شرایطی که منابع درآمدی مردم و دولت محدود است، باعث شده تا مردم تحت فشار قرار گیرند. در عراق هم انباشتی از مطالبات، در کنار فساد اداری گسترده، باعث شده که مردم مطالبات بهحقی را از حکومتشان داشته باشند. هر اندازه که موضوع اعتراضها در عراق و لبنان به یکدیگر شبیه باشد، به گمان من نمیتوان به لحاظ سازماندهی و ساختاری، اعتراضات در این دو کشور را یکی دانست. اعتراضات در لبنان و عراق، به یکدیگر شبیه هستند، اما ارتباط مستقیمی با یکدیگر ندارند.
تردیدها و گمانهزنیهایی مطرح شده است که باتوجه به نفوذ و اثرگذاری جمهوری اسلامی ایران در این دو کشور، ممکن است گروهی از مخالفان نفوذ منطقهای ایران در تحریک و سازماندهی این اعتراضات دست داشته باشند، یا تلاش کرده باشند درنتیجه شعلهور شدن چنین اعتراضاتی، آن را به ضرر ایران سوق دهند. چنین تحلیلی به نظر شما تا چه اندازه صحیح است؟
شاید با قطعیت نتوان چنین تحلیلی را رد کرد، اما واقعیتهای میدانی همه جنبههای چنین تحلیلی را تایید نمیکند. یکی از احتمالها این است که دستهای خارجی به تحریک و تشدید این اعتراضات کمک کرده باشد. به هر تقدیر افراد، نهادها و مجموعههایی در درون این دو کشور و خارج از آن وجود دارند که به دنبال سوءاستفاده از شرایط و موجسواری بر احساسات عمومی علیه ایران باشند. دستکم در تبلیغات میتوانیم ببینیم که گروهها و رسانههایی تلاش کردهاند موضوع اعتراضات مردمی در لبنان و عراق را اعتراضی به دوستان و نزدیکان تهران در این کشورها معرفی کنند. اما واقعیات میدانی نشان میدهد که این موضوع صحت ندارد. اتفاقا در لبنان، دوستان جمهوری اسلامی ایران، ازجمله برخی چهرههای حزبالله لبنان، حتی در میان مردم معترض حضور داشتند و در راهپیماییها شرکت کردند. تعبیر اینکه اعتراضات در عراق و لبنان به نفوذ و قدرت ایران در منطقه مرتبط باشد، صحیح نیست.
در عراق شاهد هستیم که یکی از نزدیکترین دوستان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در عراق، جریان صدر است. جریان صدر یکی از جریانهایی است که به صورت عمیق و استراتژیک بین این مجموعه و مجموعههای داخل ایران وجود دارد و این موضوع در افکار عمومی عراق هم علنا واضح و روشن است. جریان صدر همواره علاقهمند به گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق است، بود و براساس شناختی که من از این جریان دارم، خواهد بود. در همین اعتراضات اخیر مشاهده کردید که جریان صدر یکی از کلیدیترین هواداران معترضان بود. همین موضوع نشان میدهد تا چه حد گمانهزنی در مورد سمت و سوی این اعتراضات علیه ایران، نادرست و بیبنیان است. به هر تقدیر، آنان که قصد تخریب روابط تهران با شرکا و متحدانش را داشته باشند، از هر فرصتی برای بههم زدن این روابط استفاده میکنند و به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای تضعیف توان جمهوری اسلامی ایران، از هر رویدادی در منطقه بهرهبرداری تبلیغاتی خواهند کرد. در همین هفتههای جاری، درست در پی برگزاری راهپیماییها و اعتراضات در سراسر عراق، شاهد برگزاری راهپیمایی اربعین بودیم، مشخصا میتوان گفت که امسال نسبت به سالهای گذشته، استقبال مردم عراق از زائران ایرانی بهشدت افزایش یافته بود. استقبال و احترامی که از زائران ایرانی شد، خط بطلانی بر همه این تحلیلها بود که قصد دارند شکافی را میان ایران و عراق به تصویر بکشند. من شخصا خودم به همراه معاون اول محترم رییسجمهور اسلامی ایران، آقای جهانگیری روز شنبه این هفته در کربلا بودم و حقیقتا استقبال مردم عراق را از زائران ایرانی از نزدیک مشاهده کردم.
گفتید که بخشی از مطالبات مردمی در عراق و لبنان، مربوط به کمبودهای اقتصادی است. فکر میکنید مساله تحریمها علیه ایران و فشاری که
از سوی دولت امریکا به گروههای مرتبط با جمهوری اسلامی ایران وارد میشود تا چه اندازه به این کمبودها مرتبط باشد؟
من این را هم قبول ندارم، واقعا مشکلات داخلی عراق و لبنان به تحریمهایی که علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شدهاند، ارتباطی ندارد. عراق کشوری است که اقتصاد آزاد و روابط گسترده بینالمللی دارد. نباید فراموش کرد که عراق در واقع به دلیل منابع درآمدیاش یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه است که محدودیتی هم در تجارت با جهان ندارد. اگر عراق به بزرگترین شریک تجاری ایران در سالهای اخیر تبدیل شده است، امری نیست که از روی اجبار باشد، بلکه براساس انتخاب و مصالح عمومی عراق این تصمیم توسط عراقیها گرفته شده است. روابط اقتصادی و تجاری تهران و بغداد نباید اینگونه ارزیابی شود که گویی عراق به پیروی از خواست ایران مجبور به این کار شده است. رهبران و سیاستمداران عراقی براساس مصالح و منافع ملی کشورشان وارد معامله با تهران شدهاند. اینکه میگویم براساس واقعیت است، شاهد آن هم اینکه عراق در زمینه مبادلات بانکی، ملاحظات و تفحظهای جدی دارد و جمهوری اسلامی ایران هم مجبور به رعایت این شرایط بغداد است. اینطور نیست که ما به آنها دیکته کنیم، اجبار ما به رعایت ملاحظات عراق در مبادلات بانکی یک مشکل جدی در روابط تجاری دو کشور ایجاد کرده است. تجارت با ایران، نه تنها باعث اذیت و آزار و ایجاد مشکل برای عراقیها نیست، بلکه بسیار به نفع آنهاست. از سالهای حکومت حزب بعث تاکنون، چندین دهه مردم عراق را زیر سایه کودتا و جنگ منطقهای و محاصره اقتصادی و ناآرامی داخلی و حمله ابرقدرت خارجی و بعد از آن هم تروریسم قرار گرفتهاند. این شرایط باعث شده که مطالبات مردم عراق برای دههها روی هم انباشته شود و اکنون هم مساله فساد فراگیر و هدررفت منابع کشور، به یکی از عمدهترین مشکلات مردم تبدیل شده است. تمام این مسائل مربوط به درون جامعه عراق هستند و مسائلی نیستند که از خارج به آنها تحمیل شده باشد. نباید تصور کرد که تمامی این مشکلات به خاطر رابطه با یک کشور یا یک دولت خارجی در عراق ایجاد شده است، همه این مسائل ریشه در تاریخ معاصر عراق دارند.
در مورد لبنان هم همینطور است، دولت لبنان که دچار تحریمی نیست، کمکهای خارجی به این دولت پرداخت میشود، روابط با کشورهای مختلف برقرار است، حتی کشورهایی که چندان هم رابطه خوبی با تهران ندارند. ممکن است تحریمهایی غیرمشروع ازسوی برخی کشورها علیه حزبالله لبنان برقرار شده باشد، اما مجموعه نهادهای دولتی لبنان، بانکهای این کشور و تجارت خارجی فارغ از تحریمها در حال انجام است.
اینکه بگوییم کشورهایی مانند لبنان و عراق به دلیل تحریمهای غیرقانونی و غیرمشروعی که علیه مردم ایران وضع شده است، پاسوز ما شدهاند یا جور ما را میکشند، صحیح نیست. حتی من تصور میکنم که در این شرایط ممکن است ما جور آنها را بکشیم و برای رعایت مصالح کشورهایی همچون عراق برای روابطشان با امریکا و جلوگیری از آسیب دیدن آنها مجبور به رعایت قوانین و مقرراتی باشیم که به منفعت ما نیست.
شما قاطعانه اعتقاد دارید که مسائل جاری در عراق و لبنان، تحتتاثیر مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی ایران نیست.
من به صراحت میگویم، مسائل عراق نه به تحریم ایران و نه به غیرتحریم ایران ارتباطی ندارد، در مورد تحریمها، تصادفا شرایط برعکس هم هست، تحریمها علیه ایران باعث شده تا کالاهایی با کیفیت خوب،
با قیمت بسیار مناسب و رقابتپذیری بسیار بالا به عراق برسد.
ادعاهایی از سوی برخی رسانهها در مور د سرکوب شدید معترضان مطرح میشود، تا چه حد قرین به صحت است؟
این موجسازیهای خبری و این ادعاها بیسابقه نیست و در آینده هم ادامه خواهد داشت. این ادعاها توطئههایی است که نطفه آن در رحم دشمنان ایران پرورش پیدا میکند ولی نهایتا مرده به دنیا میآید. بهترین مثال نقض چنین ادعاهایی همین راهپیمایی اربعین بود. 3 میلیون و 200 تا 3 میلیون و 300 هزار ایرانی در طول هفتههای گذشته به عراق رفتند، مراسمی که درنهایت دوستی و برادری و همکاری و امنیت برگزار شد. مگر پیامی بزرگتر از این برای دنیا وجود دارد؟
موضوعی نیست که مربوط به چند ماه پیش باشد، اتفاقی است که همین پریروز رخ داد، هنوز هم مردم در حال بازگشت از خاک عراق به کشور هستند. روابط تهران و بغداد، خوب و سازنده است. انتظار دیگری از بنگاههای خبری وابسته به نهادهای ضدایرانی نمیرود. انتظار نداریم که رویترز و امثال رویترز ابعاد راهپیمایی اربعین را برجسته کنند. دقیقا به خاطر ترس و وحشتشان از رابطه حسنهای است که میان مردم و دولتها در منطقه وجود دارد که تلاش میکنند چنین اخبار کذبی را گسترش دهند. باید توجه کرد که دولتها و مجموعههایی که خواستار پیشبرد اهداف سوء خود در منطقه هستند، به جای تکیه بر امنیت و ثبات و اشتراکات، تلاش میکنند شکافها را دامن بزنند، چراکه منفعت سلطهطلبانه خود را فقط در شرایط بیثباتی و ناامنی و اختلافات منطقهای میبینند، نه در شرایط همکاری و اتحاد و شراکت کشورهای منطقه.
تحولات اخیر لبنان و عراق، با تصمیمهای جدید امریکا در مورد سوریه همزمان شد. از یکسو نظامیان امریکایی قرار است به خاک عراق عقبنشینی کنند و از سوی دیگر هم در لبنان، برخی گروههای سیاسی، وزیر خارجه این کشور، جبران باسیل را هدف اصلی انتقادها قرار دادهاند که به تازگی به شدت از بازگشت دمشق به اتحادیه عرب حمایت کرده بود. فکر میکنید آیا تحولات سوریه که همسایه هر دو کشور است، میتواند تاثیری بر این رویدادها در عراق و لبنان داشته باشد؟
منطقه غرب آسیا و خاورمیانه قطعا یکی از پرچالشترین مناطق جهان امروز است. پروندههای بینالمللی منطقهای چندین دهه است که ادامه یافته و شک نداشته باشید که در چند دهه آینده هم همراه مردم منطقه خواهند بود. پربیراه نیست که بگوییم مسائل منطقه، مانند ظروف مرتبط با یکدیگر، برهمکنش و اثر متقابل دارند. رویدادهای شمال شرقی سوریه، اشغال سرزمینهای شمالی سوریه ازسوی ترکیه، عقبنشینی امریکا از سوریه، آوارگی تعداد بیشتری از مردم سوریه بر اثر جنگ، ادامه جنگ یمن و اعتراضات در عراق و لبنان قطعا اثراتی بر هم گذاشتهاند. قطعا زمانی که رژیم غاصب اسراییل در منطقه است، این موضوعها و پروندهها اتفاق میافتد. همانگونه که گفتم طبیعی است که دولتهای متخاصم خارجی، خواستار نفاق و چنددستگی در منطقه هستند. تداوم حضور امریکا و رژیم اشغالگر قدس در منطقه مستلزم آشوب و بههم ریختگی در منطقه است. وظیفه اصلی بر دوش فرزندان و مردم منطقه است که این درد منطقهای را متوجه شوند و آن را درمان کنند که انشاءالله هم این کار را خواهند کرد. توان کافی در میان بچههای منطقهای وجود دارد و این مساله را حل خواهند کرد.