« واقعیت اینست که مسئولان ما در تمام بخشهای دولتی و حکومتی «جاماندگان» از تحولات اجتماعی جامعه امروز خودمان هستند و باید فکری به حال جاماندگی خودشان بکنند و به این سوال اساسی پاسخ بدهند که چرا نتوانستهاند حیات طیبه انسانی را آنطور که در شان نظام جمهوری اسلامی است تحقق ببخشند.»
به گزارش جماران، حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اربعین حسینی هم گذشت و دو ماه محرم و صفر که امام خمینی درباره برگزاری عزاداریهای سنتی در این دو ماه سفارش اکید میفرمودند نیز در حال سپری شدن هستند. در سالهای اخیر، در ایران به ظواهر شعائر دینی از جمله عزاداری در محرم و صفر و فاطمیه و سایر مناسبتها بسیار بیشتر از گذشته پرداخته میشود. علاوه بر راهپیمائی پرتبلیغات اربعین، ابداعاتی از قبیل جاماندگان اربعین، شیرخوارگان حسینی و محسنیه و قاسمیه و... نیز به مناسبتها اضافه شدهاند و انصافاً به برکت تبلیغات پرحجم رسانه ملی عدهای از مردم را نیز جذب کردهاند. توجه به ظواهر هم لازم است و نباید آن را نفی کرد اما منظور امام از زنده نگهداشتن محرم و صفر، وسیله قراردادن عزاداریها، برای زنده و سالم نگهداشتن جامعه در پرتو مکتب امام حسین علیهالسلام و تحقق حیات طیبه موردنظر اسلام است.
بدون اینکه به میزان تاثیرگذاری این ابداعات در تقویت بنیانهای اعتقاد دینی مردم و تحقق حیات طیبه اسلامی بپردازیم، لازم است به این سوال اساسی پاسخ بدهیم که ارزیابی مسئولان ما از میزان پایبندی به تعلیمات دینی و مشخصاً التزام به مکتب امام حسین علیهالسلام در جامعه ما چقدر افزایش یافته است؟
شاید سوال روشنتر این باشد که افزایش چشمگیر و جهشی پرداختن به ظواهر در سالهای اخیر آیا توانسته میزان پایبندی مردم به ویژه نسل جدید به محتوای دین و تعالیم اهلبیت بویژه مکتب امام حسین علیهالسلام را افزایش دهد؟
باید اعتراف کرد که پیدا کردن پاسخ دقیق این سوال کار آسانی نیست و به بررسیها و آمارگیریهای گستردهای نیاز دارد. بااینحال، در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که مشاهدات میدانی مرتبط با معاشرتها، رفت و آمدها، اظهارنظرها، رویدادهای اجتماعی و عملکردها میتوانند پاسخی کلی، که تا حدود زیادی مقرون به صحت و قطعیت هستند، به سوال بسیار مهم ما بدهند.
میزان طلاق در جامعه ما که هر روز در حال بیشتر شدن است، مفاسد اقتصادی که روزافزون است، ناهنجاریهای اجتماعی، اعتیاد، دزدی، سیر صعودی پروندههای ورودی به دادگاهها و گسترش بداخلاقیها و اختلافات میتوانند وضعیت امروز جامعه ما را نشان بدهند. اینها نشانههای خوبی نیستند و به روشنی نشان میدهند جامعه ما از نظر اعتقادی و ایمانی دچار یک بیماری خطرناک است.
اگر به بزرگان ما گزارش داده میشود که به دلیل شرکت این تعداد افراد در این مراسم و فلان دعا و فلان گردهمائی، اوضاع بسیار خوبست و همه چیز به طرف بهتر شدن به پیش میرود، درخواست صاحب این قلم اینست که بزرگان، به این گزارشها اعتماد نکنند و به این نکته بسیار مهم توجه نمایند که مجموع این افراد فقط به زیر 5 درصد جمعیّت کشور میرسند. قطعاً اعمال و رفتار و افکار 5 درصد یک جامعه را نمیتوان به کل آن جامعه تعمیم داد. اینهم قطعی است که نمیتوان 95 درصد دیگر را در مقابل این 5 درصد دانست، ولی با توجه به این دو واقعیت، میتوان به این نتیجه رسید که برای دریافتن درست آنچه زیر پوست جامعه ما وجود دارد، به بررسیهای عمیقی نیاز است و نباید به ظواهر تکیه کرد.
به هیچ وجه نباید به جامعه، با عینک بدبینی نگاه کرد کما اینکه عینک خوشبینی نیز کسی را به واقعیات جامعه نمیرساند. رشد فوقالعاده ناهنجاریهای اجتماعی که به نمونههائی از آن اشاره کردهایم، باید همه را به ویژه مسئولان نظام را به واقعبینی رهنمون شود. واقعیت اینست که مسئولان ما در تمام بخشهای دولتی و حکومتی «جاماندگان» از تحولات اجتماعی جامعه امروز خودمان هستند و باید فکری به حال جاماندگی خودشان بکنند و به این سوال اساسی پاسخ بدهند که چرا نتوانستهاند حیات طیبه انسانی را آنطور که در شان نظام جمهوری اسلامی است تحقق ببخشند.