شاید زمان آن رسیده باشد که این سئوال مطرح شود از چه زمانی بدین جا رسیدیم که سوء استفاده از قدرت را به تدریج تبدیل به عرف کردیم؟

تابناک در یادداشتی با عنوان  «مشکل ما در جمهوری اسلامی ایران از کجا شروع شد؟» نوشت: امروز رسانه ها تصویری از کره جنوبی مخابره کردند که نشان می دهد مردم این کشور در اعتراض به انتصاب فردی به عنوان وزیر دادگستری،به خیابان ها آمده اند و خواستار استعفای رئیس جمهور به خاطر این انتصاب شده اند.قصه این است که «چو کوک» که به عنوان وزیر دادگستری منصوب شده، متهم است که همسرش برای پذیرش یک نفر در دانشگاه عالی سئول،اعمال نفوذ کرده است!

تصویری که رسانه ها مخابره کرده اند،هزاران نفر را نشان می دهد که خواهان برکناری رئیس جمهور هستند.

1076997_138

احتمالا این افراد اعمال نفوذ همسر وزیر دادگستری را در حد توصیه برای پذیرش یک نفر در دانشگاه را مقدمه فسادهای گسترده تری از جانب او یا شخص وزیر می دانند. شاید هم پیش فرض آنها این است که فردی که همسرش،سابقه سوء استفاده از مقامش را دارد،صلاحیت این را ندارد که بتوانند در جایگاه وزیر دادگستری «داد» مردم را بستاند.ممکن هم هست که اعتراض آنان این باشد چرا رئیس جمهور بر چنین اتهامی چشم پوشی کرده و آن فرد را به عنوان وزیر دادگستری منصوب کرده است.

در ایران،داستان، تفاوت اساسی با کره جنوبی دارد.آنقدر فاصله دارد که نمی توان به راحتی آن را برای یک شهروند کره جنوبی،توضیح داد. نمی توان به او گفت در ایران،توصیه نامه از یک مقام برای تصدی یک پست یا انتقال از یک دانشگاه سطح پایین به یک دانشگاه درجه یک،تقریبا عرف است!تا جایی که می توان به طنز گفت اگر کسی در این زمینه شکایتی را علیه مسئولی که توصیه نامه داده را در دادگاه اقامه کند،احتمالا محکوم می شود که آن مسئول بر اساس عرف جاری مملکت،عمل کرده است!!چگونه می توان به یک شهروند کره جنوبی فهماند که در ایران توصیه یک مقام عالی برای انتصاب و انتقال به پست ها و جایگاه های بالاتر،نه تنها سو استفاده از مقام تلقی نمی شود که احتمالا برای آن مقام توصیه کننده هم جایزه استعداد یابی و کشف استعدادی تازه را به ارمغان بیاورد.لذا شاید برای ما خنده دار باشد که چرا ده ها هزار نفر از مردم شهر سئول به خاطر یک توصیه نامه به خیابان ها آمده اند!

شاید زمان آن رسیده باشد که این سئوال مطرح شود از چه زمانی در جمهوری اسلامی ایران(و نه سلطنت شاه) بدین جا رسیدیم که سوء استفاده از قدرت را به تدریج تبدیل به عرف کردیم؟احتمالا ریشه این مساله در جمهوری اسلامی،به زمانی برگردد که به خاطر فضای انقلابی و تغییر ساختار و نظامی سیاسی،به افرادی نیاز بود که تعهد بیشتری به نظام سیاسی داشته باشند؛چه اینکه ایده این بود که یک هدف والا را نمی توان با افرادی که به آنان اعتقادی سرسختانه ندارند به ثمر رساند.یافتن افراد متعهد طبیعتا در یک روند شایسته سالارانه اتفاق نمی افتاد و لاجرم توصیه نامه در جمهوری اسلامی ایران برای معرفی افراد متعهد،به راه افتاد. ضرورت توصیه نامه ها برای یافتن افراد متعهد، در سالهای اولیه انقلاب،قابل درک بود. یک نظام نو ساخته شده بود که کارگزاران متناسب با آن را باید جستجو می کردند و می یافتند.اما آسیبی که این مساله سالها بعد، بر نظام سیاسی و اداری کشور وارد کرد،رواج توصیه نامه به عنوان یک روال مرسوم با تغییر ماهیت آن بود. به ویژه در سالهای پس از جنگ تا کنون،توصیه نامه برای افراد متعهد،جای خود را به توصیه نامه برای افراد نزدیک،دوست و اقوام عموما فاقد صلاحیت حداقلی داد و چون این توصیه نامه ها  ابتدای انقلاب با نیتی سالم بنا نهاده شده بود،سال های اولیه حساسیت کمتری ایجاد می کرد،اما به تدریج توصیه نامه در گوشت و پوست و استخوان مسئولان و مردم رسوب کرد؛مسئولان توصیه نامه را ابزار قدرتی در اختیار خود دیدند که بدان وسیله نیروهای تحت امر خود را در نهادهای گوناگون به کار می گرفتند و مردم هم با همه گیر شدن استفاده از توصیه نامه ها،هر کسی تا جایی که امکان استفاده از آن را داشت از آن دریغ نمی کرد و بدین ترتیب شهروندان هم اگر چه به اجبار ساختار،اما در نهایت پذیرفتند که خود نیز باید تابع نظام توصیه شوند و برای اشتغال، انتصاب و ارتقاء، ضوابط را اولویت چندم خود قرار دهند و رابطه های خود را به کار گیرند.

آن مساله ای که از آن به عنوان پارتی بازی یاد می کنند،بدین گونه در کشور رواج یافت .ابزاری که مسئولان برای بسط قدرت از آن استفاده کردند و مردم هم به اجبار برای پیشبرد کارهایشان به آن تن دادند! همه گیر شدن این مساله حس اعتراض به توصیه نامه و پارتی بازی را در کشور کمرنگ کرد و همه نسبت به این مساله بی حس و به نوعی کرخت شدند.تفریبا طبقه متوسط کشور که باید در اعتراض و انتقاد به این مساله،پیشتاز باشد،خود درگیر و متنفع از این پدیده شد و دیگر آن را مساله خود و کشور ندانست.جالب اینجاست که خود مسئولان که گاهی، متوجه وخامت نظام توصیه نامه ای می شوند، نظام های قدیمی توصیه نامه ای را کنار می گذارند و چون خود را راس نظام قانونگذاری و اجرایی کشور هستند،روش های نوینی را برای احیای همان نظام توصیه نامه ای ابداع می کنند.

امروز دیگر سخت است که ما باور کنیم که به خاطر توصیه نامه همسر یک وزیر برای پذیرش فردی در یک دانشگاه، مردم کره جنوبی،خواها برکنار رئیس جمهور کشورشان هستند؛همانگونه که برای آنان سخت است که باور کنند،این نظام توصیه نامه ای در ایران عرف است و در جایی مانند دانشگاه ها حتی قانون است و ما توصیه نامه را ضابطه مند کرده ایم!

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 1271651
  • منبع: تابناک
  • نسخه چاپی

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.