به گزارش جماران؛ غلامرضا ظریفیان در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت:
«نامهنگاریهایی نظیر نامه اخیر سید محمد خاتمی به دبیرکل سازمان ملل متحد برای درخواست از سازمان ملل جهت پیشقدم شدن در مقابله با یک جنگ احتمالی در خاورمیانه، اقدامی معمول در عرصه بینالملل است که البته هر سیاستمداری دارای جایگاه مناسب برای انجام آن نیست. رئیس جمهوری اسبق ایران به وضوح در دنیا شخصیتی ضد جنگ و خواستار گفتوگو و مصالحه شناخته میشود و از این منظر دارای اعتباری جهانی است.
هم هشدارهای مورد اشاره این نامه خطاب به آقای گوترش واقعبینانه به نظر میرسد و هم پیشنهادهای ذکر شده منطقی هستند. این نامه در واقع دبیرکل سازمان ملل را در جریان دو مسأله مهم قرار میدهد؛ اول موضوع ظلمی که امریکا در نظام بینالملل با وضع تحریمهای رو به افزایش علیه ملت ایران مرتکب شده و میشود. دوم نیز خطری که از جانب سیاستهای واشنگتن متوجه منطقه خاورمیانه و البته کل دنیا است. به عبارتی این نامه دو دغدغه ملی و بینالمللی را در ادامه یکدیگر طرح کرده و به دنبال ایجاد موضعی همدلانه در نفی این وضعیت و قدم برداشتن در جهت عکس آن است. ضمن اینکه رئیس دولت اصلاحات تذکر درست و منطقی هم درباره نقش سازمان ملل در این دست مناقشات و لزوم فعال شدن این سازمان به شکل عادلانه در میانه این اختلافات دارد. در شرایطی که به وضوح خطر درگیری نظامی جدیدی در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه رو به افزایش است، نمیتوان از لزوم بالاتر رفتن صداهایی در داخل خطاب به خارج از کشور چشمپوشی کرد. در اینکه در صورت وقوع درگیری نظامی، کشورهای فرامنطقهای و همین طور همپیمانان آنها در منطقه متحمل صدمات و خسارات سهمگینی خواهند شد شکی نیست اما در این نکته هم نمیتوان شک کرد که دود چنین اتفاقی در چشم تمام کشورها خواهد رفت و مسیر توسعه و آرامش را در کل خاورمیانه مختل خواهد کرد و همه اطراف قضیه در خسارات چنین اتفاقی سهم خواهند داشت.
با توجه به این واقعیت روشن است که یک ضرورت این شرایط، استفاده بیش از پیش از توان و ظرفیت چهرههای صاحب نام و دارای کارنامه ایرانی در سطح جهان به موازات تلاشهای بازدارنده نیروهای نظامی کشورمان است. بارها تأکید شده که توان دیپلماتیک و توان نظامی دو بال پیشرفت یک کشور و دو ابزار اصلی بازدارندگی هستند. در شرایط کنونی برای آینده منطقه میتوان دو فرض عمده را مطرح کرد؛ یکی رخ دادن درگیری نظامی و دیگری عدم وقوع این اتفاق. چیزی که کشور ما در هر دوی این حالات و موقعیتها بدان نیازمند است «وحدت» در داخل میان تمام نیروهای سیاسی و اجتماعی است که نگران از دست رفتن ظرفیتهای سرزمینی و انسانی ما هستند. ما اکنون نیاز داریم تا وضعیت کوشندگان راه گفت و گو و کسانی که حاملان پیام صلح منطقی و عزتمندانه برای دنیا هستند، در داخل نیز تغییر کرده و متناسب با ظرفیت و پایگاه اجتماعی آنها تثبیت شود. به عبارتی استفاده از ظرفیت کسانی که دارای موقعیتی بینالمللی هستند برای حفظ صلح در منطقه تنها در شرایطی امکانپذیر است که موقعیت داخلی آنها هم متناسب با مقبولیت عمومی آنها تغییر کند.»