به گزارش جماران، مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ در روزنامه اعتماد نوشت:
انتخاب آقای بوریس جانسون به عنوان نخستوزیر بریتانیا از پیش تقریبا قطعی بود. به این دلیل که او تنها کاندیدایی بود که میتوانست نظرات جناح تندروی محافظهکاران که بر خروج از اتحادیه اروپا به هر قیمتی تاکید داشتند را به خود جلب کند. هیچیک از دیگر نامزدهای حزب چنین شرایطی را نداشتند. او همچنین تنها کسی که در میان نامزدها بود که با داشتن محبوبیت نسبی میتوانست نظرات مختلف هواداران برگزیت را به سمت خود جذب کند. طبیعتا در شرایطی که دولت نه چندان مستحکم حزب محافظهکار بنا دارد به هر قیمتی بر سر کار باقی بماند، تنها نامزد ممکن در این مسیر بوریس جانسون بود. جانسون هم جاهطلبی لازم و هم اراده کافی را در این مسیر دارد. تصور میشد که او تنها نامزد محبوبی بود که میتوانست تحت هر شرایطی، ولو بدون توافق با اروپا, برگزیت را به انجام رساند.
ولی این به معنای پایان ماجرا نیست. در شرایطی که تنها 100 روز به ضربالاجل برگزیت باقی مانده است این روزها میتواند اتفاقات فراوانی رخ دهد. جانسون تلاش نا فرجامی را انجام داد تا بتواند با انحلال پارلمان و در غیاب مجلس برگزیت را پیش ببرد. این تلاش با شکست جدی مواجه شد. از ابتدا هم واضح بود که شکست میخورد، چراکه وقتی فردی موجودیت خود را از پارلمان کسب میکند، نمیتواند آن را در ادامه مسیر حذف کند. این مانند شرایطی است که مدیرعامل، هیاتمدیره شرکت خود را منحل کند که چنین شرایطی نه در عرف پارلمانتاریسمی دنیا مرسوم است و نه مشابه این اقدام در بریتانیا حداقل طی یکصد سال اخیر رخ داده است.
بنابراین هنگامی که چنین اتفاقی رخ میدهد همان بازی گذشته خانم ترزا می تکرار میشود که احتمالا در آن قوانین و اصلاحیههای زیادی از سوی نخستوزیر مطرح میشود که به احتمال زیاد هیچکدام رای کافی نخواهد آورد. وقتی این بازی تکرار میشود یکی از این دو اتفاق باید رخ دهد. یا باید رفراندوم مجدد در بریتانیا برگزار شود که آقای جانسون هرگز تن به چنین کاری نخواهد داد. راه دوم این است که مجلس و دولت را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار شود.
در شرایط فعلی به نظر میرسد با توجه به تزلزلی که در داخل حزب محافظهکار وجود دارد. اعضای راست میانه حزب عملا در حال کنارهگیری از رهبری و بدنه حزب هستند و قصد همکاری در دولت آینده را ندارند و از سوی دیگر شاهد آن هستیم که چندین وزیر نیز با احتمال روی کار آمدن جانسون کنارهگیری کردند. در این موقعیت، حزب محافظهکار شانس بسیار پایینی دارد که حتی به صورت ائتلافی بتواند در یک انتخاب زودهنگام اکثریت کنونی خود را حفظ کند. بنابراین تنها گزینهای که باقی میماند، امید بستن به احزاب تند افراطی است که به شدت طرفدار خروج بدون توافق از اتحادیه اروپا هستند. آنها هم متهم به فاشیسم و افراطگرایی هستند بنابراین تنها متحدین جدی آقای جانسون همین طیف در بریتانیا خواهند بود به علاوه آقای ترامپ از نخستوزیری جانسون به طور مستقیم حمایت کرد. در این شرایط انتخاب آقای جانسون و حزب محافظهکار در یک انتخابات مجدد زودهنگام بسیار بسیار دشوار است. البته این به معنای آن نیست که طرف مقابل بتواند به آسانی پیروز این رقابت باشد. به این دلیل که حزب کارگر هم دو مشکل بزرگ دارد که یکی مربوط به دشمنیها و موانعی است که برای آقای جرمی کوربین و تیم او وجود دارد و از سوی دیگر تاکید اکثریت اعضای حزب کارگر برای برگزاری رفراندوم مجدد است که البته جرمی کوربین به طور مشخص به آن تمایل نشان نداده هر چند که به آن تمکین کرده است. روز پنجشنبه نیز بناست حزب کارگر راهپیمایی سراسری را برگزار کند که طی آن قرار است از دولت بخواهند تا انتخابات زودهنگام برگزار کند. این موضوع مهمی است که به نوعی میتوان آن را یک نظرسنجی پیش از انتخابات دانست. به نظر میرسد، راهکارهای پیش روی آقای جانسون بسیار محدود است و به احتمال قریب به یقین جانسون مجبور است طی دو ماه آینده انتخابات سراسری برگزار کند. در غیر این صورت همه عقلا و دستاندرکاران حوزه اقتصاد و دیپلماسی در بریتانیا اتفاق نظر دارند که خروج بدون توافق فاجعهای بلندمدت را برای کشور به همراه خواهد داشت. بوریس جانسون تلاشهایی را برای به ثمر رساندن منویات خود در پارلمان مطرح میکند که به نظر میرسد تمام این اقدامات از پیش شکست خورده است و کشور به سمت برگزاری یک انتخابات زودهنگام پیش میرود که باید طی دو ماه آینده منتظر آن باشیم. زمان زیادی به 31 اکتبر و پایان مهلت بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا باقی نمانده و به نظر نمیرسد، دو طرف بریتانیایی و اروپایی این تمایل را داشته باشند که مانند 3 سال گذشته، این بازی بیحاصل ملالتبار و فرسایشی را کش دهند. بحث مهمی که وجود دارد، ترکیب کابینه بریتانیا و از همه مهمتر تعیین وزیر خارجه آینده است. شاید تا چندی پیش همه مطمئن بودند اگر جرمی هانت برای نخستوزیری رای نیاورد قطعا وزارت امورخارجه را ترک خواهد کرد. اما اکنون در شرایط بغرنجی که بوریس جانسون قرار دارد، فضا به سمتی پیش میرود که هانت به احتمال زیاد در پست خود ابقا شود البته اینها همگی بستگی به توافق دوطرفه نیز دارد. با این حال به نظر میرسد که در شرایط فعلی، شخص وزیر امورخارجه چندان تاثیری در سیاست کلی و چند لایه و مبهم بریتانیا نخواهد داشت و تنها میتواند، بحرانها را تا حدی تشدید یا تعدیل کند از همین رو هانت شاید موقعیت خود را حفظ کند. در خصوص ایران نیز که این روزها چالشها میان دو طرف بالا گرفته باید گفت، واقعیت امر این است که شرایط فعلی بریتانیا به خصوص در بحث ایران به صورتی است که تغییر نخستوزیر چندان نمیتواند بر سیاستهای کشور تاثیر شگرفی داشته باشد. ولی به هر حال آقای جانسون مواضع و مسلک نزدیک با ترامپ و ایرانهراسان امریکایی، اروپایی، عربی و اسراییلی دارد. از این رو نباید امیدوار بود که با روی کار آمدن جانسون مواضع بریتانیا نسبت به تهران در حالت سکون بماند یا تعدیل شود. اما برداشت اصلی این است که شرایط میان ایران و بریتانیا به همین ترتیب باقی بماند ولی شاید جانسون به سمت استفاده از چند ابزار دیگر برود. نباید فراموش کرد که امکانات بریتانیا برای تشدید تنش با ایران محدود است و شاید دست به اقداماتی بزند که بیشتر حالت نمادین و تبلیغی دارد و تاثیرگذاری آن اثر تبلیغاتی دارد. به طور مثال خروج از برجام، تشدید حضور نیروهای بریتانیایی در خلیج فارس همچنین برخورد دیپلماتیک و اقتصادی با منافع ایران در بریتانیا از جمله مواردی است که تاثیرگذاری آن محدود است. اما بعید نیست جانسون برای حفظ شخصیت خود در داخل و نشان دادن خوشخدمتی برای ترامپ دست به چنین کارهایی بزند. این احتمال هم وجود دارد که بریتانیا از برجام خارج شود که در کوتاهمدت میتواند مواهبی برای لندن داشته باشد اما در بلندمدت به دلیل دور شدن بیش از پیش از اروپا، بریتانیا را با مشکلات دیگری مواجه میکند چراکه سوای مساله ایران، اتحادیه اروپا به برجام به عنوان یک دستاورد مهم برای نشان دادن اهمیت وجودی فرامنطقهای خود مینگرد.