من از خانمها و آقایان تقاضا دارم یکی از دعاهایتان همین باشد. به کسی که غیبتش را کردهاید و بدگویی او را کردهاید، دعا کنید. دعا برای خودش و دعا برای خانوادهاش و دعا برای عاقبت بهخیری او کنید تا جبران مافات شود.
به گزارش جماران، حوزه نیوز نوشت: کی از بزرگترین گناهان مورد ابتلا در جامعه امروزی مسئله حق الناس است که در این راستا، سلسله دروس اخلاق شنیدنی و خواندنی حضرت آیت الله مظاهری در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
جلسه دوم: حق الناس آبرویی (1)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث ما دربارۀ حقّالنّاس بود. از نظر قرآن و از نظر روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» استفاده کردیم که حقّالنّاس مشکل است، و پروردگار عالم از آن نمیگذرد و اگر جهنّم نبرد، اما حق دیگران را میگیرد؛ ولو به اینکه اعمال بدهکار را به بستانکار بدهد. قرآن میفرماید: «وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُوراً»[1]؛ اعمال خوبی در روز قیامت دارد، اما این اعمال خوب را از او میگیرند و به بستانکار میدهند. حتی در روایات میخوانیم اگر اعمال خوب هم نداشته باشد، اعمال بد بستانکار را به بدهکار میدهند و عذابش چندین برابر میشود.[2]
به هر حال، توجه به این مطلب ضروری است که حقّالنّاس امر مشکلی است که باید مراعات شود. باید هنگام مرگ حق دیگران به گردن ما نباشد، وگرنه عالم برزخ ما خیلی سخت است و عالم قیامت ما سختتر از آن است. نمیشود کسی مورد شفاعت اهلبیت«سلاماللهعلیهم» شود، مگر اینکه بدهکار به مردم نباشد، و الاّ اگر بدهکار باشد در روز قیامت اول بدهکاری باید تسویه شود. یعنی اعمال خوب بدهکار را به بستانکار میدهند و تسویه میکنند. وقتی صاف شد، نوبت به شفاعت میرسد. لذا من از همۀ شما تقاضا دارم که مواظب باشید حقّالنّاس به ذمّۀ شما نباشد. البته اینکه انسان صاف بمیرد و اصلاً حقّالنّاس به ذمّهاش نباشد، کار بسیار مشکلی است، اما بالاخره کار بسیار لازمی است.
حقّالنّاس به دو قسم منقسم میشود؛ یک قسمت مربوط به مال است. انشاء الله بعد مفصل دربارهاش صحبت میکنم. مثل رباخواری و رشوهخواری، کم کاری در ادارهها و بالاخره مال کسی یا مال بیتالمال را ضایع کرده باشد. این بحث مفصلی دارد.
بحث فعلی مربوط به حقّالنّاسی است که مربوط به مال نیست، بلکه مربوط به عرض و آبروی مردم و مربوط به ظلم به دیگران و امثال اینهاست. اینها هم زیاد است و اگر از حق مالی بدتر نباشد، کمتر نیست. کسی پشت سر مردم غیبت کند، گناهش خیلی بزرگ است، اما فقط گناه نیست. آنکه پشت سرش غیبت کردهایم، حقی به ما پیدا میکند که باید این حق را ادا کنیم. بسیاری از فقها میگویند باید به او بگویی من غیبت تو را کردم تا اینکه راضی شود، و این خیلی مشکل است. فتوای من اینست که باید جبران کنید، ولی لازم نیست به او بگویید غیبت تو را کردم یا به تو تهمت زدم زیرا بدتر میشود و نگرانی حسابی پیدا میشود.
لازم نیست به او بگوییم آبروی تو را ریختم و غیبت و تهمت و شایعهپراکنی کردم، اما جبرانش لازم است. جبرانش به اینکه از این به بعد غیبت نکنیم، بلکه تعریف او را بکنیم و پشت سرش از او دفاع کنیم. حسابی دفاع کنیم که دیگر پشت سر او غیبت نشود. راجع به شایعه و تهمت و دروغ و آبروریزی نیز همین است. گناهش خیلی بزرگ است. کسی مال کسی را ببرد یا آبروی کسی را ببرد، معلوم است که مال کسی را ببرد خیلی بد است، اما بدتر اینست که آبروی کسی را ببرد و این در پیش خدا و در پیش همۀ مردم بدتر است. مردم پول را برای آبرو و شخصیتشان میخواهند و ما اگر تهمت بزنیم و شخصیت کسی را بکوبیم و شایعهپراکنی کنیم و او را له کنیم، از خوردن مال خیلی بدتر است. لذا مشهور در بین فقها و مراجع اینست که باید حلالیت بطلبی. فتوای من این است که لازم نیست به او بگویی تهمت زدم و غیبت کردم و آبرویت را بردم، اما جبرانش لازم است؛ به این صورت که از این به بعد غیبت نکنیم و تهمت نزنیم و شایعهپراکنی نکنیم و از این به بعد از او تعریف کنیم و حفظ شخصیتش کنیم. حتی در روایت فرمودهاند دعایش کن: «تَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ»[3].
لذا من از خانمها و آقایان تقاضا دارم یکی از دعاهایتان همین باشد. به کسی که غیبتش را کردهاید و بدگویی او را کردهاید، دعا کنید. دعا برای خودش و دعا برای خانوادهاش و دعا برای عاقبت بهخیری او کنید تا جبران مافات شود. همه باید بدانیم که گناه این حقّالنّاسها اگر از حق مالی بدتر نباشد، کمتر نیست. بسیاری از مردم، مثلاً شما خانمها و آقایان حاضر نیستید دزدی کنید. شخصیت شما اینطور نیست که اگر پول زیادی در مقابلتان باشد، دست به پولها بگذارید. اما گاه دیده میشود همین خانم و آقا که راجع به مال مردم خیلی مراعات میکند، راجع به آبروی مردم مراعات نمیکند. هم غیبت میکند و هم غیبت میشنود. هم تهمت میزند و هم تهمت میشنود. هم شایعهپراکنی میکند و هم شایعه را گوش میدهد. این عادی شده و مصیبتش خیلی بالاست که یک شیعۀ امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» در آبروریزی دیگران عادت کرده باشد. غیبت کند و تهمت بزند و شایعهپراکنی کند. مهمتر اینکه، بعضی اوقات توجه هم ندارد آبروی مردم را میبرد و گناهش از دزدی بدتر است. بعضی اوقات میرسد به آنجا که غیبت و تهمت و شایعه را واجب میداند. غیبت سیاسی، تهمت سیاسی و شایعۀ سیاسی، و بعضی اوقات میگوید واجب است این غیبت را بکنم و این تهمت را بزنم و این شایعه را پخش کنم. قرآن در این باره میفرماید، آیا میخواهی ورشکستهترین افراد را به تو نشان دهم؟ میفرماید کسی که گناه میکند و خیال میکند که ثواب میکند. کسی که کار بد میکند و خیال میکند کار خوب است: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً ، الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً»[4]
قرآن میگوید: ورشکستهترین انسان در دنیا و آخرت کسی است که گناه میکند، اما تخیل میکند که ثواب میکند. باید خیلی مواظب باشیم که گناهانی که عادت شده را ترک کنیم. بعضی اوقات هم شیطان جلو میآید و این گناهان را به عنوان ثواب جا میاندازد، یک دفعه دم مرگ ببینیم که بدهکاریم و چیزی هم نداریم و در عالم برزخ بسیار مشکل داریم و در قیامت نیز همۀ اعمالمان را بگیرند و به کسی بدهند که غیبتش را کردهایم و به او تهمت زدهایم و شایعهپراکنی کردهایم و آبرویش را بردهایم!
حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» بعضی اوقات در درس اخلاق روایتی را برای ما معنا میکردند. طبق آن روایت که ایشان نقل میکردند، اگر کسی غیبت کند و تهمت بزند و شایعه پخش کند برای یک مسلمان، در روز قیامت زبانش به اندازهای دراز است که روی زمین افتاده و مردم این زبان را پایمال میکنند. بعد حضرت امام میفرمودند: این زبان درازی یعنی زبانش دراز شده تا آنجا که آبروی مردم را برده است. به همان اندازه زبانش در روز قیامت دراز میشود و روی زمین میافتد و مردم این زبان را پایمال میکنند. گناه خیلی بزرگ است، اما متأسفانه گناه خیلی زیاد است. کسانی که اهل دلند و تقید به ظواهر شرع دارند، غیبت نمیکنند، شایعهپراکنی نمیکنند و چیزی را که نمیدانند درست هست یا نه، به دیگران نمیگویند و تهمت نمیزنند.
زمانی حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» برای درس آمدند و نفس ایشان به شماره افتاده بود. فرمودند نیامدهام درس بگویم، بلکه آمدهام نصیحتی به شما بکنم. آن نصیحت هم از یک عالم اصفهانی میکنم. از نجف طلبهای را به اصفهان فرستادند برای تبلیغ و خوب درنیاورد. آن عالم اصفهانی به نجف نوشت که وقتی مبلّغ میفرستید، باید هم ملاّ باشد، هم متدیّن باشد و هم عاقل باشد و بتواند ترویج دین بکند. و اگر نمیتوانید سه شرط را احراز کنید، کسی را بفرستید که متدیّنِ عاقل باشد. اگر نمیتوانید، کسی را بفرستید که لااقل عاقل باشد و بتواند دین خدا را حفظ کند. بعد ایشان عصبانی شدند و به ما شاگردها گفتند: اگر علم ندارید، دین ندارید، عقل داشته باشید و نخواهید حوزه را با مزخرفات ضربه بزنید. بعد هم درس نگفتند. ایشان شخصیّتی بود که وقتی از قیطریه به مسجد اعظم برگشته بودند، فرمودند: والله تا حال نترسیدهام. در وقتی که مرا میبردند، آنها میلرزیدند و من به آنها دلداری میدادم. با این حال، نفسشان به شماره افتاده بود و درس نگفتند. تب مالت ایشان عود کرد و تقریباً یک هفته درس ما تعطیل شد. قضیه این بود که یکی از شاگردان حضرت امام که از فضلا بود، داغ و تند بود. او پشت سر یکی از مراجع حرف زده بود. به گوش آن مرجع رسیده بود و آن مرجع تقلید به حضرت امام گفته بود. حضرت امام به اندازهای ناراحت شدند که میلرزیدند.
اینها ساده نیست. کسانی که وارد در این قضایا هستند، مخصوصاً اینکه عالم شهود و عالم بصیرت هم داشته باشند، میبینند که این غیبتها خوردن گوشت مرده است. این تهمتها خوردن چرک و خون است. در روز قیامت مجسم میشود و این غیبتها گوشت گندیده در جهنّم است و این به صورت سگ است و این گوشت را به او میدهند تا بخورد.
روایت دیگری را حضرت امام بارها و بارها در درس اخلاقشان برای ما میگفتند. میفرمودند:
«إجْتَنِبِ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ »[5]
غیبت کردن و پشت سر مردم حرف زدن، خورش سگهای جهنّم است. ایشان میگفتند: اگر کسی عادت به غیبت دارد و غیبت روی غیبت میکند، تجسّم عملش و درندگیهای زبانش کم کم او را به صورت سگ درمیآورد. سگ نمیتواند به بهشت برود، بلکه باید به جهنّم برود و بسوزد تا از حالت سگی دربیاید. این سگ خوراک میخواهد. غیبتهای در دنیا غذای اوست.
همانطور که قرآن کریم میفرماید: غیبت، خوردن گوشت مرده است.
«لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»[6]
اگر دلت نمیخواهد گوشت مرده بخوری، پس غیبت نکن و پشت سر مردم حرف نزن. در اینجا غیبت است و تجسّم عمل در آنجا گوشت متعفّن است و این سگ باید آن گوشت را بخورد. لذا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «إجْتَنِبِ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ »[7]
غیبت، شاخ و دم هم ندارد، در روایات فرمودهاند: «ذِکْرُکَ أَخَاکَ بِمَا یَکْرَهُهُ»[8]؛ علما و مراجع و من جمله حضرت امام در کتب فقهی خود گفتهاند: غیبت آنست که نتوانی در رویش بگویی و پشت سرش بگویی. اگر در رویش بگویی بدش میآید، بنابراین پشت سرش میگویی و این غیبت است.
بالاتر از این، حضرت امام میفرمودند: هرچه در پیش مردم بد است، غیبت است. چیزی که پشت سر کسی بگوییم، ولو اینکه بدش نیاید، اما در پیش مردم بد باشد، غیبت است. حق با حضرت امام است. اگر مکروه و بد است و تو حاضر نیستی در رو یا پشت سرت اینطور حرف بزنند و این حرفها را پشت سر کسی زدی، غیبت است. اما اگر اصلاً این عیب را نداشته باشد و ما به او انگ بزنیم، تهمت میشود. این از نظر حقّالنّاس خیلی بالاتر از اوّلی است. اوّلی بردن آبروست و گناهش خیلی بزرگ است و حقّالنّاس است، اما دومی خیلی بدتر است. لذا در روایات هم از نظر گناه، روی تهمت خیلی بدتر از غیبت حساب میکنند. میگویند تلّ چرک و خون است و باید روی این تلّ چرک و خون بایستد و این تلّ چرک و خون را خودش با تهمتهایش درست کرده است.
خدا جهنّم دارد، اما این جهنّم خاموش است. خدا جهنّم دارد، اما این جهنّم مار و مور و عقرب و حمیم ندارد و خود ما آتش جهنّم را درست میکنیم. قرآن در چندین جا دارد که آتش جهنّم را خودتان درست میکنید و مار و مور و عقرب را خودتان درست میکنید. قبر ما عقرب و مار ندارد و ما هستیم که مار و عقرب را در قبر میبریم.
این سخنهای چو مار و کژدمت مار و کژدم میشود گیرد دمت
لذا در روز قیامت خدا تل چرک و خون ندارد و ما تل چرک و خون درست میکنیم. یعنی در اینجا تهمت میزنیم و در آنجا تل چرک و خون میشود. همین غذا را هم باید بخوریم، تا در میان همه افتضاح شویم. در اینجا مردم را افتضاح کردهایم و در آنجا خودمان را افتضاح میکنیم.
قرآن میفرماید: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُم»[9]؛ خودتان این را فرستادید. آتش و مار و مور و عقرب را خودتان فرستادید و این غل و زنجیرها را خودتان فرستادید.
راجع به بهشت نیز همین است. بهشت الان هست، اما نعمتهای بهشت را خود ما باید بفرستیم: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَةِ»[10]؛ نمازها و روزهها و کمک به دیگران، قصر و حورالعین و جنات تجری من تحتها الأنهار میشود و همه را ما میفرستیم. نعمت را ما میفرستیم و بهشت میشود، بنابراین به بهشت میرویم. نقمت و عذاب را ما میفرستیم و جهنّم میشود، بنابراین به جهنّم میرویم.
بالاترین نعمتها در بهشت خدمت به خلق خداست، هرچه بتوانیم از مردم دفاع کنیم و هرچه بتوانیم آبروی مردم را حفظ کنیم و هرچه بتوانیم به کسی کمک کنیم، برای ما باغهای بهشت و درختان سر به فلک کشیده میشود که زیر درختهای آن نهرها جاریست و بالاخره آنچه انسان میخواهد در آنجا هست، ولی این باید به آنجا بفرستد تا خدا بهشتش کند.
جهنّم نیز همین است. پروردگار عالم آتش ندارد. نفس رحمت است و نمیشود خدا آتش داشته باشد. اما ما غیبت میکنیم و این مار و مور و عقرب میشود و ما تهمت میزنیم و تل چرک و خون و بالاخره آتش جهنّم میشود. ما شایعه پراکنی میکنیم و این جهنّم و آتش جهنّم میشود. ما دروغ میگوییم و بالاخره حقّالنّاس میکنیم و حقّالنّاس ما جهنّم میشود. یک دفعه العیاذبالله در ذهن کسی نیاید که من هرچه گناهکار باشم، چرا دچار این عذابها میشوم؟ قرآن جواب میدهد خدا نمیکند، بلکه خودتان میکنید. خود کرده را تدبیر نیست. مثلا کسی چاقو بردارد و در سینهاش بزند و سینه را بشکافد و بعد بگوید خدایا چرا این چاقو برید و چرا من قدرت داشتم و چرا سینۀ من پاره پاره شد؟ عقلاء به او میخندند و میگویند خودت این چاقو را زدی.
قضیۀ جهنّم اینست که:
«ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُم»
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً»[11]
آتش جهنّم خود شما هستید.
مرحوم صدرالمتألهین«رضواناللهتعالیعلیه» در اسفار میگوید دیدم دو نفر غیبت میکنند و مثل دو تنور، آتش از دهان آنها بیرون است. کسانی که به راستی مکاشفه دارند، اینها را میبینند.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» با عایشه نشسته بودند و یک خانم آمد و مسئلهای پرسید و رفت. عایشه با دستش اشاره کرد که قد او کوتاه است. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به عایشه گفتند: استفراغ کن. گفت: یا رسول الله من که چیزی نخوردهام. دوباره فرمودند: استفراغ کن. استفراغ کرد و لختۀ گوشتی گندیده از دهانش بیرون افتاد.[12]
در واقع به او فهماندند که با غیبت، طبق آیۀ قرآن، گوشت مرده خورده است:
«لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»[13]
اگر نمیخواهی گوشت مرده بخوری پس پشت سر مردم حرف نزن. چه داعی داریم که غیبت کنیم؟ چه کسی را راضی میکنیم؟
آقا امام زمان«ارواحنافداه» شیعیان را خیلی دوست دارند و شبانه روز برای گرفتاریهای شیعه، نه تنها دعا میکنند، بلکه گریه میکنند. اگر العیاذبالله یک شیعه جهنّمی شود، امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» خون گریه میکنند. همۀ آنها شیعه را دوست دارند، پس چرا ما پشت سر شیعه غیبت کنیم؟ در روایت داریم غیبت پشت سر شیعه غیبت ماست. آزرده خاطر کردن شیعه، آزرده خاطر کردن ماست. یعنی انسان یک شیعه را آزرده خاطر کند، مثل اینست که امام زمان«ارواحنافداه» را آزرده خاطر کرده است. پس چه داعی داریم که غیبت کنیم و تهمت بزنیم؟
همه و جوانها بدانید این حرفهای ناهنجاری که الان مشهور است، تهمت است و غیبت در آن خیلی کم است. بدتر از اینها شایعهپراکنی است. قرآن قضیه افک را جلو میکشد و یک زنگ خطر به جوانهاست که اگر انسان شایعه پخش کند، کم کم میرسد به آنجا که پشت سر همسر پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» هم حرف میزند. الان میبینیم بعضی اوقات پشت سر مراجع حرف میزند و اگر امام زمان«ارواحنافداه» هم بود، پشت سر ایشان حرف میزد.
قضیه افک همین را میگوید. عاشیه از قافله عقب ماند. آقایی رسید و عایشه را سوار کرد و در قافله آورد. کسانی که در دل مرض دارند و دنبال حرف هستند، کم کم قضیۀ عایشه را خیلی سنگین کردند. به اندازهای که پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از خدا خواست قضیه را حل کند، آیات افک جلو آمد. همین آیات افک به ما گوشزد میکند که اگر جلوی زبانمان را نگیریم و هرچه به ما گفتند به دیگران بگوییم، کم کم میرسد به آنجا که اول پشت سر بیگانه و بعد پشت سر خودی و بعد پشت سر خواص حرف میزند و کم کم میرسد به قضیه افک و مسلمان است، اما پشت سر ناموس پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» حرف میزند. قرآن میفرماید:
«إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ»[14]
ندانسته حرف میزنی، اما نمیدانی گناهش چقدر بزرگ است! خیال میکنی چیزی نیست، اما گناه خیلی بزرگ است. به ما میگوید اگر مراقب زبانمان نباشیم، ناگهان میرسد به آنجا که پشت سر مراجع تقلید هم شایعهپراکنی میکنیم. یا میرسد به آنجا که اگر در زمان امام زمان«ارواحنافداه» هم باشیم، با آن حضرت نمیسازیم. مسلمانهای صدر اسلام خیلی بالاتر از من و شما بودهاند و در ده سال هشتاد و چهار جنگ را بدون امکانات پشت سر گذاشتهاند، اما وقتی شیطان و شایعه جلو بیاید، میرسد به آنجا که قضیه افک میشود و دست از پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» نیز برنمیدارند و برای ایشان هم شایعهپراکنی میکنند.
پی نوشت ها:
[1]. الفرقان، 23: «و به هر گونه کارى که کردهاند مىپردازیم و آن را [چون] گَردى پراکنده مىسازیم.»
[2] . الکافی، ج 8، ص 106
[3] . الکافی، ج2، ص 356
[4]. الکهف، 103و104: «بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم؟ [آنان] کسانىاند که کوشششان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مىپندارند که کار خوب انجام مىدهند.»
[5]. وسائل الشیعة، ج12، ص 278
[6]. الحجرات، 12: «و بعضى از شما غیبت بعضى نکند؛ آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.»
[7]. وسائل الشیعة، ج12، ص 278
[8]. الأمالی (للطوسی)، ص 537
[9]. آلعمران، 182: «این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست.»
[10]. الحاقه، 24: «بخورید و بنوشید، گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام دادید.»
[11]. التحریم، 6: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن.»
[12] . بحارالانوار، ج 72، ص256
[13]. الحجرات، 12: «و بعضى از شما غیبت بعضى نکند؛ آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید.»
[14]. النور، 15: «آنگاه که آن [بهتان] را از زبان یکدیگر مىگرفتید و با زبانهاى خود چیزى را که بدان علم نداشتید، مىگفتید و مىپنداشتید که کارى سهل و ساده است با اینکه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود.»