بسیاری از تجربهها در عرصه فکری و اجتماعی در زندگی شهید آیتالله بهشتی گرد آمده است که موجب میشود ایشان از جهت های بسیاری اندوختههای ارزشمندی داشته باشد که هنوز برای جامعه ما میتواند سرآغازی برای اندیشیدن و نواندیشی باشد. بویژه اینکه ایشان از ذهنی نظم یافته برخوردار بود که موجب انسجام فکریشان میشد.
به گزارش جماران؛ روزنامه ایران نوشت: شهید آیتالله سید محمد حسینی بهشتی از آن دست متفکران اثرگذار در جغرافیای فکری جامعه ما است که ضمن تلاش برای اعتلای تفکر در جامعه، خود را به حیطه نظر محدود نکرد و کوشید تا اندیشههایش را به میدان عمل آورد. او از معدود متفکرانی است که میان نظر و عمل پلی ایجاد میکند و از این رو، میتوان او را «متفکری کنشگر» خواند.
شهید آیتالله بهشتی، بواسطه دغدغههای اجتماعی و سیاسیاش از وجههای سیاسی و حقوقی (بواسطه تدوین قانون اساسی) هم برخوردار است. در این فضا، این پرسش به ذهن متبادر میشود که امروزه باید از کدام بهشتی حرف زد؟ بهشتی به مثابه یک «حقوقدان»، بهشتی به مثابه یک «فعال سیاسی» یا بهشتی به مثابه یک «متفکر»؟ نسل امروز با کدام بُعد از شخصیت او بیشتر ارتباط برقرار میکند؟ چقدر میتوان از آیتالله بهشتی به مثابه یک «متفکر معاصر» برای نسل امروز یاد کرد؟ «نوع مواجهه نسل امروز با آیتالله بهشتی» موضوع گفتوگوی ما با دکتر محمدرضا بهشتی، پسر ارشد آیتالله شد. محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران و به نوعی وامدار دغدغههای فلسفی پدر است.
آنچه در ادامه میآید، ماحصل گفتوگوی ما با او است که میخوانید:
آیا از شهید آیتالله بهشتی میتوان بهعنوان «متفکر معاصر» جامعه امروز یاد کرد؟
به لحاظ علمی مرحوم شهید آیتالله بهشتی تحصیلات خود را با دروس جدید در دبستان و دبیرستان آغاز کرد و سپس به حوزه علوماسلامی رفته است. او به ریاضیات و فیزیک علاقهمند بود و از همان دوره نوجوانی علاوه بر مدرسه به آموزش زبان انگلیسی پرداخت و بعدها در مقطع دبیرستان در شهر قم و تهران تدریس زبان میکرده است.
آیتالله بهشتی گذشته از آشنایی بنیادین و خوب با علوم اسلامی و پیگیری تحصیلات جدید تا سطح دانشگاهی و گرفتن دکتری، باز از همان نوجوانی به مسائل اجتماعی علاقهمند بوده و با کنجکاوی تحولات جامعه را در دوران پرتلاطم جنگ جهانی دوم که ایران ناخواسته در کوران آن قرار گرفت، دنبال کرده است. ایشان نقل میکرد که روزها مسافت قابل توجهی را پیاده طی میکرده است تا در اصفهان به منزل یکی از بستگان خود برود که رادیو داشتند و از این طریق اخبار جنگ را پی میگرفته است.
میدانیم که آیتالله بهشتی در سنین جوانی به مرتبه اجتهاد رسیدند. چطور تحصیل علم مانع از فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی ایشان نشد؟
شهید بهشتی پس از انتقال به قم در حدود ۲۴ سالگی به مرتبه اجتهاد میرسد و پس از مدت کوتاهی درعین حال که در حوزه به تحصیل و تدریس و تحقیق مشغول بوده، وارد فرهنگ میشود و عضو کانون معلمان قم میشود و با کانونهای فرهنگی معلمان و نیز دانشآموزان در قم و تهران ارتباط نزدیکی برقرار میکند.
ایشان در جریان حوادث منجر به ملی شدن صنعت نفت فعالانه شرکت میکند و در تجمع مقابل تلگرافخانه اصفهان سخنرانی مشهوری دارد که منجر به اولین احضار ایشان از جانب رژیم میشود. در ماجراهای کودتای ۲۸ مرداد و سپس در دادگاه دکتر مصدق، پیگیر حوادث است.
تأسیس «دبیرستان دین و دانش» توسط آیتالله بهشتی را میتوان در راستای دغدغههای ایشان برای نسل جوان دانست؟
ایشان با تأسیس «دبیرستان دین و دانش» که خود مدیریت آنجا را بر عهده میگیرد، تجربه جدیدی را با نسل جوان آغاز میکند و درهمان حال کلاسهایی را برای فضلای حوزه قم در همان مدرسه سازماندهی میکند تا با علوم جدید آشنا شوند و آموزش زبان آنان را نیز خود برعهده میگیرد.
درهمان ایام، حلقه مباحثهای با همین فضلا در خصوص موضوع «حکومتاسلامی» تشکیل میدهد و سپس مطالعاتی را در زمینه بانکداری و بیمه آغاز میکند و برای آشنایی بیشتر به سراغ بیمهها میرود. در جریان رویدادهای منجر به ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقش مهمی را به عهده میگیرد و در تماس با انجمنهای جوانان بازار و هیأتهای دینی اهل فعالیتهای اجتماعی، پیوند برقرار میکند.
آیتالله بهشتی مدتی را در آلمان ساکن بودند. دلیل حضور ایشان در خارج از کشور چه بود؟
مرحوم شهید آیتالله بهشتی بعد از خروج از کشور و استقرار در آلمان، در فضای اروپا و سپس امریکا با حرکت فکری جوانان دانشجو و نیز از طریق مرکز اسلامی هامبورگ با مجامع مختلف دانشگاهی مراوده علمی داشت.
مرحوم شهید آیتالله بهشتی پس از بازگشت به ایران در فاصله سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ نیز تلاشهای متعددی از جمله همراه با افراد دیگری در تدوین کتابهای درسی تعلیمات دینی و برگزاری جلسات روشنگرانه دارد و سپس در جریان انقلاب تا سال ۱۳۶۰ در شکلگیری نظامی جدید در کشور نقش مهمی را ایفا میکند.
درهمه این سالهای پرفراز و نشیب عمر ۵۳ ساله شهید بهشتی وجه بارزی که ملاحظه میشود «معاصرت» اندیشههای او با واقعیتهای ملموس و انضمامی جامعه ما و پیوند روشنی میان نظر و عمل دیده میشود که جمع شدن میان این دو وجه در یک چهره کمتر ملاحظه میشود.
چه مؤلفههایی باید در یک متفکر وجود داشته باشد که بتوان او را متصف به ویژگی «معاصرت» کرد؟
درگیر بودن اندیشه یک متفکر که درعرصه نظر ژرفکاوی میکند و در عین حال نسبت خود با جهان روزش را از دست نمیدهد و در عین روی آوردن به مسائل انضمامی، در انبوه و رنگارنگی آنها گم نمیشود و با افقی بلند در تراز جهانی میاندیشد، نشان از «معاصرت» یک متفکر دارد.
بسیاری از تجربهها در عرصه فکری و اجتماعی در زندگی شهید آیتالله بهشتی گرد آمده است که موجب میشود ایشان از جهت های بسیاری اندوختههای ارزشمندی داشته باشد که هنوز برای جامعه ما میتواند سرآغازی برای اندیشیدن و نواندیشی باشد. بویژه اینکه ایشان از ذهنی نظم یافته برخوردار بود که موجب انسجام فکریشان میشد.
از نظر شما، چه ویژگیهایی در مرحوم آیتالله بهشتی وجود دارد که ایشان را به یک متفکر معاصر برای نسل امروز بدل میکند؟
چند ویژگی در اندیشه شهید بهشتی ملاحظه میشود که قابل توجه است:
نخست؛ «ژرفنگری» ایشان در مواجهه با موضوعات؛ یعنی بهجای پرداختن به معلولها به سراغ علتها و ریشهها میرود. بسیاری از متفکران در همان لایه نخستین رویارویی با موضوعات باقی میمانند و اندیشه آنان در گره زدنهای سطحی باقی میماند که هرچند بیثمر نیست، اما موجب گسترش دامنه موضوعات میشود، بیآنکه بتواند به ژرفای پس آنها نفوذ کند.
نکته دوم، «همه جانبهنگری» است. اندیشهای میتواند معاصرت خود را حفظ کند که به پیوند حیطههای به هم پیوسته پی ببرد و بر این آگاه باشد که هر فهم و درکی از مسائل، روی دیگر قلمروهای اندیشه، چه در ساحت نظر و چه در ساحت عمل، مؤثر است. اندیشمندی که یک جانبه و بریده از این نسبتها بیندیشد، دچار یکسو نگری میشود و شتاب زده به جمعبندیهایی دست میزند؛ این جمعبندیها غالباً خالی از افراطها و تفریطها نیستند.
ویژگیسوم، «آینده نگری» است. افق دید مرحوم شهید آیتالله بهشتی بلند است. مسائل روزمره را هم در پرتو این دید بلند میبیند و این ویژگی موجب میشود که بسیاری از موضوعاتی که ایشان بدان پرداخته، به نحو شگفتآوری از زمانهای که در آن میاندیشیده، فراتر باشد، بهطوری که امروزه وقتی آنها را میخوانیم و میشنویم، احساس می کنیم که او گویی هماکنون با این مسائل روبهرو است. شهید بهشتی در عین مبناداری در اندیشه، در قبال آینده آغوشی گشوده دارد.
چهارمین ویژگی «تعادل و انصاف» است. پرهیز شهید بهشتی از افتادن به برخوردهای مجادلهآمیز و حفظ حریم اندیشهها و افراد و انصاف بالای او و آمادگیاش برای نقد و تصحیح پذیری اندیشههایش مثالزدنی است. مرحوم شهید بهشتی روح جستوجوگری را در خود زنده نگه داشته بود.
نوع مواجهه نسل امروز با آرا و آثار آیتالله بهشتی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما طی سالهای اخیر با پدیده جالبی روبهرو هستیم که در نوع خود بسیار قابل توجه است. اگر نسلهای سه دهه آغازین انقلاب با خاطرههایی هرچند ارزشمند و همراه با عواطفی محبتآمیز نسبت به چهرهای همچون شهید بهشتی، به او نزدیک میشدند، طی دهه اخیر با نسلی روبهرو هستیم که میکوشد شهید بهشتی را دوباره بازشناسی کند و این بار بیشتر بر «افکار» او متمرکز است.
استقبال بخشی از نسل جوان ما از افکار او، دیگر با علاقهای تاریخی و نوستالژیک گره نخورده، بلکه همراه با نگاهی نقادانه و پرسشگرانه است و به نظر من تنها اندیشهای میتواند پس از نبود پدید آورندهاش همچنان نقش ایفا کند که در جریان آزمونها و نقدها همچنان قوت و توانمندی خود را حفظ کند. البته این در صورتی است که یک اندیشه بُنمایههای لازم را برای این کار داشته باشد.
سلامت فکری و صداقت و فراغت از خودبزرگ بینیها و عقدهگشاییها مجال هرچه بیشتر نزدیک شدن به آنها را میدهد و معاصرت گفتوگو با آنها را ممکن میسازد. روی آوردن دوباره نسل جوان به آثار شهید بهشتی از این جهت پدیده جالبی است که روح جستوجوگری در بخشهایی از این نسل دوباره در حال سربرآوردن است و از این جهت مایه امیدواری و خرسندی است.
میراث شهید بهشتی برای نسل امروز ما چیست؟
جسارت جستوجوگری و مجال اندیشه آزاد در عین پایبندی به ارزشهای انسانی و دینی که در افکار شهید بهشتی دیده میشود، میراث گرانقدری است که خود به خود جای خود را باز میکند و میتواند محرکی برای حرکت فکری مستقل این نسل باشد.