محمد نعیمیپور گفت: تصور رأی آوردن ۱۸۰ نفر از لیست امید، کاملاً غلط بود چون آن لیست تلفیقی بود. اینکه انتظار داشته باشیم کسی که در لیست قرار گرفته، طرز تلقی و فکرش را به دلیل اینکه در این لیست رأی آورده، تغییر دهد، کاملاً غلط بود. لذا بیش از آنچه در اختیار اصلاح طلبان بود، گفته شد اما عمل نشد. همین هم باعث افزایش سرخوردگی خصوصاً میان روشنفکران و اصلاح طلبان فعال شد.
به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: «محمد نعیمیپور» نماینده مردم تهران در مجلس ششم و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، همیشه زبان تندی دارد و به صراحت سخن میگوید. برای گفتوگویی پیرامون مسائل مختلف مربوط به جریان اصلاحطلبی در ایران، به سراغ او رفتهایم. نعیمی پور در این گفت و گو درباره عملکرد اصلاحطلبان از سال ۹۲ تاکنون و به طور خاص لیست امید در مجلس و شورای شهر، سخن گفت و در انتها به مسائل پیرامون شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان پرداخت.
از وقتی که در اختیار ما برای این مصاحبه قرار دادید، سپاسگزارم. به نظر میرسد اصلاح طلبان از سال ۱۳۹۲ تاکنون، وضعیتی سینوسی داشتند و الان در پایین این منحنی قرار دارند. آنها در سالهای ۹۴ و ۹۶ در دو انتخابات برگزار شده لااقل در تهران و شهرهای بزرگ، برنده بودند. اما پس از اتفاقهایی که بعد از سال ۹۶ رخ داد، محبوبیتشان به سمت پایین میل کرد. نارضایتی از آنها ابتدا به صورت شعار بود اما در دو سالی که از ۹۶ میگذرد، شاهد هستیم که اقبال عمومی نسبت به اصلاح طلبان کم شده است. صورت بندی شما از رفتار اصلاح طلبان در این شش سال چگونه است؟
وضعیت از سال ۸۸ به گونهای بود که انگار قرار است بساط اصلاح طلبی جمع شود. اما شدنی نبود و اتفاق هم نیفتاد. ابهامات زیادی در سال ۹۱ وجود داشت که آیا اساساً با توجه به اتفاقهایی که رخ داده، زمینهای وجود دارد و میتوان در انتخابات شرکت کرد؟ و آیا اتفاقی مانند سال ۸۸ رخ خواهد داد؟ عدهای به لحاظ حسی و تحلیلی معتقد بودند که نباید در این انتخابات شرکت کرد. اما بر اساس رصدی که انجام شد و ارتباطهایی که در سطح کشور وجود داشت، متوجه شدند که مردم خواهان تغییر هرچند حداقلی هستند و اینطور نیست که فکر کنند این قضیه باید ادامه پیدا کند و نباید در انتخابات شرکت کنند. مقتضیات آن دوره این بود که ما روی کسی که شانس رأی آوری دارد، متمرکز شویم و سعی کنیم تا مسیر آن هشت سال تغییر کند. به همین دلیل و با اتفاقهایی که رخ داد، مشخص شد که آقای روحانی چند درصد رأی بیشتر دارد. در نتیجه همه حول ایشان جمع شدند. اقتضای سال ۹۲ بیشتر از این نبود. به تعبیری فشار زائد الوصفی که بعد از انتخاب او وجود داشت، نشان از یک موفقیت بزرگ بود. واقعیت این است که آقای روحانی مسائل مهمی که برای مردم قابل توجه بود، در دور اول دنبال کرد. بحث برجام و دور کردن سایه جنگ از کشور، کار فوق العاده مهم و کم نظیری بود که اتفاق افتاد. با این شرایط، اتفاقهای خوبی هم در مسائل اقتصادی رخ داد. چیزی که موضوع را ابتر کرد، بحثهای بین المللی خصوصاً سیاستهای ترامپ بود که آن شرایط را متوقف کرد. با توجه به شرایط سال ۹۶ که تمرکز نیروهای سیاسی و نظامی روی شخص خاصی بود و با توجه به آن پیش زمینه، اتفاق نظری روی آقای روحانی وجود داشت.
نقدی که میتوانم به آن دوره داشته باشم این است که اصلاح طلبان میبایست در سال ۹۶، روش دیگری را بعد از انتخابات در پیش میگرفتند و باید در جهت اثبات خود حرکت میکردند. حساسیتهای کشور به گونهای بود که به هر حال کاریزمای رئیس دولت اصلاحات در آن مؤثر بود و مردم اعتماد کافی به ایشان داشتند و این میتوانست نقطه قوت باشد. پس از انتخابات و حمایت از آقای روحانی و دولت ایشان، میبایست در جهت اثبات خودمان اقدام میکردیم. اینکه منتظر باشیم رئیس جمهور یا شخصی دیگر این کار را انجام دهد، خصوصاً کسی که خود را اعتدالی میدانست و ریشههای اصول گرایی در او وجود داشت، آن شخص نمیتوانست نماینده اصلاح طلبی باشد. به همین دلیل، اصلاح طلبان فکر شرایط روزهای بعد را میکردند. نقد من به اصلاح طلبان این است که در اینجا متوقف شدند. به تعبیر دیگر، شیوههایی که در سال ۹۲ بهکار بردیم، بعد از سال ۹۶ پاسخگوی وضع موجود نبود. فکر میکنم اصلاح طلبان صرف نظر از آن مقطع، میبایست اثباتی و ایجابی حرکت میکردند چرا که حرکت سلبی دیگر پاسخگو نخواهد بود.
فارغ از عملکرد آقای روحانی، آیا عملکرد اصلاح طلبان در سطحی که قدرت و امکانات داشتند باعث افزایش ناامیدی از آنها نبود؟
از مسائلی که الان مطرح میشود، انتخابات مجلس و رأی آوری لیست امید است که مردم به حد کافی به آن اقبال نشان دادند اما توقع آنها برآورده نشد. میتوان توجیه کرد که در شرایط رد صلاحیت شدن همه کاندیداهای اصلی، چارهای جز بستن لیست حداقلی بر اساس نفرات مانده نبود.
اما اصلاح طلبان هم اشتباه کردند. تصور رأی آوردن ۱۸۰ نفر از لیست امید، کاملاً غلط بود چون آن لیست تلفیقی بود. اینکه انتظار داشته باشیم کسی که در لیست قرار گرفته، طرز تلقی و فکرش را به دلیل اینکه در این لیست رأی آورده، تغییر دهد، کاملاً غلط بود. لذا بیش از آنچه در اختیار اصلاح طلبان بود، گفته شد اما عمل نشد. همین هم باعث افزایش سرخوردگی خصوصاً میان روشنفکران و اصلاح طلبان فعال شد.
تصور رأی آوردن ۱۸۰ نفر از لیست امید، کاملاً غلط بود چون آن لیست تلفیقی بود. اینکه انتظار داشته باشیم کسی که در لیست قرار گرفته، طرز تلقی و فکرش را به دلیل اینکه در این لیست رأی آورده، تغییر دهد، کاملاً غلط بود. لذا بیش از آنچه در اختیار اصلاح طلبان بود، گفته شد اما عمل نشد. همین هم باعث افزایش سرخوردگی خصوصاً میان روشنفکران و اصلاح طلبان فعال شد. وقتی مجموعه اینها را کنار هم میگذاریم، پرسیده میشود که دستاورد چه بوده است؟ با توجه به اینکه این موضوعات همزمان میشود با اینکه همه از هم در نقد تند و حتی پمپاژ یاس، ناامیدی و سیاهی در سطح جامعه و در فضای جامعه پیشی میگیرند، صحبت مثبت و گفتن از خوبیها بازتابی ندارد. لذا اتفاقی که میافتد یکسره منفی تلقی میشود. در حالی که چند کار مهم و مؤثر در مجلس انجام شد. یکی از آنها برگزاری انتخابات شورا با حداقل استصواب ممکن بود. اگر فشارهای موجود نبود، شاید استصواب در همین حد محدود هم انجام نمیشد. البته مجلس تاوان این کار را داد. این موضوع مهمی بود که مجلس و فراکسیون امید در آن بسیار جدی و قوی ایستاد. مورد دیگر، انتخابات کمیسیون ماده ۱۰ احزاب بود که بالاخره با همت این افراد اتفاق افتاد. نتیجهاش این بود که احزاب توانستند به خوبی مجوز بگیرند و کارهای بسیار دور از ذهنی اتفاق بیافتد. با این حال برآیند عملکرد قابل قبول نیست. اصلاح طلبان به همین دلیل تنها باید به صورت اثباتی و ایجابی با مخاطبان خود در هر ردهای که هستند برخورد کنند و بگویند برنامهشان دقیقاً برای مسائل مختلف چیست، چطور فکر میکنند و با شرایطی که وجود دارد اگر قدرت را در هر بخش به دست بگیرند، چگونه آن را راهبری خواهند کرد.
انتخابات مجلس برگزار شد و لیست ۱۸۰ نفره اصلاح طلبان اسماً و حدود ۱۰۵ نفره رسماً وارد مجلس و فراکسیون امید شدند. جدا از این، تقریباً شهرداری و شورای شهر همه شهرهای بزرگ بهطور یکدست در دست اصلاح طلبان قرار گرفت. خیلی از مردم میگویند ابتدا باید پاسخگوی همین انتخابها باشید، بعد به آینده و ایدههای اثباتی برسیم. باید مشخص شود که مسئولیت فراکسیون امید در کارهایی که کرده یا نکرده با کیست؟ ابتدا در مورد این موارد صحبت شود بعد به موضوع آینده برسیم.
همانطور که عرض کردم، شرایط طوری شده است که گفتن از عملکردهای مثبت، شنوندهای ندارد. در حالی که قابل احصا و کمّی شدن هستند. گذشته از آن وقتی درباره آینده صحبت میکنیم نمیتوانیم از گذشته حرفی نزنیم. بنابراین ابتدای کار، نقد راهی است که طی کردهایم تا با توجه به آن ببینیم چه در پیش رو خواهیم داشت و پاسخ سئوالها بدهیم. در آن صورت عدهای قانع میشوند یا نمیشوند و میپرسند بعد از این چه خواهد شد؟ این سوال که به قول آقایان میپرسند ثم ماذا، پرسش مهمی است. ممکن است درباره بعضی موضوعات نگران شده باشید یا انتقاد داشته باشید، اما اگر راه حلهای قابل توجه یا تحلیلهای صحیح به مخاطب خود ارائه کنید، شرایط تفاوت خواهد کرد. اتفاقاً در آنجاست که ممکن است مخاطب، برخی موارد مثبت را بشنود. البته مشکلات دیگری هم وجود دارد. بهطور کلی عادت کردهایم که تصور کنیم با یک تغییر، همه چیز تغییر خواهد کرد. به مقتضیات پیش از آن توجه نمیکنند و میگویند آنچه تصور میکردیم باید پیاده شود. اینکه چقدر مقدور بودهاند یا نه، سوال آنها نیست. میگویند شما ادعاهایی کردهاید که باید پاسخگو باشید. این کار سختی است. از این رو اصلاح طلبان باید بهصورت جدی به این موضوع فکر کنند تا پاسخها کاملاً دقیقاً و مشخص باشد تا در آینده حرفهای اثباتی و ایجابی هم شنیده شود.
نظر شما درباره فراکسیون امید و عملکرد لیست امید چیست؟ آنچه میگوئید وجود دارد اما به دلیل منفی شدن فضا، مردم آن را نمیشنوند چرا این گونه است؟ دو مورد را اشاره کردید. گفتید که نظارت در انتخابات شورای شهر به حداقل رسید. پرسش این است که شورای شهر در این شرایط انتخاب شد، اما آنها چه کردند؟
ممکن است انتظارات خاص باشد و با واقعیت جور نباشد. آنچه مسلم است، شورای شهر حلال همه مشکلات نیست. شورای شهر، دستگاه نظارتی است که مصوبات و دستورالعملهایش را ارائه میکند. اگر به این نکته توجه کنیم، انتظارها متفاوت خواهد شد. نمیتوانیم بگوییم شورای شهر با اختیارات حداقلی میتواند کن فیکون کند. در صورتی که اتفاقهای مهمی هم رخ داده است. نظارت شوراهای پیش از این، بسیار حداقلی بوده است. تقریباً میتوان گفت کلیت کار به شهرداری سپرده میشد. در حالی که شورای شهر امروز، کاملاً نظارت میکند و در این مورد رودربایستی هم ندارد. مصوباتی هم که شورا ارائه میکند طوری است که باید انجام دهند، توضیح دهند و شفاف کنند. بحث شفافیت همواره از دغدغههای اصلی شهرداری بوده که این شورا واقعاً پای آن ایستاده و دنبال کرده است. شورای در بحث نابود شدن باغات تهران در حدی که اختیار داشته، اقدام کرده است. شورا در این دوره کار کرده است که روی افرادش زوم میکنند و آنها را میبرند، بازپرسی میکنند و دادگاه برگزار میکنند. اگر آنها کاری نمیکردند، چنین اتفاقهایی هم رخ نمیداد. اینکه چه اتفاقهایی در گذشته رخ داده و نباید در این دوره رخ دهد، بسیار مهم است. مبنا بودن برنامهای که باید مترقی هم باشد، بسیار مفید بوده است. سلامت در شورا غلبه دارد و طوری است که اگر خطایی کنند بسیار زود دیده میشود. اینها فوق العاده مهم است. اگر به دوره قبل مراجعه کنید تفاوت و اهمیت آن را خواهید دید. بالاخره افرادی آمدند که با تمام وجود کار میکنند، علی رغم اینکه این یک شغل نیست اما تمام وقت کار و مسائل را دنبال میکنند. از آن طرف باید دید که چه انتظاری از آنها وجود دارد و آیا این انتظار صحیح است؟ چه کسی میتواند ادعا کند کارش را تمام و کمال انجام داده است؟ حتماً در همه کارها خطا وجود دارد. باید دید که برآیند کارها مثبت است یا خیر. لذا اگر کسی برای آینده حرفی داشته باشد، میتواند از این مسائل حمایت کند. اعضای شورا شهردار را با رأی بالایی انتخاب کردند اما اینطور نیست که شهردار هر کار بخواهد میتواند انجام دهد. موارد دیگری هم وجود دارد که اگر خوب احصا شود، خیلیها شنونده آن خواهند شد. در آن صورت حرفهایی که اینها درباره آینده خواهند زد، حرفهای سنجیده را باور خواهند کرد. این کار باید انجام شود. البته باید آن را از اواسط سال ۹۶ آغاز میکردند و نمیگذاشتند زمان از دست برود. به اعتقاد من بخش عمدهای از زمان را تا الان از دست دادهایم. اما راه این است. نباید به شب امتحان برسیم و از آقای خاتمی بپرسیم حالا چهکار کنیم؟
مسئولیت مشخص لیست امید چه در مجلس و چه در شورای شهر با کیست؟
مسئولیت آنها یقیناً با شورای عالی سیاست گذاری است. آقای خاتمی هم براساس اعتمادی که به آنها داشتند از این لیستها حمایت کردند. آنچه مسلم است، حمایت آقای خاتمی باعث پیروزی این لیستها شده است. وگرنه به دلیل افتراقی که در زمان انتخابات شورا وجود داشت، خیلیها لیست جداگانه دادند طوری که در حد ۳-۴ نفر با لیست اصلی تفاوت داشت و تبلیغات آنها هم شباهت کامل با تبلیغات ائتلاف داشت. اما اعتبار آقای خاتمی باعث حساسیت مردم شد که آیا این لیست جعلی است یا واقعی. اینها در آن دوره اتفاق افتاد. آیا اصلاح طلبان توانستند طوری عمل کنند که همچنان نفوذ کلام و کاریزمای آقای خاتمی مؤثر باشد؟
نظر خودتان چیست؟
فکر میکنم ما از آبرو، حیثیت و معنویت آقای خاتمی استفاده کردیم اما به آن چیزی اضافه نکردیم. شاید این موضوع به ذهن مردم متبادر شود که چرا باید دوباره حرف ایشان را گوش کنیم. به نظرم این اتفاق، جفای به آقای خاتمی هم بوده است. چیزی که به نظرم خیلیها الان دنبالش هستند این است که کشور در وضعیت فساد و… است. اگر دوباره در انتخابات شرکت کنید میخواهید بگویید خراب کردند، ویران کردند… د. اینها را که همه میدانیم، شما هم با اطلاع از این شرایط به میدان آمدید. شما چهکار خواهید کرد؟ در منطقه اتفاق اتی افتاده که به سوریه رفتیم. آقایان اصلاح طلب، اگر شما سر کار آمدید میگوئید بلافاصله همه نیروها به کشور برمیگردند؟ آیا میگوئید ما دیگر در سوریه و عراق کاری نداریم؟ یا اینکه میگوئید به این دلایل باید به آن شیوه عمل کنیم؟ اینها سوالهای جدی است که اصلاح طلبان با آن روبهرو هستند. شخصاً معتقد هستم هر چه دیرتر به این موضوع پرداخته شود، اثرگذاری اصلاح طلبان در انتخابات کمتر و کمتر خواهد شد.
ادامه دارد...