امام چون این اصل قرآنی را باور داشت حتی در زمانی که تنها شد، به تنهایی قیام کرد. همه می گفتند که یک طلبه نمی تواند در مقابل همه قدرت هایی که شاه را حمایت می کنند، بایستد، اما امام بلایی بر سر آمریکا آورد که امروز وقتی آمریکا با تهدید اعلام می کند که ناو خود را به خلیج فارس آورده، نه تنها کسی نمی ترسد بلکه به سخره می گیرند. این در حالی است که در زمان شاه یک گروهبان آمریکایی در این مملکت امر و نهی می کرد، اما امروز به جایی رسیدم که رییس جمهور آمریکا یقین پیدا کرده است که ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ نقش خواهد داشت. در واقع عملکرد امام موجب شد که آمریکا امر و نهی به ملت ایران را به فراموشی بسپارد.

به گزارش جماران؛ به مناسبت سی امین سالگرد ارتحال معمار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) خبرگزاری شفقنا، سلسله گفت و گوهایی را با برخی شخصیت ها، اساتید و کارشناسان درباره مکتب فکری و فقهی، شیوه رهبری و ابعاد شخصیتی ایشان به انجام رسانده است.

به همین مناسبت با آیت الله رحمت، عضو دفتر استفتائات بیت امام خمینی(ره) و از شاگردان ایشان، به گفت و گو نشستیم که متن کامل این گفت و گو به این شرح است:

* حضرتعالی از شاگردان سرشناس حضرت امام خمینی(ره) و از مستشکلین درس ایشان بوده اید. مهمترین برجستگی های علمی و اخلاقی و شخصیتی امام در آن مقطع چه بود؟ 

امام خمینی(ره) در ابعاد مختلف ممتاز بودند، در زمینه مبارزه، بسیار در مورد ایشان گفته شده و بسیاری از افراد امام(ره) را تنها به عنوان مبارز و ستیزه گر می شناسند به همین دلیل متأسفانه جهات علمی امام(ره) مغفول مانده و کمتر به آنها پرداخته شده است در صورتی که امام(ره) از جهت علمی فوق العاده بودند. به فرمایش یکی از اساتید بزرگ، بعد از مرحوم آیت الله حکیم، طلبه ها خدمت آقایان و اساتید می رفتند و سوال می کردند که شما کدام مرجع را اعلم و مقدم می دانید، از جمله کسانی که طلبه ها خدمت آنها رفته بودند و پرسیده بودند، مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی – از شاگردان آیت الله خویی و آیت الله میلانی – بود، ایشان فرموده بود که من با مرحوم آقای میلانی و خویی هم مباحثه بودم، آقای میلانی از ما دو بهتر می فهمید و آقای خویی هم زود جواب می داد، سپس طلبه ها پرسیده بودند حاج آقا روح الله چطور؟ مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی گفته بود که اگر آیت الله خمینی با ابزار علمی وارد صحنه شود، هیچ کسی نمی تواند از عهده او برآید.

از جهت علمی، فقهی، اصول و فلسفه، یکی از شاخصه های حضرت امام این بود که هیچ گاه مسایل فلسفه و عرفان را در مسایل فقهی و شرعی دخالت نمی داد و فقه را از آیات و روایات استنباط می کرد.

مرحوم علامه امینی صاحب کتاب «الغدیر» از جمله کسانی بود که فانی در ولایت امیرالمومنین علی(ع) بود و واقعاً امیرالمومنین به ایشان عنایت داشت، من شاهد بودم که وقتی ایشان به حرم حضرت علی(ع) مشرف می شد، مقابل ضریح امیرالمومنین می ایستاد و به پهنای صورت اشک می ریخت و لب هایش تکان نمی خورد. یعنی زیارت او لفظی نبود بلکه ارتباط معنوی و مستقیم با حضرت داشت. ایشان در سال ۴۶ به مناسبتی به ایران تشریف آورده بود، آن روز برخی از آقایان مبارزین در جلسه ای حضور داشتند، مرحوم علامه امینی فرموده بود که تا می توانید دست از این سید (امام) بر ندارید. سپس فرموده بود: آن روزی که خودش را نشان دهد، یک دهم آنچه که هست، نشان نداده است. لذا این همه مطالب و نکاتی که بسیاری در مورد امام شنیدید و نوشتند، به فرمایش علامه امینی یک دهم از وجوه علمی و شخصیتی امام(ره) مطرح نشده و نمی شود.

امام(ره) مانند جد بزرگوارشان امیرالمومنین، دو جهت را در خود داشت و آن اینکه در عین حالی که مبارز بود و در مقابل ستمگران می ایستاد، از عاطفه بسیار شدیدی برخوردار بود؛ این در حالی است که کمتر در ارتباط با عاطفه امام(ره) صحبت شده است؛ امام عطوف و نسبت به همه مهربان بود. همه مردم را چون مخلوق خدا بودند، دوست می داشت. شخصیت امام چنان بود که در ۱۰ سالی که امام در اوج قدرت بودند، در این نظام اختلاس، رانت، دزدی، گران فروشی و اذیت کردن مردم، وجود نداشت.

* در واقع معتقدید که ویژگی های اخلاقی حضرت امام(ره) بر مردم تاثیرگذار بود؟

«الناس على دین ملوکهم؛ دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است» امام صحبت هایی از درون و سوز دل مطرح و تبیین می کرد و می گفت، ما بعد از این سرا، سرای دیگری داریم که باید پاسخگو باشیم؛ این مساله در وجود تک تک افراد نفوذ می کرد و مانع از خطا رفتن مردم می شد.

من معتقدم وجود شخصیتی چون حضرت امام و به خواست خدا، مردم نسبت به هم بسیار ملاطفت داشتند، به همین دلیل انقلابی رخ داد که هیچ کسی باور نمی کرد. مردم در مقابل همه قدرت ها و ابرقدرت ها با دست خالی پیروز شدند، اما امروز دیگر از آن ملاطفت خبری نیست و به همین دلیل علی رغم اینکه خواهان تغییراتی در بخش هایی هستیم، ولی به موفقیت دست نمی یابیم.

یک نمونه از مهر و محبتی که در زمان پیش از انقلاب در بین مردم وجود داشت، بیان می کنم؛ در سال ۵۶ به همراه مرحوم آیت الله سیدعباس خاتم یزدی و مرحوم آیت الله برقعه ای و چند نفر دیگر از نجف به مکه مشرف شدیم، در مکه به کاروانی که از کرمانشاه آمده بودند، ملحق شدیم، در این کاروان یکی از افراد، تجار کرمانشاه بود. بحث انقلاب و تظاهرات و اعتصاب ها مطرح شد، این تاجر گفت که نگران نباشید ما به اندازه یک سال نیاز مردم از آرد و روغن را ذخیره کردیم که اگر مردم اعتصاب کنند این مواد را رایگان در اختیار آنان قرار دهیم. آن زمان مردم نسبت به هم این چنین مهربان بودند، اما امروز شکر و کاغذ به کشور وارد می شود و به جای اینکه به دست مردم برسد، در انبارها احتکار می شود!

* اشاره کردید که امام از نظر علمی ویژگی های منحصر به فردی  داشتند، از نظر اجتهادی چطور؟ تمایزات حضرت امام با سایر فقهای بزرگ زمان خود چه بوده است؟

امام معتقد بودند که عنصر زمان و مکان در اجتهاد تأثیر دارد، یعنی اگر علامه حلی در آن زمان فتوایی داده براساس مسایل آن زمان بوده و امام(ره) این رویکرد را اجتهاد می دانست.

* بیشتر توضیح دهید؟

علما معمولاً روایات و آیات و نظر علمای گذشته را در نظر می گرفتند و استنباط می کردند، اما امام می فرمود: مجتهد باید به روز باشد. امروز جامعه نیاز دارد که علما در مورد مسایل مختلف، شرایط زمان و مکان را در نظر بگیرند و فتوا دهند، همانطور که میرزای شیرازی این چنین کرد. در روایات و آیات نداریم که تنکابو حرام است، اما میرزای شیرازی در آن روز وقتی فهمید که کشور در خطر است، اعلام کرد که از این پس استعمار تنباکو، مبارزه با امام زمان(عج) است لذا قلیان ها را شکستند. در کاخ شاه نیز زنان قلیان‌ها را شکستند و وقتی ناصرالدین شاه از انیس‌الدوله پرسید: «خانم، چرا قلیان‌ها را از هم جدا و جمع می‌کنند؟» او جواب می‌دهد: «برای آنکه قلیان حرام شده» ناصرالدین شاه روی در هم کشیده می‌گوید: «که حرام کرده؟» انیس الدوله با همان حال می‌گوید: «همان کس که مرا به تو حلال کرده»

* به صورت مصداقی و موردی حضرت امام تمایز اجتهادی خود را به چه صورت و در چه مواردی نشان دادند؟

امام مبارزه با استکبار را واجب می دانست؛ به گفته آیت الله سعیدی، امام قبل از عاشورای سال ۴۲ و روزی که می خواست علیه شاه صحبت کند، به او فرموده: «خدمت مراجع بروید و نظر آنها را بگیرید و برای من بیاورید» چون امام نمی خواست تک روی کند. آیت الله سعیدی می فرمود: من خدمت مراجع رفتم و خدمت امام برگشتم، امام پرسید: آقایان چه گفتند، گفتم: من همین قدر فهمیدم که شما را تنها می گذارند، تا اینجا همراه شما بودند، ولی از اینجا به بعد چون مبارزه با شاه است شما را تنها می گذارند. امام قسم یاد کرد که من می دانستم آنها من را تنها می گذارند، اما من به وظیفه ام عمل می کنم.

۳۵ سال قبل از آن، حضرت امام در نامه ای که به مرحوم وزیری نوشته بودند، این آیه شریفه را بیان کردند: قُل إنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَه أَن تَقُومُوا لِلّهِ مَثنی وَ فُردی؛ من شما را نصحیت می کنم که برای خداوند قیام کنید، جمعی نشد، فردی.

امام چون این اصل قرآنی را باور داشت حتی در زمانی که تنها شد، به تنهایی قیام کرد. همه می گفتند که یک طلبه نمی تواند در مقابل همه قدرت هایی که شاه را حمایت می کنند، بایستد، اما امام بلایی بر سر آمریکا آورد که امروز وقتی آمریکا با تهدید اعلام می کند که ناو خود را به خلیج فارس آورده، نه تنها کسی نمی ترسد بلکه به سخره می گیرند. این در حالی است که در زمان شاه یک گروهبان آمریکایی در این مملکت امر و نهی می کرد، اما امروز به جایی رسیدم که رییس جمهور آمریکا یقین پیدا کرده است که ایران در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ نقش خواهد داشت. در واقع عملکرد امام موجب شد که آمریکا امر و نهی به ملت ایران را به فراموشی بسپارد.

امام وقتی با آمریکا به عنوان ریشه فساد و با نوکر آمریکا یعنی اسرائیل و شاه مبارزه کرد، خود به خود منکرات دیگر هم در جامعه برداشته شد، به عنوان مثال به موجب این انقلاب و نظام، میلیون ها نفر از خانم هایی که بی حجاب بودند با حجاب شدند.

* مشی اجتهادی حضرت امام در قم با نجف در پیش از انقلاب و با تهران در پس از انقلاب تفاوت و تمایزی داشت؟

خیر! آنچه تمایز داشت، عنصر زمان و مکان در اجتهاد حضرت امام بود.

* مکتب اجتهادی امام منحصر به فرد بود یا تابع علمای بزرگ پیشین؟

مجتهد یعنی شخصی که موضوعات را درک و استنباط می کند لذا برای او حرام است که تابع سایر علما باشد و از اجتهاد و نظر دیگران تقلید کند، امام علاوه بر اینکه معتقد به این اصل بودند، با علمای سابق بسیار با احترام برخورد می کردند و نظرات آنها را مطرح می کردند. به عنوان مثال ایشان در درس های خود نظریات مرحوم آیت الله کمپانی را مطرح می کرد چون ایشان از جهت علمی بسیار اوج داشت، امام در مواردی نیز نظریات آیت الله کمپانی را رد می کرد، مرحوم آیت الله خویی که از شاگردان آیت الله کمپانی بود، برای امام پیغام داده بود که ضرورتی ندارد نظریات آقای کمپانی را رد کنید، امام فرمودند که ما باید این مسایل را مطرح کنیم تا واقعیات در فتوا مشخص شود.

* تاثیرات حضرت امام بر حوزه علمیه نجف اشرف و سایر حوزه های علمیه و بر جریان فقه و تفقه شیعی چه بوده است؟

یکی از خصوصیات حضرت امام این بود که قبل از مبارزه خود را ساخت، امام از جهت علمی آنچنان بود که کلاس درس ایشان بعد از درس مرحوم آیت الله بروجردی بیشترین طلبه را داشت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد.

یکی از شاخصه های درس امام، شاگردپروری بود. در آن زمان به شیوه علمای گذشته، استاد مطالب را مطرح و شاگرد اشکال نمی کرد. شاگردان کتاب و نظریات دیگران را مطالعه می کردند و اگر سوالی بود به استاد اشکال می کردند و استاد پاسخ می داد، به مرور زمان اشکال کردن ممنوع شد، امام وقتی می دید که شاگردان اشکال نمی کنند، می فرمودند: «آقایان مجلس ختم تشریف آوردند!؟ اینجا مجلس درس است» وقتی مرحوم حاج آقا مصطفی در کلاس درس اشکال می کرد، امام شاد می شد.

مرحوم حاج آقا مصطفی می فرمود: من به سه نوع از امام اشکال می کنم، یکی اینکه متن امام را نفهمیدم و اشکال می کنم و امام مجدداً توضیح می دهند. دوم اینکه به چهره شنوندگان نگاه می کنم و متوجه می شوم که مطلب امام را متوجه نشدند و اشکال می کنم تا امام دوباره توضیح دهند. سوم اینکه متوجه می شوم امام در بخشی، مطلب علمی دارد و باید ایشان را به حرارت آورد تا مطالب علمی خود را بیان کنند لذا مدام اشکال می کردم و امام توضیح می دادند.

* نگاه شما نسبت به منزلت مرجعیت شیعه در دوران آن روز نجف، دوران حکومت حضرت امام،  و پیش از آن با امروز چگونه است؟ آیا در این خصوص ارتقاء یا تنزل داشته ایم؟

امام مرجعیت شیعه را تنزیه کرد. یکی از مسایلی که در نجف مطرح بود، معمولاً مرجعی که می خواست به جایی برود، کسانی او را همراهی می کردند، امام این رسم و عادت را شکست، اگر دو نفر پُشت سر امام راه می افتند، امام می گفت که «آقایان سوالی دارند!» در روایات اشاره ای به این مساله داریم و امام طبق همان روایات عمل می کرد و اجازه نمی داد کسی پشت سر ایشان راه بیفتد که تجلیل خاصی محسوب نشود.

نمونه دیگر اینکه در نجف رسم بود وقتی یکی از مراجع از دنیا می رفت، مجالس ختمی توسط مراجع یکی پس از دیگری برگزار می شد، زمان و مکان مجالس از طریق بلندگو اعلام می گردید، وقتی می خواستند اعلام کند که چه کسی مجلس برگزار می کند، القاب بسیاری را در کنار میزبان قرار می دادند. در فوت مرحوم آیت الله حکیم، مرحوم نصر الله خلخالی، خدمت امام عرض کرده بود که شما مجلس ختم نمی گیرید؟ امام فرموده بود: آقایان دیگر می گیرند و احتیاجی نیست که من مجلسی بگیرم (در واقع امام به عنوان اینکه بخواهد مرجعیت خود را مطرح کند حاضر نبود مجلس ختمی بگیرد چرا که فاتحه گرفتن برای مرجعیت یعنی موقعیت مرجعیت داشتن) مرحوم خلخالی چون با امام رفاقت داشت، اصرار کرد و گفت نمی شود که مجلسی نگیرید، امام گفتند پس باید همه القابی که گفته می شود، حذف گردد. لذا در اعلامیه نوشتند «مجلس ختمی توسط آیت الله سیدروح الله موسوی خمینی برگزار می شود». آن زمان مرحوم شیخ احمد مراسم ختم را اعلام می کرد، وقتی اعلامیه مجلس ختم به میزبانی حضرت امام و بدون القاب را دید به سر و چشم خود گذاشت و پشت بلندگو اعلام کرد.

حذف القاب توسط امام در نجف بسیار مورد توجه قرار گرفت. مجلس ختم برگزار شد، جمعیت، مسئولین استاندار و ادارات هم می آمدند، وقتی استاندار آمد، همه آقایان به احترام استاندار بلند شدند، تنها کسی که بلند نشد، امام بود. در حقیقت امام با وجود اینکه صاحب مجلس بود در مقابل ظالم بلند نشد، اما استاندار و همراهانش زانو زدند و دست امام را بوسیدند. یکی از دوستان ما نقل می کرد و می گفت: در راه منزلم، مغازه ای بود، بعد از مجلس ختمی که حضرت امام برای آیت الله حکیم برگزار کردند و القاب را حذف و در مقابل ظالم نایستاد، مغازه دار جلوی من را گرفت و گفت: حاج شیخ این آقا تاکنون کجا بوده است؟! من ۳۵ سال نماز نخواندم، کمونیست شده بودم، حالا فهمیدم اسلام یعنی چه!

در حقیقت امام این چنین بر منزلت مرجعیت شیعه افزود و عملکرد ایشان تأثیرگذار بود.

* یکی از مهمترین مسائلی که حضرت امام را متمایز می سازد نگاه فقی ایشان بر موضوع تشکیل حکومت است. آیا نگاه امام منحصر بفرد است یا ریشه در تاریخ فقه شیعه دارد؟ 

این نگاه از فقه شیعه سرچشمه می گیرد. امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: مردم حاکمی می خواهند که سالم باشد، کسی باید در رأس قدرت باشد که روابط مردم را تنظیم کند، بنابراین حضرت امام قبول داشتند که حکومت باید حاکم داشته باشد و براساس آیات شریفه قرآن، حاکم را مالک می دانستند؛ البته علمای گذشته نیز چنین نظریاتی داشتند، ولی امام به صورت جدی این مساله را دنبال می کردند.

* دیدگاه سایر فقها در این خصوص مانند امام بود؟ 

خیر! بسیاری حکومت ظالم را مالک نمی دانستند مثل سیدمحمدصادق صدر در نجف، ظاهرا ایشان اجازه داده بود که اموال دولتی را بدزدند و غارت کنند چون حکومت ظالم بود.

* فقهای زمان امام در این مورد با نظر ایشان هم نظر بودند؟

هر فقیهی نظر خود را دارد.

* دیدگاه حضرت امام درباره مصلحت یک دیدگاه فقهی و از منظر یک مجتهد است یا یک دیدگاه سیاسی  و از منظر یک رئیس حکومت؟

نظر فقهی امام این بود که فقیه باید مصلحت نظام و اجتماع را در فتاوای خود در نظر بگیرد، به عنوان مثال می فرمود: «رهبر اگر موضوعی را برخلاف مصلحت مردم و نظام مطرح کند، خود به خود از رهبریت فاقد است و احتیاج نیست کسی او را ساقط کند» همانطور که در باب سرپرستی، فتوای همه علما این است که تصرف در اموال صغیر باید بنا بر مصلحت فرزندان باشد و اگر سرپرست کاری خلاف کرد و تصرفی جدای از مصلحت فرزندان انجام داد، ظلم کرده است.

نمونه دیگر از مصلحت اندیشی امام(ره) مربوط به مصلحت عمومی است، به عنوان مثال امروز برای حل مشکل ترافیک، باید اتوبانی ساخته شود، در مسیر اتوبان مسجدی قرار دارد، براساس فتوای همه علما خراب کردن مسجد حرام است، امام در باب چنین موضوعاتی مصلحت عمومی را در نظر می گیرد و می فرماید: مسجد را خراب کنید، هیچ مشکل فقهی ندارد.

* وضعیت فعلی حوزه های علمیه در نجف امروز با آن روز و در قم امروز با قم آن روز چه تفاوتی دارد و آیا شما روند حوزه های علمیه را رو به پیشرفت می بینید؟ آیا کیفیت حوزه علمیه نجف اشرف یا قم مقدسه نسبت به آن روز پیشرفت داشته یا پسرفت؟

از جهت علمی حوزه علمیه قم پیشرفت بسیاری داشته است.حوزه علمیه نجف با شکستی که در زمان حزب بعث خورد و خواستند حوزه نجف را از بین ببرند افت شدیدی پیدا کرد و اکنون با سیاست حضرت آیت الله سیستانی در حال برگشت به جایگاه علمی خود است. علما امروز در حال شاگردپروری هستند، قبل از انقلاب هم به این امر مهم می پرداختند. به طور کلی معتتقدم هر دو حوزه قم و نجف بعد از حضرت امام پیشرفت هایی داشتند.

اما متأسفانه در هر دو حوزه اخلاق و معنویت  کمرنگ شده است. اساتید اخلاقی که آن زمان بودند، از دنیا رفتند و جایگزین پیدا نکردند و اینها خسارت هایی جبران ناپذیر بود. در روایتی آمده یک عالم که از دنیا برود، شکافی در احکام اسلام واقع می شود که کسی نمی تواند این شکاف را پر کند مگر اینکه کسی بالاتر از او بیاید.

* اگر بخواهید مقایسه ای بین نجف اشرف و قم مقدسه و حوزه علمیه خراسان داشته باشید، مهمترین تمایزات این سه حوزه را در چه مسائلی می بینید؟

از جهت علمی در حال حاضر حوزه قم، حرف اول را می زند. تحقیقات و بررسی هایی که به صورت جمعی در حوزه علمیه قم انجام می شود، بسیار ارزشمند است با اینکه برخی از شاگردان حضرت امام در حوزه علمیه خراسان مشغول هستند، اما این حوزه از جهت تحقیقات جمعی پیشرفت چندانی نداشته است.

در زمینه شاگردپروری نیز حوزه علمیه قم از حوزه علمیه خراسان و نجف پیشروتر است. اگرچه حوزه علمیه قم از جهت علمی و شاگردپروری در جایگاه مناسبی است، اما از نظر اخلاقی وضعیت خوبی را شاهد نیستیم، در حال حاضر بسیاری مطرح می کنند که باید علمای اخلاق و جاذبه های اخلاقی بیشتر شوند و علت هم این است که برخی از  طلاب و روحانیون به جای اینکه زاهد وارسته اخلاق مدار باشند، ستیزگر هستند. رفتار، گفتار و سکنات عالم اخلاقی باید در رفتار و گفتار طلاب اثر بگذارد تا موجب پیشرفت شود.

 * به عنوان یک استاد حوزه، یکی از نگرانی هایی که نسبت به حوزه های علمیه دارید، موضوع اخلاق است. نگرانی دیگری هم دارید؟

اخلاق رکن اساسی است، پیامبر نفرمود: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ العِلمُ؛ بلکه فرمود: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ من مبعوث شدم که مکارم اخلاق را تکمیل کنم. اگر اخلاق در حوزه ها و جامعه حاکم شود، بسیاری از مشکلات و نگرانی ها برطرف خواهد شد.

* امروز در حوزه های علمیه و میان طلاب، این ضعف اخلاقی که به آن اشاره دارید، به چه صورت خود را نشان داده یا نشان می دهد؟

برخوردها، حرص دنیا زدن، به دنبال جاه و مقام بودن.

من طلبه ای داشتم که تازه آمده بوده و می خواست درس را شروع کند، به دوستانش گفته بود که می خواهم امام جمعه شوم، در واقع این شخص از ابتدا به دنبال دنیا و مقام بود؛ چنین افرادی نمی توانند تحت تأثیر اخلاق قرار گیرند. علاوه بر وضعیت حوزه ها در زمینه اخلاق، متأسفانه در صدا و سیما نیز وضعیتی شاهدیم به فاصله گرفتن افراد از اخلاقیات دامن زده می شود و بسیار اسفناک است.

* زمانی حضرت امام با حضور روحانیت در امور اجرایی مخالفت داشتند و بعد بنا به مصالحی موافقت کردند، به نظر شما امروز کدام رویه مصلحت است؟

اول اینکه تا مادامی که افراد متدین، با سواد و با اخلاق وجود داشته باشند، حضور روحانیت در مناصب اجرایی معنایی ندارد.

نکته دوم اینکه امام نظرشان بر این بود که روحانیت به کار علمی خود بپردازد لذا باید به تحقیقات علمی بپردازیم و تربیت کننده افراد باشیم. در واقع افرادی تربیت کنیم که از جهت علمی، اخلاقی و فضیلت های انسانی اوج بگیرند و این افراد را در رأس امور بگذارند.

غرض آیت الله شهید بهشتی از تأسیس حزب جمهوری اسلامی این بود که در این حزب روی افراد کار شود و ظرفیت های آنها شناخت شود و سپس آنان در مسئولیت های مختلف به کار گرفته شوند، در واقع نظر ایشان نیرو پروری بود. اگر روحانیت نقش مربی گری خود را ایفا کند و به نیروپروری بپردازد، انقلاب ما روز به روز اوج می گیرد. در حال حاضر دنیا تشنه معارف اسلامی است و ما نیروهای خبره نداریم که بتوانند این معارف را به دنیا عرضه کنند، امیدواریم که در آینده این چنین شود و حوزه ها و طلاب به این امر مهم بیشتر توجه داشته باشند.

 امام آن زمان مخالفت نداشت که روحانیت در مناصب اجرایی حضور داشته باشند منتها می فرمود تا زمانی که غیر روحانیت واجد شرایط، حضور دارند روحانیت در امور اجرایی جای آنها را نگیرند. در حال حاضر روحانیون در قضا  و بسیاری از نهادها و سازمان ها حضور دارند و متأسفانه برخی از آنان عملکرد خوبی نداشتند و به حزب گری پرداختند.

از سوی دیگر تمرکز برخی از روحانیون تنها بر کسب قدرت و مقام است و به علم توجه چندانی ندارند، در حالی که در گذشته اصلاً این چنین نبود. معروف است که بعد از مرحوم صاحب جواهر، علما خدمت شیخ انصاری آمدند که ایشان را به عنوان مرجع مطرح کنند، شیخ انصاری فرمود: به سراغ شریف العلما بروید؛ زمانی که ما با هم بودیم شریف العلما بهتر از من بودند.

شریف العلما در مازنداران زندگی می کردند، به سراغ او آمدند و گفتند: شیخ انصاری فرمودند شما می توانید مرجع عام باشید، شریف العلما فرمود: به شیخ بگویید که من نمی پذیرم. می خواهم بگویم در گذشته با اینکه علما از سطح علمی بسیار بالایی برخوردار بودند، اما برای مرجع شدن و کسب قدرت و مقام به سر و سینه نمی زدند!

مرجعیت امام(ره) مطرح شد، اما ایشان اجازه نمی داد که رساله اش چاپ شود تا اینکه تحریرالوسیله ایشان در نجف چاپ شد، اگر چاپ های اولیه تحریرالوسیله را دقت کنید، پشت جلد آن نوشته بودند «زعیم حوزه های علمیه»، امام وقتی این نوشته را دید، بسیار عصبانی شد و آیت الله شیخ محمد قوچانی که مسئولیت چاپ این کتاب ها را داشت، نزد خود خواند، امام با عصبانیت گفت: چرا چنین نوشتید، همه کتاب ها را در آب بریزید و توزیع نکنید. آن زمان مرحوم آقا مجتبی تهرانی به نجف آمده بودند و در مورد کتاب ها با امام صحبت کردند، سرانجام تصمیم گرفته شد که همه کتاب ها را به چاپخانه برگردانند تا جمله «زعیم حوزه های علمیه» محو شود.

نمونه دیگری بگویم، شخصی را سراغ داشتم که عکس خود را به طلبه می داد و می گفت عکس را با خودش ببرد و در کشورهای دیگر تبلیغ او را کند.

زمانی دو عکس از امام گرفته بودند، این دو عکس را به لبنان فرستاده بودند و به صورت پوسترهایی چاپ کردند و به نجف آوردند. مرحوم آیت الله صادقی چند تا از این عکس ها را خدمت حضرت امام بُرده بود، امام فرمودند، باقی عکس ها را هم بیاورید، امام عکس ها را گرفته بودند و در زیر زمین گذاشته بودند، شش ماه مرحوم شیخ نصرالله خلخالی خدمت امام می آمد و می گفت من از پول خودم هزینه کردم و این عکس ها را چاپ کردم، عکس ها را بدهید، امام هم مدام می گفت، باشد.

پس از مدتی اجازه دادند که عکس ها توزیع شود، اما تأکید کردند که به هیچ عنوان در نجف عکسی از ایشان توزیع نشود. می خواهم بگویم امام اینگونه اخلاقیات را رعایت می کردند.

* چه توصیه های مهمی به طلاب و روحانیون دارید؟ 

طلاب و همه مسلمانان در صحبت هایمان بیان می کنیم که آیات قرآن را قبول داریم، اما قبول داشتن غیر از باور داشتن است، اگر آیات شریفه قرآن را به همان صورت که امام باور داشت، باور کنیم، بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. امروز تنها راه نجات، باور به آیات قرآن است.

در این موقعیتی که ظلمت ها و تاریکی های گوناگون به ما فشار آورده، وظیفه ماست که به قرآن پناه ببریم، قرآن می فرماید: «استغفار کنید، خدا کمکتان می کند و بر اموال و قدرتتان اضافه می کند.» اینکه فلانی چند هزار میلیارد خورد و بُرد، یک ساعته که رخ نداده، مقدمه داشته، کارمند و رئیس و… همه دست اندرکارانی که می فهمیدند چنین مسایلی در حال رخ دادن است و سکوت کردند و اقدامی نداشتند، مقصر هستند.

امروز گرفتار یک مصیبت عظیم شدیم و آن قیمت دلار و ارز است، می گویم مصیبت عظیم چون نوسان قیمت ارز و دلار اداره کشور و مردم را با مشکلاتی مواجه کرده است، در چنین شرایطی چرا علما و مراجع ذخیره دلار در منزل را حرام اعلام نکردند تا کشور به چنین وضعیتی گرفتار نشود…

* به نظرتان تاثیری داشت!؟

بله! همه مردم مسلمان هستند، کسی که خانه خود را فروخته و دلار خریده کافر و آمریکایی نیست، فریب خورده، اگر مراجع تذکر می دادند و حرام اعلام می کردند و حکمی مانند تنباکو می دادند این مسایل پیش نمی آمد.

در حال حاضر اگر همان دلارهایی که در منازل هست به گردش مالی کشور برگردد، قیمت دلار به ۵ هزار تومان می رسد، اما دلارهای ذخیره شده به بازار برگردانده نمی شود و شاهد نوسان قیمت ها هستیم و در نتیجه هر روز و مشکلات بیشتر و بیشتر می شود.

نکته دیگر اینکه عده ای نیازهای ضروری مردم را احتکار می کنند، اگر مراجع فتوا می دادند که این اقدامات حرام است، عده زیادی از این افراد این چنین نخواهند کرد. همچنین کسانی که دست اندرکار هستند از جمله کارگر و انباردار و… به مسئولین گزارش کنند دیگر این مسایل پیش نخواهد آمد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.