در سالهای نخستین انقلاب و دهه اول اگر کارها در ایام نوروز بیشتر نبود، کمتر هم نبود و همه بدون تعطیلی و وقفه بر سر کار خود حاضر می شدند حتی در روز موسوم به 13 به در.
پایگاه خبری جماران؛ برای نمونه به خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) در 13 فروردین سالهای 1360 تا 1372 اشاره می شود که حاوی نکات مهمی است:
سال60 - به زیارت امام رفتم. چیزهائی که در ارتباط با جنگ و هیأت صلح میدانستم، گفتم. امام ضمن اینکه مایلند، جنگ زودتر تمام شود، صلاح نمیدانند که ما کوتاه بیاییم و از اینکه شرط شود، بعد از صلح نباید به ملت عراق، علیه صدام کمک کنیم، نگرانند؛اگر این مضمون بخواهد در قرارداد بیاید، نگرانی دارند، مخصوصا با توجه به انتظارات مردمعراق.
امام با انتخاب آقای محمد یزدی از طرف ما در هیأت حکمیت موافق بودند. با آقایموسوی اردبیلی، تلفنی صحبت کردم. گفتند امام جازماند که آقای بنیصدر باید دفترشان را تصفیه کنند و با گروههای ضدانقلاب، علنا و صراحتا باید مخالفت کنند و اجازه تعقیب مسئولان چهارده اسفند، ولو رئیس جمهور را دادهاند و تأکید داشتند که هیأت حکمیت، سریعاعمل کند.
از خانه شهید مطهری تلفن کردند که تلفنی تهدید شدهاند. یکی از پاسداران خودم را برایمحافظت، به خانه آنها فرستادم.
احمد آقا خمینی، تلفن کرد و گفت، امام میگویند، گویا قطب زاده وضع مالی بدی دارد،فکری شود و احمد آقا پیشنهاد میکرد، شغلی به ایشان محول شود. ولی اطلاع میگوید، ایشاندفتری دارد و سکرتر لوکس و مخارج دفترش زیاد است؛ از کجا میآورد؟!
سال 62 - آقای غرضی [وزیر نفت] و آقای محتشمی[پور] [سفیر ایران در سوریه] تلفن کردند. اولی خواهان کمتر امتیاز دادن به سوری ها بود و دومی خواهان امتیاز بیشتر و رضایت آنها. عصر آقایان خامنهای و احمدآقا به منزل ما آمدند. قرار بود راجع به اعترافات سران حزب توده و تصمیمات آتی، جلسه داشته باشیم. بعد از نماز مغرب در دفتر امام با حضور نخست وزیر و آقای[موسوی]اردبیلی و سران سپاه، جلسه تشکیل شد. اعترافات دو سه روز پیش در اظهارات جدید تغییر کرده و بعضی اطلاعات به تحلیل تبدیل شده بود. همین ها سوءظن به تندرویها را بیشتر میکند؛از یک سو، ادعای کشف کودتا و ... است و از سویی نگرانی از مسأله سازی و مشکل تراشی برایکشور و جنگ ؛ قرار شد تعقیب کنند. درباره جنگ و چیزهای دیگر هم صحبت شد.
سال 63 - آقای غرضی [وزیر نفت] آمد. ازبد حسابی سوریها و ندادن پول نفت، ناراحت بود. پیشنهاد داشت با لایحه دولت و تصویب مجلس، برای دادن مهلت و حفظ طلب، تبدیل به وام شود. منابع خارجی از جدا شدن بنیصدر از شورای [ملی] مقاومت خبر دادهاند؛ پیش بینی میشد.
شب، آقای امامی کاشانی [از فقهای شورای نگهبان] تلفن کرد. اطلاع داد که شورای نگهبان،صلاحیت آقایان [صادق] خلخالی و [سیدحسین] موسوی تبریزی را ـ که نامزد نمایندگی مجلس وخبرگان هستند ـ رد کرده است. از من خواست به آنها بگویم، استعفا بدهند؛ نپذیرفتم. از این کار بهآسانی نخواهند گذشت. شورای نگهبان را متهم خواهند کرد که تحت تأثیر جامعه مدرسین عملکرده است. [رد صلاحیت شدگان] توسل به امام و آقای منتظری و دیگران هم خواهند کرد.
سال 64 - شب زودتر از معمول خوابیدم، اما زنگ تلفن آقای دکتر ولایتی بیدارم کرد. او اطلاع داد که شوروی با تأمین کانال هوایی برای هواپیماهای ما موافقت کرده است. این خبر خوبی است و لااقل نشانگر تمایل شوروی به تیرگی بیشتر روابط [با عراق] است که البته احتمال آن منتفی نیست. این اقدام میتواند دلیلی باشد، براین که آنها در این شرایط از دادن موشکهای اس.اس 12 به عراق خودداری خواهند کرد.
سال 65 - شب سران قوا مهمان آیتالله خامنهای بودیم. پیشنهاد وزیر خارجه عمان در خصوص پیغام آمریکا مبنی بر کمک ما به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان در مقابل گرفتن نیازهای تسلیحاتی مطرح شد. رئیس جمهور تاکید بر لزوم عدم یاس آمریکا داشتند و من پیشرفت کاری را که از طریق [محسن] کنگرلو انجام میشود،توضیح دادم و مورد تائید قرار گرفت. قرار شد آقای وحیدی مسئول اطلاعات سپاه، با چهار آمریکایی که به این منظور به زودی به ایران میآیند، صحبت کنند.
آقای حائری شیرازی در خصوص مسائل شیراز مشورت کرد. گفتم تسلیم نظرات آیتالله منتظری باشد و سعی در تفاهم با رقیبان داشتهباشد.
سال 66 - آقای ]سیدیحیی[ جعفری امام جمعه کرمان آمد. در خصوص نحوه برخورد با جریان مخالف که در 99 رأی مخالف دولت1 و هشت نفر سئوال کننده درباره سفر مکفارلین - که مخالف نظر امام عمل کردهاند - پرسید. بیشتر مایل بود از من برای تبرئه آنان جوازی بگیرد که گفتم در شکل ظاهر، آنها به وظایف نمایندگی عمل کردهاند، ولی روح عمل آنها، حرکت در جهت خلاف نظر امام و بدون توجیه منطقی است.
سال 67 - شب، مهدی از جبهه تلفنی تماس گرفت و برای استفاده نیروها از یک انبار قطعات تویوتا که در حلبچه پیدا شده، اجازه خواست. گفتم حسابش روشن باشد که اگر از مردم بود پس بدهیم. آقای [محمد] فروزنده [رئیس ستاد کل سپاه] هم برای استفاده از ماشینهای موجود در اطراف پادگان دجیله اجازه خواست؛ به همین شرط اجازه دادم.
سال 69 - آقاى[محسن] قرائتى، تلفنى از مشکل اجراى تصمیم اجبارى کردن سوادآموزى در تابستان آینده براى افراد در سنین 10 تا 35 ساله، اظهارنگرانى کرد؛ به این جهت که اکثر آنها کارگران فقیر و شاغلاند که مشکل است بتوانند نصف روز خود را صرف یادگیری سواد کنند؛ گفتم براى پیدا کردن راههاى ممکن، بررسى بیشتری بکنند.
سال 70 - [آقای محمدی]، خبر از توافق با احمدآقا در مورد سرپرستى حج از طرف رهبرى داد؛ قبلاً در این خصوص با رهبرى و احمدآقا صحبت کرده بودم.
سال 71 - تا نزدیک ظهر، بیشتر تلفنها از نمایندگان رد صلاحیت شده بودند که کارى براى آنها نمىتوانم بکنم و از مذاکره، جز نارضایتى روحى چیزى بهدست نمىآید. آقاى [علیاکبر] ناطق نورى، تلفنى گفت که [آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران، مانع الصاق پوسترهاى تبلیغاتى بر دیوارهاى شهر مىشود؛ با اینکه حق دارد ولى مشکل آفرین شده است. به شهردار گفتم که مدارا کند و در عین حال از ورود خسارت جلوگیرى شود.
از دفتر اطلاع دادند که نمایندگان رد صلاحیت شده، از اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه دیروز که به صورت کلى اتهامات مهم به آنها وارد کرده عصبانیاند و خواستار اعلان کتبى اتهامات به صورت رسمى هستند. حسن، پسر آقاجلال، [محافظ]، آمد و
آقاى [مهدی] کروبى، مشکلاتى را که در انتخابات براى جناحشان پیش آمده است، تلفنى تشریح کرد. رد صلاحیت جمعى از سران و تأیید صلاحیت برخى از اعضاى مهم در تهران، باعث تفرقه شده و رد شدهها توقع دارند که مجمع روحانیون مبارز هم در انتخابات کنار بکشد. علاوه بر این، بعضى از نامزدهاى لیست آنها کنار کشیدهاند و لیست ناقص شده است. از طرفى رهبرى دستور داده که باید مجمع روحانیون در انتخابات شرکت کنند. از من توقع داشت که براى حل این مشکلات، با پذیرفتن صلاحیت جمع بیشترى از جناح آنها کمک کنم. مطالب ایشان را به رهبرى منتقل کردم. براى فردا به ایشان و آقاى [سید محمد موسوی] خویینىها وقت دادند.
عصر احمدآقا آمد و از عمل شوراى نگهبان و رد بسیارى از افراد اظهار ناراحتى کرد؛ صحبت اظهار اطاعت و عدم دخالت شد.
تا شب تلفنهاى زیادى از ردیها داشتم؛ براى من خیلى سخت و تلخ است. اظهارات آقاى [احمد] جنتى در مصاحبه و ادعاى مبهمِ داشتن پروندههاى سنگین مالى و اخلاقى، بیشتر آنها را عصبانى کرده است. اینگونه مقامات، نباید این چنین حرف بزنند.
سال 72 -امروز در خانه بودم. وقتم به استراحت و مطالعه و قدم زدن در حیاط خانه گذشت. بچههاى محسن که از رفسنجان برگشتهاند، آمدند عیدى گرفتند و با عفت براى سیزده بدر به کرج رفتند. من و یاسر ناهار خوردیم. عصر آقاى [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی] آمد. مجموعه انتشارات بنیاد تاریخ را آورد و براى توسعه کار استمداد کرد.