آقای رئیس جمهور هنگامی‌ که دولت را تحویل گرفتند تورم نقطه‌به نقطه به 42 درصد رسیده بود، برنامه‌ریزی کرده بودند تا تورم را تک‌رقمی کنند، ما از همان آغاز که وضعیت رکود تورمی، با هدف‌گذاری تورم تک‌رقمی موافق نبودیم و احساس می‌کردیم فشار بی‌مورد به تورم است و در جایی سر باز خواهد کرد. دولت در 5 سال نخست توانست به این هدف نزدیک شود و تورم را به حدود 10 درصد رساند، در این سرکوب دو جرقه هم خورد و به اصطلاح مردم عادی در آغاز سال 96 ترکید.

محمد رضا باهنر

به گزارش جماران، مشروح گفت و گوی خانه ملت با محمدرضا باهنر را در ادامه می خوانید: 


دغدغه این روزهای همه از مردم گرفته تا مسئولان، مسئله اقتصادی است و شاهد افزایش قیمت گوشت و مرغ و صف کشی مردم برای خرید کالاهای اساسی هستیم، این شرایط را چطور می بینید؟

آقای رئیس جمهور هنگامی‌ که دولت را تحویل گرفتند تورم نقطه‌به نقطه به 42 درصد رسیده بود، برنامه‌ریزی کرده بودند تا تورم را تک‌رقمی کنند، ما از همان آغاز که وضعیت رکود تورمی، با هدف‌گذاری تورم تک‌رقمی موافق نبودیم و احساس می‌کردیم فشار بی‌مورد به تورم است و در جایی سر باز خواهد کرد. دولت در 5 سال نخست توانست به این هدف نزدیک شود و تورم را به حدود 10 درصد رساند، در  این سرکوب دو جرقه هم خورد و به اصطلاح مردم عادی در آغاز سال 96 ترکید.

کدام جرقه ها؟

 یکی از این جرقه‌ها رویدادی بود که سال گذشته درمیان صندوق‌های اعتباری و برخی بانک‌ها به‌وجود آمد شمار زیادی از مردم پول‌های خود را در این موسسات مالی با سودهای بالا در ماه گذاشته بودند. هنگامی‌که سروصدای ورشکستگی این موسسات به گوش رسید شاید بیش‌از 100 هزار سرمایه‌ی بین 10میلیون تا 500، 600 میلیون تومان آزاد شد. کسانی‌هم که سرمایه‌ی خود را در این موسسات برای گرفتن سود و امرار معاش گذاشته بودند نگران شدند که با این پول آزادشده چه کنند. براساس سیاست‌های پیشین بانک‌ها بیش‌از 17 تا 18 درصد سود به سپرده‌ها نمی‌دادند و افرادی که به سودهای 30 تا 40 درصد عادت کرده بودند نمی‌توانستند به سود بانک‌ها  قانع باشند و نگران بودند قیمت سرمایه‌شان پایین آید برهمین اساس به سراغ کالاهایی رفتند که قابلیت نقدشوندگی آنها بالاست و این کالاها طلا و ارز است، البته برخی که پول بیش‌تری داشتند به سمت خرید ملک هم رفتند. این کالاها ناگهان گران شد. پس از آن و در اردیبهشت ماه که دولت ترامپ خروج از برجام را اعلام کرد  جنگ روانی شروع شد، من افزایش‌های بعدی قیمت ها را افزایش‌ واقعی تحلیل نمی‌کنم چراکه از دید بنده بسیاری از آن‌ افزایش ها روانی بود. برای نمونه دلار را 4200 تومان اعلام کردند که واقعی نبود، شاید می‌شد قیمت دلار را بین 8 تا 10 هزار تومان نگاه داشت. جنگ روانی، دلار را ناگهان تا 18 هزار تومان بالا برد.

نقش پرُرنگ جنگ روانی روی افزایش نجومی قیمت دلار/نرخ  واقعی دلار حدود 10 هزار تومان است

یعنی اگر 4200 تومان را اعلام نمی‌کردند دلار روی 8 هزار تومان باقی می‌ماند؟

خیر؛ اگر بخواهم این‌ها را به صورت کمی بیان کنم، باید بگویم نرخ 4200 تومان قیمت واقعی نبود، بلکه نرخ واقعی در اوایل سال بین 7 تا 9 هزار تومان بود. اکنون اگر بخواهیم قیمت واقعی دلار را بیان کنیم حدود 10 هزار تومان است و باقی ماجرا و پایین و بالا رفتن قیمت‌ها مربوط به مباحث روانی، محفلی و نگرانی از آینده است. البته ماه اسفند هم به دلیل بالارفتن میزان پرداخت‌ها و گردش مالی، بالای 4 تا 6 درصد تورم را داریم که این امر نیز مزید بر علت شده است؛ پس از تورم مشهور سال ۷۴ در زمان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که حدود ۴۹.۵ درصدی بود تورم امسال بالاترین میزان تورم بود.

برخی در خانه‌های خود یک سوپرمارکت کوچک دارند

برای سال آینده شرایط اقتصادی را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا دولت از عهده کنترل شرایط بر می‌آید؟

برای سال آتی مقدار زیادی از مسائل بیش‌از این‌که تحت‌تاثیر پارامترهای واقعی اقتصادی باشد به پارامترهای روانی بستگی دارد. در این میان جنگ روانی دشمن نیز سنگین است و برخی نیز در داخل کشور ناخواسته و یا خدای نکرده خواسته به این جنگ دامن می‌زنند و این موضوع را باید کنترل کرد. الحمدالله دولت باوجود فشارهایی که وجود دارد اعلام کرده که کالاهای اساسی مانند گندم، روغن، قند و شکر به اندازه‌ی کافی و حتی بیش‌از نیاز کشور در انبارها وجود دارد، اما معمولا در تورم پارامترهای روانی تاثیر می‌گذارد. این عادتی است که در میان خانواده‌ها وجود دارد اگر قیمت کالایی درحال افت باشد مردم نیازهایشان را به تاخیر می‌اندازند و می‌گویند هراندازه این کالا را دیرتر بخریم ارزان‌تر خواهد شد اما اگر احساس کنند قیمت کالایی درحال افزایش است نیازهای خود را جلو می‌اندازند، فرض کنید اگر تاکنون مصرف هفتگی خود را می‌خریدند اکنون مصرف ماهیانه‌ی خود را خریداری می‌کنند. در عرف هم می‌گویند که برخی در خانه‌های خود یک سوپرمارکت کوچک دارند. این امر هم تورم را تشدید می‌کند، اما من امیدوارم با تمهیداتی که دولت می‌اندیشد و پیش‌بینی‌هایی که می‌کند پارامترهای واقعی  اقتصاد کنترل خواهد شد و از سوی دیگر باید کار روانی هم انجام داد و مردم و مصرف‌کننده‌ها را آرام کرد تا مصرف خود را جلو نیندازند.

شما بر موضوع جنگ روانی و کنترل آن تاکید دارید آیا نهادی در کشور وجود دارد که افکار و سخنان را هدایت کند تا از تریبو‌ن های گوناگون صحبت‌های متناقضی به جامعه وارد نشود حتی گاهی می‌بینیم دولتی‌ها هم در تضاد با هم صحبت می‌کنند و گویی خودشان به مساله دامن می‌زنند. مانند موضوعی که اخیرا به‌وجود آمد و بخش‌نامه‎ی دولت در تضاد با سیاست‌های بانک مرکزی بود و دوباره نرخ دلار تکان خورد. آیا نهادی برای کنترل این موارد وجود دارد؟

دولتی‌ها ساختاری را به‌وجود نیاوردند. از هنگامی‌که مقام معظم رهبری دستور دادند روسای سه قوه جلسه‌ای با نام شورای عالی هماهنگی اقتصادی کشور داشته باشند مسئول تبلیغات اقتصادی در نظر گرفته شد. 4 تا 5 ماه پیش آقای رحمانی فضلی وزیر کشور را مسئول تبلیغات کردند و گاهی نیز خبرهایی را می‌شنویم که با رسانه‌ی ملی جلسه داشته اند.

رسانه ها در جنگ اقتصادی همراهی نمی کنند

آیا این کار تاثیری داشته است؟ خروجی تبلیغات اقتصادی قابل قبول بوده است؟

در هر صورت از نظر فرهنگی کار باید مدیریت شود یعنی برخی از رسانه‌ها همراهی نمی‌کنند، زمان جنگ را که به یاد می‌آورم می‌بینم گاهی در تبلیغات مسائل جنگ افراط و تفریط می‌کردند و آن زمان هنوز شورای عالی امنیت ملی در قانون اساسی نبود و شورای عالی دفاع با دستور حضرت امام(ره) مساله‌ی مدیریت تبلیغات کشور را برعهده گرفت و خشن هم برخورد کرد، یا به یاد دارم شورای عالی امنیت ملی یا دبیرخانه‌ی این شورا مدیریت این موارد را برعهده می‌گرفت،. ما خیلی توصیه نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم مساله امنیتی شود اما خوب است که رسانه‌ها پیروی، تبعیت، همراهی و هم‌دلی کنند، برای نمونه ائمه‌ی جمعه، رسانه‌ی ملی و رسانه‌های مکتوب و مجازی حمایت کنند، البته رسانه‌های مجازی کار خود را انجام می‌دهند و مدیریت هم نمی‌شود، اما در داخل افرادی که دارای تریبون هستند باید مراقب باشند تا اوضاع بد را تشدید نکنند.

مصوبه‌ی مجلس برای کالابرگ الکترونیکی یا افزایش حقوق‌ها در سال آینده برای بهبود وضعیت معیشت مردم  یاری‌کننده است؟

بودجه‌ی سال آینده‌ی کشور معمولی و طبیعی نیست و باید تلاش کنیم این بودجه انبساطی نباشد چراکه منابع ما محدودتر از سال گذشته است باید هزینه‌ها خوب مدیریت شود، گرایش‌ها و سخنان گوناگون در مجلس وجود دارد و همه هم البته از روی علاقه و دلسوزی است، اما این‌که به این امر به صورت یک سبد سیاستی نگاه شود، دیده نشده است. این موضوع که رئیس سازمان برنامه و بودجه و معاون رئیس جمهور اعلام کرد که نمی‌تواند این مصوبه را اجرا کند، کار اشتباهی بود چرا که ضرورتی برای اعلام آن نبود. از نظر حقوقی هنگامی‌که بودجه تصویب می‌شود هزینه‌ها در محدوده‌ی درآمدهاست یعنی مجلس درآمدها را پیش‌بینی کرده و هزینه‌ها را قطعی می‌نویسد، اگر زمانی درآمدها به اندازه‌ی هزینه‌ها نشد چیزی که دولت تکلیف دارد هزینه‌ در محدوده‌ی درآمدهاست و این امر جزو تکالیف دولت است. واژه‌ی دیگری در بودجه با عنوان تخصیص اعتبار وجود دارد. فرض کنید برای بودجه‌های عمرانی 100 تومان درنظر گرفته شده اما اگر دولت نداشته باشد 40 تا 50 درصد را تخصیص می‌دهد، در بودجه های جاری هم به همین شکل عمل می شود. بنابراین این‌که آقای نوبخت بلافاصله پس از تصویب مجلس اعلام کرد که نمی‌تواند آن را اجرا کند ضرورتی نداشت، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید من قانون را اجرا نمی‌کنم، اما دولت موظف است در محدوده‌ی درآمدها، بودجه تخصیص دهد. اگر دولت بخواهد عملکرد بودجه‌ی سال 97 را ارائه دهد برخی از تخصیص‌ها  70، برخی دیگر 100 درصد و یا کم‌تر است. این اهرم و مکانیزم دست دولت است، اما این‌که کسی از دولت بگوید آن را اجرا نمی‌کنم بسیار سنگین است و این حرف نباید زده می‌شد.

می‌گویند آقای نوبخت با این اعتراض برای شورای نگهبان پیامی داشته که این شورا آن مصوبه را رد کند. نظر شما چیست؟

شورای نگهبان کار خود را انجام می‌دهد، اصلی در قانون اساسی وجود دارد به نام اصل 75 قانون اساسی و این اصل می‌گوید اگر مجلس هزینه‌ای را به دولت تحمیل کند موظف به مشخص‌کردن منبع و محل درآمد آن نیز هست، این مربوط به لوایح و طرح‌های عادی است و در مورد بودجه منبع و هزینه‌ی آن را مجلس تصویب می‌کند و ممکن است شورای نگهبان به این جمع‌بندی برسد که فلان منبع  قطعا محقق نمی‌شود در آن هنگام می‌تواند براساس اصل 75 اشکال بگیرد، اما اگر بخواهد وارد این مقوله نشود هیچ‌گونه مشکلی هم روی نمی‌دهد یعنی اگر عین همین قانونی هم که مجلس تصویب کرده به دولت ابلاغ شود دولت مکلف به اجرای آن است اما این تکلیف در حد مقدورات است.

باید یک سبد سیاستی ببینیم

روش افزایش حقوق‌ها را مناسب دیدید؟

در این مورد باید بحث شود من براین باورم که این امر را باید در یک سبد سیاستی ببینیم، فرض کنید می‌گوییم اگر حقوقی از "آ" ریال بالاتر باشد مالیاتش را افزایش می‌دهیم و افزایش حقوق نداشته باشیم و یا افزایش اندکی داشته باشد، در کل قرار نیست حقوق کسی نسبت به امسال کم‌تر باشد. نمایندگان براین باورند که رشد آن پلکانی باشد کسی که حقوق کم‌تری می‌گیرد بیش‌تر رشد کند و کسی که حقوق بیش‌تری می‌گیرد کم‌تر و این امر معقول است اما این‌که بگوییم حقوقی کم یا زیاد شود در سیاست‌های راهبردی ما نیست.

موضوع FATF راه رفتن روی لبه‌ تیغ است

موضوع دیگری که برخی ها به این گرانی‌ها یا موضوع دلار گره می‌زنند FATF، پالرمو و CFT است که هم اکنون هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام مبحث آن باز است فکر می‌کنید پیوستن به FATF می‌تواند به کشور کمک کند و یا مانند دوران پیش از برجام فرصتی برای دورزدن تحریم‌ها داشته باشیم؟

این بحث بسیار مهم بوده و به اصطلاح روی لبه‌ی تیغ راه رفتن است؛ در هر سو این مباحث دارای منافع و معایبی است. به تعبیر اولیاءالله که می‌فرماید عقل آن نیست که بخواهد میان خیر و شر یکی را انتخاب کند عقل آن است که میان دو خیر، خیر بیش‌تر و بین دو شر کم‌ترین شر را انتخاب کند. مجمع باید به جمع‌بندی برسد که کدام انتخاب دارای اشکال کم‌تری است. به همین دلیل در مجمع بحث‌های فراوانی وجود داشت  و هنوز هم به جمع‌بندی نرسیده‌ایم و قرار است بحث ادامه پیدا کند.مجمع در هر صورت دارای وظیفه‌ی کلی است و باید سیاست‌های کلی نظام را مدیریت کند. این سیاست‌های کلی در اصل 110 جزو اختیارات و وظایف رهبری است. در قانون اساسی آمده که مقام معظم رهبری پس از مشورت با  مجمع  تشخیص مصلحت نظام سیاست‌های کلی را تعیین و ابلاغ می‌کنند، اما نظارت بر حسن اجرای سیاست‌ها برعهده‌ی شخص رهبری است و در ذیل این اصل آمده که مقام معظم رهبری می‌توانند این اختیارات را تفویض کنند که مقام معظم رهبری این اختیارات را به هیئت نظارت بر حسن سیاست‌های اجرایی  واگذار کرده‌اند و این هیئت شامل 15 تن است و این افراد به نیابت از مقام معظم رهبری نظارت می‌کنند رویدادهایی که در کشور رخ می‌دهد از چهارچوب سیاست‌های کلی خارج نباشد. این امر که کسی بگوید حضرت آقا مخالف یا موافق هستند صحیح نیست، چراکه ایشان در پاسخ به نامه‌ی معاون اول رئیس‌جمهور، با صراحت به مجمع تشخیص نامه نوشته‌اند که شما با دقت بررسی کنید و تصمیم بگیرید. بنابراین اگر کسانی بخواهند این‌گونه وانمود کنند که مقام معظم رهبری موافق این قراردادها هستند حرف دقیقی نزده‌اند افرادی هم که بخواهند بگویند مخالفند باز هم درست نگفته‌اند. حضرت آقا که با کسی تعارف و رودربایستی ندارند اگر خودشان به یک نظر می‌رسیدند حتما از مسیرهای قانونی اعمال می‌کردند. 

برای نخستین بار است که در مجلس شاهد فراکسیون اکثریت نیستیم

یکی از نقدهایی که شما به مجلس دهم داشتید؛ نبود تعادل در میان سه فراکسیون بود و گفتید فراکسیون اکثریت نداریم و موضوع ائتلافی بودن مجلس را ضعف آن دانستید. استانی شدن انتخابات برای به‌دست‌آوردن شأن و تاثیرگذاری مجلس کمک می‌کند؟

شأن و جایگاه مجلس که اشاره کردید در این بحث نمی‌گنجد. نقدی هم که من به مجلس کردم نقد نبود بلکه از نماینده‌ها دفاع کردم. برخی می‌خواهند وانمود کنند اشخاص حقیقی نماینده‌ در مجلس دهم افراد ضعیفی‌اند من گفتم این‌گونه نیست تاریخ هم نشان داده معمولا دو سوم از نماینده‌های هر مجلس برای دور بعدی عوض می‌شوند اشکالی که در مجلس دهم روی داده این است که در این مجلس فراکسیون اکثریتی به‌وجود نیامده است، مقصر نماینده‌ها نیستند بلکه این نتیجه‌ی انتخابات است و برای نخستین بار است که در مجلس شاهد فراکسیون اکثریت نیستیم، بنابراین هنگامی‌که این‌گونه نباشد به سه فراکسیون اقلیت تبدیل می‌شود. یعنی هیچ‌یک از این فراکسیون‌ها به تنهایی 50 درصد به‌اضافه‌ی یک رای ندارند. بنابراین فراکسیون‌ها باید در تصمیمات مجلسی باهم ائتلاف کنند. این ائتلاف‌ها شناور و شکننده است و منظور من هم همین بود در دنیا هم به همین شکل است. دولت ها و مجالس ائتلافی معمولا ضعیف ظاهر می‌شوند باز هم تکرار می‌کنم این اشکال به نماینده‌ها و ضعف آن‌ها نیست. هم اکنون در مجلس دهم بسیاری از نماینده‌ها دارای پیشینه‌های قوی هستند و کار کرده‌اند و مسائل پارلمان را متوجه می‌شوند و کار تشکیلاتی و اجرایی انجام داده‌اند اما چون سه فراکسیون نتوانستند به صورت فراکسیونی به هم ملحق شوند و فراکسیون اکثریتی داشته باشند این مشکلات به‌وجود آمد.

استانی شدن انتخابات به کاهش ارتباطات نمایندگان با مردم منجر می شود

در نهایت استانی‌شدن انتخابات به تقویت مجلس کمک می کند؟

استانی شدن معایب و محاسنی دارد من نیز حامی استانی‌شدن هستم و گمان می‌کنم محاسن آن بر معایبش برتری دارد چراکه نماینده‌ها ملی‌تر می‌شوند و باید افراد سرشناس‌تری باشند و دعواهای جزئی منطقه‌ای نرم می‌شود. گاهی می‌دیدیم اختلاف‌ها میان استان‌ها بود و کم‌کم این اختلاف‌ها به شهرستان‌ها می‌رسید یعنی در مجمع نمایندگان استان هم که می‌نشینید، می‌بینید نماینده‌ها با هم رقابت‌های زیرپوستی دارند، اما اگر این رقابت‌ها استانی شود دست‌کم رقابت‌های شهرستانی ضعیف می‌شود، البته از سوی دیگر این نگرانی نیز وجود دارد که ارتباط نماینده‌ها با مردم تا اندازه‌ای ضعیف شود، چون حوزه‌ی عمل نماینده‌ها استان می‌شود، بنابراین کم‌تر می‌توانند به سطح شهرستان برسند.

دو پارلمانی شدن ضرورت اجتناب ناپذیر است

بحث دوپارلمانی‌شدن هم وجود دارد؟

این کار از دید من یک ضرورت اجتنا‌ب‌ناپذیر است، اما این‌که زمان این کار چه هنگام باشد، مسئله است چون دو پارلمانی‌شدن نیاز به اصلاح قانون اساسی دارد و تا هنگامی‌که این قانون اصلاح نشود این اتفاق نخواهد افتاد، اما فکر می‌کنم اگر زمانی قرار شد قانون اساسی اصلاح شود دوپارلمانی‌شدن حتما باید به صورت جدی در آن مطرح شود.

سه سال است در فضای مجلس و نمایندگی حضور ندارید دلتان تنگ نشده است؟ نمی‌خواهید در انتخابات آینده شرکت کنید؟

من دلتنگی‌ام را با گوش دادن به مذاکرات مجلس برطرف می‌کنم. بیرون که هستم بهتر می‌توانم به این مذاکرات گوش کنم، بنابراین هرگاه مجلس جلسه‌ی علنی دارد من از رادیو گوش می‌کنم. در مورد انتخابات هم هیچ قصدی برای ورود دوباره به مجلس ندارم.

ریاست جمهوری چطور؟

حتما نه.

چرا؟

چراکه ما باید مسئولیت را به نسل جوان تحویل دهیم ما به اندازه‌ی کافی کاری که باید انجام می‌دادیم را انجام دادیم، البته ما در زندگی بازنشستگی نداریم و حتما تا آخرین لحظات زندگی ان‌‌شاءالله باید کوشش کرده و وظیفه‌مان را هم تشخیص دهیم و آن را دنبال کنیم، اما حضور در مجلس و دولت فقط راه‌های خدمت نیست مسیرهای دیگر و فراوانی برای خدمت‌کردن وجود دارد. همین که مردم 9 بار به من رای اعتماد دادند شرمنده ام، امیدوارم مردم از قصورهای من بگذرند.

شما در مجلس ششم که جو متفاوتی بر مجلس حاکم بود حضور پیدا نکردید و در این مجلس هم حضور ندارید، برخی این را به حساب هوش و زمانسنجی شما می‌گذارند که هر گاه شرایط را مهیا نبینید کاندیدا نمی شوید.

گزاره‌ی شما اشتباه است! نخست این‌که من در مجلس ششم کاندیدا شدم اما رای نیاوردم و با مجلس دهم متفاوت بود. چراکه در این مجلس اصلا نامزد نشدم. اگر هم بخواهیم این‌گونه بیان کنیم که چون پیش‌بینی کرده بودم چون رای نمی‌آورم اصلا نامزد نشدم، صحت ندارد، اگر قصد ماندن در مجلس را داشتم راه‌های دیگری نیز می‌دانستم، برای نمونه همین نماینده‌های کنونی کرمان آقایان زاهدی و پورابراهیمی با بزرگواری به من گفتند شما بیایید و از کرمان کاندیدا شوید، حتی برخی می‌گفتند اگر شما کاندیدا شوید ما مسئول ستادتان می‌شویم  و اصلا خودمان هم کاندیدا نمی‌شویم مردم کرمان هم بیش از لیاقت من به من محبت دارند، بنابراین اگر من قصد ماندن یا ورود دوباره به مجلس را داشتم این راه‌ها وجود داشت، اما به‌راستی این قصد را نداشتم دلیل آن هم این است و هر کسی هم از من بپرسد همین را می‌گویم که شما 28 سال راهی را بروید اگر حوصله داشتید سال 29 هم همان راه را بروید به من هم توصیه کنید؛ یا برخی می‌گفتند تجربه‌ی 7 دوره حیف نیست؟ می‌گفتم فرض کنید هفت دوره هشت دوره شود به‌هرروی زمانی باید این رفتن به مجلس متوقف شود. شاید اکنون زمان خوبی باشد.

نکته‌ای که به آن اشاره کردید بازکردن راه برای نیروهای تازه  و جوان بود. در راستای تقویت نیروی جوان یا تربیت‌کردن کادری که در مجلس حضور پیدا کند گامی برداشته‌اید؟ چون خود شما هم جایی گفته بودید نماینده‌ای که سال نخست وارد مجلس شود اصلا نمی‌داند نمایندگی کردن چیست.

من در کارهای تشکیلاتی و سیاسی فعالم و هم اکنون در جامعه‌ی اسلامی مهندسین و  جبهه‌ی پیروان خط امام و رهبری که پس از مرحوم آقای عسگراولادی مسئولیت آن را برعهده گرفته و خدمت می‌کنم به‌دنبال کارهای تشکیلاتی هستم ممکن است جامعه‌ی اسلامی مهندسین تعداد زیادی عضو نداشته باشد، اما به‌هرروی یکی از تشکل‌های نخبگی در کشور است، دلیل آن هم این است که ما در تمامی مجالس عضو قوی و فعال داریم. هم اکنون چند تن از افراد بسیار موثر مجلس عضو شورای مرکزی جامعه‌ی اسلامی مهندسین هستند که اگر بخواهم نام ببرم آقای دکتر پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی، آقای دکتر زاهدی که چندین سال رئیس کمیسیون آموزش بودند آقای دکتر کوچکی‌نژاد نایب رئیس کمیسیون آموزش، آقای دکتر فولادگر رئیس کمیسیون حمایت از تولید ملی و اصل 44 و آقای دکتر مفتح سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه در این شورا حضور دارند و رقبا هم قبول دارند که این افراد جزو نیروهای قدرت‌مند و تاثیرگذار مجلس هستند که از این طریق تشکیلات توانسته نیروهای زیادی را تربیت کند، اما من باز هم به این موضوع برمی‌گردم که واقعیت این است که احزاب هنوز در کشور ما قدرت‌مند، جاافتاده و موثر نیستند دلیل آن هم این است که ما چند حزب فراگیر و سراسری و دارای چهارچوب نداریم. حزب زیاد داریم و در وزارت کشور 80 حزب به ثبت رسیده است، اما تمامی این‌ها جزایر کوچکی هستند شماری از آن‌ها در طول سال تعطیلند و تنها در زمان انتخابات ائتلافی  کرده و بیانیه‌ای صادر می‌کنند و شماری از آن‌ها نیز حتی در زمان انتخابات هم صدا یا تصویری ندارند و یا شنیده نمی‌شوند حتی مخاطب خوبی را نمی‌توانند جلب کنند انتظاری که برای تربیت نیروهای جوان برای رفتن به مجلس داریم  زمانی محقق می‌شود که حزب قدرت‌مند و صاحب مانیفست و موضع‌داری وجود داشته باشد.

جمنا می‌گفت حتی پس از انتخابات برنامه داریم اما هیچ صدایی از این حزب نمی‌شنویم

جمنا یک حزب نبود بلکه یک ائتلاف از جمعی از اصول‌گرایان کشور است، ما در هر دوره کوشش‌های سنگینی انجام می‌دهیم تا اصول‌گرایان را جمع کنیم همواره هم ممکن است بخشی از اصول‌گرایان زیر چتری که به‌وجود آورده‌ایم نیایند، اشکال نبود حزب هم همین است که هربار که به انتخابات نزدیک می‌شویم باید مقدار زیادی انرژی بگذاریم تا خودمان با خودمان متحد شویم. به تعبیری هفتاد تا هشتاد درصد از انرژی ما صرف ایجاد وحدت می‌شود و سی درصد برای رقابت با رقیب باقی می‌ماند. اصلاح‌طلب‌ها هم همین مشکل را دارند یک روز شورای عالی دارند و روز دیگر در مجلس. همواره این ایراد وجود دارد و این برای همه‌ی ما عیب است، اگر تمامی این‌ها به چند حزب نیرومند و شناسنامه‌دار تبدیل می‌شدند هربار نباید  این اندازه انرژی مصرف می‌کردیم. جمنا هم یک ائتلاف سنگین و قوی بود. این دوره جمنا وجود دارد و قرار است شمار دیگری نیز به آن افزوده شوند. ممکن است نام عوض شود برای نمونه امروز شورای وحدت نیروهای انقلاب درحال کار کردن است و جمنا در آن است اما این‌که جمنا با همین نام باقی بماند هنوز تردید وجود دارد.

اصلاح‌طلبان را چگونه دیدید؟ این‌که مردم تهران به لیست آنها رای دادند اما در درون مجلس شاهد فعالیت ویژه و خاصی از آن‌ها نبوده ایم.

این نیز به نبود حزب و حاکم نبودن ضوابط آن برمی‌گردد. من بارها و بارها این را بیان کرده‌ام و برای آقای دکتر عارف احترام فراوانی قائلم با این‌که ایشان اصلاح‌طلب و در فهرست امید هستند اما فردی محترم و به نظام علاقه‌مند هستند.  من همیشه این پرسش را مطرح می‌کنم و می‌گویم آقای عارف سیستمی با نام لیست امید به راه انداختند در مجلس دهم 140 تن از نردبان این فهرست وارد مجلس شدند هنگامی‌که آقای عارف کاندیدا شد 103 تن به او رای دادند و پرسش اساسی این بود که 37 تن باقی‌مانده کجا هستند. برعکس این را نیز داریم کسانی‌که از نردبان اصول‌گرایی بالا می‌روند اما در آن‌جا اندیشه‌ی دیگری از خود بروز می‌دهند این‌ها اشکالات نبود حزب است. اصلاح‌طلب‌ها در تهران اکثریت شدند اما نتوانستند در سطح کشور موفقیتی به دست آورند برای همین هم نتوانستند در مجلس فراکسیون اکثریت تشکیل دهند. تلاش و بحث‌هایی می‌کنند و حتما هم در تصمیمات مجلس موثرند، اما نتوانستند نقش آفرینی کنند.

هر چه نماینده‌ای بیش‌تر در مجلس بماند پخته‌تر و کلان‌نگر‌تر می‌شود

اخیرا مجلس کاندیدا شدن نمایندگانی که سه دوره در قوه مقننه حضور داشتند را ممنوع کرد آیا شورای نگهبان حتما این موضوع را رد خواهد کرد؟

من از این‌که نیت‌خوانی کنم ابا دارم. مذاکرات مربوط به این تصمیم را گوش نکردم اما چیزی که شنیده‌ام برای نمونه دو تن از نماینده‌ها که دنبال این امر بودند هر دو مشمول این طرح می‌شوند آقایان امیری خامکانی و  تابش که هر دو شامل آن می‌شوند. درست است که آقای لاریجانی و هر دو نایب رئیس مجلس مشمول این طرح می‌شوند اما باز نمی‌توانیم بگوییم این برای یک شخص هدف‌گذاری شده است. اگر این هدف‌گذاری تشکیلاتی بود باید به‌گونه‌ای بود که آقای لاریجانی مشمول شود و پزشکیان نشود. درحالی که این سه تن از سه فراکسیون مجلس نیز مشمول می‌شوند که هر سه یکی منتسب به اصول‌گرایی، دیگری اصلاح‌طلب و شخص سوم اصطلاحا مستقل است. بنابراین این‌گونه نیت‌خوانی ازدید من ساده‌انگارانه است و در مجموع من این مصوبه را نمی‌پسندم درحالی‌که گفتم قصد ورود ندارم و اگر هم بخواهم وارد شوم شامل من نمی‌شود. اما دلیل این‌که نمی‌پسندم این است با تجربه‌ای که در مجلس دارم می‌گویم هر چه نماینده‌ای بیش‌تر در مجلس بماند پخته‌ترو کلان‌نگر‌تر می‌شود و بهتر و بیش‌تر می‌تواند مسائل ملی را احساس و درک کند به همین دلیل از دید من این مصوبه چندان قابل‌دفاع نیست. بسیاری هم براین تصور بودند که رای نمی‌آورد حتی برخی این‌گونه نیت‌خوانی می‌کردند که به این دلیل اکثریت رای داده‌اند تا رقبای خود را از میدان بیرون کنند. درصورتی‌که به‌هرروی خودشان نیز دیر یا زود مشمول این مصوبه خواهند شد.

با قانون اساسی مغایرت ندارد؟

بله چون قانون اساس مواقعی که خواسته ایجاد محدودیت کند به صراحت گفته است. برای نمونه در مورد ریاست‌جمهوری آمده که بیش از دو دوره‌ی پشت سر هم نمی‌تواند این مسئولیت را برعهده گیرد. اگر این را شورای نگهبان تفسیر به حصر کند بنابراین می‌گوید اگر قانون‌گذار در قانون اساسی این مسیر را قبول داشت حتما بیان می‌کرد اما این‌که ساکت است به این معناست که نباید چنین محدودیتی وجود داشته باشد.

روزی آقای ظریف در جلسه‌ی غیرعلنی مجلس گفتند ما حتی در دنیا یک دوست هم نداریم، شما که مرد لابی گر مجلس بودید آیا اگر این فرصت پیدا می‌شد از توان‌مندی‌ای که برای تاثیرگذاری‌ برای جمع‌کردن عده‌ای داشتید در فضای بین‌المللی استفاده می کنید و لابی‌من بودنتان را در حوزه‌ی بین‌الملل به کار می گیرید؟

این موضوع یکی از اشکالات مجموعه‌ی قوا و دیپلماسی رسمی ماست البته من نیز جزو مقصرین هستم. این مساله ارتباطی هم به دولت آقای روحانی ندارد همه‌ی دولت‌ها را شامل می‌شود که ما دنبال دیپلماسی رسمی هستیم. درصورتی‌که دیپلماسی عمومی بسیار موثرتر از دیپلماسی رسمی است. برای نمونه با این‌که آقای لاریجانی وظیفه‌ای در دیپلماسی رسمی ندارند اما عموما در بین‌المجالس کشورهای آسیایی و اسلامی شرکت می‌کنند و من این مساله را بسیار می‌پسندم.

حتی به چین هم رفتند.

من این مساله را می‌پسندم. دیپلمات‌های رسمی ما وزارت خارجه‌ای‌ها، وزیر امور خارجه‌‎ی ما و سفرا هستند. اما فرهنگی‌ها، سیاست‌مدارها، تجار و کارآفرین‌ها می‌توانند در دیپلماسی عمومی حضور داشته باشند و آن را تقویت کنند. واقعیت این است که دیپلماسی رسمی و وزارت خارجه‌ی ما باید مشوق فعالیت دیپلماسی عمومی باشند. از اعزام سخنران گرفته تا فرستادن افراد برای کار فرهنگی و تجارت. گاهی می‌بینید مقامات کشورهای دیگر که به ایران می‌آیند برای نمونه به یاد دارم رئیس‌جمهور ترکیه که به ایران آمده بود همراه خود 200 بازرگان و کارآفرین آورده بود. آن‌ها هستند که می‌توانند با هم کار کنند و قرارداد ببندند. ما به‌عنوان مجموعه‌ی نظام اصولا سهم مناسب و درخور شأن برای دیپلماسی عمومی باز نکرده‌ایم و این کار باید انجام شود.

یعنی این آمادگی را دارید تا در این فضا کار کنید؟

حتما. اگر بخواهیم دیپلماسی ما فعال شود باید این اقدام انجام شود، چراکه مواقعی وجود دارد که مقامات خارجی از من درخواست ملاقات می‌کنند با این‌که من مسئولیتی ندارم. من حتما این ملاقات کردن یا نکردن را با وزارت امور خارجه هماهنگ می‌کنم که آیا مصلحت می‌دانند یا خیر و این هماهنگی‌ها حتما باید وجود داشته باشد. من نمی‌گویم بدون در و پیکر باشد اما باید اتفاق بیفتد یعنی یا طرف خارجی باید از من درخواست کند و من از وزارت خارجه بپرسم یا وزارت خارجه مرا مامور کند تا فلان کارها را انجام دهم.

ضعف از وزارت امور خارجه است؟

من فکر می‌کنم وزارت خارجه باید در این زمینه فعال‌تر شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.