به سید حسن امید وافری داشت. وی راه پدرش را به نحو احسن ادامه داد. در واقع یادگار ارجمندش، شایسته نام پدرش است. وقتی که ایشان از دنیا رفت، یاران امام و مردم حقش را به خوبی ادا کردند. جمعیت باشکوهی در مراسم تشیع جنازه ایشان شرکت کردند. امیدواریم همین حقشناسی، باعث شود که یادگار او را نیز گرامی بدارند و بپذیرند که یادگار ایشان نیز، میراثدار همان اخلاق، عرفان، معرفت و کمال خاندان خمینی است.
پایگاه خبری جماران، سیداحمد خمینی نسبتی با حاشیه نداشت و همان بود که نشان میداد: «دلسوز، آرام و متین» شخصیتی که آیتا... هاشمی در توصیف او نوشته بود: «عصر به احمدآقا تلفن کردم و احوالپرسی نمودم. سپس به منزلمان آمد. از علت انزوا و خانهنشینیاش پرسیدم. اظهار خستگی و افسردگی و کسالت جسمی نمود. قرار شد به تدریج در جلسات و شوراهایی که عضویت دارد، شرکت کند.» بیستوهشتم بهمن هم نوشت: «با حاج احمدآقا تلفنی احوالپرسی کردم. خبر رسیده بود که مریض است و در بیمارستان؛ گفت دلدرد شدیدی که گهگاه عارض میشود و برای معاینه به بیمارستان رفته است.» تا اینکه بیستویکم اسفند و در اثنای جلسه ستاد تنظیم بازار، هاشمی از بیهوشی حاج احمدآقا و انتقالش به بیمارستان بقیها... مطلع شده و برای پیگیری به سرعت عازم جماران میشود اما «دکترها گفتند مغز به کلی از کار افتاده و امید علاج کمتر از یک درصد است تا در نهایت روز بیستوششم اسفند خبر درگذشت سیداحمد خمینی منتشر میشود» سیداحمد خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تمامی موارد در خصوص مسائل مهم مملکتی و حکومتی به عنوان نزدیکترین مشاور طرف مشورت قرار میگرفت و بهرغم وجود موقعیتهای فراوان، از قبول تصدی هر منصب اداری و دولتی خودداری کرد و حتی بعد از رحلت امام با وجود اینکه شرایط برای حضور موثر او در مناصب حکومتی فراهم بود از این گونه مسائل دوری کرد. دوستان و نزدیکان بیت امام خاطرات زیادی از حجتالاسلام سیداحمدآقا خمینی دارند که حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی از یاران دیرین امام و انقلاب و از دوستان نزدیک مرحوم حاجاحمدآقا خمینی یکی از آنهاست. او در این گفتوگو ضمن اشاره به ارتباط صمیمی حضرت امام با مرحوم حاجاحمدآقا از صداقت، قاطعیت و نقش تعیین کننده فرزند حضرت امام در دورانهای مختلف نهضت و انقلاب پرداخت.
اولین بار چه وقت و کجا مرحوم حاج احمدآقا خمینی را دیدید؟
اولین باری که مرحوم حاج احمدآقا خمینی را زیارت کردم در مدرسه آیتا... بروجردی در قم بود. در آنجا، جشنی به مناسبت آزادی حضرت امام گرفته بودیم. همانطور که میدانید پس از واقعه 15 خرداد، امام را بازداشت کردند و ایشان مدتی در تهران در حصر بودند. پس از چندی، وقتی آزاد شدند، طلاب حوزه علمیه قم و مدارس مختلف تصمیم گرفتند که به این مناسبت جشنِ مختصری بگیرند. حاج احمدآقا را در کنار مرحوم آقای اشراقی دیدم. هر دو از طرف بیت امام آمده بودند تا در جشن مدرسه خان (مدرسه آیتا... بروجردی) شرکت کنند. ایشان در آن زمان، محصل دبیرستانی بود. ظاهری آرام و موقری داشت و علاقهمندان به امام سعی میکردند که رابطه عاطفی و صمیمی با ایشان برقرار کنند. این آغاز آشنایی و در واقع اولین دیدار بنده با مرحوم حاج احمدآقا بود.
مرحوم حاج احمدآقا از چه دورهای مبارزات سیاسی خود را آغاز کرد و فعالیتهایش به چه نحو بود؟
به دلیل اینکه حاج احمدآقا، فرد شناخته شده و فرزند امام بود، ساواک ایشان را تحت مراقبت قرار میداد تا هستههای مرتبط با امام و تشکیلات مبارزاتی نهضت را شناسایی کند. حاج احمدآقا به همین دلیل سعی میکرد با احتیاط کامل و با رعایت نکات حساس، طوری رابطه برقرار کند که کسی از طرف او شناخته نشود. از طرفی به خاطر تعهدی که به راه مبارزاتی امام داشت، خودش را متعهد و مسئول میدانست که در این مسیر فعالیتهایی داشته باشد. مهمترین و مؤثرترین فعالیتی که آغاز کرد، ایجاد تشکُل زیرزمینی و حساس بود که برای این منظور نیروهای وفادار، رازدار، معتقد، اهل بینش و دارای دانش مبارزاتی را انتخاب کرد. هستههایی در قم و تهران تشکیل شده بود که تکثیر اعلامیهها و فعالیتهای انتشاراتی مفیدی را بر عهده داشتند؛ همچنین با تشکُلها، گروهها و سازمانهای مختلف ارتباط داشتند. حاج احمدآقا هم با روشنفکرانی که نسبت به آرمانهای حضرت امام وفادار بودند، ارتباط برقرار میکرد. نمونه آن، ارتباط با مرحوم جلال آل احمد بود. در واقع کتابِ «در خدمت و خیانت روشنفکران» را حاج احمدآقا برای امام فرستاد و باعث تکثیر و انتشار آن شد. ایشان یاران خوبی را انتخاب کرد که به ظاهر شناخته نمیشدند و کسی باور نمیکرد که آنها از فعالان جریان روحانیت مبارز آن ایام در قم یا از سازمان دهندگان فعالیتهای زیرزمینی طیف جوانِ روشنفکر حوزه باشند. در یکی از سفرها که به نجف آمد و البته بنای بر بازگشت هم داشت، حادثه شهادت برادرش، مرحوم حاجآقا مصطفی، اتفاق افتاد و اینجا بود که احساس تکلیف کرد تا جای خالی برادر شهیدش را پُر کند و در کنار امام به عنوان یک بازو و یار صمیمی قرار بگیرد. از آن مقطع به بعد نقش تعیین کننده، حساس و تأثیرگذار مرحوم حاج احمدآقا در کنار امام و در جریان نهضت، عیان شد. ایشان به دلیل ارتباطش با جریانهای روشنفکرِ داخلِ کشور، از بینشی باز و آگاهی وسیع برخوردار بود. بعد از اینکه حاج احمدآقا جانشین برادرش شد و در کنار امام به عنوان نزدیکترین، صمیمیترین و امینترین نماینده امام ظاهر شد، مبارزات و فعالیتهای تبلیغاتی خارج از کشور، جهت تکاملی به خود گرفت و سیر شکوفایی و سیر بالنده خودش را آغاز کرد.
ایشان در نجف چه فعالیتهایی داشت؟
در کنار دوستان مبارز روحانی مقیم نجف، به سازماندهی جدید دست زد؛ همچنین ارتباطات خیلی خوبی را با تشکلهای اسلامی خارج از کشور، عمدتاً در اروپا و آمریکا برقرار کرد. اتحادیه انجمنهای اسلامیاز آن به بعد بهعنوان تشکلهای قابل اعتماد اسلامی مطمح نظر بودند و از حضور حاج احمدآقا در عراق شادمان شدند. در ایامی که حاجآقا مصطفی در قید حیات بود، حاج احمدآقا با هماهنگی برادرش گاهی به لبنان و سوریه سفر میکرد. در آن سفرها در کنار برادرش موفق شد برخی کانونهای تأثیرگذار در خاورمیانه، بهخصوص لبنان را همراه و همسو با نهضت امام کند. قبل از ورود ایشان، مرکز اسلامی به رهبری امام موسی صدر در لبنان، نوعی فاصله و شاید به تعبیر بعضیها، زاویهای با حرکت و تشکیلات حضرت امام داشت. با ارتباطی که مرحوم حاج احمدآقا برقرار کرده و توضیحاتی که شنیده و توضیحاتی که ارائه کرده بود، زمینه تفاهم و نزدیکی تأثیرگذاری میان دو طیف ایجاد شد. طبیعتاً مرحوم حاجآقا مصطفی هم به یک نتیجه جدیدی رسید و با مرکز شیعیان، در لبنان ارتباطی برقرار کرد.
وقتی فشارها در نجف بر امام بیشتر شد، ایشان تصمیم گرفتند که به کویت بروند که به خاطر ممانعت دولت کویت سرانجام به پاریس هجرت کردند. این پیشنهاد را چه کسی داد و نظر مرحوم حاج احمدآقا چقدر در این تصمیم نقش داشت؟
برای تصمیم نهایی حضرت امام برای هجرت به پاریس، مشورتهای زیادی صورت گرفت. حضور حاج احمدآقا در کنار امام و آمادگی دقیق از فرامین ایشان در امر نهضت، خیلی تأثیرگذار بود. سرانجام آن تصمیم نهایی را که بنا شد امام از نجف به پاریس هجرت کنند، مرحوم حاج احمدآقا و حضرت امام گرفتند. البته دوستان پیشنهادهای مختلفی داده بودند و پیشنهادها بررسی و تحلیل میشد و سرانجام تصمیم نهایی را امام گرفت که در نهایت به هجرت ایشان به پاریس منتهی شد.
از فعالیتها و نقش تعیین کننده حاج احمدآقا در دوره اقامت امام در پاریس تا هنگام بازگشت ایشان به ایران، بفرمایید. در طول این مدت حاج احمدآقا چه مسئولیتی را بر عهده داشت و چگونه نهضت را امام را مدیریت میکرد؟
مرحوم حاج احمدآقا در پاریس یکی از دقتها و حساسیتهایی که به حق ابراز میکرد، این بود که امام وارد مسائل جریانها و گروههای مختلف متفاوتی که در خارج از کشور بودند، نشود. سعی داشت استقلال و شخصیت فراجناحی حضرت امام و شخصیتی که هیچکس نتواند مدعی بشود ایشان تحت تأثیر القا او قرار گرفته باشد، حفظ بشود. در نتیجه در انتخاب کسانی که آنجا خدمت میکردند، نهایت دقت را به عمل میآورد. کسانی بهعنوان مترجم یا پیامرسان حضرت امام انتخاب میشدند و عدهای اداره مرکز اقامت امام را بر عهده داشتند؛ همه اینها را حاج احمدآقا مشخص میکرد. ایشان تلاش جدی، توأم با وسواس و دقت داشت تا کسی مدعی نشود که سخنگوی حضرت امام و القاکننده دیدگاهها و نظریات خودش به امام است. این نکته دقیق و حساسی بود که ایشان به آن تکیه داشت. در جریان بازگشت از پاریس به ایران و شبی که قرار بود، یاران حضرت امام انتخاب شوند، لیستی تعیین شده بود که کارت پرواز در اختیار آنها قرار گیرد. مسئول اصلی آن کار، مرحوم شهید عراقی بود. وی بازوی توانایی بود که در کنار حاج احمدآقا قرار داشت. امام در تمام دورانی که در پاریس بود، به دو نفر اعتماد کامل و صددرصدی داشت که یکی از آنها حاج احمدآقا و دیگری مرحوم شهید عراقی بود. این دو بزرگوار سازماندهی جریانی را که قرار بود در کنار حضرت امام و به اتفاق ایشان وارد ایران شوند، بر عهده داشتند. آن پرواز حساس بود و افرادش نیز با دقت انتخاب شده بودند و جایگاه هر فرد در داخل هواپیما با دقت انتخاب شده بود تا هرکسی مدعی نشود و سوءاستفادهای در این زمینه صورت نگیرد. لحظهای که ما قاطعیت حاج احمدآقا را از نزدیک دیدیم، هنگامی بود که هواپیما در فرودگاه مهرآباد نشست و در هواپیما باز شد و مرحوم آیتا... مطهری و آیتا... پسندیده به عنوان دو شخصیت ارجمندی که رسالت تشریفاتی را انجام میدهند، وارد هواپیما شدند. مرحوم حاج احمدآقا، لیستی را در دست گرفت و با قاطعیت و جدیت گفت: «غیر از افرادی که نام میبرم، هیچکس حق ندارد از جایش تکان بخورد. تنها این افراد میتوانند حرکت کنند».اولین نفر، مرحوم مهدی عراقی بود که امام را در آغوش گرفت و به مثابه یک یار صمیمی و عزیزی که در کنار مرادش قرار میگیرد، ایشان را به همراه حاج احمدآقا همراهی کرد. در مرحله بعدی که امام از پلکان هواپیما پایین میآیند و به پلکان نهایی میرسند، حاج احمدآقا باز هم لیستی را در دست داشت و یادآوری میکرد که تنها آن افراد میتوانند در کنار در هواپیما که نزدیک پلکان هست، قرار بگیرند. بعد از آنکه امام از پلکان پایین آمد، مرحوم دکتر لاهوتی، صادق طباطبایی و چند نفر دیگر، در کنار ایشان بودند. مرحوم عراقی و حاج احمدآقا، بازوان توانا و یاران فداکار و نیرومندی بودند که هیچگاه امام را تنها نگذاشتند و در تمامی صحنهها، حضور این دو بزرگوار دیده میشد. البته مرحوم عراقی در بهشت زهرا نبود و به صف سازمان دهندگان جریان استقبال و حضور امام در مدرسه رفاه پیوسته بود و رسالت دیگری داشت. اگر قرار بود همه افراد با امام پایین بیایند، بلبشوی عجیبی اتفاق میافتاد. این سازماندهی معقولی بود که اول مهمان پایین بیاید و بعد همراهان. بعد از آنکه به امام پیشنهاد دادند که پایین برود، ایشان فرمود که اول آقای پسندیده برود؛ چون برادر بزرگتر ایشان بود. هر چه آیتا... مطهری اصرار کرد که شما اول بفرمایید؛ ایشان فرمود که جلوتر از اخویشان راه نمیرود. از این رو، ابتدا آیتا... پسندیده پایین آمد و بعد از آن، امام به اتفاق آقای عراقی و آیتا... مطهری به سمت در خروجی هواپیما حرکت کرد.
رابطه امام با مرحوم حاج احمدآقا، فارغ از رابطه پدر فرزندی، به چه شکل بود؟ با توجه به اینکه شما در آن ایام زیاد به بیت امام رفت و آمد میکردید، کمی از مشاهدات خود برای ما بگویید؟
حاج احمدآقا نزدیکترین فرد به امام بود و در علاقه وی به حضرت امام و دلسوزی نسبت به ایشان، سرآمد همه بستگان و یاران حضرت امام بود. امام به ایشان اعتماد داشت و او را در مراحل مختلف آزموده بود و خود حاج احمدآقا به دلیل رشد طبیعی و سالمی که در تمام دوران زندگیاش داشت، به نتیجهای منطقی و قطعی رسیده بود که امام، ارجمندترین و والاترین الگویی است که میتواند بعد از ائمه معصومین داشته باشد. این اعتقاد جدی حاج احمدآقا بود که مرید پدر باشد و ایشان را درک کند. در مسیر آموزش دروس حوزوی، عرفان و مسائل اخلاقی که مورد توجه حضرت امام بود، به شدت روی حاج احمدآقا تأثیر میگذاشت. از این رو، دانش آموخته بااستعداد و موفق در زمینه مسائل علوم اسلامی و عرفانی و اخلاقی بود که در کنار یکی از وارسته ترین شخصیتهای ارجمند و صاحبِ نبوغ در همه مسائل قرار گرفت. از سوی دیگر، به دلیل توفیقاتی که حاج احمدآقا داشت، در بستری پاک ساخته شده بود و بعد از آن نیز در کوران حوادث انقلاب، به اصطلاح آب دیده شده و به عنوان یک رازدار در کنار پدر بود. یادگار ایشان حاج سید حسن آقا، تعبیر زیبایی در هنگام درگذشت ایشان عنوان کرد. ایشان گفت: «امروز جعبه سیاه انقلاب را به خاک میسپاریم.» یعنی تنها کانونی که تمامی اطلاعات ریز و دقیق جریان نهضت امام و شکوفایی انقلاب و چگونگی به ثمر رساندن آن را در سینه داشت، مرحوم حاج احمدآقا بود. اگر امام اراده کرده بود که در مسیر رهبری، فراجناحی باشد و به هیچ تشکل و گروهی وابستگی نداشته باشد، دقیقاً مشابه همین نقش و رسالت را حاج احمدآقا بر عهده داشت. هم خودش خوب درک کرده بود و هم امام او را آزموده بود که عنصر قابل اعتمادی و توانایی در دامان خودش دارد که میتواند به او در امور نهضت تکیه کند. در نامههایی که امام گاهبهگاه برای فرزند خودش مینوشت، این قضیه روشن میشود که ایشان پیشبینیهایی کرده بود. امام خطاب به حاج احمدآقا فرمود: «بعد از من، ممکن است انتقام مرا از تو بگیرند و بدخواهان به تو نسبتهایی بدهند». همه این مسائل نشاندهنده آن است که حاج احمدآقا در کنار امام، عنصری لایق و شایسته بود و در تمام مراحل حیات پدر، هم در اوج موفقیتها و هم در مراحل پایان عمر که شمع فروزان زندگی حضرت امام رو به افول بود، این عنصر در کنار امام شیدا و همراه ایشان بود. وقتی حضرت امام در بستری بیماری قرار میگیرد، به امید آنکه، درمان و جراحی که صورت میگیرد، به بهبودی ایشان منجر خواهد شد، هم امام و هم حاج احمدآقا رضایت میدهند تا مراحل درمان طی بشود. پزشکان نیز تلاش میکنند تا عمل مربوطه را با دقت کامل انجام بدهند. آن لحظاتی که از ادامه حیات حضرت امام ناامید شدند و باید برای لحظات پایانی آماده میشدند، لحظات تعیین کنندهای بود؛ لحظاتی بود که باید دقیقترین نصایح و وصایا را شنید. حاج احمدآقا در ایفای این نقش که زمینههای انجام هر چه شکوهمندتر و دقیقتر دقایق پایانی عمر حضرت امام را فراهم کند، از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
پس از رحلت حضرت امام، مهمترین نقشی که مرحوم حاج احمدآقا برای انقلاب و نظام ایفا کرد چه بود؟
بعد از رحلت حضرت امام، آنچه برای حاج احمدآقا اهمیت داشت، میراث گرانسنگ امام «مساله ولایت امر یا ولایتفقیه» بود. وقتی که خبرگان رهبری، تصمیم بحق خود را گرفتند و رهبری انقلاب را تعیین کردند، حاج احمدآقا هم، به همان نسبتی که به پدر خودش در امر ولایت ایمان داشت، به رهبری جدید نیز وفادار شد. زیباترین حمایتها را از رهبری جدید کرد. این زیباترین نقشی بود که حاج احمدآقا در مسیر هدف واقعی پدرش ایفا کرد که همان تداوم آرمان پدر و امر ولایت فقیه و رهبری این نهضت بود که به دست فقیهای عادل، توانا و مقتدر افتاد. بعد از آن بود که رسالت تربیت فرزندانش را مدنظر قرار داد. هر سه فرزندش را در مسیر روحانیت قرار داد. به سید حسن امید وافری داشت. وی راه پدرش را به نحو احسن ادامه داد. در واقع یادگار ارجمندش، شایسته نام پدرش است. وقتی که ایشان از دنیا رفت، یاران امام و مردم حقش را به خوبی ادا کردند. جمعیت باشکوهی در مراسم تشیع جنازه ایشان شرکت کردند. امیدواریم همین حقشناسی، باعث شود که یادگار او را نیز گرامی بدارند و بپذیرند که یادگار ایشان نیز، میراثدار همان اخلاق، عرفان، معرفت و کمال خاندان خمینی است.