براساس آمارهای رسمی سازمان یونسکو بیش از 50 درصد از هفت هزار زبان شناخته شده در دنیا در آستانه نابودی هستند.
به گزارش جماران؛ ایرنا نوشت: 19 سال است که روزی به نام زبان مادری در تقویم جهانی جشن گرفته میشود؛ جشنی به مناسبت گرامیداشت زبان مادری. مسلما مراقبت و حفظ زبانها و گویشهای در معرض خطر هم در این زمینه مورد توجه قرار میگیرد. مراقبت از اینکه یک زبان، زبانهای دیگر را در معرض نابودی قرار ندهد.
برکسی پوشیده نیست که یکی از بزرگترین مزیتهای ایران داشتن زبانهای و گویشهای متنوع است اما تعدادی از آنها در معرض نابودی قرار گرفتهاند. به نظر میرسد برنامهای برای مراقبت از این زبانها و گویشها وجود نداشته باشد. زبانها و گویشهای گوناگون، هر یک غنای فرهنگ و تمدن سخنگویانشان را نشان میدهند و در زمرۀ میراث فرهنگی کشور هستند.
**بیش از 50 درصد زبانهای شناخته شده در آستانه نابودی است
آمار دقیقی وجود ندارد، اما تالشی در گیلان، تاتی در قزوین، سنایا در تهران، نطنزی، نائینی و خوانساری و گزی در اصفهان، هورامی در کردستان، سیوندی و کُرُشی در فارس، لارستانی در هرمزگان، سوی در سیستانوبلوچستان، گویش بهدینان یا گبری در یزد، وَفسی در مرکزی، مندایی در خوزستان، خلجی در مرکزی و آشتیانی در مرکزی از جمله زبانها و گویشهای ایرانیِ در معرض نابودی هستند.
براساس آمارهای رسمی سازمان یونسکو بیش از 50 درصد از هفت هزار زبان شناخته شده در دنیا در آستانه نابودی هستند. از میان هفت هزار زبان، تنها چند صد زبان در نظامهای آموزشی و رسمی در دنیا ارائه میشوند و کمتر از 100 زبان در دنیای دیجیتال به کار گرفته میشوند. در ارتباط با وضعیت زبانهای ایرانی در حال نابودی، ریشهها و راهکارهای جلوگیری از نابودی این زبانها و گویشها با «فریار اخلاقی»، مدیر گروه زبان و گویش رایج پژوهشگاه زبانشناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفتوگو کردیم.
زبان یا گویش در معرض خطر چگونه تعریف میشود و وضعیت زبانهای در خطر در ایران و جهان چگونه است؟
اخلاقی: آماری که در منابع از جمله اطلس زبانهای درخطر سازمان یونسکو از شمار و نام زبانهای درخطر ایران ارائه شده متأسفانه دقیق نیست. به عنوان مثال در این اطلس تعداد زبانهای در خطر ایران، 25 زبان برآورد شده است اما این فهرست از دید متخصصان فهرست قابل قبولی نیست. نکتۀ دیگر اینکه اصطلاحهای زبان، گویش و لهجه را زبانشناسان با وسواس خاصی استفاده میکنند و بین آنها بر سر تعاریف این اصطلاحها در مواردی اتفاق نظر وجود ندارد. باید توجه داشته باشیم این تعدادی که میگوییم بسته به اینکه زبان و گویش را با چه تعریفی استفاده میکنیم و چه چیزی را مد نظر داریم، متفاوت است.
مهمترین کارکرد زبان، برقراری ارتباط بین سخنگویان آن زبان است. وقتی که یک زبان این کارایی را از دست میدهد و مردم از آن زبان برای برقراری ارتباط استفاده نمیکنند، به اصطلاح میگوییم این زبان مرده است. یعنی دیگر کارایی ایجاد ارتباط ندارد. در قیاس با زبان مرده ما زبان زنده داریم. زبانهای زنده زبانهایی هستند که همچنان سخنگو دارند و برای برقراری ارتباط مورد استفاده قرار میگیرند. حالا در میان این زبانهای مرده و زنده میتوانیم از زبانهای در خطر صحبت کنیم. زبانهایی که هنوز زنده هستند و سخنگو دارند اما به دلایلی در خطر انقراض و از دست دادن کارایی برای برقراری ارتباط هستند.
تنوع زبانی در جهان خیلی زیاد است و آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. چرا که در تعریف زبان و گویش بین زبانشناسان اتفاق نظر وجود ندارد. یعنی واحد اندازهگیری و شمارش ما دقیق نیست. نگاه و تعریف متخصصان از اینکه چه چیزی زبان و چه چیزی گویش است، متفاوت است. بعضیها تنوعهای درونی یک زبان را هم در شمارش در نظر میگیرند. گفته میشود که بین پنج هزار تا هفت هزار زبان زنده در جهان وجود دارد. اینکه این زبانها دارند رو به زوال میروند، خاص ایران نیست و همه کشورها با این پدیده مواجه هستند و بسیاری از زبانهای دنیا به مرورکارایی خود را به عنوان ابزار ارتباطی از دست میدهند.
عواملی را که باعث از بین رفتن یک گویش یا یک زبان میشود، چطور میتوان تبیین کرد؟
اخلاقی: زبانشناسان باور دارند که بیش از نیمی از زبانهایی که در سراسر جهان رواج دارد، کمتر از 100 سال آینده از بین میروند. علت این است که زبانهای دنیا از نظر تعداد سخنگو، از نظر اهمیت اقتصادی و اجتماعی و بقیه فاکتورهای که میتواند به حفظ یک زبان کمک کند، شرایط یکسانی ندارند. پنجاه درصد جمعیت جهان تنها به حدود بیست زبان سخن میگویند. زبانهای چینی، انگلیسی و اسپانیایی در زمرۀ این 20 زبان و جزو زبانهای اکثریت هستند. هر یک از زبانهای اکثریت به تنهایی بیش از 50 میلیون سخنگو دارند و معمولا قدرت اقتصادی و اجتماعی در دست سخنگویان این زبانهاست. بنابراین این زبانها از پایگاهی قوی برخوردار هستند. غیر از این 20 زبان، بقیه زبانهایی که در جهان هستند، به نوعی زبان اقلیت محسوب میشوند. به دلیل اینکه به نسبت زبانهای اکثریت چه به لحاظ تعداد سخنگو و چه به لحاظ وضعیت اقتصادی در رتبۀ پایینتری قرار دارند. پنجاه درصد بقیۀ مردم جهان به بقیۀ زبانهای متعدد موجود در دنیا تکلم میکنند. بنابراین شمار سخنگویان بعضی از این زبانها بسیار کم است و ممکن است تنها چند ده یا چند صد سخنگو داشته باشند. زبانهایی که تعداد سخنگویانشان کمتر است و جایگاه اجتماعی بالایی ندارند، در معرض خطر نابودی قرار دارند. این موضوع هم چند عامل دارد. یکی اینکه فشاری که از سوی زبانهای اکثریت بر آنها وارد میشود و باعث میشود سخنگویان این زبانها به دلیل پایگاه اجتماعی و اعتبار بالایی که زبان دیگر دارد، زبان خودشان را کنار بگذارند.
عوامل بیرونی هم ممکن است در کاهش تعداد سخنگویان یک زبان و قرار دادن آن در معرض خطر انقراض مؤثر باشند. برای مثال بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری و جنگ میتواند بر تعداد سخنگویان یک زبان اثر بگذارد. علت بعدی خود سخنگویان هستند که به دلیل اعتبار پایین آن زبان و بهایی که به آن داده نمیشود، تصمیم میگیرند به آن تکلم نکنند و با زبان دیگر که اعتبار بیشتری دارد صحبت کنند.
در بیشتر مناطق کشور ما مردم دو زبانه هستند. یعنی در کنار زبان بومی خود زبان دیگری را که معمولا زبان ملی است فرامیگیرند و از آن استفاده میکنند. در این شرایط ممکن است حوزههای کاربرد زبان بومی به مرور کم شود و کاربرد زبان دیگر گسترش پیدا کند. به عبارت دیگر زبان غالب کمکم حوزههای کاربردی زبان مغلوب را تصرف میکند و زبان مغلوب به حاشیه میرود. مسئله دیگر مهاجرت است که بهطور قطع میتوانددر کاهش کاربرد زبان بومی مؤثر باشد. عامل دیگری نیز که در بعضی کشورها باعث از بین رفتن زبانهای بومی میشود، فشارهای سیاسی است.
تنوع زبانی در ایران زیاد است اما ظاهرا ما این تنوع را هنوز نپذیرفتهایم و زمانی که بحث آموزش زبانهای محلی پیش میآید از سوی برخی مورد هجمه قرار میگیرد. در مورد زبانهای در معرض خطر ایران توضیح میدهید؟
اخلاقی: براساس اطلاعاتی که در منابع آمده است تعداد زبانهای زنده ایران 76 زبان است. در بین این 76 زبان چیزی حدود نیمی از این زبانها با درجههای مختلف در خطر هستند. سازمان یونسکو 6 درجه برای میزان درخطربودن یک زبان در نظر گرفته است و 9 عامل را در این امر مؤثر میداند. از بین این عوامل دو عامل از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از آنها تعداد سخنگویان زبان است. عامل دوم که به نظر من مهمتر است و یونسکو از آن به عنوان عامل طلایی یاد میکند، عامل انتقال بین نسلی است. یعنی پدر و مادر در خانواده این زبان را به فرزندانشان منتقل میکنند یا خیر. تصور کنید که خانواده به هر دلیلی برای مثال به دلیل اعتبار بالای زبان دیگر، با فرزندانشان به زبان بومی خود حرف نزنند و برای صحبت با آنها آن زبان دوم را به کار برند. در چنین حالتی نسل والدین آخرین سخنگویان آن زبان بومی خواهند بود و با مرگ آنها آن زبان هم از بین میرود.
یونسکو معتقد است که زبانها از نظر در خطر بودن یا در خطر نبودن یکی از این درجهها را دارند. اولین درجه زبان «ایمن» است. زبان ایمن زبانی است که انتقال بین نسلی دارد و به هیچ عنوان در معرض خطر نیست. درجه دوم «آسیبپذیر» است. در درجۀ آسیبپذیر از نظر انتقال بین نسلی بیشتر کودکان با آن زبان تکلم میکنند اما کاربرد این زبان به حوزههای خاصی مربوط و محدود میشود.
برای مثال فقط در خانه به آن زبان صحبت میشود و در محیطهای آموزشی هیچ کاربردی ندارد. درجۀ سوم، «بهطور قطع در خطر» است. یعنی کودکان زبان مادری را در خانه یاد نمیگیرند. درجۀ بعدی «بهشدت در خطر» است. زبانی در این درجه قرار میگیرد که فقط پدربزرگهاو مادربزرگها به آن صحبت کنند، پدرومادرها زبان را بفهمند اما نتوانند به آن صحبت کنند و کودکان از آن اصلا استفاده نکنند. یعنی پدربزرگ زبان را میداند. پدر میفهمد اما نمیتواند صحبت کند و نسل بعدی اصلا به کار نمیبرد. در این صورت با فوت پدربزرگ آن زبان از بین میرود. درجه بعدی «به طور بحرانی درخطر» نامیده شده است. در این درجه هم سخنگویان زبان مورد نظر فقط پدربزرگها و مادربزرگها هستند و حتی ممکن است که پدرومادر هم این زبان را متوجه نشوند. درجۀ آخر هم زبان «منسوخ» است که سخنگویان آن باقی نماندهاند و دیگر به کار نمیرود.
یعنی ما یک طیف داریم از ایمن بودن تا منسوخ شدن. اینکه هر زبانی در کدام یک از درجات این طیف قرار دارد باید بررسی شود و اینکه ما باید به کدام زبان بپردازیم، طبیعتا اولویت ما زبانهایی هستند که در قسمت انتهایی طیف قرار دارند و نزدیک به انقراض هستند. برای مثال زبان مندایی در خوزستان، زبان کُرُشی در استان فارس و یا زبان کمزاری در هرمزگان به طور بحرانی در خطر هستند.
سازمان میراث فرهنگی بهویژه پژهشکده زبانشناسی برای حفظ این میراث چه کارهایی انجام داده است؟
اخلاقی: با توجه به نقش حاکمیتی که سازمان میراث فرهنگی برای حفظ و بررسی تنوع زبانی ایران دارد، ما در پژوهشگاه میراث بررسیهایی برای مستندسازی زبانهای در خطر انجام دادهایم. طرحی به نام « اطلس زبانی ایران» در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در دست انجام است. در این طرح ما تا سطح آبادیهای بالای 10 خانوار کشور نمونههای زبانی را گردآوری میکنیم و از آنها مصاحبهها و فایلهای صوتی گرفتهایم. این طرح نشانهای است از اهمیتی که پژوهشگاه میراث فرهنگی برای تنوع زبانی کشور قائل است. در این طرح همه خانوادههای زبانی که در ایران تکلم میشوند را بررسی میکنیم. فایلهای صوتی مصاحبههای زبانی انجام شده از آبادیهای کشور در سامانهای که برای اطلس زبانی ایران طراحی شده است بارگذاری میشوند و براساس آن نقشههای زبانی ترسیم میشود.
برای مثال میتوانید روی نقشه ببینید که کدام مناطق کشور به کدام زبان محلی صحبت میکنند. با مشارکت استانها داریم این طرح را پیش میبریم. در حال حاضر حدود 20 هزار نمونۀ گویشی در گنجینۀ صوتی این طرح وجود دارد. با گردآوری نمونههای زبانی از مناطقی که گردآوری در آنها انجام نشده برای تکمیل این گنجینه برنامهریزی کردهایم. آوانویسی بخشی از این نمونهها در نرمافزار طرح اطلس زبانی ایران انجام شده و بخش دیگر در حال برنامهریزی و انجام است. این طرح میتواند جغرافیای زبانی کشور را بهوضوح نشان دهد.
چه راهکارهای برای حفظ زبانهای مادری و بومی پیشنهاد میکنید؟
اخلاقی: ما باید یک زبان ملی داشته باشیم اما برای حفظ و مراقبت از زبانهای بومی کشور در وهلۀ اول با توجه به آن به دو عاملی مهمی که بحث شد، مهمترین کاری که میشود انجام داد این است که در خانوادهها ایجاد انگیزه کرد که با فرزندانشان با زبان مادریشان صحبت کنند چرا که هیچ زبانی برتر از زبان دیگری نیست و نباید اجازه بدهیم که زبان ملی جای زبان بومی را بگیرد. همه زبانها ارزشمند هستند و هیچ زبانی به زبان دیگر برتری ندارد.
راهکار دیگر این است که کودکان را در این زمینه آگاه کنیم. آموزشوپرورش و رسانهها میتوانند به کودکان بیاموزند که همۀ تنوعهای زبانی موجود در کشور ارزشمندند و جز میراث ملی ما هستند و نباید مورد تمسخر و تحقیر قرار بگیرند. وقتی دید کودکان نسبت به این موضوع عوض شود در برابر دیگری احساس ضعف نمیکنند اگر با زبان بومیشان صحبت کنند و تمایلی برای تغییر آن ندارند. همه این موارد در بحث فرهنگسازی خلاصه میشود که نگذاریم از گویشهای زبانی زیبای کشورمان در معرض خطر نابودی قرار بگیرند.
نکته دیگر اینکه دولت و نهادهای مربوط باید برای حفظ زبانهای کشور برنامهریزیکنند. باید متخصصان در این مورد نشستهایی داشته باشند و تمهیدات لازم را برای مراقبت از این سرمایههای کشور بیندیشند.