به گزارش جماران؛ در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی آمده است:
«حکایت استمرار گرانیها گویا حکایتی پایانناپذیر است. از یکطرف خود مردم به همدیگر رحم نمیکنند و به محض اینکه سخن از تهدید و تحریم به میان میآید تا میتوانند گران فروشی میکنند و از طرف دیگر دستگاههای دولتی هم به جای اینکه با نظارت بر عملکردها و مهار قیمتها با جنگ روانی ایجاد شده توسط دشمن مقابله کنند، هر روز به نوعی به این ماجرا دامن میزنند. تازهترین مورد، گرانی چهار نوع خودروی تولید داخل است که این روزها سروصدای مردم را در آورده و آتش جنگ روانی به راه انداخته شده توسط دشمن را شعلهورتر کرده است.
از ابتدای سال جاری تاکنون قیمت خودروهای سواری تولید داخلی حدود دو برابر شده است. این افزایش قیمت شاید تا چند درصدی قابل پذیرش باشد ولی آنچه رخ داده بهیچوجه منطقی نیست.
متأسفانه وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت که باید حامی مردم و متصدی نظارت بر قیمتها باشد، از افزایش قیمت خودروها حمایت کرد! همین حمایت موجب شد به موضوع افزایش قیمت در این مقاله بپردازیم و نکاتی را به آقای رئیسجمهور یادآور شویم.
اول اینکه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی فعلاً با دو دشمن مواجه است؛ یکی ترامپ رئیسجمهور آمریکا و دیگری کسانی که در داخل به گرانی دامن میزنند. با دشمن اول درصورتی به راحتی میتوان مبارزه کرد که دشمن داخلی یا ریشه کن و یا بشدت مهار شود. دولت اگر میخواهد در مبارزه با توطئههای ترامپ پیروز میدان باشد باید بدون مسامحه به مبارزه گرانی برود و مردم را که کمرشان زیر بار فشارهای ناشی از گرانی خم شده است و هر روز فشارهای معیشتی بر آنها افزوده میشود از شر این دشمن درونی نجات دهد.
دوم اینکه رئیسجمهور به تنهائی نمیتواند به جنگ گرانی برود و مشکلات اقتصادی را حل کند. او تنها درصورتی در این جنگ پیروز میدان خواهد بود که وزرای کارآمد و صاحب عزمی داشته باشد که پا در رکاب و بدون مسامحه به او در این کارزار دشوار کمک کنند. شاید برای تأمین همین هدف بود که در ماههای اخیر رئیسجمهور روحانی درصدد ایجاد تغییرات در کابینه به ویژه در بخش اقتصادی آن بر آمد ولی متأسفانه این تغییرات، بگونهای نبود که مشکل را حل کند و اقتصاد بحران زده را نجات دهد. وزیری که در شرایط دشوار اقتصادی کشور، از گرانتر شدن خودرو حمایت کند کاملاً روشن است که صلاحیت همراهی با دولتی که فعلاً مهمترین وظیفه داخلی آن مبارزه با گرانی است را ندارد. وزیر دیگر تازه به منصب وزارت رسیده، قبل از آنکه طرح و برنامهای برای حل مشکلات اقتصادی ارائه کند، فرزند یکی دیگر از وزرا را به مشاورت خود بر میگزیند و یکی از عناصر کلیدی دولتی که مسبب پدید آمدن ریشه مشکلات اقتصادی کشور بود را به یکی از مهمترین معاونتهای خود منصوب میکند. وزیر دیگر، با اینکه مسئول امنیت داخلی است در اهواز و چابهار و سراوان دهها نفر در اثرناامنی کشته و صدها نفر زخمی و عدهای ربوده میشوند و او خم به ابرو نمیآورد درحالی که اگر حتی یکی از این وقایع در کشور دیگری رخ میداد وزیر مربوطه استعفا میداد تا جای او را کسی بگیرد که بتواند از عهده مسئولیتی که به او واگذار شده برآید.
و سوم اینکه وضعیت در تعداد دیگری از وزارتخانهها و دستگاههای دولتی چندان بهتر از این چند وزارتخانه نیست بطوری که مردم احساس میکنند و به زبان میآورند که دولت همه چیز را رها کرده و کاری به کار مسائل و مشکلات آنان ندارد. در چنین وضعیتی آقای رئیسجمهور باید حلقه تنگ دور خود را بشکند و به میدان بیاید و بدون مسامحه، همکاران ناکارآمد خود را کنار بگذارد و افراد توانا، دلسوز و کار آشنائی را به جای آنها بگمارد که درد مردم را درک کنند و با عزمی راسخ به حل مشکلات مردم همت بگمارند. در شرایطی که در اکثر خانوادهها فرزندان بیکار وجود دارد و بسیاری از خانوادهها گرفتار تنگناهای معیشتی هستند، وزرائی که در حال نان قرض دادن به همدیگرند و گرانیهای بیحد و مرز آنها را تکان نمیدهد، نمیتوانند مشکلات پیچیده کشور را حل کنند. دوران شعار و وعده دادن نیز گذشته، مردم در انتظار اقدامات عملی دولتمردان هستند. برای دولت شما آقای رئیسجمهور روحانی فرصت چندانی باقی نمانده. برای آنکه زحمات دولت اولتان برباد نرود و کشور به سروسامان برسد و بحران اقتصادی که دشمن داخلی است به زانو در آید تا بتوانید در مصاف با دشمنان خارجی که آمریکا در رأس آنان قرار دارد موفق شوید، باید از فرصت باقیمانده حداکثر استفاده را به عمل آورید و درباره همکارانتان تجدیدنظر کنید آقای رئیس جمهور.»