تصور میکنم که استیضاح دکتر ظریف در این شرایط کار بسیار ناپسندی است و اصلاً نباید انجام شود. این یکی از اشتباهاتی است که متأسفانه برخی نمایندگان مجلس دارند، آنچنان که در گذشته هم داشتهاند. اساساً این تسلسل استیضاح بیشتر از اینکه نشانگر ضعف دولت باشد، حکایت از ضعف خود مجلس دارد که نمایندگان این هجمه از استیضاح را هر چند وقت یکبار به راه میاندازند.
این روزها جریان منتقد و مخالف دولت در مجلس سرو صدای زیادی دارد و به هر بهانهای از هجمه به دولت فروگذار نمیکند. طرح استیضاحهای پی درپی و حتی طرح استیضاح رئیس مجلس در شرایطی است که همه این اقدامات در افواه عمومی بهنام جریان اصولگرا رقم میخورد، اما آیا میتوان همه این تحرکات را به نام اصولگرایی خواند. ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا چنین نظری ندارد و معتقد است آن 20-30 نماینده تندرو مجلس حیات خود را در جنجال آفرینی میدانند.
به گزارش جماران، مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
اقداماتی را که از سوی برخی نمایندگان مجلس علیه دولت و بیشتر شخص آقای ظریف صورت میگیرد آیا میتوان به اسم اصولگرایی دانست؟
تصور میکنم که استیضاح دکتر ظریف در این شرایط کار بسیار ناپسندی است و اصلاً نباید انجام شود. این یکی از اشتباهاتی است که متأسفانه برخی نمایندگان مجلس دارند، آنچنان که در گذشته هم داشتهاند. اساساً این تسلسل استیضاح بیشتر از اینکه نشانگر ضعف دولت باشد، حکایت از ضعف خود مجلس دارد که نمایندگان این هجمه از استیضاح را هر چند وقت یکبار به راه میاندازند. قرار است وزیر جهاد کشاورزی هم استیضاح شود. مجلس برای اینکه بسیاری از ضعفهای خود را پوشش بدهد، از اهرم استیضاح وزرا استفاده میکند و این اصلاً پسندیده نیست. در مورد شخص آقای ظریف هم طرح استیضاح او نه بجاست و نه منطقی. بجا نیست؛ به این دلیل که در شرایط کشور که با جنگ اقتصادی و دیپلماسی هم روبهرو هستیم، اینکه رئیس دستگاه دیپلماسی کشور را استیضاح کنیم، هیچ معنای صحیحی ندارد. از طرف دیگر منطقی نیست؛ به این دلیل که دلایل نمایندگان برای عقلای جامعه و عامه مردم قابل پذیرش نیست. این از آن دسته کارهای غلطی است که در مجلس در حال انجام است. اما موضوع را هم نباید جناحی کنیم که متأسفانه رسانههای اصلاحطلب در این قضیه، موضوع را جناحی میکنند. جناحی کردن موضوع به ضرر منافع ملی است. فکر نکنند که میتوانند ماهی مقصود از گلآلود کردن این مسأله بگیرند. بحث ما بر سر جناح نیست. ما از چند نمایندهای باید حرف بزنیم که این کار را میکنند. خاطرتان هست که در آستانه تحویل سال 97 نمایندگان اصلاحطلب بودند که سه نفر از وزرا را استیضاح کردند و به هر سه نفر هم رأی دادند. آن زمان موضوع را جناحی نکردیم. هر موضوعی را که نباید تا این سطح تنزل داد. باید به موضوعات اساسی پرداخت و آن این است که چرا برخی نمایندگان از هر جناحی که باشند فکر میکنند که با استیضاح ظریف میتوانند خدمتی به کشور بکنند. باید با این منطق مقابله کرد. حالا از هر جناح و گروه و دستهای که میخواهند باشند.
پس شما معتقدید اقدامات نمایندگان پایداری در مجلس را نباید به نام کلیت اصولگرایی نوشت؟
نه؛ اصلاً این موضوع به پای اصولگرایی نوشته نمیشود. شما اگر با خیلی از شخصیتهای اصولگرا صحبت کنید، همه با این اقدام نمایندگان مخالفت خواهند کرد. تصور نمیکنم که چهره شاخصی از اصولگرایان با استیضاح آقای ظریف موافق باشد.
ولی در برابر این سر و صداها سکوت کردهاند...
شما اگر بخواهید از سکوت بگویید، من داستان مفصلتری برای شما دارم از سکوتی که اصلاحطلبان در مورد خیلی از اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد، میکنند. این سکوت آنها هم پسندیده نیست. من قبول دارم که سکوت اصولگرایان زیبنده نیست و باید نسبت به آن اعتراض شود. اصل آن را قبول دارم اما حرفم این است که این امر موضوعی فراگیر است. الان در موارد مهم ایدئولوژیک کشور و انقلاب حرفهایی از اردوگاه اصلاحطلبان به بیرون درز کرده و الان هم درمیآید که همه اصلاحطلبان سکوت میکنند. البته ممکن است که خیلیها از آنها هم مخالف باشند. این سکوتها وجود دارد و شاید هم فضا این اجازه را نمیدهد که در مورد هر مسألهای همگان بیایند و موضعگیری کنند. اینکه یک نماینده اصولگرا در مجلس حرفی را میزند، فردا صبح همه اصولگرایان باید به صف شوند و اعلام برائت کنند؟ این گونه که نمیشود. ما باید عقلانیت جامعه را به آنجا برسانیم که این موضوعات را از هم تفکیک کنند. شما اگر نیایید در این آتش ندمید، اگر ما در این آتش ندمیم، اتفاق خاصی نمیافتد. اگر یک اصلاحطلب در جایی یک حرفی را میزند نگوییم همه اصلاحطلبان با آن موافق هستند چون در برابر او سکوت کردهاند و بالعکس. اگر ما با این فرهنگ مقابله کنیم آن وقت دیگر تقاضا هم نمیشود که کسی سکوت خود را بشکند.
به هر حال این گونه به نظر میرسد که پرچم اصولگرایی الان در مجلس به دست پایداریها افتاده است. به نظر شما کلیت اصولگرایان از این بابت متضرر نمیشوند؟
چرا؛ متضرر میشوند. مگر جریانات سکولار که بخشی از آنان از کشور فرار کرده و در خارج کارهای رسانهای انجام میدهد و از جریان اصلاحطلب هم بودهاند به این جریان ضربه نزدند؟ زدند. اما، حیات رادیکالیسم به جلب توجه کردن است. همیشه و در همه جای دنیا هم این گونه است. رادیکال یعنی تندرویی که با مواضع تند خود میخواهد جلب توجه کند. بخش عمدهای از حیات خود را هم مدیون همین جلب توجه کردن است. ما در همه جناحهای کشورمان حتی افرادی خارج از دایره دو جناح را داریم که افراد رادیکالی هستند. هیاهو میکنند و میخواهند فضا را در دست بگیرند. ما باید به افکار عمومی آموزش دهیم که به این جنجالها توجه نکنند و به حرفهای افراد عاقل و فهمیده و معتدل و میانهرو، کارشناس، دلسوز و موافق منافع ملی گوش فرا دهند. همیشه افراد تندرویی را در کشور داشتهایم. شما صدر مشروطیت را نگاه کنید و ببینید چقدر افراد تندرو داشتهایم. نمیخواهم وارد تاریخچه مشروطیت شوم و نام افراد و روزنامهها را بگویم که چه بلوایی در آن روزها به پا میکردند. همانها فضا را به سمت این بردند که مشروطه شکست بخورد و دیکتاتوری رضاخان شروع شود؛ همان رادیکالها. یا جریان حزب توده را در نظر بگیرید، همه جنجال بوده است. نباید حواس ما خیلی به این جنجالها باشد. همیشه بوده پس نباید خیلی در مورد آنها بزرگنمایی کنیم. شما الان همین کار را میکنید. در حالیکه تعداد اینها به 30 نفر میرسد نباید بزرگشان کنیم. ما خودمان بر سر بزرگ کردن این تیپ افرادی که موضع تند دارند، مقصریم.
فکر نمیکنید با وجود اینکه تعدادشان کم است اما کارهایشان با برنامهریزی و با اهداف خاص دیگری انجام میشود؟
نمیخواهم بگویم که این کارها بدون برنامهریزی انجام میگیرد. ممکن است که جمعی بنشینند و برنامهریزیهایی را هم انجام دهند اما این تعمیم به همه افراد یک جناح ندارد. اگر بخواهیم یک جناح را متهم کنیم به اینکه همه آنها همنظر با این جمع 30 نفره هستند، اولاً یکی از جناحهایی را که از استوانههای سیاسی کشور است از دست دادهایم، چون همه آنها را متهم به تندروی کردهایم. دوم اینکه واقعبینی نکردهایم. این کار خطایی است که بخواهیم دفع حداکثری کنیم. مگر نمیگوییم که دفع حداکثری بد است چرا یک جریان اصیل سیاسی سابقهدار انقلاب را متهم به تندروی میکنید؟ متهم به حرکت در جهت خلاف منافع ملی و تضعیف دولت میکنید؟ با چه استدلالی؟ اینکه 20-30 نفر دارند چنین کاری انجام میدهند.
همین تعداد بحث استیضاح علی لاریجانی را هم که از چهرههای مطرح جریان اصولگرایی است پیش کشیدهاند...
نمیخواهم بگویم که پرداختن به مدیریت دکتر لاریجانی کار ناپسندی است. ممکن است که نمایندگان مجلس به عقایدی برسند که بخواهند بررسی کنند و به رئیس مجلس تذکری بدهند. ممکن است درست باشد یا نباشد اما باز هم تکرار میکنم که حیات تندروها، در همین جنجال آفرینی است. ما نباید کمک کنیم که صدای آنها را پژواک دهیم. وظیفه ما این نیست. شما چنین کاری را انجام میدهید و بزرگنمایی میکنید. این 20 نفر را به جریان عمده تأثیرگذار در کشور تبدیل کردهاید. آیا این کار روی اعصاب و روان مردم تأثیری خواهد گذاشت؟ در این شرایط حس میکنند که در کشور همیشه جنجال است و یکسری در حال کوبیدن دولت هستند و جنگ داخلی وجود دارد. بسیاری از اصولگرایان در مجلس با این رویه مخالف هستند و شما خودتان هم میدانید. به عنوان نمونه همین سه وزیری که اخیراً از مجلس رأی آوردهاند، چه کسانی به این افراد رأی دادهاند؟ اگر مجموعه اصولگرایان قرار بودند که با هدف اذیت دولت رأی ندهند، این افراد رای میآوردند؟ قطعاً نه. پس اصولگرایان میخواستند به دولت کمک کنند. این تصاویر زیبا را نمیبینیم فقط میخواهیم تصاویر زشت را ببینیم.