دولت آمریکا با خروج از توافق هستهای نه تنها دامنه تحریمهای ظالمانه خود را علیه ایران افزایش داد، بلکه تهدیدات علنی و پنهانی خود را علیه بانکها و شرکتهای اروپایی و غیراروپایی و دولتهای شریک تجاری ایران افزود تا اقتصاد ایران را فلج سازد. آنها ادعا میکنند که تحریمهای اعمال شده علیه دولت ایران و نه ملت ایران است، در حالی که در اثر تحریم ملتها آسیب میبینند. زیرا مردم از نظر تأمین نیازهای خود، از جمله دارو و تجهیزات پزشکی در مضیقه قرار میگیرند و بیش از همه بیماران، کودکان و افراد سالخورده رنج خواهند برد.
به گزارش جماران، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی با بیان اینکه سازوکارهای چندگانه اروپا با کندی روبرو است و باید هر چه سریعتر اجرایی شود، شکست برجام را موجب بی اعتباری اروپا خواند. سید کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی که به اتریش سفر کرد، در بیست و دومین مجمع اروپایی که با عنوان «اتحادیه اروپایی، بازیگر اصلی امنیتی و دفاعی» برگزار شد، درباره همکاری اتحادیه اروپا و ایران در سایه تحریمهای تحمیلی آمریکا سخنرانی کرد. گزیده سخنان خرازی را به نقل از فارس در ادامه میخوانیم:
همانطور که مطلع هستید در سال 2003 یعنی زمانی که اینجانب هنوز مسؤولیت وزارت امور خارجه ایران را بر عهده داشتم، مذاکراتی را درباره برنامه هستهای ایران با سه کشور اروپایی انگلستان، آلمان و فرانسه آغاز کردیم که به تعلیق فعالیتهای غنی سازی ایران برای رسیدن به یک توافقی مرضی الطرفین انجامید. این مذاکرات با زیاده خواهی طرفهای دیگر روبرو شد و شکست خورد و بدین ترتیب، ایران مجدداً فعالیتهای هستهای خود را شروع کرد و به پیشرفتهای چشمگیری دست یافت.
این پیشرفتهای فنی که نتیجه زیاده خواهی طرفهای مقابل و فشار پشت پرده آمریکا بود، همگان را به ا ین نتیجه رساند که چارهای جز پذیرش تواناییهای هستهای ایران به عنوان یک واقعیت نیست. با تغییر دولت در آمریکا، این بار دولت دموکرات آمریکا با وساطت دولت عمان تمایل جدی خود را برای شروع مذاکره جدی با ایران نشان داد و به رغم بی اعتمادی فراوانی که در ایران نسبت به رفتار سیاسی آمریکا وجود داشت، به دلیل اطمینانی که از سوی آن دولت مبنی بر حفظ حقوق ایران داده شد، مذاکرات آغاز گردید. مذاکراتی که قدرتهای دیگر جهان همچون نماینده اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، انگلیس، چین و روسیه هم در آن مشارکت داشتند. این مشارکت با هدف رسیدن به توافقی شکل گرفت که مورد تأیید همه قدرتهای جهانی و طرف دیگر مذاکرات، یعنی ایران باشد. با مذاکرات فشردهای که نزدیک به دو سال طول کشید توافقی بینالمللی حاصل شد که تقریباً همه طرفهای مذاکره از نتیجه آن راضی بودند، هر چند در عمل طرفهای دیگر به ویژه دولت آمریکا تعهدات خود را آنطور که در موافقتنامه تصریح شده بود انجام ندادند و نتیجه آن عدم تحقق انتظارات ایران از این توافق، یعنی گسترش روابط مالی و تجاری اروپا با ایران بود. با شروع مبارزات انتخاباتی آمریکا، دونالد ترامپ از ابتدا یکی از شعارهای انتخاباتی خود را خروج از توافق هستهای اعلام کرد و در عمل نیز پس از پیروزی در انتخابات فشارهای وارده بر بانکها و شرکتهای اروپایی را افزایش داد تا از هرگونه همکاری با ایران پرهیز کنند. سرانجام دولت آمریکا تصمیم خود را مبنی بر خروج از توافق هستهای که طی قطعنامه شماره 2231 به تأیید شورای امنیت سازمان ملل نیز رسیده بود، عملی ساخت. این در حالی بود که آژانس بینالمللی انرژی اتمی التزام ایران به این توافقنامه را بارها تائید کرده بود. دولت آمریکا با خروج از توافق هستهای نه تنها دامنه تحریمهای ظالمانه خود را علیه ایران افزایش داد، بلکه تهدیدات علنی و پنهانی خود را علیه بانکها و شرکتهای اروپایی و غیراروپایی و دولتهای شریک تجاری ایران افزود تا اقتصاد ایران را فلج سازد. آنها ادعا میکنند که تحریمهای اعمال شده علیه دولت ایران و نه ملت ایران است، در حالی که در اثر تحریم ملتها آسیب میبینند. زیرا مردم از نظر تأمین نیازهای خود، از جمله دارو و تجهیزات پزشکی در مضیقه قرار میگیرند و بیش از همه بیماران، کودکان و افراد سالخورده رنج خواهند برد. البته، تجربه نشان داده است که تحریمها از کارایی لازم برخوردار نیستند و اهداف اعمال کنندگان تحریمها و حامیان آنها را محقق نخواهد ساخت. تحریمهای اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران قبل از توافق هستهای، بازار 80 میلیون نفری ایران را از اروپا که اولین شریک تجاری ایران بود به سوی کشورهای شرق، به ویژه چین سوق داد و اتحادیه اروپا ضمن از دست دادن منافع اقتصادی از بازار ایران به شریک رده پائین آن تبدیل شد. برجام فرصت مجددی برای اروپا فراهم ساخت تا بتواند خسارتهای سالهای قبل را تا حدودی جبران کند، اگر چه با موانعی که از سوی آمریکا ایجاد شد اروپا نتوانست از فرصتهای اقتصادی و سیاسی برجام به خوبی استفاده کند. با تمام بدعهدیهای آمریکا، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت تعهدات خود را در رابطه با برجام ادامه دهد و با همکاری نزدیک و مؤثر با اتحادیه اروپا و دیگر شرکای خارج از برجام خود اجازه ندهد که این بحران تشدید شود. آمریکا با این تصور که با خروج از برجام جمهوری اسلامی ایران نیز از آن خارج خواهد شد در نظر داشت جامعه جهانی را علیه ایران بسیج کرده تا به اهداف خود دست یابد. خوشحالیم که با درایت مسؤولان ایرانی و نیز درایت کشورهای اروپایی و عدم همراهی آنان با قانون شکنی آمریکا، ایجاد مکانیسمهای جدید برای همکاری با ایران، هدف براندازانه دولت آمریکا در حال فروپاشی است. البته، متاسفانه سازوکارهای چندگانهای که توسط اتحادیه اروپا در حال شکل گیری است با کندی روبروست، ولی به دلایل زیر ضروری است هر چه سریعتر اجرایی شود. درست است که سازوکارهای جدید همکاری اروپا با ایران در راستای کمک به اجرای مفاد توافق هستهای با ایران صورت میپذیرد، ولی باید به این اقدام اروپا با رویکردی استراتژیک و امنیتی نگاه کرد که در صورت عدم تحقق آن مشکلاتی پدید خواهد آمد که ضرر و زیانهای فراوانی را در پی خواهد داشت و در درجه اول منطقه خاورمیانه و اروپا و سپس جهان خسارت خواهند دید. دولت فعلی آمریکا برخلاف دولتهای قبلی جهانی شدن اقتصاد را خلاف منافع خود میداند. لذا با همه ساختارهایی که با این تفکر همسو نیستند، از جمله تشکل اتحادیه اروپا مبارزه میکند. آنها به طور کلی با توافقی همچون برجام که از طریق مشورت و هماهنگی و تفاهم همه قدرتهای جهانی با ایران شکل گرفته است، مخالفند و معتقدند که این توافق باید به صورت دوجانبه بین آمریکا و ایران صورت پذیرد. طبعاً آنها در توافقات دوجانبه به دنبال منافع سیاسی و اقتصادی خود هستند و دیگران باید کنار گذاشته شوند. با توجه به پایان یافتن جنگ سرد و تلقی آمریکا از اروپا به عنوان یک رقیب، آن طور که ترامپ در مصاحبهای از اروپا به عنوان دشمن نام برد، منافع و امنیت اروپا برای حاکمیت امروز آمریکا امری بی معنی و یا حداقل در اولویت نیست. لذا حوادثی که در خاورمیانه میگذرد و پیامدهای آینده آن که بی شک بر اروپا نیز تأثیرات امنیتی خواهد داشت، آمریکا را متأثر نمیسازد، بلکه از آن در جهت منافع خود سوء استفاده میکند. مسلماً توافق هستهای با ایران بدون همکاری اروپا صورت نمیگرفت، در واقع شکست این توافق موجب بی اعتباری اروپاست. حاکمیت امروز آمریکا نمیخواهد دیگران در حل و فصل مسائل منطقهای و جهانی نقش داشته باشند، زیرا برای قدرتی که یکجانبه گرایی را دنبال میکند مشارکت معنایی نخواهد داشت. امروز تمام تحرکات سیاسی و اقتصادی آمریکا در راستای تحقق یکجانبه گرایی است در این راستا یکی از اهداف آمریکا تضعیف اتحادیه اروپایی است. آمریکا از این بی ثباتی منافع مادی انحصاری زیادی را دنبال میکند. برای آمریکا اهمیت ندارد که در اثر این بی ثباتی چه اندازه به مردم و اقتصاد منطقه و امنیت حوزه پیرامونی آن از جمله اروپا صدمه وارد شود. به همین جهت دولت آمریکا در راستای تقویت احزاب تندرو در اسرائیل و تضعیف فلسطینیها حداکثر تلاش خود را به عمل می آورد. آنها طرحهایی را با کمک تندروهای اسرائیلی و تهدید بعضی از کشورهای عربی مطرح میکنند که نتیجهای جز درگیری، بیثباتی و ناامنی در پی نخواهد داشت. به زودی شاهد خواهیم بود که مسئله فلسطین با این اقدامات نابخردانه به مهمترین مسئله امنیتی خاورمیانه تبدیل خواهد شد. از سوی دیگر آمریکا تلاش میکند در خاورمیانه و به ویژه حوزه خلیج فارس اختلاف بین ایران و برخی از کشورهای عربی خلیج فارس را دامن بزند، زیرا اولویت حاکمیت آمریکا ایجاد تضاد و کسب منافع مادی در فضای ایران هراسی است. به طوری که بعضی از کشورهای جنوبی خلیج فارس با توجه به حضور جوانانی بی تجربه در حاکمیت آنها همچون برده در اختیار آمریکا قرار دارند. به طور مثال آمریکا در مورد جنگ یمن به رغم آمادگی حوثیها برای مذاکره نه تنها تلاشی به عمل نمیآورد، بلکه بر اساس اطلاعات مؤثق مستقیم و غیرمستقیم در این جنگ دخالت دارد. آمریکا با خروج از توافق هستهای و نادیده گرفتن قوانین بینالملل و به ویژه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل هدفی جز براندازی در ایران و تبدیل ایران به کشوری مشابه بعضی از کشورهای عرب جنوبی خلیج فارس را ندارد، البته این تفکر ناشی از عدم شناخت حاکمیت آمریکا از مردم و دولت ایران است که هر چه فشارهای ظالمانه و غیرقانونی بیشتر شود، مقاومت مردم هم بیشتر خواهد شد. تاریخ ایران نشان داده است که ایرانیها هیچ وقت بر سر استقلال خود معامله نخواهند کرد و در برابر دخالت و سلطه بیگانگان به هر قیمت ایستادگی خواهند کرد. بی شک، مرگ کامل برجام و خروج ایران از آن پیامدهای بسیار خطرناکی را در بر خواهد داشت، لذا همکاری اروپا با ایران و تحقق حقوق ایران براساس برجام امری حیاتی است. در صورتی که آمریکا موفق شود توافق هستهای را کاملاً نابود کند، بی ثباتی را بر منطقه تحمیل خواهد کرد. طبیعی است که این بی ثباتی به جغرافیای ایران محدود نخواهد شد، بلکه کشورهای حوزه پیرامونی ایران را هم در بر خواهد گرفت و در نتیجه خطرات امنیتی غیرقابل پیش بینی را متوجه اروپا نیز خواهد کرد. شما امروز با حکومتهایی در منطقه خاورمیانه روبرو هستید که عامل اصلی گسترش تروریسم و جنگ و خونریزی در این منطقه هستند، همان کسانی که از داعش و جبهه النصره حمایت کردند و آن فجایع را در عراق و سوریه آفریدند، امروز نیز بی پروا تبعه منتقد خود جمال خاشقچی را به آن طرز فجیع میکشند و روزانه در یمن زنان و کودکان را قتل عام میکنند. همکاری ایران و اروپا در این منطقه حساس با توجه به مطالب بالا و نقش ثبات آفرین ایران در مبارزه با تروریسم آنقدر ضروری است که تأخیر در آن نابخشودنی است. ایران جزیره ثبات در این منطقه متلاطم است و بی ثباتی در ایران به بی ثباتی حوزه پیرامونی آن منجر خواهد شد. باید به خوبی اهداف راهبردی ایالات متحده آمریکا را از نقض قوانین و توافقات بینالمللی، از جمله برجام بشناسیم. جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد همکاری لازم را با اتحادیه اروپا در راستای اجرایی شدن برجام و توسعه ثبات در این منطقه حساس انجام دهد، مشروط بر اینکه اتحادیه اروپا نیز گامهای استوار و قطعی خود را در راستای حفظ منافع ایران بردارد. در این مجمع یک روزه، علاوه بر سیدکمال خرازی، «ولفگانگ شوسل» صدراعظم سابق اتریش هم با عنوان نقش اروپا در قرن بیست و یکم، «فاسلابند» وزیر دفاع سابق اتریش، معاون نخستوزیر مقدونیه، وزیر امور خارجه بوسنی و هرزگوین، وزیر همگرایی اروپایی صربستان، دبیرکل وزارت دفاع اتریش، معاون کمیته ویژه پارلمانی اروپایی و تنی چند از فرماندهان نظامی اتریش و دیگر کشورهای اروپایی نیز سخنرانی کردند.