علی ربیعی: افکار عمومی بسیار بدبین شده است و این بدبینی حتی در اعتماد به خانواده و دوستان هم دیده میشود
به گزارش جماران، روزنامه ایران نوشت: اگر تا دیروز از شکاف دولت-ملت یا شکاف بین نسلی در ایران سخن گفته میشد، حالا باید شکاف در افکار عمومی و تقسیم آن به دو نوع افکار عمومی رسمی و غیررسمی را هم به این فهرست اضافه کرد. پژوهشگران اجتماعی و اساتید جامعهشناسی معتقدند ماهیت، ساز و کار و شیوه درک افکار عمومی در ایران تغییر کرده است؛ نه فقط مانند سابق تحت تأثیر تبلیغات رسمی نیست، بلکه این رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی هستند که افکار عمومی ایران را شکل میدهند. آنان معتقدند شدت و سرعت تغییرات افکار عمومی در ایران نیز به مراتب زیاد شده است، تا جایی که افکار عمومی آبان ماه 97 متفاوت از افکار عمومی فروردین و اردیبهشت ماه 97 است. این گزارهها، دیروز در نشست «افکار عمومی و رسانهها در ایران» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مطرح شد. عباس عبدی، علی ربیعی، هادی خانیکی، سبحان یحیایی، زهیر صباغ پور، سید وحید عقیلی و عباس کاظمی از حاضران در این نشست بودند.
تحول در افکار عمومی ایران به روایت عبدی
عباس عبدی سخنرانی خود با موضوع «تحول در افکار عمومی ایران» را با این جمله آغاز کرد که در یک سال گذشته بویژه دی ماه 96، تحول کیفی و رادیکالی در افکار عمومی ایران ایجاد شد.
وی با تفکیک افکار عمومی ایران به دو بخش «رویی و سطحی» و «عمیق» و با بیان اینکه حوزه سطحی به سهولت تغییر میکند، اما رویه عمیق به سادگی تغییر نمیکند و نشانه فرآیندهای عمیقتر در جامعه است، اظهار کرد: در حوزه سطحی افکار عمومی ایران، در یک سال گذشته، بی اعتمادی به مسئولان، وعدهها و اشخاص از 40 درصد به 70 درصد افزایش یافته است، همچنین بی اعتمادی نسبت به موقعیتها و انتظاراتی که حاکمیت از آینده ترسیم میکند بالا رفته و گاه به 85 درصد هم رسیده است. این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه نسبت به آینده کشور هم ناامیدی و بی اعتمادی وجود دارد، اضافه کرد: اهمیت این مسأله در این است که بقیه مسائل تحت تأثیر خوش بینی یا بدبینی نسبت به آینده جامعه قرار میگیرد و هر اتفاقی در این چارچوب تفسیر میشود.
عبدی با اشاره به اینکه از ابتدای انقلاب همیشه افکار عمومی با سیاست خارجی همراه بود و در بدترین دولتها هیچ گاه میزان همراهیها از 60 درصد کاهش نمییافت، از وجود یک معضل جدی در این باره خبرداد و اضافه کرد: اینها در لایه رویی و سطحی افکار عمومی بود که به نوبه خود زمینه بروز تغییرات لایههای زیرین یا عمیق افکار عمومی را فراهم آورده است.
وی، سبک زندگی، روابط جنسی، نقش زنان و دین را مؤلفههای اصلی لایه عمیق افکار عمومی ایران برشمرد و گفت: افکار عمومی در این حوزهها به طرز واضحی تغییر کرده است، به عنوان مثال درباره حجاب، حضور زنان در ورزشگاهها یا حوزه دین در یک سال گذشته تغییرات جدی رخ داده است، تا جایی که در تاریخ ایران سابقه نداشته است که 50 درصد مردم بگویند روزه نمیگیریم.
وی با بیان اینکه حاکمیت افکار عمومی را به رسمیت نمیشناسند، اما در انتخابات به آن متوسل میشود، ادامه داد: عمل دیگری که بحران را ایجاد کرد، امتزاج بیش از حد دین و دولت است، در حالی که حتی رهبری انقلاب بر استقلال دین از دولت تأکید داشت، اما در سالهای اخیر این امتزاج تشدید شد که نامه آیتالله یزدی اوج آن را نشان داد.
عبدی، مهمترین عامل برای تغییر افکار عمومی در ایران را شکست سیستم در حوزه رسانه دانست و تأکید کرد: در حوزه رسانهای انحصار شکست، تا جایی که اگر در گذشته 90 درصد از رادیو تلویزیون استفاده میکردند، اکنون تنها 42 درصد استفاده میکنند و 53 درصد از رسانههای دیگر و این یعنی صدا و سیما به عنوان ابزار از دست رفته است. این فعال سیاسی، خروج مرجعیت رسانهای در کشور را مسأله کلیدی دانست و اظهار کرد: این یعنی مرجعیت تولید فکر و افکار دیگر در داخل کشور نیست، ضمن اینکه منابع غیررسمی به جای منابع رسمی فعال شدهاند و در همین شرایط، شاهد به حاشیه رفتن مرجعیتهای سنتی و رسمی مانند روشنفکران هستیم و در مقابل سلبریتیها و افراد غیرشناخته شده مرجعیت را به دست دارند.
وی در پایان نتیجهگیری کرد که همه اینها به این معنی است که افکار عمومی در ایران در حال شکلگیری است که از نظر ساخت رسمی، غیررسمی تلقی میشود، اما اتفاقاً در حال رشد است و این مهمترین خطر است، زیرا هر چه افکار عمومی غیررسمیتر شود، ممکن است رشد بیشتری داشته باشد. به باور عبدی، به این ترتیب ایران جامعهای با دو رسانه، با دو نوع اجتماعی شدن و با دو افکار عمومی داریم که یکی رو به رشد و دیگری رو به افول است.
ربیعی؛ افکار عمومی، رسانه و سیاست
علی ربیعی، وزیر سابق رفاه، تعاون و کار اجتماعی اما به صفت دانشگاهی خود، دیگر سخنران این نشست بود. وی در سخنرانی خود با موضوع «افکار عمومی، رسانه و سیاست» نخستین شاخص افکار عمومی ایران در دوره جدید را تغییر با سرعت بالا دانست و گفت: این سرعت به گونهای است که افکار عمومی ایران در آبان ماه 97 حتی با فروردین و اردیبهشت هم متفاوت است و این تغییر برای هر جامعهای از جنبههای هویت و ثبات برای ایجاد یک زندگی مطلوب اجتماعی خطرناک است.
وی، ضمن مهم توصیف کردن سرعت تغییرات افکار عمومی، به گونهای که سال به سال در افکارسنجیها، نوع نگاه به خدا و عبادت هم تغییر میکند، ادامه داد: ویژگی دیگر افکار عمومی در ایران، کم شدن دورههای زمانی تحول است، به گونهای که ما با تپههای زیاد، اما متفرق به عنوان نقاط عطف روبهرو هستیم.
ربیعی درعین حال گفت که باوجود این تنوع، دیدگاههای این تپهها یا کوهانههای افکار عمومی به هم نزدیک است و افزود: ما با مسأله دگرخودپنداری روبهرو هستیم، به این معنی که نسلی که دی ماه 96 در 100 شهر ایران به خیابان آمد، دیده شد که عوامل فرهنگی مشابهی آنان را تهییج کرده بود.
وی بحران مرجعیت و اقتدار، کم اثرشدن گروههای مرجع شناخته شده مانند روشنفکران و روحانیون و گسترش نقش سلبریتیها در ساختن افکار عمومی را دیگر شاخص افکار عمومی در دوره جدید برشمرد و ادامه داد: افکار عمومی بسیار بدبین شده است و این بدبینی حتی در اعتماد به خود یا خانواده و دوستان هم دیده میشود و این یعنی مجموعهای از اعتمادها کاهش یافته است. این استاد دانشگاه، سیاسی شدن افکار عمومی و تسری سیاست به همه حوزهها را شاخص دیگر عنوان کرد و گفت: در حوزه رسانه نیز تحولات زیادی رخ داده است، امروز هر کدام از ما یک رسانه هستیم و به این ترتیب اگر در گذشته قدرت رسانه با رادیو تلویزیون سنجیده میشد، اما امروز همه رسانه هستند. ربیعی با اشاره به اینکه افکار عمومی بشدت رسانهای شده است، ادامه داد: هنوز معتقدم سهم ارتباطات میان فردی در شکلگیری افکار عمومی محفوظ است، اما رسانههای ذرهای شده هم تشکیل افکار عمومی را دشوار کرده و هم به پیچیدگی افکار عمومی افزوده است. وی با بیان اینکه سیاست ورزی از حوزه بسته به حوزه عمومی تسری یافته است، اظهار کرد: دیگر مانند گذشته بدون حوزه عمومی نمیتواند سیاستگذاری عمومی شکل بگیرد، به عنوان مثال، اگر تنها با یک بخشنامه شاه به عنوان انقلاب سفید، آن تحولات بزرگ رقم خورد، دیگر امروز نمیتوان بدون تعامل با افکار عمومی سیاستی را دنبال کرد. ربیعی با بیان اینکه جامعه به قدری متکثر و پیچیده شده است که هر پروژه ذی نفعان متعدد دارد، گفت: برای مواجهه با شرایط جدید باید آزادی رسانه بویژه رسانههای مسئول دنبال شود، همچنین به اخلاقی شدن رسانهها بازگردیم و در نهایت اینکه همه ما به شنیدن نیاز داریم و باید جنبش عظیم گفتوگوی اجتماعی و حرف زدن را برپا کنیم.
یحیایی: بیشترین خشونت در تلویزیون تولید میشود
سبحان یحیایی، استاد دانشگاه، دیگر سخنران این نشست بود. وی در گفتار خود با موضوع «برون ایستادگان رسانههای دولتی و افکار عمومی» در این باره گفت که در رسانههای خاص، مخاطب خاص و مرزگذاری پسندیده است، مانند شبکه چهار که قرار نیست مخاطب عام داشته باشد، اما وقتی رسانهای ملی میشود، باید از دایره نامخاطبان خود کم کند، زیرا هرچقدر دایره محذوفان کمتر باشد، اثرگذاری رسانه هم بیشتر میشود.
وی با بیان اینکه برون ایستادگان رسانه کسانی هستند که چارچوبهای متفاوت و فاصلهگذاری جدی با نظم مستقر ایجاد میکنند، اظهار کرد: گروههای برون افتاده سیاسی که نمیتوانند حزب تشکیل دهند یا در انتخاباتی نامزد شوند، از جمله بخشهایی هستند که رسانه رسمی آنان را نادیده میگیرد، اما نکته اینجا است گرچه این برون ایستادگان رسانهای خاموش هستند، اما در بزنگاهها و نقاط عطف سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار هستند. یحیایی، آرام بودن، خاموش بودن، فقدان کنشگری سیاسی، دیگری را فرومایه دیدن و خودپنداری مثبت را از ویژگیهای این برون ایستادگان دانست و افزود: اما این برون ایستادگان انرژی متراکمی دارند که در بزنگاه تاریخی، میتوانند تحول آفرین و اثرگذار باشند. این استاد دانشگاه، اعتراضات دی ماه 96 را مجالی برای بروز و ظهور این برون ایستادگان از رسانههای رسمی برشمرد و ادامه داد: برون ایستادگان صدایی ندارند، اما در شرایطی مانند 96 صدای خود را به خیابان میآورند و چون نمیتوانند حزب یا رسانه داشته باشند و در آن مطرح شوند، خیابان جایگزین حزب و رسانه میشود. وی با بیان اینکه عمومی شدن اینان در خیابان متفاوت از دیگر تظاهرهای رسمی در خیابان است، گفت: به همین دلیل واکنش نظم مستقر نسبت به آنان توأم با دستپاچگی است. به باور یحیایی، بیشترین خشونت در تلویزیون تولید میشود، سیاست رسانه ای ما وضعیت بی مخاطب را خلق میکند و در نهایت نیز برون ایستادگان از رسانههای رسمی به رسانههای دیگر کوچ میکنند.
شفقنا نیر در گزارشی نوشت:
در ادامه ی این نشست وحید عقیلی ۵ دوره را برای افکار عمومی برشمرد و گفت: یکی از این دوره ها به تاریخ بشریت که بیشتر منابع ثبت و ضبط می شده است برمی گردد این دوران و ویژگی های آن تا قرون وسطی ادامه داشت .در این دوران ،ارتباطات شفاهی بود و تأثیرگذاری بر افکار عمومی وجود نداشت. حکومت ها مطلقه بودند هر چند افکار عمومی وجود داشت ولی منظور از افکار عمومی در اینجا افکاری است که تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی باشد که نبوده اند. از زمانی که حاکمیت و کسب و توزیع و حفظ قدرت وجود داشته است افکار عمومی هم وجود داشته است.
او ادامه داد: در دوره ی دوم هم منظور دوران رنسانس است که دیدگاه ها در مورد جایگاه انسان مورد تجدیدنظر قرار می گیرد. دوره ی سوم هم از رنسانس تا قرن نوزدهم است اتفاق هایی که در قرن نوزدهم می افتد نگاه جامعه را به انسان، جایگاه حق و حاکمیت و آزادی مطرح می کند. دوره چهارم از قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم است در این دوره افکار عمومی به عنوان مفهوم اجتماعی «که لیپمن» به آن می پردازد و یکسری افکار کلیشه ای و قالبی شکل می گیرد و منشأ افکاری می شود که افراد جامعه به آن باور دارند.
این مدرس دانشگاه در ادامه ی این دوران تاریخی توضیح داد: در دوره ی پنجم که مربوط به دوره ی معاصر است ما می بینیم که افرادی شروع به تعریف کردن از واژه افکار عمومی می کنند برای همین به تعداد افرادی که وجود دارد تعریف از افکار عمومی هم هست و ما یک تعریف واحد از این واژه نداریم. در دوره ی آخر که از هزاره ی سوم شروع شده به طرز عجیبی تمام تعاریف شکل گیری افکار عمومی نابود شد.
عقیلی با اشاره به مولفه های مهم در شکل گیری افکار عمومی بیان کرد: در فضای مجازی امروزی مسائل بسیار پررنگی بر افکار عمومی تأثیرگذار شده مثلا خبرگزاری هایی که میزان تولید و پردازش آنها به نحوی است که قدرت زیادی در تغییر نگرش افراد جامعه دارند. از طرف دیگر ما شاهد هستیم اقتصاد با فرهنگ و افکار عمومی عجین شده است و الان ما می بینیم که افکارسنجی در حوزه ی بازاریابی رو به افزایش است. کم کم افکار عمومی جای خود را به دیپلماسی عمومی داده است و دیپلماسی رسانه ای ابزار این دو شده است.
او با توضیح درباره ی چهار دوره ی ارتباطات سیاسی گفت: در دوره ی اول، نقش رسانه ها بسیار ضعیف بود، در دوره ی دوم به کمک اینترنت ارتباطات سیاسی انجام می شد، در دوره ی سوم فضای مجازی به تقویت این ارتباطات کمک کرد اما در دوره ی چهارم علاوه بر تأثیرگذاری وب ۱، وب ۲، وب ۳ شاهد به وجود آمدن وب ۴ هستیم که در راه است. اگر این دوره ها را کنار هم بگذاریم متوجه یک تفاوت ایجاد شده در ساختار افکار عمومی می شویم.
این مدرس دانشگاه توضیح داد: به نظرم این تقسیم بندی شبیه به دورانی است که مک لوهان برای دوره های ارتباطاتی در نظر گرفت. جامعه شناسان می گویند حضور یا عدم حضور در جامعه ی اطلاعاتی ،به معنای توانایی یا عدم توانایی است. در حال حاضر کسی که در تولید اخبار و اطلاعات پیش رو باشد یک مقام از کسانی که این کارها را انجام نداده اند بالاتر است. یکی از مسائلی که می خواهم در اینجا به آن اشاره کنم کمبود تحقیقات در مورد تأثیر فضای مجازی بر افکار عمومی چه به صورت اسنادی یا میدانی است و در آخر می خواهم این سوال را مطرح کنم آیا سایبر دموکراسی، ارائه کننده ی دموکراسی و آغاز جامعه است یا نه؟