علی دهباشی، روزنامه نگار، در پاسخ به این پرسش که چرا امروزه روزنامهها دچار افت تیراژ شدهاند، گفت: غیر از مساله آزادی، باید به این مساله اشاره کرد که روزنامهها یک جنبه خبری دارند و زمانی که در فضای مجازی اخبار، لحظه به لحظه منتشر میشود، روزنامهها نیز کارکرد خود را از دست میدهند.
به گزارش جماران؛ علی دهباشی معتقد است که تیراژ نشریات با آزادی رابطه مستقیمی دارد؛ زمانی که آزادی مطبوعات و قلم وجود نداشته باشد، تنوع نشریات هم وجود نخواهد داشت.
این روزنامهنگار در نشست «تاریخچه مطبوعات فرهنگی در ایران معاصر» با اشاره به وضعیت نسخه آنلاین و چاپی مطبوعات بیان کرد: هنوز نسخه چاپی ارزش خود را دارد. روزنامههای ژاپنی آساهی حدود ۷ میلیون تیراژ اگر اشتباه نکنم، نسخه چاپی و معادل همین تیراژ نسخه اینترنتی دارند؛ البته خوب است که کاغذ را کم مصرف کنیم اما روزنامه را به دست گرفتن و کتاب با کاغذ کاهی خواندن جذابیت و لذت خودش را دارد. مطبوعات ایران در حال حاضر به خوبی به سمت آنلاین شدن میرود و در همه جای دنیا خواهیم دید که نسخه اینترنتی روزنامهها را کامل بر روی سایتها قرار نمیدهند.
سردبیر مجله بخارا با اشاره به تاثیر تحولات اجتماعی در ایران بر روی مطبوعات، گفت: تحول اجتماعی هر زمانی که در ایران اتفاق افتاده تمام جامعه را به حرکت وا داشته است. تیراژ کتاب در سالهای ۵۷ و ۵۸ ، ۴۰۰ یا ۵۰۰ هزار بود اما در حال حاضر این تیراژ به پانصد تا هزار نسخه تنزل یافته است. اما هیچ کدام از تیراژها واقعی نیستند؛ برای مثال در آن سالهای اوایل انقلاب برخی از کتابها از ممنوعیت درآمده بود، افرادی آنها را میخریدند و به نظر من نمیخواندند و تنها به دلیل اینکه این کتابها ممنوعیت داشت حرص خرید آن را داشتند.
این روزنامهنگار با مقایسه وضعیت مطبوعات در دوران مشروطیت و دوران پهلوی بیان کرد: دوران مشروطیت برای مطبوعات یک دوران طلایی بود و دوران رضا شاه بعد از شهریور بیست هم دوران اوج و فترت روزنامهها را شاهد بودیم. از سالهای ۳۰ تا ۳۲ نیز تعداد نشریات به شدت متنوع شد و حتی به نوعی هرج و مرج به وجود آمد. به نظر من تیراژ نشریات با آزادی رابطه مستقیمی دارد. به این معنا که زمانی که آزادی مطبوعات و قلم وجود نداشته باشد، شاهد تنوع نشریات هم نخواهیم بود. زمانی که این تنوع در میان نشریات وجود دارد هر کسی میتواند نظر خود را مطرح کند و تنوع به وجود میآید. اما ظهور اینترنت و شبکههای مجازی معادله را به هم ریخت؛ برای مثال اگر شما از یک فرد فرانسوی بپرسید که تلگرام دارد یا نه خواهد گفت تلگرام یعنی چه ؟ چون احتیاجی به نصب آن ندارد. به نظرم ابزارهای غیر قابل دسترس را به ما انتقال میدهند و هنوز فیسبوک در دنیا پرکاربردتر است. استفاده ما از پدیدههای فضای مجازی غیرعادی است و گشتن در این فضا باعث میشود که فرصتهای اندیشیدن ما کوتاه شود و هرچه را که میخوانیم انگار هیچ چیز نخواندهایم. در واقع فضای مجازی مردم را از خواندن جدی کتاب بینیاز میکند. حتی جدیترین آدمها هم در تلگرام مینویسند.
او در پاسخ به این پرسش که چرا امروزه روزنامهها دچار افت تیراژ شدهاند، گفت: غیر از مساله آزادی، باید به این مساله اشاره کرد که روزنامهها یک جنبه خبری دارند و زمانی که در فضای مجازی اخبار، لحظه به لحظه منتشر میشود، روزنامهها نیز کارکرد خود را از دست میدهند. در حال حاضر تمام افرادی که در روزنامهها مینوشتند کانال تلگرامی دارند و کانال آنها بیشتر بازدید میخورد؛ بنابراین تیراژ روزنامهها نیز افت پیدا کرده است. زمانی که رادیو و تلویزیون ظهور پیدا کرد، به روزنامهها صدمه نزد اما شبکه مجازی به مطبوعات آسیب زد چون هیچ چیز سر جای خودش نیست. چرا تیراژ روزنامههای خارجی پایین نمیآید زیرا میدانند چه زمانی نسخه الکترونیکی روزنامههایشان را منتشر کنند.
دهباشی در پاسخ به این پرسش که چرا مجلات برای مردم نمینویسند و تنها با برخی چهرهها مصاحبه میکنند، گفت: اصولا مردم به آن معنا که شما میگویید اهل مطالعه جدی وجود ندارد و در واقع طبقه شهری متوسط که از یک درجه فرهنگی برخوردار است، روزنامه میخواند. تا زمانی که ما عادت نکنیم که برای خواندن روزنامه یا خرید آن پای دکهها بایستیم و هر روز صبح در واقع یک کار مدنی انجام دهیم و از یک نشریه حمایت کنیم و به این صورت عمل کنیم و مشارکت احتماعی داشته باشیم، نمیتوانیم از این مسائل و حرفهای گنده گنده صحبت کنیم.
او ادامه داد: در دانمارک فساد مالی به این صورت که ما میشناسیم وجود ندارد و با حدود ۷ میلیون جمعیت، روزنامه «پولیتیکن» یک میلیون تیراژ دارد. این در حالی است که در ایران تیراژ همه روزنامههایمان با هم به یک میلیون نمیرسد. دلیل این تیراژ زیاد در این کشور این است که یک جامعه بیدار دارند. در واقع روزنامهها وجدان بیدار و آنتنهای اجتماع هستند و نگاه تیزبین جامعهاند. زمانی که این نگاه نباشد و ننویسند، فاقد ارزشهایی میشوند که اصل ماجرا بوده است.
سردبیر مجله بخارا با اشاره به حمله تروریستی اهواز اظهار کرد: مردم آنچه را که میخواهند در روزنامهها نیست و در فضای مجازی است که آن هم همیشه درست نیست. شبکههای خارجی هم معلوم نیست گاهی کدام طرفی هستند؛ مثلا یکی از این شبکههای خارجی میگفت مهاجمان به اهواز حمله کرده و از اصطلاح حمله تروریستی استفاده نکرد. در صورتی که حمله رسما حمله تروریستی بود. به نظرم بهتر است که شرایطی را فراهم آوریم که روزنامههای ما آزادی داشته باشند. درست است که تحمل آزادی سخت است اما از فسادهای عجیب و غریب در کشور بهتر است. در یک فضای آزدای بود که چند خبرنگار مچ نیکسون را گرفتند و در ماجرای واترگیت بود که رییس جمهور آمریکا کنار گذاشته شد نیز با دو خبر این اتفاق افتاد. در حال حاضر نیز روزنامهنگاران ترامپ را رها نمیکنند و هر دفعه برایش مساله درست میکنند. مسئولان در دنیا نمیتوانند به روزنامهنگاران بگویند که مصاحبه نمیکنند اما اینجا به راحتی روزنامهنگار را بیرون میاندازند و با او مصاحبه نمیکنند. این در حالی است که روزنامهنگار حق دارد از هر کس که میخواهد سوال بپرسد و مقام دولتی حق ندارد نه بگوید. این یک اصل کلی در دنیای حرفهای مطبوعات است.
دهباشی بیان کرد: ما نسبت به افغانستان، پاکستان و ... وضعیت خوبی در تیراژ مطبوعات نداریم. به نظر شما چند نفر از سردبیران مجلات و روزنامههای ما، روزنامه میخوانند. در گذشته روزنامههای قدیمی بخش حوادث داشتند و نوع گزارشنویسی آنها یک فن محسوب میشد. متاسفانه روزنامهنگاری و روزنامهنویسی در ایران بیقدر و منزلت شده است.
او ادامه داد: روزنامهنگار ما باید بتواند در سطوح دیگر هم بنویسد. زمانی که روزنامه سازندگی شروع به کار کرد من امیدوار شدم به دلیل اینکه یک روزنامه بینابین بود و به نظرم به چند روزنامه به این شکل نیاز داریم که بینابین باشند و به صورت حرفهای کار کنند. سازندگی در مسیر یک روزنامه حرفهای و تولید مطلب واقعا واقعا دشوار است و چون جامعه ما سیاسی است، دائم در برخی مسائل گیر میکنیم.
این روزنامهنگار با اشاره به استفاده از امکانات فضای مجازی اظهار کرد: یکی از وظایفمان این است که از امکانات مجازی استفاده کنیم و سطح بحثها را بالا ببریم اما فکر میکنید که چند نفر به این ضرورت رسیدهاند؟ همچنین فردی هم باید این ایده را به جریان بیندازد؛ البته من تا به امروز کانالهای تلگرامی را دیدهام که مقاله و متن میگذارند و این خوب است؛ البته توان حرفهای میخواهد که در فرصت کوتاه بتوانید در فضای مجازی اصل حرف خود را بزنید. ما زبان فارسی خود را خوب بلد نیستیم. زمانی که کلمات زیادی داشته باشیم میتوانیم حرف خود را به خوبی بیان کنیم و نسخه چاپی و الکترونیکی موفقی را بنویسیم. درست است که از این فرصت مجازی باید بهره ببریم و این نسخههای الکترونیکی را ترویج کنیم اما نباید تهی باشند. روزنامهنگار امروزی تنبل است و یک جا مینشیند و میداند که با چه کسی مصاحبه کند تا جواب او را بدهد؛ این در حالی است که باید دنبال کارهای سخت برویم تا بتوانیم چیزی را خلق کنیم.
دهباشی گفت: کسی که رمان نمیخواند به طور مطلق از یک جهان ذهنی پیاده است، به خاطر اینکه رمان جهانهای بزرگ را باز میکند و کسی که رمان نمیخواند نمیتواند خوب بنویسد و فکر کند. به نظر من باید خواند و خوب خواند. ما خیلی در خواندن عقبیم و مردمی شفاهی هستیم. در خواندن از توسل به هر چیزی باید خود را رها کنیم و نگاه والاتری به انسان پیدا کنیم. برخی آمدند و درد و مساله خود را به جهان نوشتند. من تصور میکنم باید نثر روزنامه نگاران جوان قوی تر شود و باید با سرچشمههای نثر فارسی که متون بسیار مهمی را به یادگار گذاشته بیشتر مأنوس شویم. من هر وقت گلستان سعدی میخوانم، همچنین سفرنامه ناصرخسرو و یا بیهقی سر تعظیم در مقابل این استادان فرود میآورم که در هفتصد، هشتصد سال پیش اینگونه روان و سلیس مینوشتند و ما اکنون چه الکن و نارسا مینویسیم.