الگوی زیستی زنان سرپرست خانه دار به عنوان زندگی عجین با رنج تعریف و نتیحه گیری مشترک و یکسان همه این بانوان است اما روند رسیدن به ان متنوع است انقدر متنوع که گاه از قرارگرفتن در چهارچوب تعریف و فرموله شدن سرباز می زنند متن زیر از آن جمله است.
**جوانی از چهره اش رخت بر بسته بود و چین و شکن های سختی روزگار رخش را ناهموار ساخته بود گویی که فشار زندگی چینی شیشه ای وجودش را شکسته باشد و دستان توانا و همت و توکلش بر خدا این تکه های شکسته را در کنار هم پیوند داده بود و این آثار بجای مانده ردی است از دوران سخت تاب آوری در برابر مشکلات که اکنون در صورتش نمایان بود.
اسمش را نمی گوید اما از مشکلات ریز و درشتش تا بخواهی گله می کند هنوز مجرد است و سن 45 ساله اش را مانعی برای داشتن یک زندگی موفق مشترک در آینده نمی بیند.
تمام دغدغه اش برادر بیمارش است که دارای زن و سه فرزند است و باید هر ماه کلی هزینه کند تا بتواند بیماریش را کمی التیام بخشد.
بیماری برادرش را عدم تعادل در حرکت و لرزش شدید بدن که به تازگی مبتلا شده معرفی می کند.
تلاش و تکاپوی خود برای دست فروشی و خرد فروشی در بین ادارات و مدارس و آموزشگاه ها و کسب درآمد ارزشمند می داند و می گوید باید کمک حال برادر و خانواده اش باشم نمی توانم بی اعتنا از کنار مشکلات آنان بگذرم.
در جواب سوالم که چرا ازدواج نمی کند می گوید: ازدواج با برخی خواستگارها که زیاد شرایط مناسب ندارند و اوضاع زندگیم را بدتر از حال و روز کنونی ام می کند، بیشتر دست و پایم در یاری رساندن به خانواده ام می بندد به همین خاطر ترجیح می دهم تنها باشم تا سایه ای بر سرم بیندازم که زود بر سرم آوار شود.
اشک در چشمانش حلقه می بندد و غم نداری و بی پولی را بزرگترین غم عالم می داند و می گوید: فقر و بی پولی انسان را کوچیک می کند اما انسان نباید با نداری خودش را خوار کند باید در برابر این مشکل تاب بیاورد و به هر طریق شده با جامعه همراه شود.
همت و غیرتش را می ستایم و تلاش و جهد بی پایانش برای ادامه کارش که حفظ شرافت انسانی و کمک به زندگی خانواده اش است، ارج می کنم.
** زن گدا
دخترک چهره رنگ و رو رفته و زدش که با چادر کهنه ای که بر سر دارد، مو نمی زند وارد اتاق می شود، با همان هیکل نحیف بچه کوچکی در بغل دارد و با کفش هایی پاره و لباسی مندس خود را بر روی صندلی می نشاند.
مشکل اصلی اش را اعتیاد شوهر و فقر اعلام می کند و خواستار کمک می شود.
در پی پرس و جو و سوال های مکرر، می گوید وقتی کاری نداری، وقتی درآمدی برای سیر کردن شکم خود و بچه ات نداری باید گدایی کنی، باید به هر کار کثیفی تن دهی تا زنده بمانی و مثل حیوان باشی...
حرفهایش را نمی فهمم، تمام تنم گر می گیرد و این همه بی قید و بند بودن به زندگی را نشانه عدم تلاشش می دانم زیرا هستند بسیاری از زنان و بانوان این سرزمین که با نجابت و شرافت به لقمه کوچک رضایت می دهند و تن به آسیب نمی سپارند.
هستند زنان و دخترکان جوانی که با تلاش شبانه روزی در پای چرخ های خیاطی، گلدوزی، گرمای طاقت فرسای آشپزخانه ها و زباله های بیمارستانی و ... لقمه نان حلال و طیب بر سر سفره می برند و عزتمند و با شرافت همچون یک انسان زندگی می کنند و قناعت را به پول هنگفت تکدی گری ترجیح می دهند.
درآمد هر روزش را بیش از 50 هزار اعلام می کند که بی گمان بیش از این رقم است اما علت نداری و تداومش به این گدایی را اعتیاد شوهر و بی خانمانی نام می برد و می گوید هرچه کار کنم همه را به زور شوهرم می گیرد و دود می کند و باز من و بچه هایم گرسنه باید تا روز بعد سر کنیم.
خود را در اتاق به روی زمین می کشد و تقاضای پول می کند و آنقدر سماجت و اصرار می کند تا همه مجبور می شوند تا پرداخت مبالغ کم یا زیاد او را روانه خانه کنند...
**زن غیرتمند
شادابی و نشاط از پس چهره معصومش می بارد، وسایلش را زمین می گذارد کیف های زیبا، روبالشتی های شیک، جا قابلمه، دستگیره و دم کنی و ...
هر کدام از وسایل را که نگاه می کنی با سلیقه و مهارت بسیار زیبایی دوخته شده که می توانی به دستان هنرمند و حسن سلیقه و خلاقیتش آفرین بگویی و همت بلندش را در تلاش برای جمع و جور کردن زندگیش بستایی.
در پی کنجکاویم برای چگونگی دوخت این وسایل می گوید: دو سال قبل شوهرم ورشکسته شد و بیش از 50 میلیون تومان بدهی بالا آورد، تمام زندگی ام گریه و زاری بود و بسیار افسرده شده بودم به حدی که چند بار خواستم خود و دو بچه کوچکم را بکشم تا از این زندگی فلاکت بار نجات پیدا کنم.
یکی از خواهرهایم که در تهران زندگی می کند و بی سرپرست است خیاطی می کند از تکه پارچه های تولیدهای مختلف با قیمت بسیار کم تهیه و وسایل شیک درست می کند که پس از مشاوره و مددکاری خانم دکتر پورنجف در ایلام من هم امید در زندگی برایم ایجاد شد و از خواهرم خواستم که وسایل تولید شده خود را برایم به ایلام ارسال کند تا من آنها را بفروشم و زندگیم را جمع کنم.
وی افزود: اکنون حدود یک سال است که شوهرم برای کارگری به تهران رفته و خودم از قبال وسایلی تزینی که خواهرم برایم ارسال می کند و در اینجا بفروش می رساند زندگی خود و بچه هایم را تامین می کنم.
با درآمد شوهرم اقساط وام ها را می دهیم و دستمزد خودم را برای خرج های روز مره زندگی هزینه می کنم و به این طریق توانسته ام علاوه بر تامین زندگی، مبلغی پس انداز کنم و از افسردگی نجات پیدا کنم.
وی راز موفقیت خود را آشنایی با کلنیک مددکاری همراه استان برشمرد و گفت: به کمک مشاوران این کلنیک ابتدا توانستم به خود باوری برسم و سپس با حمایت آنها راهی برای تامین هزینه های زندگیم پیدا کنم.
وی افزود: زندگی بالا و پایین زیاد داره مهم این است که انسان مهارت نجات خود و خانواده اش را بیاموزد تا در سختی ها و مشقت ها پشتیبان خانواده اش باشد.
زهرا ادامه داد: می توان به محض کوچکترین مشکل طلاق گرفت و خود را از شر فلاکت نجات داد اما بی گمان مشکلات بزرگتری در ادامه زندگی برای افراد به وجود می آید بهترین راه برای تداوم زندگی و موفقیت تنها تلاش و تسلیم نشدن است.
وی از همه زنان بی سرپرست یا بد سرپرست و افرادی که دچار مشکلات مالی هستند خواست که خودشان برای نجات زندگیشان تلاش کنند و با مهارت آموزی در هر رشته ای که علاقه دارند درآمد کسب کنند تا بتوانند از پس مخارج زندگی برآیند.
وی راز موفقیت خود را تلاش، امید به زندگی و رسیدن به شناخت و خودباوری برشمرد.
مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری ایلام نیز در خصوص مشکلات زنان سرپرست خانوار و مشکلات آنها گفت: یکی از آسیب های جتماعی که به دنبال آن آسیب های دیگری همچون طلاق، چند همسری، فوت، اعتیاد، مهاجرت و ... بوجود می آید.
عهدیه طهماسبی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: مشکلات زنان سرپرست خانوار را به سه دسته اقتصادی، اجتماعی و روانی تقسیم کرد و بزرگترین مشکل را مشکل اقتصادی برشمرد زیرا این مشکل بر وضعیت مسکن، تغذیه، موقعیت اجتماعی، استفاده ازمشاوره روانپزشکان و ...تاثیر دارد.
وی افزود: وضعیت بد اقتصادی باعث می شود که زنان سرپرست خانوار و هم فرزندانشان از آسیب پذیر ترین اقشار جامعه در برابر آسیب های اجتماعی باشند.
طهماسبی گفت: این زنان با توجه به اینکه زمان بیشتری را صرف کار می کنند این امر موجب ایجاد فقر زمانی و بی توجهی به جنبه های فرهنگی، آموزشی و تربیتی خود و فرزندان آنان شود.
وی اظهار کرد: همچنین مشکلات روانی و عاطفی زنان بی سرپرست که موجب می شود خانواده و فرزندان آنان دچار آسیب های اجتماعی و مشکلات روحی و روانی و در نتیجه افزایش اختلالات و افسردگی و حتی بزهکاری و فساد و اعتیاد و خودکشی شود.
وی تاکید کرد: توانمندسازی و حمایت از زنان بی سرپرست که در مقایسه با سایرین از تحصیلات و مهارت های کمتری برخورداراند از اولویت های ویژه ای برخوردار است و کمک اصلی در چارچوب توسعه اجتماعی راهی برای ورود زنان به فعالیت های اجتماعی است.
وی ادامه داد: هرچند در زندگی کنونی تسهیلاتی برای زندگی آسان تر این قشر اندیشیده شده اما بدلیل مشکلات فراوانی که زنان با با آن مواجه اند بایستی تدابیر جدی تر برای کمک به این قشر در معرض آسیب اندیشیده شود.
وی برگزاری کارگاه تاب آوری اجتماعی و کارآفرینی زنان بدسرپرست، شناسایی، آموزش و توانمندسازی زنان و دخترانخشونت دیده و در معرض آسیب، اجرای طرح خدمات روانشناختی فردی و مهارت های زندگی، کنترل خشم و خشونت، توانمندسازی، اطلاع رسانی و آگاه سازی در راستای کنترل و کاهی آسیب های اجتماعی را از جمله اقدامات برای افزایش توانان زنان سرپرست خانوار در برابر مشکلات نام برد.
طهماسبی افزود: همچنین اقدامات موثری در راستای توانمندسازی اقدام کنندگان به خودکشی، ارائه مشاوره به زوج های متقاضی طلاق، جشنواره نشاط افزایی اجتماعی خانواده، توسعه سلامت و نشاط اجتماعی از جمله اقدامات دفتر امور اجتماعی و فرهنگی استانداری با همکاری سازمانهای مردم نهاد انجام شده نام برد.
مدیر کلنیک مددکاری همراه و استاد دانشگاه ایلام نیز گفت: مددکاری یک سیستم علمی با هدف توانمند سازی افراد جامعه است که گروه هدف یک فرد، خانواده یک جامعه خاص است.
حیران پور نجف اظهار کرد: ما در این کلنیک تلاش می کنیم که افراد مورد نظر در برابر مشکلات مسئولیت بپذیرند و برای بهبود وضعیت خود
توانمندسازی صورت گیرد و در آنها ایجاد انگیزه شود تا خودشان برای خارج شدن از شرایط کنونی تلاش کنند.
وی افزود: ما سعی داریم کاری کنیم که افراد دارای شرایط خاص شناسایی و فکر این فرد تغییر کند و با انواع آموزش ها و مشاوره ها یک فرد بتواند با خودباوری، اعتماد به نفس دست پیدا کند.
وی تاکید کرد: برای حل مشکلات اجتماعی یک فرد، اصل کار خود فرد است که با آموزش باور افراد نسبت به خودشان مثبت شود.
وی ادامه داد: در محلات معمولا در پایگاه های خدمات اجتماعی افراد توانمند محله و افراد مشکل دار شناسایی می شوند که آنان هم در این برنامه ها حضور داشته باشند.
پورنجف گفت: از افراد توانمند و معتمد محله به عنوان بازوان اجرایی استفاده می شود زیرا توانمندسازی پروسه و فرآیندی است که در فکر افراد تغییر ایجاد می کند و توانایی افراد یا خانواده را باید شناسایی کرد و از طریق آموزش به آنها یادآوری کرد.
وی افزود: پس از تغییر باور در فرد دچار بحران سعی می شود بر اساس علاقمندی افراد به آرایشگری، خیاطی و ... آموزش و مهارت های لازم داده شود سپس از طریق جذب تسهیلات و کمک خیرین و ...به فرد کمک می شود یک کسب و کار راه اندازی کند و فرد به خانواده اش کمک می کند که پس از این مرحله فرد، از نظر روحی و روانی ارتقا پیدا می کند اعضای خانواده هم به هم کمک می کنند.
وی ادامه داد: این کار هرچند زمان بر است و باید به صورت مستمر در کنار فرد حضور داشته باشی و فرهنگ پذیرش مشارکت کار به آنها یادآور شود.
وی اضافه کرد: کمک به افراد تنها دادن پول به آنها نیست ،زیرا ما قصد داریم با تقویت خودباوری و توانمندی افراد به آنان کمک کنیم خودشان پول به دست بیاورند.
پورنجف گفت: باید این باور در سایر مردم به وجود بیاید که برای کمک به افراد نیازمند از این قبیل افراد نیازمند خرید کنیم و این فرد را از نظر روانی حمایت می کنیم تا باورش بشود که تلاش خودش موجب کسب درآمد می شود.
وی افزود: فرآیند تغییر در فکر افراد از طریق آموزش های مستمر صورت می گیرد حمایت های محیطی باید وجود داشته باشد و باید در این زمینه اطلاع رسانی انجام گیرد.
وی، محور کار کلنیک مددکاری توانمندسازی روانی، اجتماعی اقتصادی افراد، خانواده ها، گروه ها اجتماعات از طریق سهیم کردن آنها در برنامه های مداخله ای، پذیرش مسئولیت در قبال خود رواج فرهنگ همکاری و مشارکت که افراد به توانمندی می رسند، برشمرد.
ترویج فرهنگ مسئولین پذیری در جامعه از طریق حمایت خرید خدمات هدایت منابع به سمت افراد
وی افزود: از طریق برنامه های محله محور، محله هایی که سطح آسیب پذیری بالا داشته باشند از طریق آمار ادارات مرتبط شناسایی می شوند و اقدامات ضروری برای شناسایی افراد مشکل دار و در معرض آسیب انجام می شود.
وی ادامه داد: در مناطقی که سقف آسیب پذیری بالا نظیر آمار قتل، خودکشی ، اعتیاد و ... وجود دارد ابتدا وارد محله می شویم اولین کار، مداخلات مشاوره ای و روانشناختی از طریق مدرسه، مسجد، پایگاه در راستای ارایه مشاوره رایگان و اطلاع رسانی انجام می گیرد.
وی گفت: افراد در زمینه ارتباطی با خودشان و تکرار و استمرار کلاس های مشاوره ای به سمت افراد پر خطر سوق می یابیم که پس از شناسایی افرادی که در معرض خودکشی بالا، محیط نا مناسب خانواده ، افسردگی شدید و ... تمرکز روی گروه های خاص صورت می گیرد.
پورنجف افزود: سعی می شود با اعتماد سازی، افراد از نظر روانی همراه شوند و با برنامه های مشاوره ای به تثبیت روانی برسد ممکن این پروسه شش ماه تا یک سال طول بکشد.
وی مهمترین شرط موفق شدن در این مرحله، پذیرش خود افراد است که با همراهی فنی و حرفه ای بر اساس علاقه خودشان مهارت های خیاطی، چرم دوزی، کیف سازی و ... برگزار می شود.
وی ادامه داد: مرحله چهار معرفی به فرمانداری برای دریافت تسهیلات است که با کمک این تسهیلات افراد کسب و کاری برای خود راه اندازی می کنند و از قبل آن هم اقساط تسهیلات دریافتی را پرداخت می کنند و هم درآمد مطمینی برای خود بدست می آوند.
پورنجف گفت: معمولا از نظر مالی خانم ها ترس دارند که وارد بازار کار شوند اما زمانی که به صورت تعاونی کار کنند، ریسک آنها پایین می آید و می توانند از منفعت کلی که به دست می آورند سهم مناسب ببرند.
وی تاکید کرد: کار کردن در غالب تعاونی هم ضمانتش بالاتر است و هم در گروه انگیزه کار در فرد بیشتر می شود و مسئولیت پذیری و امیدواری و ریسک پذیری برای افراد ایجاد می شود.
وی افزود: در کشور معمولا برای راه اندازی تعاونی مشکل داریم که برای حوزه آسیب ها و همراه شدن با زنان سرپرست خانوار شکل گیری تعاونی ضروری است.
وی ادامه داد: ما به خودمان اعتماد کافی برای مشارکت نداریم این یک مشکل فرهنگی است که تغییرات فرهنگی در ذهن فرد اثر بگذارد.
وی تاکید کرد: همه تلاش مجموعه ما این است که با افراد در معرض آسیب کاری کنیم که این افراد به شهروندانی که خودشان را متعلق به شهر بدانند و مسولیت پذیری و مطالبه گری باشند، مبدل کنیم تا از آسیب های اجتماعی به نوعی پیشگیری کنیم.
/6034/7177
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.