بارها و بارها در کوچه وبازار گرفته تا درون تاکسی و...یا در فضای رسانه ای وکتابها به واژه ای به نام بی عدالتی برخورد کرده ایم .انسانهای طالب حق همواره از بی عدالتی بعنوان واژه ای در برابر تقسیم نابرابر قدرت وبهره مندی از حق گریزان بوده و به نوعی از وجود آن اعلام انزجار نموده وگاها داد اعتراضی خود را در مواجهه با آن بلند کرده اند.
از ازل این واژه نامانوس در مقابل دستیابی توده ها به حقوقشان وجود داشته وقطعا تا ابد هم با سیستمهای قدرت و اعمال حاکمیت همراه خواهد بود ،چاره ای هم نیست، یاباید با آن راه همزیستی مسالمت آمیز را انتخاب ویا عقده های ناشی از عدم نارسایی فریادها در مقابل آن را به درون خود ریخت وفقط نظاره گر بود.
امروزه این بی عدالتی ناشی از نوع نگاه مجریان قدرت به مناطق دور افتاده وحاشیه نشین از قدرت مرکزی ،مولود تعابیری نظیر مناطق کمتر توسعه ،توسعه نیافته و یا مناطق محروم در نقاطی از کشور شده است .
از قضا این سالها پکیج کاملی ازمحصولات این بی عدالتی بدون کم وکاست از کمتر توسعه یافتگی و شکاف توسعه ای گرفته تا محرومیت تحمیلی به استانی نظیر ایلام هدیه شده است ،محصولاتی که تاثیرات ناشی از آن ،این روزها در نحوه زندگی مردم ،فرهنگ و اجتماع و نحوه برخورداری از شرایط زیستی مطلوب به خوبی خود را نشان داده است.
در این مطلب مجالی برای پرداختن به ابعاد این فقر و بی عدالتی وتبعیض و محرومیت در استانمان نیست ،اما می خواهم بگویم حتی در استان محرومی مثل ایلام،به فراخور محرومیت تحمیلی به آن ،نوع نگاه مدیران به مناطق مختلف درون استان ،ثمره ای به نام محرومیت و عقب ماندگی را به مردمان مناطق دورافتاده اش ارزانی داشته است .
درهمین استانی که داد محرومیت و توسعه نیافتگی آن گوش فلک را پر کرده ومدیران ومردمانش را از زمین وزمان شاکی نموده است ،مناطقی وجود دارد که حتی از اقلهای توسعه و آبادانی محروم مانده اند واتفاقا هیچ گوشی شنوای داد و فریاد آنها نیست.
شاید تا کنون اسم دهستان بیجنوند در بخش زاگرس به گوشتان خورده باشد،مردمانی نجیب وقانع در شهرستان چرداول که از ابتدای انقلاب تاکنون فقط متحمل منت گذاری مسئولین در زمینه برخورداری از نعمت آب وبرق وگاز و راه شده اند واز سایر فاکتورهای توسعه ای نظیر اشتغال زایی و اختصاص طرحهای تولیدی و کشاورزی پیشرفته و ...محروم مانده اند.
کاری هم به هیچ دولت یا جناحی نداریم ،مردم این منطقه فوق العاده محروم ، با بیش از 15روستا ،علیرغم تمامی نامرادیها ،محکم پشت انقلاب و نظامشان ایستاده اند و حتی به حداقل های یک زندگی معمولی نیز قانع اند ،اما این قناعت پیشگی نباید به مجوزی برای نادیده انگاری این مردمان نجیب و پایمال شدن حقوقشان توسط مدیران شهرستان واستان مبدل شود .
اگر به گوشه گوشه این دیار سرکی کشیده شود ،بدون غرض و یا بزرگنمایی می توان این ادعا را ثابت نمود که هیچ آثاری از طرحهای توسعه ای و اشتغالزایی حتی در حد یک مرغداری ساده نمی توان دراین منطقه یافت .
بدون شک برنامه های توسعه هر منطقه ای بر اساس ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در هرمنطقه نگاشته می شود ،مردم این منطقه دنبال احداث پالایشگاه یا پتروشیمی ویا ذوب آهن نیستند ،بلکه می خواهند بر اساس ظرفیتهای موجود درآن طرح وبرنامه ای برای توسعه آن ریخته شود.
قریب به 4دهه از عمر انقلاب می گذرد ،انقلاب هم بر اساس فلسفه خود یعنی رفع تبعیض و زدودن محرومیت، برنامه هایی برای ایجاد زیر ساختها از برق و آب گرفته تا راه وبهداشت به تمام روستاهای کشور هدیه نمود واین منطقه هم به سان دیگر مناطق از این مواهب بهره مند شد ،اما نباید به صرف برخورداری این منطقه از حداقل هایی که حق آنها برای زیستن است ،بر دیگر احتیاجات ومطالبات آنان چشم بست .
این منطقه از ظرفیت های بکری در حوزه کشاورزی ،دامپروری و باغداری برخور دار است ،اگر واقعا درطول این چهل سال ؛نگاه مسئولین استان به مقوله توسعه براساس ظرفیتهای منطقه ای شکل گرفته است ،چرا باید به این منطقه بصورت تبعیض آلود نگریسته شود ؟ مگر اینان هم جزیی از این استان وقطعه ای از ایران نیستند؟ اگر ایلام محروم است این محرومیت باید بصورت برابر در همه نقاط آن تسری یابد ، واگر هم توسعه ای وجود دارد باید به نسبت مساوی، همه مناطق آن از مواهب توسعه بهره مند شوند.
در حالیکه این منطقه با دارابودن بیش از سه هزار هکتار زمین کشاورزی مرغوب هر ساله چشمان قناعتشان به آسمان دوخته می شود، اما درست از بیخ گوش اراضی مرغوب ومستعدش ، رودخانه خروشان سیمره عبور کرده وبدون هیچگونه استفادهای روانه دیگر مناطق استان می شود و اما باید گفت ؛در آن مناطق قصه به شکل دیگریست!
بزرگترین نماد تبعیض را این روزها می توان در انتقال آب از استان کردستان به مناطق مرزی استان ایلام در قالب سامانه گرمسیری مشاهده کرد. آیا دولتی که با صرف هزاران میلیارد تومان ،قادر به انتقال آب از صدهها کیلومتر دوردست تر به مناطق مرزی استان شده است ،قادر نیست با ایجاد ایستگاه پمپاژی که کمتر از ده میلیارد تومان هزینه بردار است ،آب سیمره را به درون اراضی تشنه این منطقه هدایت نماید؟
اگرواقعا دولت بدنبال توسعه واشتغال است وبه شعار تحقق توسعه پایدار از کانال کشاورزی اعتقاد دارد ،چرا باید سالها این مطالبه به حق ومنطقی مردم محروم این منطقه در زمینه ایجاد ایستگاه پمپاژ آب و آبیاری نمودن اراضی کشاورزی اشان بر زمین بماند ؟
بهتر است مسئولین استان قدری زحمت حرکت در امتداد رودخانه سیمره را به جان خریده تا این همه اجحاف وحق کشی و تبعیض روا داشته شده در حق مردمان این دیار را به چشمان خود ببینند .
زیاد هم نمی خواهد از استان دور شوند ،در همان ابتدای ورود سیمره تا خروجی آن از استان،به روشنی می توان آثار تبعیض وحق کشی را مشاهده کرد .یقینا تنها منطقه ای که سالهاست از مواهب این رودخانه خروشان بی بهره مانده است همین منطقه بیجنوند است و بس !
مسئولین عزیز !اگر زحمت این بررسی را به جان خریدید و قدری عذاب وجدان غفلت از مردمان این منطقه درونتان را آزرد ،هرچه سریعتر برای کاهش تبعیض ها و جبران بی عدالتی روا داشته در حق این مردمان ،به مطالبه اشان جامه عمل بپوشانید.البته که انتظارزیادی هم نیست!
46