علی ایار در گفت و گو با خبرنگار ایلنا درباره وضعیت آسیبهای اجتماعی و بویژه معضل خودکشی در کشور اظهار داشت: وضعیت خودکشی در برخی از استانهای کشور نسبت به میانگین کشوری فاصله قابلتوجهی دارد و دادهها نشانمیدهد که پراکنش خودکشی در این استانها در مناطق و شهرستانهای مختلف یکسان نیست.
ایار افزود: نرخ خودکشی در کشور طی یک دهه از 1361 تا 1370 به طور نسبی افزایش ناگهانی و چشمگیری داشته و این روند در سالهای بعد و تاکنون با افت و خیز همچنان ادامه دارد.
وی تصریح کرد: بنابر آمار موجود بالاترین میزان نرخ خودکشی در استانهای ایلام، کرمانشاه و لرستان، اتفاق میافتد و عوامل زیادی در شیوع این پدیده تاثیرگذارند.
ایار ، فقر و بیکاری را از عمده دلایل خودکشی در این سه استان دانست و گفت: باید ملاحظه کرد که در مختصات اجتماعی این سه استان چه ویژگیهای مشترکی را شاهد هستیم و این مناطق پرخطر از نظر خودکشی از نظر مولفههای اجتماعی- اقتصادی با سایر استانهای کشور چه تفاوتهایی دارند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره عوامل بروز معضل خودکشی در کشور اظهار داشت: استانهایی که زمینه مساعدی در ظهور و بروز این معضل اجتماعی دارند عمدتا از نظر شاخصهای رفاه اجتماعی، بیکاری، فقر، احساس محرومیت نسبی و... در وضعیت مناسبی نسبت به میانگین کشوری قرار ندارند. به عبارت دیگر ما شاهد تقارن همزمان فقر و محرومیت با آسیبهای اجتماعی در این استان ها هستیم.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی-اقتصادی در ادامه افزود: البته در کنار این وضعیت نامناسب از نظر رفاه اجتماعی باید به تغییرات ساختاری جامعه، دگرگونی طبقه و پایگاه اقتصادی و اجتماعی و دگرگونی ارزشها و باورهای فرهنگی هم اشاره کرد.
وی تصریح کرد: بیش از نیمی از مردم در سطح متوسط و کمتر از آن احساس خوشبختی میکنند و عدم احساس خوشبختی در بین جوانان بیشتر است.
ایار ادامه داد: همچنین احساس خوشبختی مردم، دین، پول و آسایش و رفاه هم در این زمینه تاثیرگذار است و تأکید صرف و تک بعدی بر روی مسائل اقتصادی در بروز پدیده خودکشی تحلیل ما را به بیراهه میبرد.
این استاد دانشگاه مهمترین دغدغه و نگرانی مردم بنابر تحقیقات بعمل آمده را بیکاری و اشتغال دانست و گفت: به تبع درآمد ناشی از اشتغال اهمیت دارد. پیمایش و تحقیقات نشان میدهند که مقوله اقتصاد در این مقطع از اهمیت خاصی برخوردار است. در تعریف پسرخوب و مرد خوب در بین 20 شاخص ، بالای 30 درصد مردم اعتقاد داشتند که داشتن شغل مناسب مهمترین ویژگی است. در شرایطی که جوان بیکار و شغل از منظری در تحقیقات، مهمترین نگرانی مردم است. طبیعی است که فقدان شغل و فرصت اشتغال میتواند فشار و ناامنی اجتماعی و روانی ایجاد کند.
ایار در ادامه افزود: بنابر این احساس ناامنی اقتصادی به صورت عینی و ذهنی در دهه اخیر توانسته است کارکرد حمایتی نهادهای خانواده، خویشاوندی و همسایگی را دچار فرسایش جدی کند. ناکامیها مکرر و سرخوردگیهای ناشی از تأمین نیازها و احساس محرومیت نسبی در کاهش آستانه تحمل مردم و ایجاد تعارض در کانون خانواده موثر است و این تعارضها با ایجاد ناامنی در نظام خانواده زمینه آسیب پذیری افراد خصوصا جوانان و زنان را فراهم میکنند.
وی در پاسخ به این سئوال که دگرگونی ساختاری و ارزشی چگونه با خودکشی ارتباط پیدا میکند، گفت: در یک جامعه که بنابر تحقیقات بیش از نیمی از مردم بر اساس روش برآورد ذهنی خود را متعلق به طبقه متوسط میدانند و حدود چهل درصد خود را به طبقه فقیر و پایین منتسب میدانند میتوان شاهد الگوهای رفتاری متفاوتی بود؛ الگوی رفتاری لایه پایین طبقه متوسط الگویی ویژه است که شاید در ساخت اجتماعی جامعه ما کمتر مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است. این لایه به لحاظ اجتماعی کمتر اهل دهش اجتماعی، دید و بازدید، روابط اجتماعی است . این بخش دارای بیشترین ولع اقتصادی، چشم هم چشمی و رقابت اجتماعی است.
وی در مورد اینکه نظام مرد سالاری در استان ایلام تا چه اندازه در بروز پدیده خودکشی تاثیرگذار بوده است، گفت: خانواده در استان ایلام را میتوان یک خانواده مدرن تعریف کرد و تعارض و از هم گسیختگی را از منظر مدرنیته تحلیل کرد نه یک کانون سنتی با آمریت صرف پدر و یک نهاد پدر سالار. بنابراین آنچه در نهاد خانواده زمینه اقدام به خودکشی را فراهم میکند پدر سالاری نیست، بلکه تعارضات درون خانوادگی، ناتوانی نظام خانواده در تأمین نیازها اعضای خود است. در واقع ناتوانی نهاد خانواده در تامین نیازهای عاطفی و مادی خانواده بر آسیب پذیری افراد در برابر خودکشی موثر است.
ایار در ادامه به بازه سنی افرادی که در استان ایلام اقدام به خودکشی می کنند، افزود: سن این افراد بین 15 تا 30 سال است؛ به عبارت دیگر بیشتر جوانان در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار دارند. لازم است اشاره کنیم که درصد کمی از اقدام به خودکشی ها یعنی نزدیک به 14 درصد به مرگ منجر میشود. در سنین نوجوانی تهدید به خودکشی به یک مسأله جدی تبدیل شده است. خودکشیهای نمایشی، ژستهای خودکشانه و نه اقدام به خودکشی هم دارد به معضلی تبدیل میشود و بیشتر در بین جوانان و نوجونان رایج است، اگرچه همین تهدیدها و ژستها کمتر از اقدام امنیت خانواده و جامعه را تهدید نمیکند و نظام خانواده و گاهی حتی مدارس را از اعمال مقررارت تربیتی و آموزشی منصرف میکند و زمینه آسیب پذیری بیشتر نوجوانان را فراهم می آورد.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود به نقش جنگ تحمیلی ایران و عراق اشاره کرد و گفت: در این خصوص باید بین دو نگاه تمیز قائل شد؛ برخی جامعه شناسها اعتقاد دارند شرایطی مانند شرایط جنگ و انقلاب با ایجاد همبستگی اجتماعی به مثابه مانع خودکشی عمل میکنند، تقریبا در ایلام هم در دوره جنگ خودکشی به عنوان مسأله مطرح نبود اما باید به دوران پس از جنگ و بحران به جای مانده از جنگ پرداخت. جنگ علاوه بر خسارات مستقیم منجر به اختلال در اجرای برنامههای توسعهای در مناطق جنگ زده شد که علیرغم تلاش برای مدیریت توسعه در این مناطق این مسأله منجر به توسعه نیافتگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این مناطق شده و استانهای جنگ زده از نظر سطوح توسعه یافتگی به عنوان استانهای محرم و توسعه نیافته شناخته میشوند .
گفت و گو از: مریم بازوند