به گزارش خبرنگار ایرنا، تشکیل خانواده سالم و متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی، تلاش و کوشش نیازمند است کوششی مدتها پیش از شروع زندگی باید آغاز شود.
ازدواج برای تمامی زنان و مردان یک تصمیمگیری بزرگ و اساسی بوده که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد بلکه باعث گسترش اعضای خانواده، بقای نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد.
بنابراین انعکاس کلی هر ازدواجی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت با این وصف تعجبی ندارد وقتی دختران و پسران تصمیم میگیرند ازدواج کنند، علاوه بر خودشان خانواده و دوستانشان بشدت هیجان زده و نگران میشوند.
این هیجان و نگرانی از این بابت است که آیا تصمیمگیری آنها صحیح و اصولی بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگی پیدا کردهاند؟
یک ازدواج خوب و سالم برای سلامت افراد نیز مفید است زیرا ازدواج اشتباه و مشکلدار یک ورشکستگی جسمی و روحی تمام عیار برای زن و مرد به حساب میآید.
همه افراد انتظار دارند همسر آیندهشان فردی سازگار و دارای ارزشهایی مشابه خودشان باشد و باعث شادی و خوشبختیشان شود، بنابراین بهتر است برای انتخاب همسر بیشتر از انتخاب خانه و شغل اهمیت قائل شوند و وقت، فکر و انرژی صرف کنید و با چشم و گوش باز در انتخاب همسر آینده خود دقت کنند.
*پیش نیازهای مهم ازدواج
-خودشناسی که شامل شناخت ظاهر خود، شناخت احساسات و عواطف، شناخت نسبت به مسئولیت پذیری، شناخت نقاط قوت و ضعف خود، شناخت علایق و سلیقه ها، توانایی و استعدادها و آگاهی از ارزش ها و فرهنگ شخصی
همچنین شناخت در خصوص معیارهای انتخاب همسر از نظر سن، سواد، موقعیت اجتماعی و فرهنگی، کار و شغل، ظاهر و دهها مورد دیگر که می تواند در حفظ آرامش زندگی موثر باشد یا موجب ایجاد اختلاف و برهم خوردن زندگی مشترک شود.
*انگیزه های نامناسب برای ازدواج
بر خلاف انگیزه های منطقی، معقول و مشروع که از ازدواج مورد انتظار است، برخی اهداف و انگیزه ها نامناسب و غیر معقولند که به آنها اشاره می شود.
-ازدواج با انگیزه دستیابی به ثروت
-ازداوج با انگیزه های منفعت گرایانه
-ازدواج اجباری
-ازدواج به خاطر مصالح والدین یا بستگان فرد مقابل
-ازدواج برای فرار از مشکلات
- ازدواج به منظور دستیابی به امتیازات
-ازدواج از روی ترحم و دلسوزی
-ازدواج به خاطر تهدید فرد مقابل
-ازدواج مصلحتی
- ازدواج با انگیزه درمان افسردگی و اختلالات
-ازدواج همسر بر اساس ویژگی خاص
-ازدواج بر اساس جبران و عقاید خرافی
-ازدواج برای جبران شکست های عشقی
-ازدواج با انگیزه اصلاح فرد مقابل
-ازدواج از روی ترس و فشار
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و رشد فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری فقط بستگی به سن ندارد و بلوغ روانی همواره به موازات رشد و بلوغ بدنی حاصل نمی شود، بلوغ روانی به ندرت زودتر از بلوغ بدنی و غالبا دیرتر از آن آشکار می گردد. بلوغ روانی یک کیفیت مطلق و کلی نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بلوغ روانی برای زناشویی را نباید با بلوغ جنسی برای زناشویی اشتباه کرد. بسیاری از افراد هستند که از نظر بدنی دارای رشد کافی می باشند لیکن هنوز از نظر روانی، برای زناشویی و تقبل مسئولیت های خاص و اجتماعی آن بالغ به شمار نمی روند.
بلوغ روانی برای زناشویی، زمانی دست می دهد که زن و شوهر کم و بیش نفوذ عوامل را در حیات زناشویی خود بتوانند پیش بینی کنند و یا حداقل در نظر گیرند و برای مقابله با آنها حتی المقدور آماده باشند.
همچنین مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی در موضوعات مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق کاملا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد به طور کلی طرز تفکر، موضوع بسیار مهمی است.
زیرا براساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود و سرنوشت بچه ها اعم از نحوه بزرگ کردن، تربیت و غیره بر این موضوع بنا نهاده می شود. شباهت در عقاید مذهبی نیز به قدری در سعادت کانون خانواده اهمیت دارد که روانشناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیرعاقلانه می دانند. دلایل این نظریه بسیار است.
امروزه زرق و برق های فراوان، مانند سمی بر خانواده ها پاشیده می شود و زوجین برای تهیه این زرق و برقها، غرق در آن شده و از همدیگر غافل شده و به صورت ناخودآگاه به اختلافات خود دامن می زنند.
این افراد با ندیدن جنبه های مثبت زندگی خود و دیدن جنبه های منفی این زرق و برقها، دچار کشمکش شده و وقتی زندگی خود را از دست می دهند تازه می فهمند چه بر سرشان آمده است.
مقایسه زندگی ها با یکدیگر بیانی دیگر است که زندگی های زیبا را تبدیل به ویرانه می کند، اگر زوجین دچار چنین حالتی شوند، تحت هر شرایطی به آرامش نخواهند رسید.
پس بهتر است برای رسیدن به آرامش خود، شرایط زندگی مان را بپذیریم. از نظر بسیاری از مردم نبودن حمایت های بزرگترها عامل طلاق تلقی می شود، در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که در یک زندگی زناشویی زوجین اگر همدیگر را دوست داشته باشند و منطقی فکر کنند می توانند با داشتن حداقل امکانات به خوشبختی برسند.
پس قناعت و پذیرش موقعیت ها و وضعیت طرفین می تواند عامل مالی و اقتصادی را خنثی کند، اما متاسفانه به دلیل اینکه اکثر جوانان بدون نگاه کردن به خود و فرد مقابل، توقعات آرمانی را برای زندگی زناشویی تصور می کنند که به عمل رساندن آن غیرممکن است با گذشت مدتی از زندگی مشترک، این زندگی به طلاق ختم خواهد شد.
عوامل ارتباطی نیز همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدین، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشی است که این دو نسبت به هم دارند. شاید بتوان این عامل را در جامعه از مهمترین علل اختلافات زناشویی دانست.
جایی که خود زوجین با هم اختلافی ندارند، مسائل فرعی دیگری همانند ارتباط با خانواده همسر، مشکلات فراوانی را ایجاد می کند. در هر صورت روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی، یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است. یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، استقلالی است که هر جوان نسبت به اولیای خود دارد. شخصی که رشد واقعی کرده باشد، والدین خود را دوست می دارد ولی اجازه مداخله و کنترل زندگی خود را به آنان نمی دهد.
راههای داشتن زندگی موفق و پایدار
۱ ) اگر هدف شما اینست که از یک زندگی رضایتبخش و پایدار بهرهمند باشید، برای نقشی که در این رابطه به عهده دارید، – خوب یا بد- احساس مسئولیت کنید .
۲ ) تحقیقات بارها نشان داده است که تماس بدنی بیشتر، از طریق رها سازی اکسی توسین (oxytocin) باعث ایجاد یک ارتباط قویتر میشود
۳ ) موافقت با مخالفت ها را یاد بگیرید زیرا هرگز دو نفر در مورد همه چیز با هم اتفاق نظر نخواهند داشت. این امر بلااشکال است. مهم اینست که تفاوتهای همدیگر را بپذیریم.
۴ ) گاهی اوقات خریدن هدیه لازم نیست و آنچه با ارزشتر تلقی میشود، توجه و به خاطر داشتن است .
هر از گاهی یک نوشته داخل کیف، چمدان و یا بسته نهار همسرتان بگذارید و از او به خاطر خوبی هایش قدردانی کنید. پیدا کردن غیرمنتظرانه این نوشته روز او را سرشار از شادی و شعف خواهد کرد.
۵ ) برای آقایان درک این نکته مهم است که بدانند همسرانشان دوست دارند به آنها گوش بدهید
نیازی نیست که آقایان همه چیز را حل و یا بر طرف کنند. گوش دادن به تنهایی برای خانمها یک هدیه استثنائی است. خانمها نیز باید بدانند که آقایان باید زمانی را هم به خود اختصاص دهند. با دادن فضای بیشتر به او و شخصی نکردن مسائل، به او اجازه میدهید که با میل خود دوباره ارتباط برقرار کند و به ارتباطش پایبند باشد.
۶ ) بی ثمرترین تلاش در زندگی مشترک اینست که بخواهید همسرتان را تغییر دهید. چون مشکلاتی که با همسرتان دارید، بطور کلی مشکلاتی هستند که شما در خود دارید
وقتی میخواهید همسرتان را تغییر دهید، اینکار غالبا با نق زدن شروع میشود و با فرستادن این پیام که “تو همانی نیستی که من می خواهم”، تمام میشود. هیچ کس از دریافت چنین پیامی خوشحال نمی شود و در نهایت به فاصله گرفتن و دو قطبی شدن منتهی میشود. بگذارید که همسرتان همانی باشد که هست و شما نیز تلاشتان را معطوف به تغییر خود کنید.
۷ ) مشکلاتی از قبیل خستگی در اتاق خواب، عدم گفتگو، عصبانیت و … را مانند علائم یک بیماری تلقی کنید و با آن بیماری درست مانند یک بیماری به ظاهر لاعلاج برخورد کنید
هر درمانی را که می دانید، به کار ببرید. بالاخره یکی از این درمانها کارگر میشود و زندگیتان را مستحکم تر از قبل میکند.
به طور کلی توجه به ریشه های خانوادگی و نیز به رسمیت شناختن روابط جدید و قرار دادن هریک در جایگاه مخصوص خود، از ویژگی های افرادی است که از تقارن عاطفی برخوردارند.
عواملی که پیش بینی موفقیت را در زناشویی ممکن می سازند. تازهترین تحقیقات نشان میدهد افرادی که از شبکههای اجتماعی مثلا اینستاگرام استفاده میکنند در مقایسه با افرادی که وقت کمتری در این شبکهها میگذرانند، احساس رضایت کمتری میکنند.
پس به این ترتیب اگر میخواهید در زندگی شادتر باشید، از حالا شروع کنید: قدر زندگی را بیشتر بدانید، با دوستان و خانواده معاشرت کنید، حداقل برای دقایقی از روز ذهن خودتان را از همه چیز پاک کنید، از شبکه های اجتماعی کمتر استفاده کنید و خوب بخوابید.
با امید به اینکه همه افراد با احترام متقابل به فردی که شریک زندگیشان است و پذیرش همه خوبی ها و بدیهایش با تعهد نسبت به زندگی مشترک خود برای پایداری و حفظ و داوام آن تلاش کنند.
7177/6034
ازدواج برای تمامی زنان و مردان یک تصمیمگیری بزرگ و اساسی بوده که نه تنها سرنوشت آنان را رقم خواهد زد بلکه باعث گسترش اعضای خانواده، بقای نسل و افزایش افراد جامعه خواهد شد.
بنابراین انعکاس کلی هر ازدواجی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به جامعه و اجتماع برخواهد گشت با این وصف تعجبی ندارد وقتی دختران و پسران تصمیم میگیرند ازدواج کنند، علاوه بر خودشان خانواده و دوستانشان بشدت هیجان زده و نگران میشوند.
این هیجان و نگرانی از این بابت است که آیا تصمیمگیری آنها صحیح و اصولی بوده و آیا آنها فرد مورد نظرشان را در زندگی پیدا کردهاند؟
یک ازدواج خوب و سالم برای سلامت افراد نیز مفید است زیرا ازدواج اشتباه و مشکلدار یک ورشکستگی جسمی و روحی تمام عیار برای زن و مرد به حساب میآید.
همه افراد انتظار دارند همسر آیندهشان فردی سازگار و دارای ارزشهایی مشابه خودشان باشد و باعث شادی و خوشبختیشان شود، بنابراین بهتر است برای انتخاب همسر بیشتر از انتخاب خانه و شغل اهمیت قائل شوند و وقت، فکر و انرژی صرف کنید و با چشم و گوش باز در انتخاب همسر آینده خود دقت کنند.
*پیش نیازهای مهم ازدواج
-خودشناسی که شامل شناخت ظاهر خود، شناخت احساسات و عواطف، شناخت نسبت به مسئولیت پذیری، شناخت نقاط قوت و ضعف خود، شناخت علایق و سلیقه ها، توانایی و استعدادها و آگاهی از ارزش ها و فرهنگ شخصی
همچنین شناخت در خصوص معیارهای انتخاب همسر از نظر سن، سواد، موقعیت اجتماعی و فرهنگی، کار و شغل، ظاهر و دهها مورد دیگر که می تواند در حفظ آرامش زندگی موثر باشد یا موجب ایجاد اختلاف و برهم خوردن زندگی مشترک شود.
*انگیزه های نامناسب برای ازدواج
بر خلاف انگیزه های منطقی، معقول و مشروع که از ازدواج مورد انتظار است، برخی اهداف و انگیزه ها نامناسب و غیر معقولند که به آنها اشاره می شود.
-ازدواج با انگیزه دستیابی به ثروت
-ازداوج با انگیزه های منفعت گرایانه
-ازدواج اجباری
-ازدواج به خاطر مصالح والدین یا بستگان فرد مقابل
-ازدواج برای فرار از مشکلات
- ازدواج به منظور دستیابی به امتیازات
-ازدواج از روی ترحم و دلسوزی
-ازدواج به خاطر تهدید فرد مقابل
-ازدواج مصلحتی
- ازدواج با انگیزه درمان افسردگی و اختلالات
-ازدواج همسر بر اساس ویژگی خاص
-ازدواج بر اساس جبران و عقاید خرافی
-ازدواج برای جبران شکست های عشقی
-ازدواج با انگیزه اصلاح فرد مقابل
-ازدواج از روی ترس و فشار
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و رشد فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری فقط بستگی به سن ندارد و بلوغ روانی همواره به موازات رشد و بلوغ بدنی حاصل نمی شود، بلوغ روانی به ندرت زودتر از بلوغ بدنی و غالبا دیرتر از آن آشکار می گردد. بلوغ روانی یک کیفیت مطلق و کلی نیست و به عوامل مختلفی بستگی دارد.
بلوغ روانی برای زناشویی را نباید با بلوغ جنسی برای زناشویی اشتباه کرد. بسیاری از افراد هستند که از نظر بدنی دارای رشد کافی می باشند لیکن هنوز از نظر روانی، برای زناشویی و تقبل مسئولیت های خاص و اجتماعی آن بالغ به شمار نمی روند.
بلوغ روانی برای زناشویی، زمانی دست می دهد که زن و شوهر کم و بیش نفوذ عوامل را در حیات زناشویی خود بتوانند پیش بینی کنند و یا حداقل در نظر گیرند و برای مقابله با آنها حتی المقدور آماده باشند.
همچنین مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی در موضوعات مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق کاملا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد به طور کلی طرز تفکر، موضوع بسیار مهمی است.
زیرا براساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود و سرنوشت بچه ها اعم از نحوه بزرگ کردن، تربیت و غیره بر این موضوع بنا نهاده می شود. شباهت در عقاید مذهبی نیز به قدری در سعادت کانون خانواده اهمیت دارد که روانشناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیرعاقلانه می دانند. دلایل این نظریه بسیار است.
امروزه زرق و برق های فراوان، مانند سمی بر خانواده ها پاشیده می شود و زوجین برای تهیه این زرق و برقها، غرق در آن شده و از همدیگر غافل شده و به صورت ناخودآگاه به اختلافات خود دامن می زنند.
این افراد با ندیدن جنبه های مثبت زندگی خود و دیدن جنبه های منفی این زرق و برقها، دچار کشمکش شده و وقتی زندگی خود را از دست می دهند تازه می فهمند چه بر سرشان آمده است.
مقایسه زندگی ها با یکدیگر بیانی دیگر است که زندگی های زیبا را تبدیل به ویرانه می کند، اگر زوجین دچار چنین حالتی شوند، تحت هر شرایطی به آرامش نخواهند رسید.
پس بهتر است برای رسیدن به آرامش خود، شرایط زندگی مان را بپذیریم. از نظر بسیاری از مردم نبودن حمایت های بزرگترها عامل طلاق تلقی می شود، در اینجا باید به این نکته اشاره کنیم که در یک زندگی زناشویی زوجین اگر همدیگر را دوست داشته باشند و منطقی فکر کنند می توانند با داشتن حداقل امکانات به خوشبختی برسند.
پس قناعت و پذیرش موقعیت ها و وضعیت طرفین می تواند عامل مالی و اقتصادی را خنثی کند، اما متاسفانه به دلیل اینکه اکثر جوانان بدون نگاه کردن به خود و فرد مقابل، توقعات آرمانی را برای زندگی زناشویی تصور می کنند که به عمل رساندن آن غیرممکن است با گذشت مدتی از زندگی مشترک، این زندگی به طلاق ختم خواهد شد.
عوامل ارتباطی نیز همان ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسر(والدین، خواهر و برادر و بستگان) و نگرشی است که این دو نسبت به هم دارند. شاید بتوان این عامل را در جامعه از مهمترین علل اختلافات زناشویی دانست.
جایی که خود زوجین با هم اختلافی ندارند، مسائل فرعی دیگری همانند ارتباط با خانواده همسر، مشکلات فراوانی را ایجاد می کند. در هر صورت روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی و طبقاتی، یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است. یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، استقلالی است که هر جوان نسبت به اولیای خود دارد. شخصی که رشد واقعی کرده باشد، والدین خود را دوست می دارد ولی اجازه مداخله و کنترل زندگی خود را به آنان نمی دهد.
راههای داشتن زندگی موفق و پایدار
۱ ) اگر هدف شما اینست که از یک زندگی رضایتبخش و پایدار بهرهمند باشید، برای نقشی که در این رابطه به عهده دارید، – خوب یا بد- احساس مسئولیت کنید .
۲ ) تحقیقات بارها نشان داده است که تماس بدنی بیشتر، از طریق رها سازی اکسی توسین (oxytocin) باعث ایجاد یک ارتباط قویتر میشود
۳ ) موافقت با مخالفت ها را یاد بگیرید زیرا هرگز دو نفر در مورد همه چیز با هم اتفاق نظر نخواهند داشت. این امر بلااشکال است. مهم اینست که تفاوتهای همدیگر را بپذیریم.
۴ ) گاهی اوقات خریدن هدیه لازم نیست و آنچه با ارزشتر تلقی میشود، توجه و به خاطر داشتن است .
هر از گاهی یک نوشته داخل کیف، چمدان و یا بسته نهار همسرتان بگذارید و از او به خاطر خوبی هایش قدردانی کنید. پیدا کردن غیرمنتظرانه این نوشته روز او را سرشار از شادی و شعف خواهد کرد.
۵ ) برای آقایان درک این نکته مهم است که بدانند همسرانشان دوست دارند به آنها گوش بدهید
نیازی نیست که آقایان همه چیز را حل و یا بر طرف کنند. گوش دادن به تنهایی برای خانمها یک هدیه استثنائی است. خانمها نیز باید بدانند که آقایان باید زمانی را هم به خود اختصاص دهند. با دادن فضای بیشتر به او و شخصی نکردن مسائل، به او اجازه میدهید که با میل خود دوباره ارتباط برقرار کند و به ارتباطش پایبند باشد.
۶ ) بی ثمرترین تلاش در زندگی مشترک اینست که بخواهید همسرتان را تغییر دهید. چون مشکلاتی که با همسرتان دارید، بطور کلی مشکلاتی هستند که شما در خود دارید
وقتی میخواهید همسرتان را تغییر دهید، اینکار غالبا با نق زدن شروع میشود و با فرستادن این پیام که “تو همانی نیستی که من می خواهم”، تمام میشود. هیچ کس از دریافت چنین پیامی خوشحال نمی شود و در نهایت به فاصله گرفتن و دو قطبی شدن منتهی میشود. بگذارید که همسرتان همانی باشد که هست و شما نیز تلاشتان را معطوف به تغییر خود کنید.
۷ ) مشکلاتی از قبیل خستگی در اتاق خواب، عدم گفتگو، عصبانیت و … را مانند علائم یک بیماری تلقی کنید و با آن بیماری درست مانند یک بیماری به ظاهر لاعلاج برخورد کنید
هر درمانی را که می دانید، به کار ببرید. بالاخره یکی از این درمانها کارگر میشود و زندگیتان را مستحکم تر از قبل میکند.
به طور کلی توجه به ریشه های خانوادگی و نیز به رسمیت شناختن روابط جدید و قرار دادن هریک در جایگاه مخصوص خود، از ویژگی های افرادی است که از تقارن عاطفی برخوردارند.
عواملی که پیش بینی موفقیت را در زناشویی ممکن می سازند. تازهترین تحقیقات نشان میدهد افرادی که از شبکههای اجتماعی مثلا اینستاگرام استفاده میکنند در مقایسه با افرادی که وقت کمتری در این شبکهها میگذرانند، احساس رضایت کمتری میکنند.
پس به این ترتیب اگر میخواهید در زندگی شادتر باشید، از حالا شروع کنید: قدر زندگی را بیشتر بدانید، با دوستان و خانواده معاشرت کنید، حداقل برای دقایقی از روز ذهن خودتان را از همه چیز پاک کنید، از شبکه های اجتماعی کمتر استفاده کنید و خوب بخوابید.
با امید به اینکه همه افراد با احترام متقابل به فردی که شریک زندگیشان است و پذیرش همه خوبی ها و بدیهایش با تعهد نسبت به زندگی مشترک خود برای پایداری و حفظ و داوام آن تلاش کنند.
7177/6034
کپی شد