به گزارش خبرنگار ایرنا، بر روی کوله پشتی اش عکس شهیدی نصب شده و در زیر عکس ' پدر جان، با یادت، ذکر حسین بر لب به کربلا می روم' توجهم را جلب می کند و مشتاق برای دلیل حضورش به سویش می روم.
نامش مریم است و همراه برادرش راهی سفر کربلا شده و تنها دلیل حضورش عشق و علاقه پدرش برای زیارت کربلا عنوان می کند.
پدرم خیلی دوست داشت به زیارت آقا برود، اما عمرش به دنیا نبود و در عملیات آزاد سازی خرمشهر همان سالهای ابتدای جنگ شهید شد. سربندش یا حسین شهید بود که هنوز مادرم به یادگار آن را نگه داشته است.
من و برادرم امسال تصمیم گرفیتم که به نیابت از پدرم راهی کربلا شویم و تمام قدم هایی که در این سفر بر می داریم اجر و ثوابش را همه هدیه به روح پدرم کنیم.
برادرش جلو می آید و سلام می کند، او هم عکس کوچکی از پدر را سمت چپ لباسش نصب کرده و می گوید: ما تصمیم گرفته ایم که به یاد پدر شهیدمان به زیارت برویم تا همه بدانند که این راه به برکت خون شهدا اکنون اینچنین پر رهرو شده است.
وی گفت: اربعین بهترین لحظه عمر ما است که از سال گذشته تا امروز برای رسیدنش لحظه شماری کردیم، شاید کسی باور نکند اما دیشب که در یکی از موکب های بین راه خوابیده بودم، پدرم را دیدم که بسیار خوشحال بود و برایم دست تکان می داد.
اشک تمام صورتش را پر کرده بود و ادامه داد: مطمئنم که پدر از این حرکت و من و آبجی مریم بسیار خشنود شده و ثواب این حضور در راهپیمایی اربعین را دریافت نموده که این گونه به خوابم آمد.
وی افزود: در بین افرادی که برای اربعین به راهپیمایی آمده اند بسیاری را دیدم که عکس شهدای مدافع حرم، فرزندان شهید خود را روی کوله پشتی و لباسشان نصب کرده اند و مطمئنم که آنان هم مثل ما به نیابت از این شهدای گرانقدر در این راه قدم گذاشته اند.
در بین جمعیت که در موکب در حال پذیرایی هستند، زنی را می بینم که با لباس های سیاه عکس کوچکی را در کنار پرچم یا قمر بنی هاشم در دست دارد، جلو می روم و علت حضورش را جویا می شوم.
مادر جان امسال به نیابت از پسرم آمده ام البته تا الان دو بار دیگر هم به زیارت آقا رفته ام و به جای پسرم هم زیارت کرده ام اما امسال همه قدم هایم را در این زیارت برای سرم نذر کرده ام.
پسرم در سال 65 شهید شد، در همین مرز مهران، دلیل حضورم در این چند سال با وجود پا درد و بیماری که دارم زیارت جای شهادت پسرم و همچنین حضور در محضر آقا است چون پسرم به امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) علاقه عجیبی داشت و دوست دارم این زیارت را به نیابت از پسرم امسال تصمیم گرفته ام انجام دهم.
همون گم کرده ای به دنبال کسی می گردم تا در بین زوار نایب زیاره شهدای مدافع حرم باشد، چشمم به عکس شهید حججی که روی کوله پشتی در کنار دیواری منتهی به پایگاه بهداشت افتاده، می افتد، شتابان می روم تا شاید صاحب آن را ببینم.
چند دقیقه از انتظارم که می گذرد، مرد جوانی کوله را بر می دارد، جلو می روم و علت حضورش را جویا می شوم.
متعجبانه نگاهم می کند و می گوید، جز عاشقی دلیلی برای حضور نمی توانم بیاورم چون مگر می شود این همه شور و علاقه و عشق را ببینی و موج حضور پر شور همه مردم که زن و مرد و کوچک و بزرگ پا در این راه می گذارند و از راه های دور و نزدیک راهی زیارت می شوند و بتوانی در خانه بمانی.
احمد می گوید: از اصفهان آمده ام و به نیابت از شهید حججی که همچون آقایمان غریبانه به شهادت رسید این زیارت را انجام می دهم.
وی ادامه داد: بسیاری از بچه های محلمه ما هم هستند و همه به نیابت از دیگر شهدای حرم این سفر را آغاز کرده اند.
وی افزود: خوشحالم که اربعین و این حرکت پر شور مردم مسلمان موجب شده که اتحاد و همدلی همه مسلمانان در جهان به صورت عینی نمایان شود و همه این اجتماع بزرگ و پر شور را ببینند.
اینجا شور و شعف و عاشقی و دلدادگی در همه نقاطش موج می زند، در بین زوار، در بین موکب ها و خدمتگزاران، در بین نیروهای نظامی و انتظامی در بین کادر درمانی و بهداشتی، نیروهای فوریت پزشکی و هلال احمر، در بین همه مسئولان و مردم همه با شور و اشتیاق آمده اند تا به امام حسین(ع) لبیک بگویند.
آمده اند تا به همه جهان بگویند که این شور و شعور به برکت خون به ناحق ریخته فرزندان فاطمه است که اینچنین عالم را فرا گرفته و این سیل خروشان دریای عشق مهر و محبت همه مسلمانان به آقا و مولایشان است.
خون شهید همیشه در جوش و خروش است و حتی اگر نباشد باز هستند کسانی که برای زنده نگه داشتن این خون و حفظ آن راه این راهروان سلوک عشق را ادامه دهند.
بی گمان این نیابت برای شهدا چیزی جز زنده بودن خون شهدا نیست.
شادی روح شهدا صلوات
7177/6119
انتهای پیام نامش مریم است و همراه برادرش راهی سفر کربلا شده و تنها دلیل حضورش عشق و علاقه پدرش برای زیارت کربلا عنوان می کند.
پدرم خیلی دوست داشت به زیارت آقا برود، اما عمرش به دنیا نبود و در عملیات آزاد سازی خرمشهر همان سالهای ابتدای جنگ شهید شد. سربندش یا حسین شهید بود که هنوز مادرم به یادگار آن را نگه داشته است.
من و برادرم امسال تصمیم گرفیتم که به نیابت از پدرم راهی کربلا شویم و تمام قدم هایی که در این سفر بر می داریم اجر و ثوابش را همه هدیه به روح پدرم کنیم.
برادرش جلو می آید و سلام می کند، او هم عکس کوچکی از پدر را سمت چپ لباسش نصب کرده و می گوید: ما تصمیم گرفته ایم که به یاد پدر شهیدمان به زیارت برویم تا همه بدانند که این راه به برکت خون شهدا اکنون اینچنین پر رهرو شده است.
وی گفت: اربعین بهترین لحظه عمر ما است که از سال گذشته تا امروز برای رسیدنش لحظه شماری کردیم، شاید کسی باور نکند اما دیشب که در یکی از موکب های بین راه خوابیده بودم، پدرم را دیدم که بسیار خوشحال بود و برایم دست تکان می داد.
اشک تمام صورتش را پر کرده بود و ادامه داد: مطمئنم که پدر از این حرکت و من و آبجی مریم بسیار خشنود شده و ثواب این حضور در راهپیمایی اربعین را دریافت نموده که این گونه به خوابم آمد.
وی افزود: در بین افرادی که برای اربعین به راهپیمایی آمده اند بسیاری را دیدم که عکس شهدای مدافع حرم، فرزندان شهید خود را روی کوله پشتی و لباسشان نصب کرده اند و مطمئنم که آنان هم مثل ما به نیابت از این شهدای گرانقدر در این راه قدم گذاشته اند.
در بین جمعیت که در موکب در حال پذیرایی هستند، زنی را می بینم که با لباس های سیاه عکس کوچکی را در کنار پرچم یا قمر بنی هاشم در دست دارد، جلو می روم و علت حضورش را جویا می شوم.
مادر جان امسال به نیابت از پسرم آمده ام البته تا الان دو بار دیگر هم به زیارت آقا رفته ام و به جای پسرم هم زیارت کرده ام اما امسال همه قدم هایم را در این زیارت برای سرم نذر کرده ام.
پسرم در سال 65 شهید شد، در همین مرز مهران، دلیل حضورم در این چند سال با وجود پا درد و بیماری که دارم زیارت جای شهادت پسرم و همچنین حضور در محضر آقا است چون پسرم به امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) علاقه عجیبی داشت و دوست دارم این زیارت را به نیابت از پسرم امسال تصمیم گرفته ام انجام دهم.
همون گم کرده ای به دنبال کسی می گردم تا در بین زوار نایب زیاره شهدای مدافع حرم باشد، چشمم به عکس شهید حججی که روی کوله پشتی در کنار دیواری منتهی به پایگاه بهداشت افتاده، می افتد، شتابان می روم تا شاید صاحب آن را ببینم.
چند دقیقه از انتظارم که می گذرد، مرد جوانی کوله را بر می دارد، جلو می روم و علت حضورش را جویا می شوم.
متعجبانه نگاهم می کند و می گوید، جز عاشقی دلیلی برای حضور نمی توانم بیاورم چون مگر می شود این همه شور و علاقه و عشق را ببینی و موج حضور پر شور همه مردم که زن و مرد و کوچک و بزرگ پا در این راه می گذارند و از راه های دور و نزدیک راهی زیارت می شوند و بتوانی در خانه بمانی.
احمد می گوید: از اصفهان آمده ام و به نیابت از شهید حججی که همچون آقایمان غریبانه به شهادت رسید این زیارت را انجام می دهم.
وی ادامه داد: بسیاری از بچه های محلمه ما هم هستند و همه به نیابت از دیگر شهدای حرم این سفر را آغاز کرده اند.
وی افزود: خوشحالم که اربعین و این حرکت پر شور مردم مسلمان موجب شده که اتحاد و همدلی همه مسلمانان در جهان به صورت عینی نمایان شود و همه این اجتماع بزرگ و پر شور را ببینند.
اینجا شور و شعف و عاشقی و دلدادگی در همه نقاطش موج می زند، در بین زوار، در بین موکب ها و خدمتگزاران، در بین نیروهای نظامی و انتظامی در بین کادر درمانی و بهداشتی، نیروهای فوریت پزشکی و هلال احمر، در بین همه مسئولان و مردم همه با شور و اشتیاق آمده اند تا به امام حسین(ع) لبیک بگویند.
آمده اند تا به همه جهان بگویند که این شور و شعور به برکت خون به ناحق ریخته فرزندان فاطمه است که اینچنین عالم را فرا گرفته و این سیل خروشان دریای عشق مهر و محبت همه مسلمانان به آقا و مولایشان است.
خون شهید همیشه در جوش و خروش است و حتی اگر نباشد باز هستند کسانی که برای زنده نگه داشتن این خون و حفظ آن راه این راهروان سلوک عشق را ادامه دهند.
بی گمان این نیابت برای شهدا چیزی جز زنده بودن خون شهدا نیست.
شادی روح شهدا صلوات
7177/6119
کپی شد
