به گزارش ایرنا، اما براستی جایگاه سالمندان امروز در بین خانواده ها چیست؟ آیا همه این افراد در آخرین ایستگاه زندگی همچنان در کانون گرم خانواده حضور دارند و از محبت اطرافیان بهره مندند یا...
راه اندازی و توسعه خانه های سالمندان در مناطق مختلف کشور شوربختانه گویای این واقعیت تلخ است که جایگاه سالمندان متاسفانه در بین برخی خانواده های ایرانی تنزل یافته و این افراد بدور از فرزندان بتنهایی در خانه های سالمندان بهزیستی آخرین روزهای زندگی را سپری می کنند.
امروز که بنام روز سالمند نامگذاری شده بهانه ای برای بازدید چند باره از مرکز سالمندان ایلام برایم فراهم می شود، مرکزی که امروز ماوای مادرانی شده که روزگاری با شوق و ذوق تمام فرزندان خود را در آغوش کشیدند و بزرگ کردند به امید آنکه عصای روز پیریشان باشند.
خانه ای که در حوالی میدان قرآن شهر ایلام قرار داشته و با عنوان آسایش نام گرفته اما براستی مادران دیروز و ساکنان امروز این خانه کدام آسایش را در اینجا تجربه می کنند؟ آسایش جسمی یا آسایش فکری و یا آسایشی توام با یقین که دیگر به خانه برنخواهند گشت و فرزندان خود را نمی بینند!
به محض وارد شدن به این خانه چشمان منتظر مادران که تازه وارد را برانداز می کنند بیش از همه نگاهم را متوجه می کند و غربت تنهایی آنها همنشین دلم می شود.
از نگاه های نگران مادران این خانه که بی شک حداقل ها را که دیدن فرزندان است انتظار می کشند دلم بدرد می آید و خجل زده بجای آنها دستهایم را بلند می کنم و با سختی چهره ای توام با لبخند را در پشت چهره غمگینم به آنها نشان می دهم.
قلبم آکنده از غم می شود، نگاه های پرسشگر و منتظر مادران بیشتر مرا عذاب می دهد، با آنها سلام و احوالپرسی می کنم ولی عمده جوابها سرد و بی روح هستند، برخی هنوز نیم خیز روی تخت دراز کشیده و با دیدن غریبه به استراحتشان ادامه می دهند.
سکوت حاکم بر فضا را با قدمهای آهسته ام نمی شکنم و سعی دارم سر صحبت را با یکی از مادران آغاز کنم، با وجود اینکه برای چندمین مرتبه است که به قصد تهیه گزارش از این مرکز بازدید میکنم ولی داستان زندگی هر کدام برایم تازگی دارد.
جلوتر که می روم مادری که روی صندلی نشسته و واکر سورمه ای رنگ مقابل آن قرار گرفته مرا می خواند، چند ثانیه ای طول می کشد که پاسخ سلامم را بدهد، جملاتی نا مفهوم می گوید که متوجه نمی شوم، مددکار مرکز می گوید که قصد دارد جلوی پایت بلند شود.
دستش را می گیرم و مانع از اینکار می شوم، دستانش به نرمی دست نوزادی است که تازه متولد شده و به محض گرفتن، لاغری انگشتانش را در دستم حس می کنم.
هرکدام از چینهای چروکیده صورتش روایتگر فرازی سخت از زندگی است، از شب نخوابی برای فرزند تا تلاش و کوشش برای فراهم کردن رفاه فرزند ولی اجرت او از این همه سختی نشستن در کنج خانه غریب سالمندان است.
تمامی سختی زندگی های ساکنان این مرکز به فرزند ختم می شود، فرزندانی که در مشغله کاری و زندگی حداقل خدمتشان دیدار از مادر است ولی وقتی را برای آن نمی گذارند و براستی فرزندان این مادران کجا هستند؟
آنطرف تر روی تخت مادری دراز کشیده که درد از چهره اش نمایان است، مددکار مرکز می گوید: مشکل کلیوی دارد و دیالیز می شود، فرزندانش او را در خیابان رها کرده بودند که از طریق بهزیستی به این مرکز ارجاع شد.
برای لحظه ای در خیال خود به روزهایی فکر می کنم که همین مادر فضای خانه را برای فرزندانش مهیا می کرد و با مهر و محبت و نوازش آنها را بزرگ کرده تا زمانی که زندگی مستقلی تشکیل داده اند ولی به کدام علت مهر و محبت فرزندی آنقدر افول یافته که مادر را از کانون گرم خانه جدا کرده است؟
بی شک بازدید و سرکشی حداقل کاری است که ساکنان این خانه را خوشحال و حال و روز آنها را دگرگون می کند، چیزی که مسئول مرکز از آن گلایه دارد و می گوید: متاسفانه بازدید خانواده ها از عمده این مادران محدود و کمرنگ است.
اگرچه بیماری و زمین گیر بودن برخی از ساکنان این مرکز شاید توجیهی به اصطلاح منطقی برای سپردن به این مرکز از سوی فرزندان آنها عنوان شود ولی حضور بسیاری از مادران این مرکز با سلامت جسمی کامل متاسفانه بیانگر ورود فرهنگی غریب و ناپسندانه بین برخی از خانواده های ایلامی است.
یکی از این افراد مادری است که اهل یکی از شهرستانهای حوزه شمالی استان است و هشت فرزند دختر و پسر دارد، هنوز چمدانش را بر خلاف دیگر مادرها کنار تختش بسته نگه داشته، شاید همچنان چشم براه است تا یکی از فرزندانش پشیمان شده و او را از اینجا ببرد.
پوشاندن زشتی کار فرزندش را وقتی متوجه می شوم که از او علت آمدنش را می پرسم و پاسخ می دهد؟ با درخواست و تمایل خودم به اینجا آمدم، دوست نداشتم سربار کسی باشم!
وقتی در مورد فرزندان و انتظارش را می پرسم پاسخ می دهد: آرزویم سلامتی آنهاست و همیشه برایشان دعا میکنم.
برای لحظاتی آرزو می کنم که فرزندان این مادر نوشته هایم را ببینند و حرفهای این مادر را که بجای گلایه و شکوه از آنها دعا بر لب دارد بخوانند.
اینجا مادرانی هستند که بجای اینکه همدم آنها در پیری فرزندشان باشد متاسفانه همدرهایشان همدم شده اند و روزگار را با این شیوه می گذرانند.
از دنیای وسیع تنهایی و غریبانه مادران جدا می شوم و پای صحبتهای مسئول مرکز می نشینم که بخش عمده آن گلایه از خانواده های ساکنان این مرکز است.
*** دیدارهای محدود خانواده ها از مادران سالمند
طیبه صید خانی می گوید: هر فردی در دوره کهنسالی به توجه و محبت بیشتر از گذشته از سوی اطرافیان نیاز دارد و بی شک مادران سالمند این مرکز به مهر و محبت مضاعف نیاز دارند.
وی ادامه داد: متاسفانه این نیاز در عمده خانواده های ساکنان این مرکز مورد توجه قرار نگرفته و بیشتر آنها دیدارهای محدودی از مادران خود دارند.
وی اضافه کرد: این دیدارها در سالمندانی که به تازگی به این مرکز ارجاع شده دو هفته و یا ماهی یکبار اتفاق می افتد ولی به تدریج زمان آنها کم شده و به سه چهار ماه یکبار تبدیل می شود.
به گفته صیدخانی، این در حالی است که مادران این مرکز بشدت تشنه دیدار فرزندان خود بوده و برای دیدن آنها لحظه شماری می کنند.
*** روند افزایشی تعداد ساکنان مرکز سالمندان
وی با بیان اینکه شمار سالمندان این مرکز از سال گذشته تاکنون روند افزایشی داشته گفت: تا سال گذشته 28نفر در این مرکز نگهداری می شدند که علاوه بر این تعدادی هم در این مرکز فوت شدند ولی اکنون 38 سالمند زن در این مرکز نگهداری می شوند.
وی فعالیت این مرکز را بصورت خصوصی با نظارت بهزیستی عنوان کرد و گفت: پذیرش در این مرکز از طریق ارجاع بهزیستی و یا بصورت آزاد انجام می شود.
با وجود اینکه اکنون علاوه بر مرکز نگهداری شبانه روزی سالمندان آسایش ویژه زنان در شهر ایلام مرکز نگهداری سالمندان مرد هم در شهرستان ایوان با نگهداری 23نفر فعالیت می کند ولی به عقیده مدیر کل بهزیستی ایلام فرهنگ سپردن سالمندان در این استان نسبت به سایر مناطق کشور ضعیف است.
***ایلام ازسپردن سالمندان به مراکز نگهداری مبرا است
مدیر کل بهزیستی استان ایلام گفت: سپردن والدین به آسایشگاه های سالمندان به عنوان الگوی رفتاری که کم و بیش در دیگر استان ها رایج شده در این استان کمرنگ است.
زهرا همتی شمار افراد سالمندی که در این استان به مراکز بهزیستی سپرده می شوند محدود و نسبت به سایر مناطق کشور کمتر است.
وی ادامه داد: سالمندی فرآیندی گریز ناپذیر و دوره پربار زندگی است که تمامی تجارب انسان در این دوره تجمیع و باید از آن استفاده شود.
وی با بیان اینکه تکریم سالمندان بخشی از تاکید دین مبین اسلام است افزود: حضور بزرگان و سالمندان در منازل به سلامت خانواده ها کمک کرده و این قشر نباید در حاشیه قرار بگیرند.
مدیر کل بهزیستی ایلام جمعیت سالمندی در این استان را حدود 50هزار نفر عنوان کرد و گفت: از این شمار سه هزار و 500نفر زیر پوشش خدمات این اداره کل قرار دارند.
*** فقر مالی و مشکلات جسمی عمده علت سپردن سالمندان ایلام به مراکز بهزیستی است
معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی ایلام نیز در این زمینه معتقد است: خوشبختانه هنوز فرهنگ تکریم سالمندان در این استان قوی بوده و جایگاه ویژه ای دارد بطوریکه عمده سالمندانی که در مراکز بهزیستی نگهداری شده به علت فقر مالی یا مشکلات جمسی خاص به این مراکز ارجاع شده اند.
فرخ لقا جمشیدزاده طرح ویزیت در منزل را از جمله طرحهای حمایتی این سازمان برای حضور سالمندان در جمع خانواده و عدم سپردن آنها به مراکز بهزیستی برشمرد و گفت: در اجرای این طرح خدماتی نظیر فیزیوتراپی، پزشکی، روانشناسی، پرستاری و سایر نیازهای درمانی روزانه به سالمندان ارایه می شوند.
معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی ایلام جمعیت سالمندان مددجوی برخوردار از این طرح را 294نفر عنوان کرد که از طریق شش مرکز ویزیت در منزل خدمات لازم به آنها ارایه می شود.
*** ایلام با شتاب پیر می شود
وی همچنین در خصوص نرخ سالمندی در این استان با اعلام اینکه این استان در مسیر پیر شدن قرار گرفته گفت: تا سال 1400به ازای هر 10 نفر جمعیت استان یک نفر آنها سالمند است.
جمشید زاده افزود: اکنون جمعیت سالمندان این استان 49 هزار و 800 نفر است که این رقم معادل 8.5 درصد کل جمعیت 580 هزار نفری ایلام هستند.
وی ادامه داد: بر اساس ارزیابی های انجام گرفته این استان به سمت پیر شدن پیش می رود بطوریکه در سال 1400 درصد جمعیت سالمندی استان به 10درصد افزایش یافته و در مقابل هر 10 ایلامی یک نفر سالمند خواهد بود.
وی به طرح های این سازمان در حمایت از سالمندان اشاره کرد و گفت: از مجموع کل جمعیت سالمندان استان سه هزار و 485 نفر زیر پوشش خدمات بهزیستی قرار دارند که از این شمار 738 نفر مستمری بگیر و دو هزار و 747 دارای معلولیت هستند.
*** آمادگی لازم برای خدمات دهی به سالمندان در آینده باید وجود داشته باشد
معاون توانبخشی بهزیستی ایلام با اشاره به روند رشد جمعیت سالمندی در این استان گفت: در این زمینه باید آمادگی لازم برای خدمات دهی مطلوب به قشر سالمندان وجود داشته باشد.
وی تقویت نظام سلامت با در نظر گرفتن نیازهای سالمندان، لزوم اصلاح سبک زندگی، توسعه زیر ساختهای بهداشتی و درمانی متناسب با نیاز سالمندان، تربیت نیروی متخصص برای بازتوانی سالمندان و استفاده از تجربه های موفق جوامع پیشرفته را از نیازهای این استان در آینده عنوان کرد.
به گفته وی، با توجه به اینکه روز به روز بر روند جمعیت سالمندی استان افزوده می شود این مساله نیازمند آمادگی لازم است.
*** عضویت 530سالمند در بنیاد فرزانگان
وی به فعالیت بنیاد فرزانگان ویژه سالمندان اشاره کرد و گفت: این بنیاد اواخر سال 95با هدف غنی سازی اوقات فراغت سالمندان (تفریحی و سیاحتی)، توانمندسازی شغلی، آموزشی، مذهبی، مشاوره و تکریم سالمندی فعالیت خود را آغاز کرده است.
جمشید زاده با ذکر اینکه عضویت در این مرکز برای عموم سالمندان آزاد است افزود: اکنون 530 سالمند زن و مرد در این مرکز عضویت داشته و از خدمات مختلف این مرکز برخوردار شده اند.
نهم مهرماه به عنوان روز جهانی سالمند نامگذاری شده است.
7171
راه اندازی و توسعه خانه های سالمندان در مناطق مختلف کشور شوربختانه گویای این واقعیت تلخ است که جایگاه سالمندان متاسفانه در بین برخی خانواده های ایرانی تنزل یافته و این افراد بدور از فرزندان بتنهایی در خانه های سالمندان بهزیستی آخرین روزهای زندگی را سپری می کنند.
امروز که بنام روز سالمند نامگذاری شده بهانه ای برای بازدید چند باره از مرکز سالمندان ایلام برایم فراهم می شود، مرکزی که امروز ماوای مادرانی شده که روزگاری با شوق و ذوق تمام فرزندان خود را در آغوش کشیدند و بزرگ کردند به امید آنکه عصای روز پیریشان باشند.
خانه ای که در حوالی میدان قرآن شهر ایلام قرار داشته و با عنوان آسایش نام گرفته اما براستی مادران دیروز و ساکنان امروز این خانه کدام آسایش را در اینجا تجربه می کنند؟ آسایش جسمی یا آسایش فکری و یا آسایشی توام با یقین که دیگر به خانه برنخواهند گشت و فرزندان خود را نمی بینند!
به محض وارد شدن به این خانه چشمان منتظر مادران که تازه وارد را برانداز می کنند بیش از همه نگاهم را متوجه می کند و غربت تنهایی آنها همنشین دلم می شود.
از نگاه های نگران مادران این خانه که بی شک حداقل ها را که دیدن فرزندان است انتظار می کشند دلم بدرد می آید و خجل زده بجای آنها دستهایم را بلند می کنم و با سختی چهره ای توام با لبخند را در پشت چهره غمگینم به آنها نشان می دهم.
قلبم آکنده از غم می شود، نگاه های پرسشگر و منتظر مادران بیشتر مرا عذاب می دهد، با آنها سلام و احوالپرسی می کنم ولی عمده جوابها سرد و بی روح هستند، برخی هنوز نیم خیز روی تخت دراز کشیده و با دیدن غریبه به استراحتشان ادامه می دهند.
سکوت حاکم بر فضا را با قدمهای آهسته ام نمی شکنم و سعی دارم سر صحبت را با یکی از مادران آغاز کنم، با وجود اینکه برای چندمین مرتبه است که به قصد تهیه گزارش از این مرکز بازدید میکنم ولی داستان زندگی هر کدام برایم تازگی دارد.
جلوتر که می روم مادری که روی صندلی نشسته و واکر سورمه ای رنگ مقابل آن قرار گرفته مرا می خواند، چند ثانیه ای طول می کشد که پاسخ سلامم را بدهد، جملاتی نا مفهوم می گوید که متوجه نمی شوم، مددکار مرکز می گوید که قصد دارد جلوی پایت بلند شود.
دستش را می گیرم و مانع از اینکار می شوم، دستانش به نرمی دست نوزادی است که تازه متولد شده و به محض گرفتن، لاغری انگشتانش را در دستم حس می کنم.
هرکدام از چینهای چروکیده صورتش روایتگر فرازی سخت از زندگی است، از شب نخوابی برای فرزند تا تلاش و کوشش برای فراهم کردن رفاه فرزند ولی اجرت او از این همه سختی نشستن در کنج خانه غریب سالمندان است.
تمامی سختی زندگی های ساکنان این مرکز به فرزند ختم می شود، فرزندانی که در مشغله کاری و زندگی حداقل خدمتشان دیدار از مادر است ولی وقتی را برای آن نمی گذارند و براستی فرزندان این مادران کجا هستند؟
آنطرف تر روی تخت مادری دراز کشیده که درد از چهره اش نمایان است، مددکار مرکز می گوید: مشکل کلیوی دارد و دیالیز می شود، فرزندانش او را در خیابان رها کرده بودند که از طریق بهزیستی به این مرکز ارجاع شد.
برای لحظه ای در خیال خود به روزهایی فکر می کنم که همین مادر فضای خانه را برای فرزندانش مهیا می کرد و با مهر و محبت و نوازش آنها را بزرگ کرده تا زمانی که زندگی مستقلی تشکیل داده اند ولی به کدام علت مهر و محبت فرزندی آنقدر افول یافته که مادر را از کانون گرم خانه جدا کرده است؟
بی شک بازدید و سرکشی حداقل کاری است که ساکنان این خانه را خوشحال و حال و روز آنها را دگرگون می کند، چیزی که مسئول مرکز از آن گلایه دارد و می گوید: متاسفانه بازدید خانواده ها از عمده این مادران محدود و کمرنگ است.
اگرچه بیماری و زمین گیر بودن برخی از ساکنان این مرکز شاید توجیهی به اصطلاح منطقی برای سپردن به این مرکز از سوی فرزندان آنها عنوان شود ولی حضور بسیاری از مادران این مرکز با سلامت جسمی کامل متاسفانه بیانگر ورود فرهنگی غریب و ناپسندانه بین برخی از خانواده های ایلامی است.
یکی از این افراد مادری است که اهل یکی از شهرستانهای حوزه شمالی استان است و هشت فرزند دختر و پسر دارد، هنوز چمدانش را بر خلاف دیگر مادرها کنار تختش بسته نگه داشته، شاید همچنان چشم براه است تا یکی از فرزندانش پشیمان شده و او را از اینجا ببرد.
پوشاندن زشتی کار فرزندش را وقتی متوجه می شوم که از او علت آمدنش را می پرسم و پاسخ می دهد؟ با درخواست و تمایل خودم به اینجا آمدم، دوست نداشتم سربار کسی باشم!
وقتی در مورد فرزندان و انتظارش را می پرسم پاسخ می دهد: آرزویم سلامتی آنهاست و همیشه برایشان دعا میکنم.
برای لحظاتی آرزو می کنم که فرزندان این مادر نوشته هایم را ببینند و حرفهای این مادر را که بجای گلایه و شکوه از آنها دعا بر لب دارد بخوانند.
اینجا مادرانی هستند که بجای اینکه همدم آنها در پیری فرزندشان باشد متاسفانه همدرهایشان همدم شده اند و روزگار را با این شیوه می گذرانند.
از دنیای وسیع تنهایی و غریبانه مادران جدا می شوم و پای صحبتهای مسئول مرکز می نشینم که بخش عمده آن گلایه از خانواده های ساکنان این مرکز است.
*** دیدارهای محدود خانواده ها از مادران سالمند
طیبه صید خانی می گوید: هر فردی در دوره کهنسالی به توجه و محبت بیشتر از گذشته از سوی اطرافیان نیاز دارد و بی شک مادران سالمند این مرکز به مهر و محبت مضاعف نیاز دارند.
وی ادامه داد: متاسفانه این نیاز در عمده خانواده های ساکنان این مرکز مورد توجه قرار نگرفته و بیشتر آنها دیدارهای محدودی از مادران خود دارند.
وی اضافه کرد: این دیدارها در سالمندانی که به تازگی به این مرکز ارجاع شده دو هفته و یا ماهی یکبار اتفاق می افتد ولی به تدریج زمان آنها کم شده و به سه چهار ماه یکبار تبدیل می شود.
به گفته صیدخانی، این در حالی است که مادران این مرکز بشدت تشنه دیدار فرزندان خود بوده و برای دیدن آنها لحظه شماری می کنند.
*** روند افزایشی تعداد ساکنان مرکز سالمندان
وی با بیان اینکه شمار سالمندان این مرکز از سال گذشته تاکنون روند افزایشی داشته گفت: تا سال گذشته 28نفر در این مرکز نگهداری می شدند که علاوه بر این تعدادی هم در این مرکز فوت شدند ولی اکنون 38 سالمند زن در این مرکز نگهداری می شوند.
وی فعالیت این مرکز را بصورت خصوصی با نظارت بهزیستی عنوان کرد و گفت: پذیرش در این مرکز از طریق ارجاع بهزیستی و یا بصورت آزاد انجام می شود.
با وجود اینکه اکنون علاوه بر مرکز نگهداری شبانه روزی سالمندان آسایش ویژه زنان در شهر ایلام مرکز نگهداری سالمندان مرد هم در شهرستان ایوان با نگهداری 23نفر فعالیت می کند ولی به عقیده مدیر کل بهزیستی ایلام فرهنگ سپردن سالمندان در این استان نسبت به سایر مناطق کشور ضعیف است.
***ایلام ازسپردن سالمندان به مراکز نگهداری مبرا است
مدیر کل بهزیستی استان ایلام گفت: سپردن والدین به آسایشگاه های سالمندان به عنوان الگوی رفتاری که کم و بیش در دیگر استان ها رایج شده در این استان کمرنگ است.
زهرا همتی شمار افراد سالمندی که در این استان به مراکز بهزیستی سپرده می شوند محدود و نسبت به سایر مناطق کشور کمتر است.
وی ادامه داد: سالمندی فرآیندی گریز ناپذیر و دوره پربار زندگی است که تمامی تجارب انسان در این دوره تجمیع و باید از آن استفاده شود.
وی با بیان اینکه تکریم سالمندان بخشی از تاکید دین مبین اسلام است افزود: حضور بزرگان و سالمندان در منازل به سلامت خانواده ها کمک کرده و این قشر نباید در حاشیه قرار بگیرند.
مدیر کل بهزیستی ایلام جمعیت سالمندی در این استان را حدود 50هزار نفر عنوان کرد و گفت: از این شمار سه هزار و 500نفر زیر پوشش خدمات این اداره کل قرار دارند.
*** فقر مالی و مشکلات جسمی عمده علت سپردن سالمندان ایلام به مراکز بهزیستی است
معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی ایلام نیز در این زمینه معتقد است: خوشبختانه هنوز فرهنگ تکریم سالمندان در این استان قوی بوده و جایگاه ویژه ای دارد بطوریکه عمده سالمندانی که در مراکز بهزیستی نگهداری شده به علت فقر مالی یا مشکلات جمسی خاص به این مراکز ارجاع شده اند.
فرخ لقا جمشیدزاده طرح ویزیت در منزل را از جمله طرحهای حمایتی این سازمان برای حضور سالمندان در جمع خانواده و عدم سپردن آنها به مراکز بهزیستی برشمرد و گفت: در اجرای این طرح خدماتی نظیر فیزیوتراپی، پزشکی، روانشناسی، پرستاری و سایر نیازهای درمانی روزانه به سالمندان ارایه می شوند.
معاون توانبخشی اداره کل بهزیستی ایلام جمعیت سالمندان مددجوی برخوردار از این طرح را 294نفر عنوان کرد که از طریق شش مرکز ویزیت در منزل خدمات لازم به آنها ارایه می شود.
*** ایلام با شتاب پیر می شود
وی همچنین در خصوص نرخ سالمندی در این استان با اعلام اینکه این استان در مسیر پیر شدن قرار گرفته گفت: تا سال 1400به ازای هر 10 نفر جمعیت استان یک نفر آنها سالمند است.
جمشید زاده افزود: اکنون جمعیت سالمندان این استان 49 هزار و 800 نفر است که این رقم معادل 8.5 درصد کل جمعیت 580 هزار نفری ایلام هستند.
وی ادامه داد: بر اساس ارزیابی های انجام گرفته این استان به سمت پیر شدن پیش می رود بطوریکه در سال 1400 درصد جمعیت سالمندی استان به 10درصد افزایش یافته و در مقابل هر 10 ایلامی یک نفر سالمند خواهد بود.
وی به طرح های این سازمان در حمایت از سالمندان اشاره کرد و گفت: از مجموع کل جمعیت سالمندان استان سه هزار و 485 نفر زیر پوشش خدمات بهزیستی قرار دارند که از این شمار 738 نفر مستمری بگیر و دو هزار و 747 دارای معلولیت هستند.
*** آمادگی لازم برای خدمات دهی به سالمندان در آینده باید وجود داشته باشد
معاون توانبخشی بهزیستی ایلام با اشاره به روند رشد جمعیت سالمندی در این استان گفت: در این زمینه باید آمادگی لازم برای خدمات دهی مطلوب به قشر سالمندان وجود داشته باشد.
وی تقویت نظام سلامت با در نظر گرفتن نیازهای سالمندان، لزوم اصلاح سبک زندگی، توسعه زیر ساختهای بهداشتی و درمانی متناسب با نیاز سالمندان، تربیت نیروی متخصص برای بازتوانی سالمندان و استفاده از تجربه های موفق جوامع پیشرفته را از نیازهای این استان در آینده عنوان کرد.
به گفته وی، با توجه به اینکه روز به روز بر روند جمعیت سالمندی استان افزوده می شود این مساله نیازمند آمادگی لازم است.
*** عضویت 530سالمند در بنیاد فرزانگان
وی به فعالیت بنیاد فرزانگان ویژه سالمندان اشاره کرد و گفت: این بنیاد اواخر سال 95با هدف غنی سازی اوقات فراغت سالمندان (تفریحی و سیاحتی)، توانمندسازی شغلی، آموزشی، مذهبی، مشاوره و تکریم سالمندی فعالیت خود را آغاز کرده است.
جمشید زاده با ذکر اینکه عضویت در این مرکز برای عموم سالمندان آزاد است افزود: اکنون 530 سالمند زن و مرد در این مرکز عضویت داشته و از خدمات مختلف این مرکز برخوردار شده اند.
نهم مهرماه به عنوان روز جهانی سالمند نامگذاری شده است.
7171
کپی شد