از نظر امام خمینی، اگر ملتی با نظام و دولت خود قهر نماید و نسبت به سیاستها و عملکرد مسئولان بیتفاوت شوند و به قوانین و جامعه بیاعتنائی کنند؛ سرنوشت جامعه، رو به فنا و نابودی خواهد رفت.
پایگاه خبری جماران: امام خمینی، اوایل سال 1346 در نامهای سرگشاده به امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت حکومت پهلوی، با اشاره به خیانتهای شاه و دولت، هشدار میدهد: از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خدای تعالی به نام دین بازی نکنید؛ با اسم قرآن به احکام آن لطمه نزنید و... (ر.ک؛ صحیفه امام، 2/127) اما رژیم شاه به این هشدار و آیندهنگری امام خمینی توجهی نکرد و پس از ده سال (بهمن 1357) گرفتار قهر خدا و ملت شد و از پا درآمد.
مروری گذرا بر هشدار امام برای نسل امروز، اعم از قشر مسئول و مدیر و یا دیگر اقشار، خالی از لطف نیست. از قدیم گفتند: کسانی که گذشته را فراموش کنند، محکوم به تکرار آن هستند! پس برای اینکه هم گذشته را فراموش نکرده باشیم و هم درسی از آن گرفته و دچار قهر خدا و ملت نشویم، یادآوری بسترها و علل انقلاب، آن هم با بازخوانی آثار ناب رهبر و بنیانگذار آن بایسته و شایسته است.
مقدمه
این نامه امام خمینی را با نگاههای گوناگون میتوان بررسی و تحلیل کرد. از آن میان، با خوانش دقیق آن روشن میشود که از دیدگاه ایشان یکی از زمینهها و علتهای انقلاب اسلامی سال 1357، قهر ملت از نظام و طرد نخبگان، به ویژه نخبگان و دلسوزان مذهبی از جرگه تصمیمگیران بهوسیلۀ نظام شاهنشاهی بود. بر اساس خوانشهای میدانی، حدود 90% مردم ایران در سالهای پیش از انقلاب، یا از رژیم قهرکرده بودند و یا طرد شده و بیاعتنا شده بودند. امام خمینی با تیزبینی تمام به این مسئله و چالش پی برده و نخست جهت اتمام حجت به رژیم شاه تذکر میدهد. حال این پرسش پیش میآید که علت قهر و بیاعتنایی ملت چه چیز بوده است؟
پاسخ در متن نامه امام خمینی آمده است. در این نامه، هم به علل و هم به معلولها اشاره شده و نتیجه آن هم پیشبینی شده است.
زمینهها و علتها
با بازخوانی و دقت در خط به خط نامه، زمینهها و علتهای قهر ملت را میتوان دریافت. امام خمینی با زبانی ساده و روشن به رئیس دولت نظام شاهنشاهی گوشزد میکند که این اقدامات و عملکرد شما در کشور موجب قهر و بیاعتنایی ملت شده و عواقبی جز نابودی نخواهد داشت. ازجمله، تذکراتی که حضرت امام دادهاند، عبارت از:
ـ بر اثر سیاستهای غلط اقتصادی و تجاری هر روز بر فقر و بیچارگی ملت افزوده میشود؛
ـ سیاستها و تصمیمات غیر کارشناسی حکومت، موجب ورشکستگی بازار و بازرگانان و تجار، اعم از بخش خصوصی و دولتی شده است؛
ـ در ظاهر شعار ترقی و پیشرفت میدهید؛ اما در اصل ملت را به حال فقر و عقبافتادگی سوق میدهید؛
ـ حکومت شما کاملاً پلیسی شده و به بهانههای مختلف و غیر قانونی فضایی امنیتی ایجاد کردهاید؛
ـ ایجاد حکومت سرنیزه و زجر و حبس! به اعتقاد حضرت امام با سرنیزه و بگیر و ببند و شکنجه و زندان و... نمیتوان حکومت را اداره به مطلوب کرد و در نهایت قهر و سرکشی ملت را در پی خواهد داشت.
ـ سلب آزادی مردم و ایجاد حکومت اختناق در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و... شاید مدتی آرامش ظاهری را به دنبال داشته باشد، اما در آخر طغیان جامعه را رقم میزند.
ـ حکومتی موفق بوده و موجب رضایت مردم میشود که سیاستها و عملکرد آنان، خشنودی و آرامش هدیه دهد، نه وحشت و ترس را! سکوت و آرامش از روی ترس و وحشت در جامعه، آرامشی کاذب و پیش از طوفان است.
ـ جامعهای که در آن قوانین مصوب، آلت دست حاکمان شده و با نام قانون و آزادی و... بدترین شکل حکومت استبدادی، خودسری و قلدری حاکم شود، زمینه برای قهر ملت و بیخیالی آنان نسبت به سرنوشت کشور و نظام آماده میشود.
ـ با نام دین و مذهب، قوانین و سیاستهایی تصویب شود که برخلاف میل و اراده و خواست ملت باشد؛ یا این که کارهایی به اسم ارزشهای اسلامی صورت گیرد که به دور از عرف و عقل بشری است، اینها همه ضربه به پیکر دین و مذهی و احکام اسلام است و موجب جریحهدار شدن قلوب عالمان و دلسوزان دین و قرآن و عموم مسلمانان میشود.
ـ زیرپا گذاشتن احکام و دستورات الهی و قرآنی با برداشتهای غلط و تکمحوری از احکام اسلام.
ـ ریاکاریها و سالوسبازیها، ظاهرگرایی در فعالیتها و امور کشور.
ـ نقض قانون اساسی و دیگر قوانین کشور به بهانههای گوناگون و به اسم مصالح کشور و نظام.
ـ سلب آزادی ملت در انتخابات و قدرت انتخاب مردم و نصب اشخاص معلومالحال در مناصب، بدون درنظر گرفتن نظر مردم.
ـ فشار و سرکوب مراکز علمی، به ویژه حوزههای علمیه و دانشگاهها و...
ـ جنجالآفرینی با شعارهای توخالی و آرمانخواهیهای غلط که موجب بیحثیتی و عدم عزت و اقتدار ملت و کشور میشود.
ـ در کل کارهایی که موجب قهر و بیاعتنایی ملت میشود؛ قهر خدا را هم هم به دنبال خواهد داشت؛ رضایت خدا در رضایت مردم است.
راه حل پیشنهادی
امام خمینی که رهبری قیام ملت را بر عهده دارد و در تبعید است؛ طعم تلخ زجر و زندان و حبس دستگاه رژیم شاه را هم چشیده، باز از روی دلسوزی و هشدار، ضمن آن که علل قهر و عدم رضایت مردم را گوشزد میکند، راه حل بحران را نیز در نامه نشان داده و میفرماید:
ـ تا این ملت، در حال بیخبری است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده، همین مشکلات هست. زمانی که مردم به حق و حقوق خود آگاهی پیدا کنند و طبق قانون و با عدالت با آنان رفتار شود، دراینصورت ملت، دولت و نظام را از خود دانسته و با آن آشتی کرده و به هر شکل ممکن از آن حمایت و دفاع خواهند کرد.
ـ راه حل دوم، این است که سرنوشت ملت به دست خودش باشد؛ خودش تصمصم بگیرد، نه این که برایش تصمصم بگیرند و او را به حساب نیاورند. ملتی که تصمیم گیر نباشد، احساس وظیفه و مسئولیت در برابر دولت و نظام نخواهد داشت.
پیامدهای قهر ملت
از نظر امام خمینی، اگر ملتی با نظام و دولت خود قهر نماید و نسبت به سیاستها و عملکرد مسئولان بیتفاوت شوند و به قوانین و جامعه بیاعتنائی کنند؛ سرنوشت جامعه، رو به فنا و نابودی خواهد رفت. از نظر ایشان دود حاصل از قهر ملت، هم به چشم خود ملت و هم به نظام و هم کشور رفته و صدمه خواهد زد؛ تر و خشک را با هم خواهد سوزاند.
ـ برای ملت، بدبختی و نکبت به بار میآورد؛
ـ فقر و گرسنگی ملت، ورشکستگی بازار، بیکاری جوانان فارغالتحصیل را در پی خواهد داشت؛
ـ در وضعیت اقتصادی، تجاری، اجتماعی و فرهنگی و... اخلال ایجاد شده و موجب آشوب و حرجومرج خواهد شد.
نتیجه
برداشتی که میتوان از این نامه حضرت امام داشت، چیزی نیست، جز اینکه رضایت خدا در پی رضایت مردم است. قهر و خشم ملت، نشانه قهر و خشم خداست. نمیتوان به بهانه پیشرفت و توسعه از مردم سلب آزادی کرد.