پایگاه خبری جماران: لایحه کاپیتولاسیون یا همان مصونیت نظامی مستشاران بیگانه در کشور، در 21 مهر 1343 به تصویب مجلس شورای ملی رسید. امام خمینی(س) چند روز پس از تصویب این لایحه از آن اطلاع یافت و با مطالعه متن صورت مذاکرات مجلس، مراجع تقلید و علمای قم را برای تشکیل جلسه هفتگی فراخواند و علمای سایر شهرها را در جریان امر قرار دادند.
در 4 آبان 1343، مصادف با ولادت حضرت زهرا(س)، علی رغم ارعاب و تهدید حکومت، امام خمینی، نطق تاریخی را در راستای افشای این خیانت رژیم ایراد کردند. ایشان با قدرت تمام شاه و آمریکا را به خاطر زیر پا گذاشتن غرور و تمامیت ارضی و حاکمیت ملت ایران مورد حمله قرار داده و فرمودند: «ما زیر چکمۀ آمریکا برویم، چون ملت ضعیفی هستیم، چون دلار نداریم؟ آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم پلیدتر.»
افشاگریهای امام خمینی(س) از عملکرد حکومت پهلوی، موجب بالاگرفتن نارضایتی مردم و تحریک افکار عمومی شد، از این رو حکومت پهلوی تحت فشار آمریکا اقدام به تبعید امام خمینی کرد و در بامداد 13آبان1343، ماموران رژیم شاه، منزل امام را محاصره و ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و از آنجا مستقیم به فرودگاه مهرآباد و به همراه یک مأمور امنیتی به ترکیه تبعید کردند.
در همین رابطه، «محسن بهشتی سرشت» پژوهشگر و استاد دانشگاه در گفت و گو با جماران از چرایی ایراد آن سخنرانی توسط امام و شرایط آن دوران گفته است.
او در گفت و گو با جماران گفت: باید در رابطه با سخنرانی تاریخی امام خمینی(س) دو نکته را در نظر بگیریم. یکی زمینه ها و شرایط تاریخی آن را، که چه شرایطی بوده و دوم اینکه باید درباره دیدگاه سیاسی ایشان قدری صحبت کنیم تا بتوانیم درک بهتری از آن سخنرانی داشته باشیم. واقع مطلب این است که پس از کودتای 28 مرداد سال 32، فضای یأس و ناامیدی و دلسردی عجیبی در کشور حاکم شده بود. به ویژه نیروهای فرهیخته و دانشگاهی و حوزوی و همه کسانی که به دولت ملی مصدق دلبسته بودند، ناگهان صبح 29 مرداد متوجه شدند اتفاق ناگواری رخ داده است.
وی افزود : از آن تاریخ تا سخنرانی حضرت امام درباره کاپیتولاسیون، حدود 11 سال گذشت. پس از آن کودتا و حاکمیت مطلق شاه و سلطنت تمام وکمال او، به قول پرویز ثابتی مقام امنیتی ساواک، شاه دیگر از چارچوب قانون اساسی خارج شده بود. هرچند ثابتی می خواست بگوید مقصر دکتر مصدق بوده، ولی اعتراف می کند که از کودتای 28 مرداد به بعد، شاه تمام اختیارات مملکت را به دست گرفت و به این ترتیب، تمام گروه های مبارز و سیاسی، سرکوب و اعدام شدند.
بهشتی سرشت ادامه داد: امام به احترام مرحوم آیت الله بروجردی و سایر شخصیت ها به مسائل سیاسی ورود پیدا نمی کردند. تا اینکه در ابتدای سال 1340 آیت الله بروجردی به دیار باقی شتافت. در همان سال هم مرحوم آیت الله کاشانی که به رغم استقبال اولیه از روی کار آمدن دولت زاهدی، منزوی و خانه نشین شده بود، درگذشت. پس از آن، این بحث از سوی امام مطرح شد که باید رفتارهای رژیم را مورد رصد قرار داد.
وی بیان کرد: پس از کودتای 28 مرداد، رژیم شاه تنها مورد حمایت کامل انگلیس و به تدریج آمریکا قرار گرفت. آمریکا کم کم جایگزین انگلیس شد و شاه نیز کاملا متکی به قدرت آمریکا بود. لذا مغرورانه می خواست تحولاتی را تحت عنوان «انقلاب سفید» در کشور پیش ببرد. ابتدا بحث انجمن های ایالتی و ولایتی در سال 41 مطرح شد که با موج مخالفتی که امام آن را رهبری کرد، برای اولین بار «آیت الله خمینی» تحت آن شیوه مبارزات در کشور شناخته شد و این مبارزه دوماه به طول انجامید، سرانجام رژیم ناچار به عقب نشینی شد و آن لایحه منتفی شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بهمن سال 41، پس از مبارزات انجمن های ایالتی و ولایتی که در آبان آن سال رخ داده بود، شاه خیلی مغرورانه احساس کرد که باید ضربه ای اساسی به نهاد روحانیت و دین و مرجعیت بزند. لذا بحث انقلاب سفید را پیش کشید و سخنرانی بسیار مغرورانه ای در قم داشت و علما و روحانیت را متهم کرد به اینکه« می خواهند کشور را به 1400 سال قبل برگردانند و قصد دارند ملت به جای اینکه اتومبیل سواری کند، شتر سواری کند و حرف های سخیف دیگر» که البته امام هم در سخنرانی هایی پاسخ او را داد.
وی افزود: پس از آن بود که شاه انقلاب سفید را به رفراندوم گذاشت و بعد اعلام کرد که 6 میلیون نفر رای دادند. این در حالی بود که انتخابات از طرف مراجع و علما تحریم شده بود و اکثریت مردم اساسا در آن شرکت نکرده بودند. سال 41 به این ترتیب سپری شد و بحث حمله کماندوها به مدرسه فیضیه قم پیش آمد و به قیام 15 خرداد و سخنرانی معروف امام کشید که منتج به دستگیری ایشان شد.
بهشتی سرشت گفت: این مقدمه ها را از این حیث نقل می کنم که زمینه های وقوع آن سخنرانی تاریخی امام و اتفاقات دیگر روشن شود. امام بعد از دستگیری در فروردین 1343 آزاد شدند. به محض اینکه آزاد شدند رژیم اطلاعیه ای صادر کرد انگار که یک سازشی از سوی آیت الله خمینی با رژیم اتفاق افتاده است. اما ایشان بلافاصله پس از بازگشت به قم، زمانی که با استقبال مردم و علما روبه رو شدند، در مصاحبه ای اعلام کردند مواضع شان همانی است که قبلا بوده و هیچ سازشی هم رخ نداده است.
وی ادامه داد: این نکته بسیار مهمی بود و در واقع رژیم در آن مقطع فکر نمی کرد که اقدامش چنین پاسخی به دنبال داشته باشد. این مسأله گذشت تا مهر و آبان همان سال که مجلس شورای ملی لایحه کاپیتولاسیون را مطرح کرد. پیرو این لایحه، مستشاران بیگانه به ویژه آمریکایی ها به نوعی مصونیت سیاسی پیدا کردند. این لایحه نشان داد که رژیم می خواهد با تحکیم وابستگی اش به آمریکا حرکاتی انجام دهد.
او گفت: یکی از نکات بسیار مهم در این میان، نظرات و دیدگاه های امام است. ایشان در دوران کودکی خود هم استبداد را لمس کرده بودند و هم استعمار را، در ماجرای جنگ جهانی اول و تعقیب مهاجرین از سوی روس ها، آنها به خمین نیز آمده بودند در آنجا خیمه زده بودند و از مردم علوفه و آذوقه می گرفتند. می خواهم بگویم امام استعمار را لمس کرده بود. لذا مبارزات استعماری در صدسال اخیر و در جریان مبارزات ملی شدن صنعت نفت وجود داشت.
این استاد دانشگاه گفت: مشخصا در جریان ملی شدن صنعت نفت، به رهبری دکتر مصدق و حمایت آیت الله کاشانی که در آن مقطع همراه مصدق بود، با استعمار انگلیس مبارزه شد. لذا امام نظریه ای داشتند اگر قرار باشد مبارزه ای علیه این رژیم وابسته به آمریکا و غرب صورت گیرد و سایه آن از سر کشور برچیده شود، باید هم با استبداد هم با استعمار مبارزه کرد.
وی بیان کرد: می بینیم که مبارزات مشروطه حرکتی ضد استعماری بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز حرکتی ضداستعماری صورت گرفت و با استبداد شاه چندان کاری نداشتند. اما انقلاب، قیام و نهضتی که از سال 42 به رهبری آیت الله خمینی شروع شد، هر دو جهت ضد استبدادی و ضداستعماری را مدنظر قرار داده بود. لذا وقتی لایحه کاپیتولاسیون تصویب شد به نوعی دخالت اجنبی در این کشور را افزایش داد. انقلاب وقتی پیروز شد، فقط 2 هزار نیروی مستشار در زیرزمین ستاد مشترک پنهان شده بودند که با توصیه و نظر امام، با احترام تمام آنها را سوار اتوبوس کردند و به فرودگاه مهرآباد بردند تا راهی کشورشان شوند.
بهشتی سرشت ادامه داد: تازه 2 هزار نیرو فقط در ستاد مشترک بودند، اگر پادگان ها و مراکز نظامی سراسر کشور را در نظر بگیریم، تعداد مستشاران بسیار بیشتر بودند. لذا حساسیتی که امام در این باره نشان داد و آن سخنرانی تاریخی را انجام داد، بدین خاطر بود که اعلام کند هیچ عقب نشینی رخ نداده است و اگر گرفتاری ها و مصیبت های این رژیم را ببینیم حتما موضع گیری خواهیم کرد. شرایط چنین موضع گیری ای هم فراهم شد و شرایطی که در قالب این لایحه ننگین خودش را نشان می داد، ایجاب می کرد امام به عنوان یک مرجع تقلید در مقابل این فجایع بایستد و مواضع ضد استبدادی و استعماری خود را اعلام کند.
وی بیان کرد: بعد از آن سخنرانی رژیم مستأصل شد و چاره ای جز تبعید امام نداشت. ایشان دو روز بعد از دستگیری روانه ترکیه شد و پس از آن ساواک در اطلاعیه ای که منتشر کرد، مدعی شد به دلیل فعالیت های ضد امنیتی و سیاسی، ایشان را دستگیر و تبعید کرده است. این تبعید بدون برگزاری هیچ دادگاهی صورت گرفت در حالی که هرگونه مجازات باید بر اساس دادگاهی عادلانه باشد و این کار نیز در آن ایام صورت نگرفت.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: این روش، تفکر و اندیشه امام بود که باید در مبارزه دو وجه ضداستبدادی و ضداستعماری را باهم مدنظر داشته باشیم و بدون توجه به یک وجه و تمرکز بر وجهی دیگر راه به جایی نخواهیم برد. این چنین بود که انقلاب به پیروزی رسید و امیدواریم که در پرتوی آرمان های این انقلاب، کشور ما بتواند به آرامش و ترقی و اهداف محقق نشده خود برسد.