اعتراضهای مسالمتآمیز در نظامهای دموکراتیک طبیعی است و راهکارها و روشهای قانونی و امن برای آنها پیش بینی شده و بر این پایه، در ایران نیز سال گذشته هیات وزیران تصویبنامهای در این خصوص داشت که البته توسط هیأت عمومی دیوان عدالت اداری ابطال شد.
چند روز پیش معاونت حقوقی ریاست جمهوری در چارچوب ماده (۹۱) قانون آیین دادرسی دیوان عدالت، به ابطال تصویبنامه هیأت وزیران در خصوص تعیین محلهای تشکیل اجتماعات و تحقق حق اعتراض مدنی اعتراض کرد.
همچنین بررسی و واکاوی اعتراضها و اغتشاشهای اخیر از دیدگاه جامعهشناختی میتواند به مسوولان مرتبط کمک کند تا تمهیدات لازم برای کاهش اعتراضهای اینچنینی اندیشیده و آنها را برای بهبود اوضاع به کار گیرند.
خبرنگار ایرنا در همین راستا در گفت و گوی تفصیلی با ۲ تن از مدرسان و اعضای هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی، به بررسی و واکاوی اعتراضها و اغتشاشهای اخیر پرداخته است.
عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی معتقد است در شکلگیری رویدادهای اعتراضی اخیر بهخصوص طرح سهمیهبندی بنزین مجموعه ای از عوامل نقش داشت که به ۲ دسته عوامل خارجی و داخلی تقسیم می شوند.
عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی، دشمنان قسمخورده
رضا صفری شالی با بیان اینکه ایران در حوزه خارجی دشمنان قسم خورده زیادی دارد، اظهار داشت: کشورمان دارای ایدئولوژی و گفتمان خاص خودش است و برای استقلال خود تلاش میکند؛ در این بین مثلث عربستان سعودی، آمریکا و رژیم صهیونیستی در ۲-۳ سال اخیر از هیچ اقدامی علیه ایران کوتاهی نکردهاند. این سه کشور چه در حوزه نرم، سخت، رسانه، اقتصاد و اشکال مختلف هر کاری را که توانستهاند علیه ایران انجام دادهاند و ادامه این روند نیز جزو برنامههای آنهاست.
وی افزود: اگر از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۹۶ را در نظر بگیریم؛ سال ۱۳۹۶ هم شاهد اعتراضهایی بودیم و هیچ زمانی دشمنی عیان و آشکار به این شکل نداشتیم، بهخصوص دشمنانی که با یکدیگر اتصالی پیدا کردند؛ بخش بزرگی از این اعتراضها ناشی از برنامهریزی و هزینه کردن آنهاست.
وی ادامه داد: افراد و عوامل آنها در شبکههای ماهوارهای و اجتماعی فعال هستند و سالهای سال کار و هزینه می کنند؛ حتی در مورد کشور سوریه هم نفوذ کردند و این نفوذ هزینههای زیادی برای مردم این کشور داشت اما ایران مانند سوریه نخواهد شد؛ ایران از این آزمونها و بحرانها عبور خواهد کرد.
اما با این حال دشمنانی داریم که هزینهساز هستند؛ در زمینه خارجی این سه کشور از هر تلاشی علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا اعتراضها در کشورمان زیاد شود.
مشکلهای اقتصادپایه ایران
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی با یادآوری مشکلهای حوزه داخلی گفت: بخش عمدهای از مشکلها اقتصاد پایه است این را همه ما قبول داریم که سفره مردم نسبت به سالهای گذشته به خصوص در سالهای اخیر کوچکتر شده، قدرت خرید و میزان اشتغال مردم پایین آمده و شاهد جوانان توانمندی در حوزههای مختلف هستیم که اشتغال پویا و پایدار کمی دارند.
صفری شالی افزود: در این حوزهها شاهد انباشت نارضایتی هستیم که مردم عادی بخش عمدهای از این مسائل در زمان ارزیابی عملکرد مسوولان، به سفره خود نگاه میکننده که نباید از آن غافل شد. مردم عادی به آینده درازمدت و راهبردهای کشور برای ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر توجه نمیکنند بلکه به وضعیت کنونی خودشان توجه دارند و از این بابت باید به آنان حق داد؛ هر فرد عادی نمی تواند مانند تحلیلگر فکر کند.
وی ادامه داد: یکی از مهمترین مولفههای داخلی این است که یک نوع توقعات فزاینده در انتخابات دوره قبل ایجاد شد؛ دولت اعلام کرد که در چهار سال نخست تلاش کردیم ثبات ایجاد کنیم و مردم نتایج آن را در چهار سال آینده خواهند دید. میزان مشارکت مردم که در سال ۱۳۹۶ اعتراض کردند و بخشی به اخیرا جزو گروههایی بودند که بیشترین رای را به دولت مستقر دادند؛ مردم دل بسته بودند و توقعات فزاینده ایجاد شده بود و اگر پاسخ مثبت داده نشود احساس محرومیت به وجود میآیند که طغیان به همراه دارد.
وی ادامه داد: در حوزه داخلی به خاطر فضاسازی رسانهای مانند اختلاسهایی که شکل گرفته و پروپاگاندا و تبلیغات رسانه ای که در شبکههای معاند و خارجی و برخی شبکههای داخلی شکل گرفته اثر منفی آن در اعتماد مردم به مسوولان باعث کاهش اعتماد شد.
صداقت و کارایی، ۲ بعد اعتمادساز
وی با بیان اینکه اعتماد دارای ۲ بعد صداقت و کارایی است، اظهار داشت: در افکار عمومی وقتی اعتماد به سالهای قبل کاهش پیدا کند، امید به آینده جمعی و اجتماعی هم کاهش مییابد و افراد به آینده خود خوشبین نیستند. شاید در پژوهشهای سالهای قبل اگر از مردم سوال میشد چه چشماندازی نسبت به آینده دارند آن را مربوط به ۱۵-۱۰ سال بعد میدانستند اما اکنون اوضاع متفاوت است. متاسفانه در این حوزه برخی مسوولان کمکاری کردند اما جریان رسانهای یک نوع تصاعد هندسی نشان میدهد که از مردم نوعی رفتارها و کنشهایی سر میزند که بر اساس گزارشی که دارند رفتارهای خود را انتخاب کند، این فضاسازی رسانهای فزایندهای که کانالهای اجتماعی مداخله بازیگران معارض از جمله مولفههایی است که در این حوزه نقش داشتند.
وی با اشاره به مداخله و موضعگیریهای چهرههای سلبریتی و لزوم توجه به این موضوع اظهار داشت: برخی مواقع سلبریتیها در شبکههای اجتماعی حرفهایی میزنند و با توجه به فالورهایی که دارند در ایجاد تحریک و احساس پشتگرمی اجتماعی، مداخله و موضعگیری برخی چهره های سلیبریتی در ایجاد تهدید و احساس پشتگرمی اجتماعی برای معترضان و افزایش انگیزش برای آنها تاثیر داشته و باعث شده آنها به میدان بیایند چرا که با حرفهایی که سلبریتیها می زنند فکر میکنند همراهی آنان را دارند.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی با طرح این پرسش که اگر سلبریتی خیرخواه مردم است چرا فرزند خود را در خارج از کشور به دنیا می آورد گفت: این افراد تعلق وطنی ندارند اما متاسفانه فالورهای آنها تحت تاثیر آنها قرار می گیرند و بخشی از جریانهای اعتراضی ناشی از کنشی است که سلبریتیها انجام میدهند و لازم است در این حوزه برنامهریزی یا سیاستهای اجتماعی درستی انجام شود. یک سلبریتی که هیچ تخصصی در حوزهای ندارد و به خاطر مواردی از جمله چهره توسط سینما چهره رسانه ای شده نباید در مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی اظهار نظر نادرست کند و موجب ایجاد تنش اجتماعی شود.
صفری شالی در ادامه با بیان اینکه از نقش عملیات روانی یا تصویرسازی نادرست از روندهای کشورمان توسط جریانهای اپوزیسیون و شبکههای ماهوارهای تلویزیون نباید غافل شد، افزود: در واقع اگر کسی بخواهد تحلیل جامعه شناسی درستی ارائه دهد از این شبکههای ماهوارهای نباید بگذرد. این شبکه ها زمانی که بحرانها و اعتراضها شکل میگیرد با تصویرسازیهای کاذب باعث بزرگنمایی و ایجاد تحریک می شوند و به مخاطب خود میگویند که ما با شما احساس همنوایی میکنیم؛ بخشی از این اقدامها را میتوان کنترل کرد و بخشی هم نمی توان، اما این موارد هم در شکلگیری چنین حوادثی نقش دارند.
وی ادامه داد: مساله دیگری که نباید از آن غافل بود این است که شرایط اقتصادی باعث شده شاهد اعتراضها در شهرهای کوچک باشیم؛ اگر تا سال ۱۳۸۴ اعتراضهایی شکل میگرفت به طور عمده در کلان شهرها و بر اساس مطالبههای مدنی و سیاسی بود اما اکنون بر اساس مطالبههای اقتصادی شکل میگیرد و بسیاری از این آب گلآلود سوءاستفاده و مغازههای بزرگ و اموال مردم را به بهانه مشکل اقتصادی غارت میکنند. متاسفانه بخشی تمایل دارند این اعتراضها را بر اساس شعار اقتصادی پررنگ کنند و در این میان سوءاستفاده های اقتصادی و غارت انجام شود.
وی تصریح کرد: در مجموع علاوه بر رسانه محوری، اقتصادپایه بودن، تحریک پذیری و خشونتگرایی، یک موضوع دیگر هم مزید علت شده و اینکه اعتراضها یک گفتمان واحدی ندارند یعنی شاهد تکثر گفتمانی در اعتراض ها هستیم و بر این پایه نام جنبش را بر این اعتراض نمیتوان گذاشت، بلکه رویدادهایی هستند که به صورت موردی شکل میگیرند، خواستههایی دارند اما پراکنده هستند؛ یک نوع تکثر گفتمانی در این اعتراضها وجود داشت و یک هدف یا خواسته واحدی را پیگیری نمیکردند.
گونهشناسی وقایع اخیر
مدرس دانشگاه خوارزمی گفت: اگر بخواهیم بازیگران وقایع سالهای اخیر را گونهشناسی کنیم برخی از آنها بازیگران صنفی - اقتصادی هستند یعنی بازیگرانی که در شهرهای مختلف و در قالبهای مختلف در اجتماعات اعتراضی مشارکت داشتند؛ بخشی بازیگران سیاسی اجتماعی و برخی بازیگران امنیتی بودند که به صورت حرفهای افراد را با هم در جمع میفرستادند و شعار می دهند و تحریک می کنند.
صفری شالی افزود: مورد بعدی بازیگران رسانهای است که اغلب رسانههای خارجی و گاهی شبکههای اجتماعی داخلی که با یک نوع تنوع بازیگران مواجه هستیم. این تنوع بازیگران به طور معمول باعث میشود که این اعتراضها به سرعت جنبه امنیتی پیدا کند، چون اگر افراد به طور صرف مطالبه اقتصادی داشته باشند روی همان موضوع تمرکز می کنند نه اینکه از هر دری سخن بگویند و تحت تاثیر هر چیز دیگری قرار بگیرد.
وی ادامه داد: وقتی چنین می شود یعنی با ساختارها کار دارند و وقتی با ساختارهای یک نظام کار داشته باشند این موضوع از یک پایگاه اقتصادی یا قشربندی اقتصادی خارج میشود و جنبه سیاسی امنیتی پیدا کند و اینکه اعتراضها به خاطر بازیگران رسانهای و ویژگیهای اپوزیسیونی جنبه سیاسی امنیتی هم داشت و به طور طبیعی برخورد امنیتی مرتبط هم نیاز داشت.
راهکارهای ایجابی و سلبی
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی با تبیین راهکارهای ایجابی و سلبی برای کاهش اعتراضها گفت: راهکار ایجابی بهترین راه است و اقناع سازی افکار عمومی یکی از بهترین مولفههایی است که باعث افزایش مشروعیت مسوولان در بین مردم میشود؛ هر چه مسوولان نتوانند مردم را اقناع کنند از میزان مشروعیت آنان کاسته میشود و نارضایتی به دنبال خود می آورد، از این رو الگوی اقناعسازی اجتماعی باید همواره به عنوان راهکاری ایجابی مورد توجه قرار گیرد تا از فرسایش سرمایههای اجتماعی و سیاسی جلوگیری شود.
صفری شالی افزود: بحث بعدی در حوزه ایجابی، ساماندهی مناطق حاشیه نشین و طبقه فرودست شهری توسط سازمان امور اجتماعی کشور و با همکاری دستگاه های مختلف در استان هاست که می تواند در قالب برنامه های مداخله ای اقدامات جبرانی با هدف کاهش احساس محرومیت تاثیرگذار باشد و بخشی از نارضایتی ها کاهش یابد.
وی ادامه داد: باید چارچوبی برای بیان اعتراضها در راستای نظاممند و قانونمند کردن آنها وجود داشته باشد؛ وقتی چارچوبی به لحاظ فضای فیزیکی و بیان اعتراض ها برای افرادی که مطالباتی دارند در چارچوب مشخص موضوعی، مکانی و زمانی مطرح کنند باعث جلوگیری از رفتارهای هیجانی میشود، یعنی مدیریت افکار عمومی میطلبد چارچوبی برای اعتراضها داشته باشیم.
وی اضافه کرد: اقدامها و عملکرد دولت چه به معنای قوه مجریه و چه به معنای حاکمیت هم بسیار اهمیت دارد؛ باید در راستای پاسخگویی به مطالبات کارگران، معلمان، کارمندان، فعالان محیط زیست، اقوام تلاش شود؛ دولت مشروعیت خود را از همین اقشار گرفته و نمیتواند نسبت به تحقق اهداف جمعی بیتفاوت باشد.
وی تصریح کرد: اگر به تحقق اهداف جدید پاسخ داده نشود نارضایتی به وجود میآید و وقتی نارضایتی رادیکال می شود اعتراضات شکل می گیرد. بسیاری از مواقع میتوان به موقع به مشکلی پاسخ داد که مشکل بزرگتر نشود و شکل کینهورزی پیدا نکند.
ضعف در مدیریت اجتماعی
مدرس دانشگاه خوارزمی گفت: در کشورمان در حوزه مدیریت سیاسی و امنیتی کار شده اما در مدیریت اجتماعی ضعیف هستیم، چرا که شناخت دقیقی از خواستهها، مطالبهها و انگیزههای مردم نداریم و اگر نباشد نمی شود بر اساس آن راهحل هم انتخاب کرد.
صفری شالی تاکید کرد: از این پس در حوزه ایجابی شفافسازی منابع مصرفی پول بنزین بسیار مهم است؛ دولت باید از مابه التفاوت پول بنزین و منابع مصرفی آن را برای مردم مشخص کند که می تواند در بازسازی بخشی از اعتماد موثر باشد. حتی انجام برخی اقدامات زودبازده که مردم به چشم ببینند برای مثل تبدیل مدارس کپرنشین به ساختمانهای جدید برای دانش آموزان در استانهای محروم موثر است. دولت باید در این حوزهها کار کند و مردم عملکرد مسوولان را در سر سفرههای خود در حوزههای مختلف مشاهده کنند؛ اگر دولتمردان در این زمینه ها خوب کار کنند میزان رسوخ و نفوذ عوامل بیگانه هم کمتر خواهد بود؛ وقتی نارضایتی ایجاد شود آنها تلاش می کنند رسوخ کنند.
وی با تاکید بر اهمیت موضوع تنشزدایی در روابط خارجی اظهار داشت: باید این تنشها را در روابط خارجی به حداقل رساند و در نظام بینالملل در شرایط کنونی باید تعامل را افزایش داد؛ اکثر پیمایشها نشان می دهد مردم چندان خواهان تنش و درگیری نیستند. تنشزدایی در بخش سلبی مورد توجه قرار میگیرد و در این بخش هرچند موافق اقدامات قهری یا تنبیهی نیستیم اما برخی مواقع نیاز است. برخی افرادی که خانههای مردم را آتش زدند و به محل کسب و اماکن عمومی آسیب رساندند مردم عادی نبودند، بلکه حرفهای یا افرادی بودند که رفتارهای کینهتوزانه داشتند. اگر این افراد به فکر مطالبات مردم بودند بانکها و امکان عمومی را تخریب نمیکردند.
اغتشاشگران، خواهان هرج و مرج
وی ادامه داد: این موارد نشان می دهد بخشی از اغتشاگران در راستای منافع اجتماعی و ملی حرکت نمی کنند و خواهان هرج و مرج هستند که به طور طبیعی رفتار قهری و تنبیهی صورت میگیرد. هر چند جامعه شناسی موافق چنین اقدامی نیست اما روشهای سخت برای برقراری امنیت و جلوگیری از بی نظمی اجتماعی لازم است. آنچه که در دراز مدت باید مورد توجه مسوولان باشد پاسخگویی و تحقق اهداف جمعی و اقناع سازی مردم است که باید برای این مسائل چارهاندیشی شود تا شاهد اتفاقات بعدی نباشیم.
صفری شالی اضافه کرد: در جامعه ما انرژی نهفتهای در بدنه اجتماعی وجود دارد که به صورت ناخودآگاه و خودآگاه جریان پیدا میکند و ممکن است با سرعت زیادی از قوه به فعل در بیاید و در ساحت اجتماعی و در فضای اجتماعی پدیدار شود و نتایج آن را ببینیم.
وی تصریح کرد: مسوولان مشروعیت خود را از مردم گرفتند و اگر در راستای اهداف جمعی مردم کار کردند باعث بالارفتن مشروعیت خود خواهند شد اما اگر چنین نشد باعث کاهش مشروعیت و مقبولیت و در نهایت افزایش نارضایتی اجتماعی خواهند شد؛ وجود نارضایتی اجتماعی، تابآوری اجتماعی را کاهش می دهد زمینه بروز رفتارهای احساسی جمعی را افزایش می دهد که نفوذ عوامل بیگانه و جریان اپوزیسیون نیز می تواند در این حوزه موثر واقع شود.
توجه به فرایندهای کلی جامعه ایران
همچنین سیدحسین نبوی گفت: اگر بخواهیم اعتراضها و اغتشاشهای اخیر را از نظر جامعه شناسی تحلیل کنیم باید به دنبال فرایندهای کلی و عامتری باشیم که در جامعه ایران وجود دارد و هر از گاهی خود را نشان میدهد. جامعه ایران از دوره قاجار به این سوی با جامعه غرب مواجه شده و تلاش کرده رفته رفته مدرن شود و برخی مظاهر مدرنیته را اخذ کند؛ در دوره قاجار ۲ جنگ و شکست مقابل روسها باعث میشود که ایرانیها به خود بیایند و دانش و فنون غربیها را اخذ و خود را قویتر کنند.
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی افزود: در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، هر ۲ پادشاه به واسطه سفرهای خود به اروپا تلاش می کنند بخشی از دانش و فناوری را به ایران منتقل کنند و به واسطه آشنایی ایرانیان با غرب رفته رفته زمینههای شکلگیری انقلاب مشروطیت فراهم میشود.
وی ادامه داد: ایرانیان در دوره قاجار با غرب آشنا میشوند و در عین حال هنوز هم ویژگیهای نیرومند جامعه سنتی در ایران وجود دارد؛ یکی از ویژگیها اینکه وقتی شاه قدرتمند است در جامعه امنیت وجود دارد و عموم مردم علاقهمند هستند، اما اگر بنا به دلیلی شاه ضعیف شد یا از بین رفت دوباره هرج و مرج، شورش و آشوب بهوجود می آید، از این رو عموم جامعه خواهان پادشاه نیرومند و قوی هستند.
وی اضافه کرد: این چرخش میان امنیت، شاه مقتدر، هرج و مرج و آشوب چرخشی است که گویی در دوره قاجاریه وجود دارد که نیرمندهای قبل از آن هم وجود داشته و در دوره قاجار هم هست و در دوره پهلوی اول و دوم این چرخش به چرخش دیگری با عنوان توسعه و تضاد تبدیل می شود که از دوره پهلوی دوم به این سوی بر جامعه ما نقش مهمتری ایفا کرده است. دولتها تلاش میکنند توسعه و پیشرفت اقتصادی را در جامعه بهوجود آورند و یعنی پیشرفت اقتصادی را در جامعه به وجود آورند که مستلزم توزیع دوباره درآمد است که این توزیع درون خود تضاد را شکل می دهد یعنی گروههایی پیدا میشوند که بیشتر برخوردار میشوند، گروههایی که احساس می کنند منافعی در اختیار آنها قرار نمیگیرد یا منافع آنها در معرض تهدید قرار گرفته و هنگام توسعه پدید می آید.
نبوی اظهار داشت: این پدیده سبب شد تا در دوره پهلوی دوم و سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ زمینههایی فراهم شد و در نهایت سبب اتحاد برخی گروههای ناراضی شد و انقلاب اسلامی به نتیجه رسید. بنابراین توسعه منجر به تضاد شد و این تضاد به طور موفقیتآمیزی توزیع قدرت را دگرگون کرد اما این دگرگونی توزیع قدرت به معنای از بین رفتن تضاد نبود بلکه مجددا تضادی میان نیروهای رقیب، احزاب رقیب، و قومیتها و قدرتهای بینالمللی با قدرت مرکزی در ایران شکل گرفت و این تضاد زمانی که به نتیجه رسید اقتضا میکرد که برنامههای توسعه دوباره اجرا شود.
شکلدهی تضاد در انقلاب
مدرس دانشگاه خوارزمی گفت: انقلاب سبب شکل دادن به تضادهایی به نفع دولت جمهوی اسلامی شد و پس از اتمام جنگ و غائلههای مربوط به اقوام و متمرکز شدن قدرت در یک گروه خاص بعد از دوره جنگ اقتضا میشد که سازندگی رخ دهد و باید برنامه توسعه ایجاد و اجرا می شد.
وی افزود: در دوره دوم برنامههای توسعه ای که در قالب دولت سازندگی اجرا شد، یکی از پیامدهای مهم این بود که جامعه ما هر چه بیشتر به سمت کاپیتالیستی شدن پیش رفت، کما اینکه در دوران پهلوی دوم جامعه به مقدار زیادی به سمت کاپیتالیستی شدن و اخذ فرهنگ سرمایه دارانه جوامع غربی پیش رفته بود اما در دوره سازندگی به این سوی با یک مواجهه جدیدی جامعه ایران به سمت کاپیتالیستی شدن پیش رفت.
وی ادامه داد: برای مثال دانشگاه آزاد که دانشگاه پولی بود در آن زمان رشد پیدا کرد، توسعه کمی و کیفی صدا و سیما را شاهد بودیم و بیمارستانها و در بخشهای مختلف جامعه همه جا تلاش شد بخشهای مختلف به صورت پولی و دریافت شهریه اداره شود. این موضوع نشان داد که فرهنگ جامعه از اینجا به بعد به سمت کاپیتالیستی شدن پیش می رود؛ این فرایند در زمان دولتهای اصلاحات، تخریب اصلاحات و اعتدال این فراید کاپیتالیستی شدن ادامه یافت و بلکه تشدید شد.
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: طبق آمار موجود، ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی در سال ۱۳۹۷ در دست مردم ایران بوده که به سبب کاپیتالیستی شدن جامعه در دست مردم انباشته شده است. انسانها به دنبال پول و جمع آوری ثروت و درآمد هستند و رفته رفته درآمدهای توزیع شده در جامعه در دست آدمها جمع می شود و رفته رفته مبلغ کلان و غیرقابل تصور در دست اعضای جامعه انباشته می شود. اینها شاخصهایی است که نشان می دهد جامعه به سمت کاپیتالیستی در حال پیشرفت است.
نبوی افزود: وقتی جامعه کاپیتالیستی می شود یعنی فرهنگ، ارزشها، هنجارها، معانی و چارچوبهای تفسیری سرمایهدارانه می شوند؛ پول ارزش فوقالعاده ای برای انسانها پیدا می کند، هنجارهای جامعه بر اساس معیار پول شکل میگیرند و کالاهای گران قیمت معنای منزلت اجتماعی برای انسانها به دنبال دارند؛ بنابراین پول ارزش، معنا و هنجارهای جامعه را شکل می دهد؛ گرچه در ظاهر فرهنگ اسلامی است اما در سایه این فرهنگ اسلامی، فرهنگ سرمایهدارانه شکل گرفته و رشد شدیدی پیدا کرده است.
لزوم تغییر رویکرد صدا و سیما
وی تصریح کرد: اگر صدا و سیما به عنوان یکی از رسانههای مهم داخلی و همچنین برخی رسانه های خارجی مورد بررسی قرار گیرد در فهوای هر یک از برنامههای این رسانهها ارزشهای سرمایهداری نهفته است؛ این سبب میشود منطق اندیشهای جامعه و افراد بر مبنا و معیار پول سنجیده شود. در این فرهنگ سرمایه داری همچنین انسانها خودشان را با یکدیگر مقایسه می کنند و فراید مقایسه اجتماعی شدید اتفاق میافتند، در این بین گروهی از آدمها به دنبال رقابت می افتند تا هر چه بیشتر بتوانند منابع مالی بیشتری به دست آورند. در سالهای گذشته از اختلاسها، نجومی بگیرها و دزدی ها می دیدیم که پولهای کلانی به اشکال مختلف به خود اختصاص می دادند، علاوه بر آن رقابت برای کسب منابع مالی بیشتر، انسانها به دنبال برابریجویی هم هستند، این فرایندها از درون فرهنگ کاپیتالیستی و سرمایهدارانه شکل می گیرد.
مدرس دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: یکی از اتفاقهای مهم این است که انسانها دچار احساس محرومیت نسبی می شوند که روانشناسان اجتماعی و علمای سیاسی روی آن کار کردند و ریشه در مارکس دارد. وقتی انسانها خودشان را در اثر مقایسه اجتماعی با فرد دیگری مقایسه می کنند احساس می کننند نسبت به آن در وضعیت ضعیفتری به لحاظ مالی هستند و این موضوع آنها را ناراحت و عصبانی می کند. یکی از مواردی مهمی که از آثار محرومیت نسبی رخ می دهد اینکه انسانها به دنبال مقصر میگردند و معمولا مقصر را مدیران جامعه در نظر می گیرند، تحلیل نمی کنند اگر وضع اقتصادی خوبی ندارد شغل خوبی ندارد یا فعالیت کمتری می کند؛ عموما تمایل دارند تقصیر را به گردن مدیران بیاندازند.
وی ادامه داد: رسانه ها در دوره جدید چه رسانههای رسمی و چه شبکههای اجتماعی یکی از کارهای مهمی که انجام میدهند اینکه ساز و کاری را برای مقایسه اجتماعی بین انسانها فراهم می آورند، یعنی قبلا انسانها باید یکدیگر را می دیدند، الان نیاز به این نیست و موفقیتهای اجتماعی را همه آدمها در شبکههای اجتماعی به اشتراک می گذارند و به یکدیگر نشان می دهند و احساس نارضایتی و محرومیت نسبی بهوجود می آید و رفته رفته عصبانیتی که معطوف به مدیران سطوح میانی و کلان کشور است مشهود می شود؛ بنابراین رسانهها در تشدید کردن محرومیت نسبی نقش مهمی ایفا می کنند که آدمها آماده هستند برای شورش، اعتراض و اینکه تلافی عصبانیت خود را بر سر دستگاههای دولتی و عمومی درآورند.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر همین فرهنگ سرمایهداری به واسطه اینکه آدمها را حسابگر و محاسبهگر بار می آورد هر فردی در جامعه به هر موقعیتی دسترسی مییابد آن موقعیت را در اشکال مختلف تحت انحصار خود در می آورد سعی می کند متعلق به خودش باشد تا از منافع آن بهره مند شود. در جامعه ما الیتهای سیاسی یا مدیران بروکراسی اداری یا بروکراسیهای مربوط به قوای دیگر یا کسانی که در نهاد اقتصاد یا نهاد دین در بخشهای مختلف جامعه دنبال این موضوع بگردد می بیند که بسیاری از موفعیتها انحصاری شده که ناشی از منطق سرمایهداری و کاپیتالیستی در جامعه است.
پیامد انحصاریشدن موقعیتها
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: پیامد انحصاریشدن موقعیتها این است که هرکسی هر موقعیتی که در اختیار دارد دوست دارد از منافع آن بهرهمند شود و قادر نخواهد بود به نیازهایی که دیگران به این موقیعیت دارند پاسخ دهد؛ به عبارت دیگر شکلگیری روابط به جای ضوابط به خاطر انحصاری شدن موقعیتها اتفاق می افتد و آدمهایی که موقعیتها را به شکل انحصاری در اختیار خود قرارگرفتهاند گویی یک حکومتی را شکل دادهاند و خیلی حاضر به پاسخگویی نیستند یا برآورده ساختن نیازهای جامعه، ارباب رجوعها و افراد دیگر را چندان جدی تلفقی نمی کنند.
نبوی افزود: بنابراین انحصاری شدن موقعیت ناکامی سیستمی به دنبال دارد یعنی افرادی که در جامعه هستند به هر جا مراجعه می کنند تا نیازشان برآورده شود نیازشان برآورده نمی شود و مشکلات زیادی برای آنها به وجود می آید تا جایی که این سرخوردگیها از دستگاه های اداری و جاهای مختلف انباشته مکی شود و علاوه بر احساس محرومیت نسبی مزید بر علت می شود که آنها را برای عصیان، شورش اعتراض و ایتکه تلافی خشم و عصبانیت خود را با شکستن، از بین بردن آماده می کند چون دستشان که به مقامات مسئول نمی رسد اما به بانک، سینما، اتوبوس ایستگاه اتوبوس می رسد اینها را از بین می برند تا به این وسیله خشم خودشان را تخلیه کنند.
وی با یادآوری نظریه گوستاو لوبون درباره شکلگیری توده ادامه داد: توده خیلی با عقلانیت همراه نیست و کارهای تهورآمیز انجام می دهد؛ وقتی آدمها دور هم جمع می شوند خشم و عصبانیتی که در سالهای گذشته روی هم انباشته شده وقتی به هم می رسد آزادی عمل پیدا می کنند و خشم و عصبانیت را با راحتی بیشتری می خواهند تخلیه کنند و گویی سینرژی ایجاد می شود برای شکستن و نابود کردن وسایل عمومی.
کاپیتالیستی شدن جامعه در دوران سازندگی
مدرس دانشگاه خوارزمی گفت: به طور خلاصه، فرایندی که در جامعه ما رخ داده به ویژه از دوران سازندگی به این سوی کاپیتالیستی شدن جامعه و شکل گیری فرهنگ کاپیتالیستی که این فرهنگ به دنبال خودش شکل گیری محرومیت نسبی و شکلگیری ناکامی سیستمی به دنبال دارد و همه اینها روی هم اثر میگذارند سینرژی (همافزایی) ایجاد می کنند و آدمها منتظرند تا حادثه ای روی دهد و بیایند عصبانیت خود را تخلیه کنند.
نبوی افزود: اگر هم یک موقعیت، حادثه و رویدادی رخ دهد که شوک بزرگی را به آدمها وارد کند مثل تورم و گرانی بنزین که قیمتها افزایش قابل ملاحظه یابد افراد جامعه به واسطه احساس محرومیت نسبی و ناکامی سیستمی آمادگی دست زدن به شورش دارند سبب میشود آدمها احساس امنیتی که باید داشته باشند به واسطه گرانیها در معرض تهدید واقع میشود و شروع به اعتراض، شورش می کند و اتفاقات ناخوشایند رخ می دهد.
وی تصریح کرد: همه این موارد فقط علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی داخلی است که مورد تحلیل قرار گرفت و نمی خواهم بگویم دولتها و رسانههای بیرونی نقش ندارند، طبیعی است آنها هم دست روی دست نگذاشتند و به واسطه اینکه دولت ایران مقتدر در خاورمیانه شده تلاش می کنند دولت را تضعیف کنند. همچنان که شکل گیری این پدیده کوتاه مدت نبوده است و در دهههای گذشته اعتراضها و شورش ها هر ۱۰ سال یکبار رخ میداد اما الان شدت یافته است راهکار هم به طور طبیعی باید به همین میزان بلندمدت باشد.
وی اضافه کرد: باید از انحصاری شدن موقعیتها دست افراد جلوگیری شود که برنامهریزی دولت و چرخش نخبگان را طلب میکند و اینکه افراد لایقتر و دارای کارایی بیشتر برای رفع مشکلات جامعه به کار گرفته شوند. صدا و سیما به عنوان یکی از مهمترین دستگاههای فرهنگی در ظاهر فرهنگ دینی را تبلیغ می کند اما در بطن خروجی آن فرهنگ سرمایه داری تبلیغ می شود که نیازمند تجدید نظر در سیاستهاست و باید تلاش شود امکان مقایسه اجتماعی را به حداقل برساند و مدبرانه تبلیغ فرهنگ سرمایه داری در صدا و سیما کاهش یابد.
ارتباط تضاد و انقلاب
عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی اظهار داشت: جامعه شناسانی که روی موضوع تضاد کار می کنند معتقدند که وقتی یک تضاد روی می دهد به انقلاب منجر می شود اما وقتی تضادها مکرر شد اثرگذاری آن کاهش می یابد و سازگارشدن گروهها بیشتر فراهم میشود. این موضوع هم نیازمند تحقیق و بررسی بیشتر است.
نبوی افزود: اگر دولت و گروههای دلسوز بتوانند پژوهشهای علمی به دست انسانهای حرفه ای انجام دهند راهحلهای کوتاه مدت و بلندمدت کاهش این تضادها استخراج میشود و میتوان از آنها استفاده کرد.