دکتر حسین عسکری روزشنبه در گفت وگو با ایرنا افزود: اشرف الدین حسینی نوه آیت الله شیخ محمدتقی برغانی (شهید ثالث) است.
نسیم شمال یا به قول رایج، سید اشرف الدین گیلانی به جهت فقر ناشی از اختلافات خانوادگی در تقسیم ارث، تا مدت ها نام و نسب واقعی خود را مخفی نگه داشته بود.
او در محرم 1289 هجری قمری در شهر قزوین پا به عرصه گیتی نهاد، پدرش آقاعبدالله برغانی امام جمعه وقت قزوین و فرزند آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و مادرش سیده زهرا خانم نام داشت.
اشرف الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادعا می کرد خاندان برغانی که ریشه در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز دارد، از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگترش می گفت: «من انتساب به ام خواهم کرد و سلسله نسبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شده که نسیم شمال در برخی منابع، سید پنداشته شود.
پدرنسیم شمال در زمان حیات و در آغازین روزهای تولد، نام «شمس الدین» برای او برگزید، مادرش اما پس از مرگِ پدر، نام «اشرف الدین» بر وی نهاد، به دنبال درگذشت پدر، سهم ارث اشرف الدین و مادرش را غصب کردند و روزگار دشواری برای او و مادرش پدیدار شد.
مادر اشرف الدین به ناچار به عقد سیداحمد قزوینی درآمد و اشرف الدین چندی در کنار آنان روزگار گذراند تا اینکه میرزا محمدتقی شهیدی برادر اشرف الدین، سرپرستی وی را عهده دار شد و اشرف را به مدرسه صالحیه قزوین فرستاد.
او مقدمات ادبیات عرب و علوم اسلامی تا دوره سطح را از شیخ عبدالرحیم قزوینی، ملاعلی طارمی و محمدعلی برغانی صالحی فراگرفت. در حدود سال 1305 قمری به توصیه میرزا علی نقی برغانی صالحی ملقب به مدرس الطف نوه شیخ محمدصالح برغانی که متولی موقوفات جدخویش در ایران و عراق بود، برای ادامه تحصیل راهی عتبات شد.
در مدرسه حسین خان قزوینی شهر کربلا از درس میرزا علامه برغانی صالحی و میرزا علی نقی برغانی صالحی بهره مند شد.
حدود سال 1310 قمری به قزوین بازگشت و پس از ورود به قزوین و مرگ مادر، اشرف الدین تمام گرفتاری ها و فقر و درماندگی خود را از چشم خانواده پدری و برادر بزرگ خود می دید.
در آن زمان، بیست و یک سال تمام داشت. چهار سال در قزوین لب فروبست و دم درکشید، پس از آن عازم زنجان شد و مبانی عرفان و حکمت و ریاضیات را نزد میرزا مسگر زنجانی آموخت سپس به تبریز کوچید و در حدود سال 1313 قمری به قزوین بازگشت و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس گشت. آن مدرسه که یکی از مراکز تجمع آزادی خواهان و مشروطه طلبان بود، مسیر زندگی اشرف الدین را تغییر داد و او را به سیاست کشاند.
7410/ 6155
نسیم شمال یا به قول رایج، سید اشرف الدین گیلانی به جهت فقر ناشی از اختلافات خانوادگی در تقسیم ارث، تا مدت ها نام و نسب واقعی خود را مخفی نگه داشته بود.
او در محرم 1289 هجری قمری در شهر قزوین پا به عرصه گیتی نهاد، پدرش آقاعبدالله برغانی امام جمعه وقت قزوین و فرزند آیت الله شیخ محمدتقی برغانی مشهور به شهید ثالث و مادرش سیده زهرا خانم نام داشت.
اشرف الدین با استناد به مدارکی نویافته، ادعا می کرد خاندان برغانی که ریشه در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ واقع در استان البرز دارد، از سادات هستند و اصرار داشت که عالمان این خاندان باید رنگ عمامه خود را تغییر دهند. او در پاسخ به اعتراض برادر بزرگترش می گفت: «من انتساب به ام خواهم کرد و سلسله نسبی خود را از مادر خواهم گرفت که سیده و اولاد پیامبر است.» همین دیدگاه موجب شده که نسیم شمال در برخی منابع، سید پنداشته شود.
پدرنسیم شمال در زمان حیات و در آغازین روزهای تولد، نام «شمس الدین» برای او برگزید، مادرش اما پس از مرگِ پدر، نام «اشرف الدین» بر وی نهاد، به دنبال درگذشت پدر، سهم ارث اشرف الدین و مادرش را غصب کردند و روزگار دشواری برای او و مادرش پدیدار شد.
مادر اشرف الدین به ناچار به عقد سیداحمد قزوینی درآمد و اشرف الدین چندی در کنار آنان روزگار گذراند تا اینکه میرزا محمدتقی شهیدی برادر اشرف الدین، سرپرستی وی را عهده دار شد و اشرف را به مدرسه صالحیه قزوین فرستاد.
او مقدمات ادبیات عرب و علوم اسلامی تا دوره سطح را از شیخ عبدالرحیم قزوینی، ملاعلی طارمی و محمدعلی برغانی صالحی فراگرفت. در حدود سال 1305 قمری به توصیه میرزا علی نقی برغانی صالحی ملقب به مدرس الطف نوه شیخ محمدصالح برغانی که متولی موقوفات جدخویش در ایران و عراق بود، برای ادامه تحصیل راهی عتبات شد.
در مدرسه حسین خان قزوینی شهر کربلا از درس میرزا علامه برغانی صالحی و میرزا علی نقی برغانی صالحی بهره مند شد.
حدود سال 1310 قمری به قزوین بازگشت و پس از ورود به قزوین و مرگ مادر، اشرف الدین تمام گرفتاری ها و فقر و درماندگی خود را از چشم خانواده پدری و برادر بزرگ خود می دید.
در آن زمان، بیست و یک سال تمام داشت. چهار سال در قزوین لب فروبست و دم درکشید، پس از آن عازم زنجان شد و مبانی عرفان و حکمت و ریاضیات را نزد میرزا مسگر زنجانی آموخت سپس به تبریز کوچید و در حدود سال 1313 قمری به قزوین بازگشت و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس گشت. آن مدرسه که یکی از مراکز تجمع آزادی خواهان و مشروطه طلبان بود، مسیر زندگی اشرف الدین را تغییر داد و او را به سیاست کشاند.
7410/ 6155
کپی شد