پایگاه خبری جماران؛ دکتر سروش کیانی قلعه سرد، اقتصاددان نوشت: ثبات و نظم اقتصاد ایران طی سالهای 92 تا ابتدای 96 شالوده بحثهای طرفداران دولت اول دکتر روحانی در انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری بوده است. امری صحیح که حتی مخالفان دولت وی تمایل چندانی برای ورود بر مباحث اقتصادی نداشتند. شاخصههایی چون کنترل نرخ تورم، مثبت سازی رشد منفی اقتصادی، کنترل و ثبات در نرخ ارز، جلوگیری از شوکهای شدید قیمتی، کاهش نااطمینانی نرخ ارز، برداشتن بسیاری از تحریمهای اقتصادی، حرکت به سمت دولت رفاه با ایجاد بیمه سلامت برای میلیونها ایرانی فاقد بیمه و مواردی از این دست توانست در اقبال عمومی مجدد به دولت بسیار تاثیرگذار باشد. اما نخستین عملکرد دکتر روحانی در دولت جدید یعنی معرفی کابینه دوازدهم نشان داد دولت به هر دلیلی تمایلی به عملکرد بر مبنای شعارهای انتخاباتی خود ندارد و قرار است بر مداری عقبگردانه که نتیجه آن دور از ذهن نبود حرکت نماید. فارغ از بعد سیاسی این مطلب که دولت با هزینه کرد مجدد اصلاح طلبان در انتخابات به روزگار وصل خویش در جبهه محافظه کاران نزدیک شد، کابینه معرفی شده بویژه در حوزه اقتصاد بخوبی نشان میداد که باتوجه به شرایط دشوار پیش روی دولت در بخشهای داخلی و خارجی، بخوبی نخواهد توانست از این مشکلات عبور کند. دو بال اصلی مدیریت اقتصاد کشور یعنی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به دور غیراقتصادان سپرده شد تا کمتر از یکسال پس از شروع کار دولت از این دو بال انکار مشکلات اساسی و شدید اقتصادی شنیده شود!. آنچکه در زمان معرفی کابینه کسل و کم انگیزه دوازدهم نه فقط از جانب نخبگان و فعالان سیاسی بلکه از جانب عموم مردم به دولت گفته شد، نه تنها از جانب رییس جمهور منتخب شنیده نشد بلکه مجلس نیز نشان داد فعلا زمان اهمیت دادن به خواست و نظر مردم نبوده و مردم بمانند برای زمان انتخابات!. فاصله گرفتن دولت از ماهیت وجودی شکلگیری خود از یک سو و از نظر و خواست مردم از سوی دیگر سبب گردید گسلی میان دولت و مردم ایجاد شود که شاید انحصارطلبترین مدیران نزدیک به ریاست جمهوری هم گمان نمیکردند به این وسعت و عمق برسد. گسلی که از تعیین کابینه شروع شد و به هیئت وزیران خلاصه نگردید و تا استانداران، فرماندارن و حتی بخشداران نیز کشیده شد. کارگزارانی که شخص دکتر روحانی از آنها به عنوان پاشنه ورکشیده نام میبرد یکایک از عرصههای مدیریتی حذف شدند تا عرصه مدیریت دولت در سطح کلان و خرد به محافظه کارانی برسد که هیچ گاه نظر و صدای مردم برایشان محلی از اعراب نداشته است. حال پس از خروج آمریکا از برجام و شکل گیری اثرات مستقیم و غیرمستقیم این خروج، ایجاد نااطمینانی شدید در اقتصاد، افزایش شدید مشکلات اقتصادی و البته بیکار ننشستن کشورهای مخالف دور و نزدیک در تشدید این مشکلات، دستاوردهای دولت گذشته نه در یک دولت مخالف بلکه در ادامه کار دولت سابق یکایک از بین میروند. در چنین شرایطی که نه تنها قریب به اتفاق اقتصاددانان، بلکه اکثریت مردم ایران شرایط اقتصادی کشور را نامساعد و پیش رونده به سمت و سویی به مراتب بدتر میدانند، لازم است شخص رییس جمهور با شنیدن صدای مردم به تغییرات اصولی در کابینه خود بویژه در تیم اقتصادی خود دست زده و شفاف با مردم سخن بگوید. با پذیرش سهم بزرگ دولت در مشکلات اقتصادی از مردم بخواهد در حل این مشکلات یاریگر دولتی باشند که خود انتخاب کردهاند. شکی نیست به مانند آنچکه مردم ایران در دوران چهل ساله انقلاب بویژه در زمان جنگ تحمیلی از خود نشان دادهاند هنگامی که دیده و شنیده شوند دست یاری کارگزاران نظام را پس نخواهند زد.