هر کسی که توسعه می گوید باید تکلیف نظامیان را در اقتصاد مشخص کند. خانم لمپتون می گوید پاشنه آشیل اقتصاد ایران ورود نظامیان در اقتصاد است. کسی که این عطف توجه و تیز کردن ذهن مخاطب را در این باره بگذارد و نگاه مخاطب را در جای دیگر متمرکز کند، اشتباه کرده است. ما احتیاج داریم به امنیت، حقوق مالکیت و عدم دخالت نظامیان در اقتصاد. وصل شدن به تاریخ ایران و نظریه پردازی از الزامات پژوهش درباره توسعه است. اما در نظریه پردازی تمرکز باید روی حقوق مالکیت کارآمد باشد. من به هیچ عنوان نمی فهمم شما در چه چارچوب نظری سر از مدرسه و اقتصاد دانش محور در می آورید توضیح دهید که با چه چارچوب نظری صحبت می کنید که ما هم بفهمیم.
به گزارش جماران، علی رضا قلی پژوهشگر جامعه شناسی و توسعه ایران که در سمینار مرزهای دانش اقتصاد توسعه؛ بزرگداشت حسین عظیمی سخن می گفت، با بیان اینکه چند نکته بنیانی در دانش توسعه وجود دارد که نمی توان از آن ها عدول کرد؛ نخستین آن ها را روش شناسی دانست و توضیح داد: علم از از ناعلم، شاغول تشخیص دارد. علوم انسانی این اندازه بی صاحب نیست که هر انشایی را به خوردش بدهید. شب می خوابید صبح بیدار می شوید و می بینید آقایی در تلگرام نوشته توسعه یافتگی به 30 چیز بستگی دارد. اول این که به هم سلام کنید؛ دوم با هم مهربان باشید و ....... و بعد این متن دست به دست می چرخد.
رضا قلی دومین الزام مطالعات توسعه را آشنایی با تاریخ دانست و تأکید کرد: شما تاریخ معاصر را از گذشته نمی توانید جدا کنید. ما راه توسعه، تله توسعه، نهادهای توسعه و مرام های جمعیتی ای داریم که شما با اسامی مختلف مثل سرمایه اجتماعی به آن اشاره می کنید؛ همه میراث تاریخی هستند.
وی افزود: از ملتی که به خاطر نوع زندگیش و تحمیل جغرافیایی اش غارتی بار آمده نمی توانید به راحتی انتظار توسعه داشته باشید. پاپیون و کراوات هم بزند غارت می کند.
نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی متذکر شد: هیچ اقتصاد دان ایرانی نمی تواند ایران ناشناس باشد و تاریخ ایران را نداند و بخواهد درباره توسعه ایران نظر بدهد.
رضا قلی سپس به متونی تاریخی استناد کرد و گفت: اگر من کد بیاورم که 700 تا 800 سال پیش، گاه گفتارهایی به مراتب زیباتر از اقتصاددانان امروز درباره فقر و عدالت گفته شده است؛ شما چه می گویید؟ اما در زمانه امروز ما باید این گفتارها در چارچوب نظری قرار دهیم. نظریه های علم شناسی یکی از شئون فلسفه علم است و کسی که نخوانده باشد علم و ناعلم را نمی تواند از هم تفکیک کند. مقاله ای که با روش مرکانتیلیست ها شروع شده و وسطش نئوکلاسیکی و آخرهاش نهادگرایی قدیم و در نهایت نهادگرایی جدید شده ماهیت به هم ریخته ای دارد که به هیچ وجه نمی توانید آن را نقد کنید. اگر بگویم من مثل هوا می مانم که به همه قفل هامی خورم و اما هیچ قفلی را باز نمی کنم معنایش این است که هیچ گشایشی نمی توانم ایجاد کنم.
این پژوهشگر توسعه افزود: باید مفروضات مقاله، مفروضات پنهانش مشخص باشد. نورث در 1937 مقاله ای درباره هزینه مبادله نوشت، بعدها متوجه شدند که با باز کردن یک مفهوم چشم اقتصاددانان را باز کرده است. من تأکید می کنم "بی فهم گذشته ایران" ؛ امکان اقتصاددانی وجود ندارد و بدون این که چارچوب نظری و مفروضات پنهان و واضحش یک مقاله وجود دارد نمی توان به نظریه پردازی درباره توسعه پرداخت. وقتی درباره نئوکلاسیک ها سخن می گویید؛ با یک چارچوب نظری مشخص مواجه هستید. نهادگراها بهتر توضیح می دهند چون مفروضات نئوکلاسیک ها را اصلاح کرده و به آن افزوده اند. هم قاجاریه و هم صفویه و هم عصر جدید را می توانید با نهادگرایی توضیح دهید. جایی هم که نمی توانستید باید اعلام کنید که نمی توانیم.
وی به ادبیات رشیدالدین فضل الله همدانی در تاریخ ایران اشاره کرد و گفت: او نخست وزیر باسواد، فساد فهم و اقتصاد فهم و کارآمد ایران است. بخشی از جامع التواریخ نامه هایش است. سادگی و عمق را در ادبیات او باید ببینید. او می گوید حکام را باید سه هزینه باشد: اول خزانه مال دوم خزانه سلاح و سوم خزانه مأکولات و ملبوسات. و این خزائن را خزائن خرج گویند و خزینه بعد رعیت است.
رضا قلی افزود: رشیدالدین فضل الله می داند که پول و توسعه اقتصادی باید به دست مردم صورت بگیرد. او در این باره توضیح می دهد: خزائن مذکور از حسن سعی و کفایت ایشان پرشود و چون احوال ایشان خراب شود ملوک را هیچ کاری به حصول نپیوندد. او می داند که اگر رعیت از نظر اقتصادی بپاشند حکومت کاری از دستش بر نمی آید و می گوید: چون در عاقبت ان ها نظر کنی اصل مملکت داری عدل است.
وی با اشاره به ادبیات این شخصیت تاریخی گفت: بنابراین می توانم به شما بگویم که بحث درباره عدالت صدبار در تاریخ ما توضیح داده شده است. اما نه به این ادبیات مراجعه ای صورت می گیرد و نه آن را تئوریزه می کنند. به تعبیر امروزیِ نورث، رشیدالدین فضل الله می گوید باید مالکیت را به نفع رعیت نه حاکمیت تعریف کنی تا بتوانی مالیات بگیری.
رضا قلی در یک جمع بندی گفت: وصل شدن به تاریخ ایران و نظریه پردازی از الزامات پژوهش درباره توسعه است. اما در نظریه پردازی تمرکز باید روی حقوق مالکیت کارآمد باشد. من به هیچ عنوان نمی فهمم شما در چه چارچوب نظری سر از مدرسه و اقتصاد دانش محور در می آورید؟ توضیح دهید که با چه چارچوب نظری صحبت می کنید که ما هم بفهمیم.
وی در ادامه انتقادات خود به نظریه پردازی درباره توسعه درایران گفت: در اقتصاد دو چیز تکلیف همه چیز را مشخص می کند یکی منابع است؛ اما در کتاب هایی که خوانده اید منابعی را خوانده اید که اروپایی ها نوشته اند. در آنجا آب ننوشته اند. میکادو به جای آب از زمین شروع کرده، اما در ایران چقدر زمین می خواهید من به شما بدهم. یک استکان آب هم در آن ها پیدا نمی شود اینجا اقتصاد ایران است. اقتصاد ایران و مشکلات ایران را دارد و باید نظریه ذیل آن بنشیند. چطور می توان درباره اقتصاد صحبت کرد اما درباره آب صحبت نکرد؟
وی با استناد دوباره به ادبیات رشیدالدین فضل الله گفت: در واقع او بر کارآمد شدن حقوق مالکیت و کم شدن هزینه مبادله تأکید دارد و این یعنی حقوق مالکیت به نفع رعیت تعریف شود تا رعیت بتواند فعالیتی که می خواهد انجام دهد. آدم اقتصادی و هر کسی دلش می خواهد فعالیتش را بیشتر کند و سود بیشتر ببرد. موانع او هم 5 و شش مورد بیشتر نیستنند.
رضا قلی بزرگترین موانع را دولت دانست و ادامه داد: از سوی دیگر شما خودتان هم می دانید نهادگراها می گویند نواقص بازار اقتصادی کلیدش در نواقص بازار سیاسی می خورد.
وی مانع دیگر را نبود امنیت دانست و با تأکید بر اهمیت کنترل خشونت، ارائه امنیت و قانون، گفت: هیچ کس در توسعه نمی تواند از امنیت فارغ شود. چون وظیفه اصلی دولت است. در این صورت هر کس که درباره توسعه ای ایرانی سخن می گوید و ایرانی می فهمد باید توضیخ بدهد چرا قانون در ایران اجرا نشد به وجود نیامد و ما آن را وارد کردیم.
نویسنده کتاب جامعه شناسی نخبه کشی تأکید کرد که اگر تمرکز ذهن را در مطالعات توسعه از این موضوعات بگردانید دچار مشکل می شوید. هر کسی که توسعه می گوید باید تکلیف نظامیان را در اقتصاد مشخص کند. خانم لمپتون می گوید پاشنه آشیل اقتصاد ایران ورود نظامیان در اقتصاد است. کسی که عطف توجه و تیز کردن ذهن مخاطب را در این باره بگذارد و نگاه مخاطب را در جای دیگر متمرکز کند، اشتباه کرده است. این درست مثل وضعیتی است که در سخن دکتر شریعتی توضیح داده می شود. او می گوید که تو حتی اگر سر نماز نشسته باشی، یا به زیارت نشسته باشی؛ باید یا حسینی باشی و یا زینبی. به همین نحو پژوهشگر اقتصاد توسعه باید ذهن مخاطب را روی موضوعات پیش گفته متمرکز نگه دارد. ما احتیاج داریم به امنیت، حقوق مالکیت و عدم دخالت نظامیان در اقتصاد.
رضا قلی تأکید کرد: اقتصاد ایران را با اروپا و امریکا و چین و کشورهای توسعه یافته اشتباه نگیرد. اینجا یک کشور منحصر به فرد است و ویژگی هایی دارد که هر اقتصاددانی بخواهد درباره آن صحبت کند باید این ویژگی ها بداند. من در اینجا باید آب را از چاه 340 متری بکشم. ایران کشور آبیاری مصنوعی است. یعنی یک چکه آب می افتد در زمین گم می شود و از قنات باید آن را بیرون بیاورید. در اینجا رودی که از بغل لنینگراد رد می شود وجود ندارد. امروز از آب رکن آباد یک آفتابه آب بردارید خشک می شود. غربی ها اصلا کلمه آبیاری ندارند که آب را یاری کنیم تا آن را به زمین برسانیم. شبکه وسیع آبیاری فوق العاده پرهزینه ویژگی ایران است. اما اگر هم پیدا شود؛ با چه مشکلاتی باید از ترس تبخیر آن را دوباره زیر زمین ببرند. تبخیر هم 4 متر است در مناطقی دوباره چاه می کنند و آب را در آن می ریزند و دوباره از جای دیگر آن را خارج می کنند. باید دقت کنیم که بعداز افت شدید زراعت و خوردن حکومت به بی پولی؛ حکومت ناگزیر از غارت است. می گویند کنز گفته ظالمانه ترین مالیات تورم است. رشیدالدین فضل الله هم می گوید: صدرترین مصادره تورم است.
این جامعه شناس توسعه ایران تأکید کرد: در تاریخ ایران این یک واقعیت است که حکومت ها هر وقت امکان جنگ و فتوحات نداشتند؛ و نمی توانستند غنائم به دست بیاوردند مالیات را و فشار روی رعیت را زیاد می کردند و چون دیوان سالاری انگل هم داشتند آن ها هم فاجعه به بار می آوردند. بدون دیدن این ها آدمی نمی تواند توضیحی درباره اقتصاد ایران بدهد. همه شما از انواع مالیات ها و هزینه های لشکری و قحطی و غارت و ناامنی دوران رضاشاه خبر دارید. اینجا ایتالیا نیست که ناپلئون حمله کند و موزه ایتالیا را بسته بندی کند و ببرد موزه لوور پاریس. بلکه یک اشرف افغان است که تمام دیوان صفویه را می ریزد در زاینده رود. حریف ها در اقتصاد ایران بسیار تأثیرگذارند. بدنه صحرا نشینان در ایران که تعدادشان کم نبوده است؛ بسیار تأثیرگذارند. کسی نمی تواند زندگی ایلی را نبیند و درباره ایران نظریه بدهد. رضا شاه از متفقین شکست خورد. پس از آن برخی ایل ها دست به یکی کردند و دو شهر را غارت کردند.
وی سخنان خود را با تأکید فراوان بر وابستگی ادبیات توسعه به ایران شناسی و تاریخ معاصر به پایان برد.