پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

گفتارهایی از سید محمد رضا بهشتی و فرشاد مومنی؛

عدالت و همبستگی اجتماعی از نگاه شهید بهشتی

جامعه ای که اصل را برپایه عدل نگذاشته باشد امکان اینکه از طرق جبرانی بخواهد گسل، ناپیوستگی ها و تلاطم هایی که در جامعه به وجود می آید را نگاهی غیرواقع بینانه است.

نشست موسسه مطالعات دین و اقتصاد در خصوص همبستگی و عدالت اجتماعی از دیدگاه شهید بهشتی با سخنرانی فرشاد مومنی،  رئیس موسسه و محمدرضا بهشتی محقق و پژهشگر حوزه کلام و فلسفه برگزار شد. 

هرج و مرج فکری جامعه در بلاتکلیفی عدالت اجتماعی

به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی در ابتدای این نشست گفت: طی قرن بیستم درباره چرایی عقب افتادگی مسلمانان کار کرده اند و رکنی که از توضیحات در جامعه اندیشه ای در این زمینه ارائه کرده اند، این بوده که کم کاری فکری در زمینه عدالت اجتماعی یکی از مهمترین عوامل توضیح دهنده این عقب افتادگی است.

مومنی ادامه داد: در میان متفکران و اسلام شناسان بزرگ قرن بیستم سه نفر به طور نسبی با دقت و اصرار بیشتری در این زمینه کار کردند و توانسته اند دیدگاه های جامع تر و راهگشاتری را در این زمینه ارائه کنند. این سه نفر عبارتند از آیت الله شهید سید محمد باقر صدر، آیت الله شهید مرتضی مطهری و آیت الله شهید محمد بهشتی.

این اقتصاددان افزود: آنچه که از مضمون یادگارهای فکری باقی مانده از آن ها می توان به وضوح استنباط کرد این است که یک در رکن کلی توافق دارند. آن رکن کلی این است که جامعه که تکلیف خود را با عدالت اجتماعی مشخص نکرده باشد دچار هرج و مرج فکری خواهد شد.  یکی دیگر از وجوه مشترکی که هر سه بزرگوار مطرح کردند، این است که در این شرایط هرج و مرج فکری بستر لازم برای رشد علم، عقل و اخلاق فراهم نخواهد شد.

مومنی بیان کرد: آنچه که ما با عنوان توسعه مطرح می کنیم و در جهت خلاف آن توسعه نیافتگی با عنوان انحطاط مسلمین توسط اسلام شناسان قرن بیستم خوانده میشد، چنین به نظر می رسد کمتر متغیرهایی هستند که به اندازه علم، عقل و اخلاق قدرت توضیح دهندگی در زمینه چرایی و چگونگی انحطاط در یک جامعه داشته باشند و ما از نظر اعتقادی یک وظیفه همگانی در این قضیه داریم.

عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی گفت: از جنبه نگاه به واقعیت های موجود ایران در طول تاریخ هم عناصر و معرفه هایی وجود دارند که حتی فارغ از دغدغه دینی برای مواجه اصولی با مهمترین مسائل مبتلابه جامعه در طول تاریخ همیشه ما را به اینکه در زمینه عدالت اجتماعی باید جدی کار کنیم، فرا می خواندند.

مومنی اظهار داشت: کارهایی که در این زمینه صورت گرفته و مسائل توسعه نیافتگی خاص ایران را مورد توجه قرار داده از یک زاویه روی عنصر نابرابری های ناموجه در ایجاد ناپایداری و توسعه نیافتگی در ایران در همه عرصه های حیات جمعی تاکید دارند و از طرف دیگر گفته شده که وقتی ما به ساختار جغرافیایی ایران نگاه می کنیم، تنوع اقلیمی بسیار خارق العاده و تفاوت هایی که در آن بخش بزرگی از اقلیم در این سرزمین از ابتدایی ترین مواهب هم محروم هستند، رکن نشان دهنده ساختار جغرافیایی ایران به عنوان یکی از ارکان فعال کردن بسترها و زمینه های گسترش و تعمیق نابرابری ها است.

علی (ع) کشته عدالت است و از شدت عدل به قتل رسید

وی با اشاره به سابقه طولانی ایران در استبدادزدگی خاطر نشان کرد: از همین زاویه با توجه به سابقه طولانی استبداد زدگی در جامعه ایران و با توجه به اینکه مهمترین ویژگی جامعه ای که تحت مناسبات استبدادی است که توزیع نابرابر و ناعادلانه قدرت منجر به توزیع نابرابرانه و ناعادلانه ثروت، منزلت و اطلاعات هم می شود، به اعتبار خصلت تاریخی و ریشه دار مناسبات استبدادزدگی در ایران گفته می شود در طول تاریخ از این جنبه هم به صورت نظام وار عناصر نابرابر و ناموجه در ایران همواره فعال بوده اند.

این اقتصاددان گفت: در کنار ساختار جغرافیایی و ساختار سیاسی، ساختار اقتصادی ایران هم همیشه در تاریخ گونه هایی از خصلت رانتی بودن را به نمایش می گذارد و در بخش بزرگتر تاریخ کانون اصلی رانت مالکیت زمین بوده و طی دوره بالغ بر 100 سال اخیر نفت نقشی موثرتر در این زمینه ایفا کرده به گونه که در بسیاری از آثار قرن بیستم درباره موضوع توسعه و توسعه نیافتگی ایران، سهم و نقش نفت در بازتولید همه انواع نابرابری ها به اندازه ای بزرگ بوده که بسیاری از ایرانیان حتی در میان پژوهشگران خصلت رانتی اقتصاد سیاسی ایران را اساسا متکی بر صنعت استخراجی تک محصولی دانسته اند و وجوه دیگر بازتولید رانت در ایران را نسبت به این مسئله کم اهمیت تر دانسته اند.

وی افزود: پس به اعتبار شرایط عینی، محسوس و ملموس برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی در ایران بدون تمهید یک اندیشه راهگشا درباره چرایی و چگونگی شکل گیری نابرابری های ناموجه و چگونگی برون رفت از آن ناممکن به نظر می رسد.

مومنی ادامه داد: اما وقتی در برابر این واقعیت ها در عرصه های عقیدتی و عینی ما را فرا می خواند که در این زمینه بسیار جدی باشیم و عمق مباحث در این زمینه در حد نصاب پیچیدگی هایی باشد که این کشور با آن ها مواجه است عملا چیزی که مشاهده می کنیم این است که تواضع برای دانستن بیشتر در زمینه عدالت اجتماعی به عنوان تقاضای موثر ایران بسیار ناچیز است و عملا گویی هزینه فرصت اندیشه ورزی در این زمینه تا اقدام در آن به اندازه ای بالاست که معمولا در بین ارزیابی هایی که از نظر موضوعی درباره آثار مکتوب انتشار یافته در ایران وجود دارد، مشاهده می کنیم که بحث درباره عدالت و نابرابری های موجه و ناموجه از نظر تحریک ذهن ها برای کار جدی در این زمینه در اقلیت قرار دارد.


رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد تصریح کرد: با توجه به این ملاحظات و ملاحظات دیگری مانند اینکه تقریبا اکثر مطالعات مهمی که در آستانه پایان هزاره دوم و آغاز هزاره سوم در مقیاس بین المللی و در چارچوب مطالعات بسیار ارزشمند برای رمزگشایی از چرایی استمرار توسعه نیافتگی در مقیاس جهان صورت گرفته، وجه مشترکشان این بوده که غفلت از عدالت اجتماعی را به عنوان یکی از متغیرهای بسیار تعیین کننده تداوم بخش توسعه نیافتگی به شمار آورده اند که شاید یکی از درخشان ترین این مطالعات گزارش توسعه انسانی سال 1999 است.  

وی در انتها یادآور شد: در قرن بیستم کمتر کسی را می توان پیدا کرد که در استاندارد آیت الله شهید بهشتی در این زمینه کار کرده باشد و با وجود اینکه شخصا اندیشه های ایشان را برای کل ایرانیان به ویژه از محضر اعتقادی جز راهگشاترین صورتبندی ها از فهم دینی می شناسم، باید اعتراف کنم که در زمینه کار بر روی عدالت اجتماعی برخی وجوه اندیشه ای به میراث مانده از آیت الله شهید بهشتی منحصر به فرد و ممتاز است.


وحدت در جامعه از دو نگاه


دکتر سید محمدرضا بهشتی به عنوان سخنران اصلی این نشست اظهار داشت: شرایط اجتماعی جامعه ما حساسیت من را برانگیخته است. مسئله همبستگی اجتماعی به نظر من در شرایط آسیب قرار گرفته است و در اکثر سخنرانی های اخیر سعی کردم به اهمیت همبستگی و پیوندهای اجتماعی بپردازم. این که همبستگی اجتماعی چه نسبتی با عدالت دارد، بحث مهم و جالبی است که چگونه عدالت می تواند نقش کلیدی در برقراری و تحکیم پیوندهای اجتماعی داشته باشد.

به گزارش جماران بهشتی ادامه داد: باید به مسئله پیوستگی و همبستگی عدالت اجتماعی را به عنوان یکی از مسائلی که به شرایط کنونی ما مربوط می شود نگاه کرد. بحث نظریه صرف نیست و می شود مصادیق روشنی را از آن را در جامعه کنونی دنبال کنیم. مرحوم آیت الله بهشتی در خصوص عدالت اجتماعی در دهه 40 مقاله ای را چاپ و منتشر کرد که مشخص می کند در آن زمان هم مسئله اجتماعی مورد توجه قرار گرفته بوده و چنین اندیشه ای را وادار به تفکر درباره این مسئله کرده است.

این محقق و پژوهشگر حوزه کلام و فلسفه تصریح کرد: در عرصه جامعه شناسی برخی از جامعه شناسان بزرگ برای تبیین وضعیت جامعه و رابطه افراد جامعه با این موضوع تشبیهی را به کار برده اند که تشبیه ارگانیسم است. جامعه تشبیهی شده به یک موجود زنده که رابطه افراد با آن تشبیه به رابطه اعضا با یک اندام شده است. این در مقابل نوعی از تلقی به کار می رود که انگار ما با تک تک افرادی روبه رو هستیم که به هر دلیلی جمع شده اند و جامعه به عنوان حاصل جمع افراد است. آنچه که وحدت را در این جامعه ایجاد می کند یک وحدت عددی است و آن مفهومی که بخواهد در این کثرت یک اتحاد را برقرار کند عدد است.

وی وحدت اعضا در کنار یکدیگر را از دو نگاه بررسی کرد و گفت: این نگاه ارگانیک به جامعه به عنوان اندام وار در مقابل آن عدد قرار می گیرد و نوع رابطه بین افراد جز به کل را نوعی دیگری تعریف می کند. در رابطه ارگانیک با وضعیت اجزا و کل روبه رو هستیم که تاثیر اجزا در هم و تاثیر اجزا در کل در یک سیستم ارگانیسم خود را آشکار می کند، تاثیر متقابل است. نگاه دیگر می گوید اجزا برای وحدتی بزرگتر یعنی پیکر کنار هم قرار گرفته اند و نقش ایفا می کنند. در این جا نگاه به یک عضو به عنوان یک جز نیست بلکه فراتر از آن است. 

بهشتی با اشاره به تشابه وحدت در جامعه با وحدت اعضا در پیکر انسان بیان کرد: اگر ما به موجود اندام ها و نسبتشان با اعضا نگاه کنیم متوجه می شویم که اعضا در مجموع در این رابطه که با هم دارند وحدتی را به نام موجود زنده می سازند که در آن وحدت می توانند رشد داشته باشند و این نسبت ها مجال این را می دهند که اعضا چنین توانایی ها را پیدا کنند. پیکری سالمی که می تواند در برقراری رابطه با محیط بیرون و موجودات دیگر خود را به عنوان مجموعه واحد و پایدار آشکار کند.  


استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: این موجود سلامت دارد و می تواند بقای خود را تضمین کند و واکنش های مناسبی نسبت به محیط بیرون خود داشته باشد و واکنش های درونی اش هم در مجموع منجر به بقا، رشد و باروری و ... شود. اما اگر این روابط آسیب ببیند موجود دچار گسستگی، بیماری، اضمحلال و حتی مرگ می شود.

وی افزود: در جامعه نیز گاهی چنین احساس می شود که افرادی با اندیشه شان خواسته یا ناخواسته درست انگشت روی این پیوندها که وحدت و همبستگی را به وجود می آورد، گذاشته اند و بدون فکر در جهتی حرکت میکنند که موجب سستی و چه بسا قطع این پیوندها می شود. حاصل آن نیز جامعه ای است که احساس همبستگی افراد در آن پایین می آید تا جایی که نگاهشان به خودشان و زندگی منحصر به نگاه فردگرایانه و متفرق از دیگر اعضا می شود که این طرز حرکت با آنچه که از آموزه های دینی ما بر می آید در تقابل کامل قرار دارد.

بهشتی یادآور شد: بیشتر روایاتی که در خصوص اخلاق مطرح شده از حیطه اخلاق فردی فراتر رفته و جنبه اجتماعی پیدا کرده و در جهت برقراری، استحکام و تحکیم پیوندهای اجتماعی است. در بین مناسباتی که ممکن است به عنوان مناسبات پیوندهای اجتماعی باشند، مفهوم یا آموزه عدل و عدالت جایگاه ویژه ای دارد طوری که در متون دینی برقراری عدالت و تحکیم مناسبات براساس عدالت در جامعه به عنوان  هدف برای دین معرفی شده است. همچنین در قرآن کریم مسئله عدل و قسط به عنوان موضوع محوری مطرح می شود. پیوندهای اجتماعی در بسیاری از آیات بر پایه عدل استوار شده اند.

وی گفت: عدل و عدالت در چند لایه می تواند مطرح شود؛ در بحث اصول دین میان مسلمانان یکی از مسائلی که مباحثات فراوان برانگیخت و بر سر اینکه آیا این جز اصول اعتقادی مسلمانان است یا نه بحث عدل در ساحت الهی است. عدل بحث گسترده ای دارد طوری که مسلمانان به دو دسته تقسیم می شوند؛ یا کسانی که در خصوص خداوند قائل به عدلند که عدلیه نام گرفته اند یا آن هایی که عدل را به عنوان مفهومی یا حقیقتی که خداوند تمامی سخنانش با آن سنجیده می شود نمی پذیرند بلکه خاستگاه عدل را خداوند می دانند. دسته ای از مسلمانان بر این باورند که هرآنچه از طرف خداوند به عنوان سخن و حکم صادر شود، تعیین کننده عدل و غیر عدل در جهان و در سطح جامعه انسانی است. کسانی که عدلیه نام گرفتند موسوم به شیعه نیستند بلکه بحث بحث عدل هم پیروانی در سطح تسنن دارد و هم در سطح تشیع و فرقه ای مذهبی نیست و هم در داخل شیعه و هم در داخل تسنن کسانی را داریم که خاستگاه عدل را خداوند می دانند و اگر خداوندی نبود سخن گفتن از عدل را بی معنا می دانستند.

عدل در اخلاق، مبنایی ترین بحث در عدالت

بهشتی خاطرنشان کرد: اینکه در کل جهان هستی مسئله عدل به عنوان یک مبنا و اصل قرار گرفته است، چیزی است که در تصور ابتدا به ذهن انسان نمی رسد و جالب است که اگر این اصل این اندازه بنیان در هستی داشته باشد ممکن است بگوییم داوری ما در بحث عدالت در سطح جامعه بی ارتباط با این مبنا نمی تواند باشد. زمانی ما فقط نگاهمان به مناسبات سیاسی، قضایی، اجتماعی و ... جامعه است و فقط روی آن متمرکزیم و عدل را در لایه نگاه می کنیم. اما زمانی نگاهمان فراتر می رود و می گوییم آنچه که در این موضوع مطرح می شود به مبنایی از عدل بر میگردد که در خود هستی جای می گیرد و در ساحت الهی مطرح می شود.

وی ادامه داد: در ساحت عدل الهی سخن از عدل در تکوین، سخن از عدل در تشریح و سخن از عدل در پاداش و جزاست. اینکه در تکوین و آفرینش عدل برقرار است بحث مهمی است که به اسلام منتهی نمی شود و اندیشه ای بسیار کهن دارد و در اسلام به عنوان یک اصل مطرح می شود. در اندیشه یونان باستان وقتی از عدل به میان می ِآید بسیار نقش کلیدی در بین الهیات دارد.

همیشه در اندیشه بشر بوده است که آیا در اصل پدید آمدن جهان و در اصل پدید آمدن انسان در جهان، عدل و عدالت بوده است؟ این سوال بنیادین انسان است.

استاد فلسفه دانشگاه تهران اظهار داشت: عدل در تشریح می گوید: خداوند عادل است. اما در خصوص عدل در پاداش و جزا، کسانی که عدلیه شناخته نمی شوند و می گویند خداوند موجودات از جمله انسان ها را پدید آورده و اینکه با ان ها چه کند به خودش مربوط و همان درست است. چون همه آفریده های خدا هستند و چیزی به عنوان عدالت که خدا هم بخواهد آن را رعایت کند که نمی شود. این بحث به اراده خداوند بازمی گردد که می گوید اراده خداوند نا محدود است و محدود به مفاهیم این چنینی نیست. اما در مقابل کسانی که عدلیه خوانده شده اند قائل به عدالت در حیطه پاداش و جزا است.

بهشتی تصریح کرد: شهید آیت الله بهشتی توجهی را به این موضوع می دهند که مبنایی ترین بحث در عدالت، عدل در اخلاق است. عدل اخلاقی در مناسبات بین انسانی زیربنایی است. یعنی اگر در تمام عرصه های سیاسی، قضایی، فرهنگی، اقتصادی و ... سخن می گوییم پایه ان ها بر عدل استوار است.

عدالت در میان فضیلت های اخلاقی وضعیت استثنایی دارد و این بحث هم منتهی به عالم اسلامی نمی شود. 


در یونان باستان پرسش های اولیه فیلسوفان متوجه جهان بود.

خاستگاه و مبدا جهان مورد سوال بود. عجیب است که در نسل بعد از پرسش توجه از جهان به سمت خود انسان برمیگردد و از بهترین بودن فعل انسانی می پرسد که معنای فضیلت و سعادت همین است.

وی با اشاره به چهار فضیلت مهم در وجوه انسان اذعان داشت: چهار فضیلت به عنوان فضایل مهم به تناسب وجوه انسانی و فضیلت ها بیان شده است که یکی از آن ها جایگاه برتری نسبیت به سایر دارد. اگر به جایگاه آدمی توجه کنیم، می بینیم گویی در اندیشه نو سه وجه در انسان را سراغ می گیرند که جز عقل انسان و فضیلتی که برای آن قایلند فضیلت فراست، دیگری جز اراده انسان و فضیلت آن شجاعت و جز میل و شهویه انسان و فضیلت خویشتن داری آن است که این سه مورد از فضیلت های مهم اخلاقی اند.

بهشتی در ادامه گفت: اما چهارمین و مهمترین فضیلت اخلاقی، به اندازه و در تعادل داشتن آن فضیلت های سه گانه است. در واقع بالاترین فضیلت در این چهار مورد عدالت است و در عدالت اخلاق فضیلت عدالت جایگاه مهمی دارد؛ عدالت به معنای تعادل در تمامی فضیلت ها و تمامی خصوصیاتی که بهترین بودن های انسان را می سازد.

عدل باعث برقراری سیاست عمومی است

این استاد برجسته اظهار داشت: شهید آیت الله بهشتی در مورد عدالت در حوزه آموزه های دینی می گویند که این محور برای تمامی عرصه های عدالت در عرصه زندگی انسانی است. عدالت در زندگی فرد به عنوان پیوستگی تمامی فضیلت ها باهم است و نسبت و تناسب آن را باهم برقرار می کند.

وی خاطرنشان کرد: عدالت در نسبت بین فرد و دیگر افراد اخلاق نام گرفته است. فراتر از آن که برویم عدالت در عرصه حقوق باید ها و نبایدهای را که جنسشان اخلاقی نیست. چون در بایدها و نبایدهای اخلاقی الزامی وجود ندارد و اگر الزامی هم هست یک الزام درونی است. در حالی که در حقوق الزام بیرونی است. یعنی چه فردی با اراده خود کاری را بکند و چه نکند می شود از او فعل یا ترکی را خواست و او ملزم به انجام آن باشد اما در اخلاق الزام به افراد وجود ندارد چرا که در این صورت فعل اخلاقی از کارآمدی می افتد. عنصر آزادی و اختیار در فعل اخلاقی نقش تعیین کننده دارد.

بهشتی گفت: این سوال همیشه مطرح بوده که اگر جامعه را فقط بر اساس مناسبات حقوقی تعریف کردیم، آیا توانسته ایم چیزی که مایه اتحاد و پیوند جامعه است را به درستی شناسایی کنیم؟ اگر مناسبات اجتماعی فقط بر پایه حق و حقوق بنا شده باشند، آیا با جامعه ایده آلی که تمام اجزا و پیوندهایش سالم است روبه روییم یا حقوق برای پیوست اجتماعی کم است؟

وی ادامه داد: حقوق برای زمانی است که اصطکاک پیش می اید و هر زمانی که اصطکاک پیش بیاید برای برطرف کردن آن از حقوق استفاده می کنیم. حقوق برای زمانی است که من می خواهم آزادی را در فعل و رفتارم داشته باشم و برای پیش گیری از اصطکاک حقوق به میان می آید.

بهشتی در انتها با تاکید بر اینکه حضورت علی (ع) خلافت را بر پایه عدل استوار کرد، گفت: اگر مناسبات و روابط انسان ها برپایه عدالت صرف بود، آیا به شان انسانی درستی رسیدیم و یا باید از این سطح فراتر رفت؟ از حضرت علی (ع) پرسیدند که آیا عدل بهتر است یا بخشش و ایشان در پاسخ می گویند عدل، درحالی که همه گمان می کنند ایشان در پاسخ می گویند بخشش؛ چون عدل همه امور را در مواضع خود قرار می دهد. عدالت قرار گرفتن هرچیزی در موضع و جای خودش است. جود و بخشش فراتر از موضعی است که هر موجودی در ان قرار گرفته است. به همین جهت عدل پایه برقراری و تحکیم پیوندهاست. آنچه که عام است و اصل پیوندها را برقرار می کند عدل است.

جامعه زمانی جامعه عادلانه و براساس دین است که مناسباتش بر اساس عدل استوار شده باشد و چه بسا نیاز به جود و بخشش به وجود نیاید.

اینکه نگاه ما به اقتصاد این باشد که امکانات و فرصت های جامعه باید طوری باشد که افراد برحسب استعدادشان امکان دسترسی به آن را داشته باشند، عدل در آن امکان هاست.

در یک جامعه نباید امکانات به طور نابرابر تقسیم شوند که برخی بیشترین امکانات را در اختیار داشته باشند و برخی حداقل امکانات، نباید انتظار داشته باشیم مناسبات این جامعه سلامت باشد.

اینکه ما به کمک تلاش هایی از قبیل خیریه ای و جبرانی و سوبسید کاستی ها را برقرار کنیم بدون اینکه برپایه عدل پیش برویم، حضرت علی در این رابطه می گوید اساس هرچیزی عدل است. هر تدبیری که اصل عدالت را  در روابط اجتماعی لحاظ نکند و یا حتی کم اعتنایی به آن کند برای اینکه فکر کند اگر همه چیز را برپایه عدالت چیده ایم جایی برای بخشش نمی ماند، درک درستی از دوام پیوندهای اجتماعی و همبستگی آن ها نداریم.

جامعه ای که اصل را برپایه عدل نگذاشته باشد امکان اینکه از طرق جبرانی بخواهد گسل، ناپیوستگی ها و تلاطم هایی که در جامعه به وجود می آید را نگاهی غیرواقع بینانه است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.