جماران ـ آنچه که در پی می آید متن نخستین بخش از نشست «صحیفه خوانی با دکتر غفوری فرد» است که در محل پایگاه اطلاع رسانی جماران انجام گرفت. نشستهای صحیفه خوانی در پایگاه اطلاع رسانی جماران به مسوولین و شخصیتهای فرهنگی ـ سیاسی اختصاص دارد که نام آنها در صحیفه ی امام آمده است و نقطه آغاز هر نشست، بررسی متنی از صحیفه است که نام فرد در آن ذکر شده است، گرچه دیگر خاطرات این شخصیت ها از امام خمینی نیز در این نشستها مورد بررسی قرار می گیرد.
دکتر حسن غفوری فرد، علاوه بر مبارزاتی که پیش از انقلاب در داخل و خارج از کشور داشته، پس از انقلاب نیز دارای سمتهایی بود که به گفته خودش تاثیرات قابل توجهی داشته است. از راه اندازی نیروگاهها گرفته تا تلاشهایش در سازمان تربیت بدنی و همچنین راه اندازی رشته های جدید در دانشگاه. اما مهمترین دوران حضورش در دهه نخست انقلاب به مخالفتها و مبارزات با چهره های بعضا ناشناخته گذشته و برخی از این رفتارها، انقلاب و نظام را با خطراتی مواجه ساخت.
شما دیداری همراه با هیأت دولت در 31 مرداد 1360 با امام خمینی داشتید. در این دیدار چه گذشت؟
این اولین دیدار رسمی من با امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. زمانی بود که من در کابینه دکتر باهنر وزیر نیرو بودم و شهید رجایی هم رییس جمهور بودند. در این دیدار هیات دولت خدمت امام خمینی معرفی شد. سخن اصلی ایشان هم در واقع به وضعیت پدید آمده پس از دولت بنی صدر مربوط بود. در جریان دولت بنی صدر، هر جا که بنی صدر بودند، آقای رجایی شرکت نداشت و هرجا که رجایی بود، بنی صدر غایب بود. در واقع اختلاف ها از همان روز اول شروع شده و مشخص بود، اما خیلی علنی نشده بود. به همین دلیل زمانی که دولت آقای باهنر معرفی شد، حضرت امام تأکید بر همکاری رییس جمهور و نخست وزیر داشتند. دولتی که 10 روز بیشتر فرصت خدمت نیافت. یعنی از 27 مرداد که نخست وزیر از مجلس برای وزرا رای اعتماد گرفت تا هشت شهریور که حادثه انفجار نخست وزیری رخ داد. بعد از این، دولت آیت الله مهدوی کنی بود که معروف شد به دولت 17 شهریور.
امام در این دیدار گفتند: «… وجدان اقتضاى این را مى کند که در همه جا کارها به نفع مملکت [باشد] و به نفع اسلام و به نفع این جمعیتها و خصوصاً این مستمندهایى که در همه کشور هستند. باید همه دست به هم بدهید و این طور نباشد که- مثلًا- آقاى رئیس جمهور کنار بنشیند و محول کند به دولت و نیست هم این طور، من مى دانم الآن این طور نیست. آقاى رئیس جمهور هم از خود ملت است و مملکت خودش هست و براى خودش کار مى کند. همه وزارتخانه ها هم هر چه مى توانند وقتى دیدند لازم است که یکدیگر کمک کنند به اوضاع، به همدیگر کمک کنند، اجنبى نیستند از هم که او بخواهد کار او را بشکند، او بخواهد کار او را بشکند یا کمک به او نکند. مردم هم حاضرند که وقتى یک مشکلى را دیدند براى هر یک از شما مردم حاضرند به اینکه عمل بکنند...» صحیفه امام، ج15، ص: 122
در دوره ریاست جمهوری بنی صدر شما چه مسوولیتی داشتید؟
زمانی که آقای بنی صدر رییس جمهور بودند، من استاندار خراسان بودم. در واقعه 7 تیر دو نماینده از مشهد شهید شدند و من از مشهد برای مجلس کاندیدا شدم. یک ماهی را در مجلس بودم که انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. آقای رجایی رییس جمهور و آقای باهنر شد نخست وزیر. این جلسه و دیداری که با حضرت امام خمینی داشتیم.
دیداری در دوم آذر ماه 1361 همراه با معاونان وزارت خانه با امام خمینی داشتید؛ جزئیات و محورهای مورد بحث در این دیدار چه بود؟
دیدار جالبی بود. ساعت هشت و نیم وقت گرفته بودیم، اما من به دلیل علاقه ای که داشتم، کمی زودتر رفتم. در حیاط منتظر حضرت امام خمینی بودم. یکی از پیشمرگهای کرد مسلمان که تمام بدنش در گچ بود در برانکاردی روی زمین قرار داشت. این دیدار در واقع برای خداحافظی این مجروح پیش از عزیمت به خارج برای درمان بود. این شخص روی زمین و روی برانکارد قرار داشت. امام خمینی آمدند و زانو زدند روی زمین و شروع کردند بوسیدن این جوان. صحنه بسیار عجیبی بود. غیر از من یکی دو نفر دیگر هم که در آنجا بودند، نمی توانستند از گریه خودداری کنند. امام با آن همه عظمت روی زمینی که شاید نمناک هم بود، زانو زدند و شروع کردند به بوسیدن جوانی که به خاطر اسلام و انقلاب دچار جراحت شده بود. بعد از آن معاونین وزارتخانه آمدند و ما رفتیم داخل اتاق و گزارشی ارائه دادیم.
محتوای دیدارتان چه بود؟ چه موضوعاتی را گزارش دادید؟
هنگامی که ما به محضر امام خمینی می رفتیم بیشتر برای شنیدن بود و نمی خواستیم با حرفهای خودمان وقت امام خمینی را بگیریم. سعی می کردیم در فرصت کوتاهی که نصیبمان شده از ایشان رهنمودهایی را بگیریم. معمولا گزارشی از آب و برق و شرایط مملکت می دادیم. آن زمان تحریمها آغاز شده بود و پیدا کردن قطعات برای ما بسیار دشوار بود. مقداری هم از مسایل اقتصادی می گفتیم، البته نه آنطور که ایشان ناراحت و نگران شوند. در واقع تلاش می کردیم آمار نگران کننده ارایه ندهیم و سعی کنیم امیدوار کننده باشد.
محور اصلی سخن امام با شما در این جلسه چه بود؟
ایشان در این جلسه تأکید داشتند:«باید باورتان شود که میتوانید». در واقع این جمله اصلیشان بود تا کارکنان برای ادامه فعالیت و تلاش، اعتماد به نفس پیدا کنند.
آیا نکته دیگری مثلا در مورد قیمت آب و برق به یاد دارید؟ امام در روزهای نهم، دهم، یازدهم اسفند 57 و بیست و یکم فروردین 58 به طرح موضوع آب و برق مجانی برای مستضعفان میپردازند.
روز نهم اسفند 1357 از ضرروت آب و برق مجانی برای طبقات کم بضاعت (صحیفه امام، ج 6، ص262) سخن می گویند و روز دهم اسفند 1357 و در اجتماع مردم قم بر آب و برق مجانی برای مستضعفین و بینوایان (صحیفه امام، ج 6، ص273) تأکید دارند. روز بعد (یازدهم اسفند) تأکید می کنند: «هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بی خانمان ها و فقرای ایران حل گردد و برای هر خانواده مسکن مورد نیازشان تامین شود، آب و برق برای فقرا و بی بضاعت ها باید مجانی گردد.» (همان، ص297) و در 21 فروردین 1358، نه روز بعد از اعلام نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر حق افراد برای داشتن مسکن و خانه و لزوم تهیه خانه های ارزان قیمت برای محرومان (بدون دریافت قیمت زمین) و موظف ساختن دولت در تامین آب و برق و راه اسفالت و وسیله ایاب و ذهاب و مدرسه و درمانگاه و دیگر نیازمندی های عمومی تأکید میکنند.(همان، ص518 و 519)
این پرسش برای بسیاری مطرح است که دولت در دهه 60 برای تحقق این وعدهها چه کرد؟
اول انقلاب، امام خمینی دستورات مکرری برای رعایت حقوق و شرایط مستضعفین داشتند. ما آن موقع طرحی دادیم که دولت هم تصویب کرد، مبنی بر این که برای خانواده های ضعیف، آب و برق تا سقف مشخصی، مجانی شود. محاسبه کردیم که خانواده ضعیف حداقل تا 150 کیلووات برق نیاز دارند. در مورد آب هم گفتیم متوسط مصرف قابل قبول جهانی برای هر نفر 150 لیتر در روز است، یعنی در ماه برای یک خانواده 4 نفره تا 20 متر مکعب آب رایگان بود. آن موقع،گروهک ها هم روی این موضوع مانور می دادند که امام خمینی وعده آب و برق مجانی را دادند و عملی نشد.
البته همان طور که گفتم امام هیچ گاه از آب و برق رایگان برای تمام مردم سخن نگفتند؛ و تنها تأکید بر رایگان شدن برای مستضعفان داشتند.
و برای همین طبقه هم در آن زمان البته تا سقف تعیین شده، رایگان شد.
درباره جزئیات و سقف مصرف رایگان هم با امام موضوع را مطرح کردید.
امام هیچ وقت وارد جزییات نمی شد. زیرا معتقد بودند که امور کارشناسی باید با برنامه ریزی و محاسبات کارشناسان دنبال شود. ولی کلیات این بود که افراد مستضعف و کوخ نشینان که به گفته امام خمینی ولی نعمتان ما بودند، شرایط زندگیشان تا حد کافی تامین شود. مثلا بهداشت و درمان، آموزش و برقشان رایگان باشد. البته بعدها متاسفانه اینها حذف شد.
این طرح برای کل خانواده ها لحاظ می شد یا برای خانواده های فقیر؟
برای کسانی که مصرفشان زیر حد تعیین شده بود؛ چون ما که نمی توانستیم ببینیم هر خانواده چقدر مصرف دارد و اطلاعاتی راجع به درآمد خانواده ها نداشتیم. اما روشن بود که تنها خانواده های مستضعف زیر سقف تعیین شده مصرف داشتند.
بنابراین این سیاست به نوعی رویکردی تشویقی برای مصرف کمتر هم بود؟
صد در صد. اساسا فرمول ما، فرمولی بود که تشویق می کرد به کم مصرف کردن مشترکان.
از چه سالی این سیاست اعمال شد؟
از همان سالی که مسوولیت وزارت خانه را عهده دار شدم؛ یعنی از سال 60.
من اواخر مرداد 60 وارد وزارت نیرو شدم و تقریبا تا اواخر اسفند فرموله کردن و تدوین و تصویب این سیاست زمان برد. البته نیازهای مضاعف نقاط سردسیر و گرمسیر نیز در این فرمول تا حد زیادی در نظر گرفته شده بود. فرض کنید خوزستان حتما در تابستان باید کولر آن هم از نوع گازی داشته باشد. این محاسبات نیز باید انجام می گرفت.
گزارشی از اجرای این سیاست به امام ارائه دادید؟
بله. گزارش کلی(ارائه شد) و این که مصرف تا سقف مشخصی برای خانواده های فقیر رایگان شده است. اما اینکه بخواهیم فرمول محاسبه را ارایه داده باشیم، نه؛ اینطور نبود.
برای اولین بار است که می شنوم چنین سیاست آب و برق رایگان برای مستضعفان در آن زمان و با آن همه مشکلات تصویب و اجرایی شد. من حتی منتظر بودم که شما بگویید قانون را تصویب کردیم ولی به لحاظ مشکلات مالی نتوانستیم آنرا اجرایی کنیم.
نه! ما آن قانون را تصویب کردیم و اجرایی هم شد.
در کدام دولت اجرای قانون آغاز شد؟
اینها همه در دولت میرحسین موسوی بود؛در دولتهای دیگر مانند دولت شهید رجایی و آقای مهدوی کنی اساسا فرصت پرداختن به این سیاستها پدید نیامد، ضمن این که آنها درگیر مسائل امنیتی پیچیده ای بودند.
ادامه دارد...