صریح قران است که حتی انبیا بدون مشارکت مردم نمی توانند سراپرده عدل را برپا کنند. یعنی در فرهنگ دینی ما مشارکت این میزان سرنوشت ساز تلقی شده است. این استراتژی برای بسیار اهمیت دارد و این مشارکت فقط متوجه دولت نیست. چون نقش آفرینی قوه قضائیه در بازتولید توسعه نیافتگی در ایران به مراتب بیشتر از قوه مجریه است و نقش آفرینی قوه مقننه نیز از جهاتی، بسیار جدی تر از نقش آفرینی قوه مجریه است. در منطق علمی و منطق دینی، هر دو، مشارکت مردم در سرنوشتشان ستون فقرات رستگاری است.

گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن تشریح نکات کلیدی و ستونهای اصلی اندیشه اقتصادی نهادگرایی و بررسی مفهومی آن دربرابر آموزه بازارگرایی، گفت: همه اقتصاددانها، اگر فهم حداقلی از این علم داشته باشند، نسبت به تورم حساس هستند، به این دلیل که می گویند در شرایط تورمی، قیمتها منعکس کننده واقعیتهای کمیابی عوامل تولید نیستند، بنابراین به بازیگران اقتصادی علائم نادرست می دهند و آن علائم نادرست، نیروی محرکه سوء تخصیص منابع می شود. اکنون ما نظام تصمیم گیری اقتصادی داریم که به سیاستهای تورم زا اعتیاد پیدا کرده و از این طریق آرامش را از مردم ایران گرفته و آینده سوزی می کند، در حالی که در شرایط بی ثباتی و نااطمینانی، هیچ کس، به صورت سیستمی گرایش تولیدی و خلق نوآوری های فناورانه پیدا نمی کند.

 

رقابت میان نظریه ها، رقابت بر سر حق و باطل نیست

به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، که در نشست «واکاوی دیدگاه های سطح توسعه نهادگرایان جدید، به مناسبت اعطای جایزه نوبل 2024» که از سوی گروه اقتصاد و مدیریت دارو دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزارش شده بود، سخن می گفت، با تاکید بر اینکه در ساحت اندیشه انسانی و اجتماعی، این بلوغ وجود دارد که رقابت میان نظریه ها، رقابت بر سر حق و باطل نیست، خاطرنشان کرد: مواجهه تئوری ها با هم را نباید رقابت عقیدتی دانست، بلکه رقابتی است برای فهم بهتر واقعیت. کیفیت و صلاحیت تئوریها به اعتبار میزان قابلیتی که از خود برای نشان دادن بهتر واقعیت دارند، است. از این زاویه، نظریه های رقیبی که مطرح می شوند، در کلی ترین حالت، باید دو کار انجام دهند تا معتبر شناخته شوند، یکی اینکه بزرگترین نقص ها را در مورد نظریه رایج معرفی کنند و دیگر اینکه نکته بسیار مهم مغفول در آن نظریه رقیب را بیان کنند و در واقع چیزی به ذخیره دانایی بشر بیفزایند.

 

گرفتاری اقتصادی ما این است که مرز میان نظریه و ایدئولوژی مخدوش شده

وی ادامه داد: متاسفانه در کشور ما یک گرفتاری بزرگ وجود دارد و مانند همه عرصه های دیگر که مسائل زود حیدری و نعمتی و فراکسیون بازی و جناح بندی می شود، در ساحت اندیشه هم چنین است. شاید یکی از ریشه های گرفتاری و فروافتادگی اقتصاد سیاسی ایران در دوره بعد از جنگ، این است که مرز میان نظریه با ایدئولوژی مخدوش شده و کسانی از نظریه، انتظار برآورده کردن کارکردهای ایدئولوژی را دارند و ما اکنون در یک قفل تاریخی گرفتار شدیم تا خداوند مددی برساند و بتوانیم خودمان را نجات دهیم و بفهمیم تئوری ویژگی ها، محدودیها و قابلیتهای خاص خود را دارد و ایدئولوژی مفهومی کاملا متفاوت از آن است و ساحت بحث و اسلوب ارزیابی آن هم به کلی با ارزیابی تئوری ها متفاوت است. از این زاویه وقتی وارد اندیشه اقتصادی می شویم، مشاهده می کنیم نخستین رویارویی جدی با آموزه بازارگرایی در ربع دوم قرن نوزدهم و توسط اقتصادشناسان مکتب تاریخی آلمان پدیدار شده است که بحث بسیار جذابی دارد.

 

اهمیت فوق العاده توجه به مکتب تاریخی آلمان از دیدگاه استاد عالی نسب

مومنی با بیان اینکه یکی از میراث های اندیشه ای استاد فقید عالی نسب، برای من این بود که دائما یادآور می شدند که مکتب تاریخی آلمان را جدی بگیر، افزود: استاد عالی نسب فرمودند من وقتی شروع به مطالعه مکاتب اقتصادی کردم، به مکتب تاریخی آلمان که رسیدم، به خاطر آموزه های کم نظیر و فوق العاده آنها، سه سال درنگ کردم. یکی از برجسته ترین اقتصادشناسان مکتب تاریخی آلمان «فردریک لیست» است و شگفت آور است که با اینکه کتابهای او نزدیک به 200 سال پیش نوشته شده، اما به نکاتی توجه کرده که آن نکات امروز هم برای اقتصادشناسان دنیا راهگشا و الهام بخش است. درخشان ترین کتاب او، کتابی با عنوان نظام ملی اقتصاد سیاسی است. عموم متفکران توسعه بر این باورند که از زمان انتشار این کتاب تا امروز، حتی یک تجربه موفق در زمینه توسعه رخ نداده، مگر اینکه اصول اساسی و مبانی جهت گیری هایش را از رهنمودهای فردریک لیست در این کتاب اتخاذ کرده باشد.

 

نقدهایی که نهادگرایان به آموزه بازارگرایی دارند، چیست!؟

این اقتصاددان تاکید کرد: اقتصادگرایان نهادگرا، فرزندان معنوی اقتصادشناسان مکتب تاریخی آلمان هستند و از جنبه روش شناختی، شاید بنیادی ترین نقدی که نهادگراها به آموزه بازارگرایی مطرح کرده اند، نقد انسان شناختی آنها بود. فرض بنیادی آموزه بازار این است که انسانها از اطلاعات کامل و رایگان برخوردار هستند. در تئوری بازار، می گویند که عملکرد و رفتار و انتخابهای اقتصادی، نیازی به مداخله اخلاق و ایدئولوژی و مداخله دولت ندارد. این دو نکته کلیدی در آموزه بازارگرایی تابع آن فرض انسان شناختی مهم، یعنی فرض اطلاعات کامل است. یعنی اگر انسانها از اطلاعات کامل برخوردار بودند، اصلا اخلاق در انتخابها و تعاملات اقتصادها موضوعیت پیدا نمی کرد، به این دلیل که بازی اقتصادی، بازی با دست رو می شد! یعنی وقتی همه بازیگران اطلاعات کامل داشته باشند، بی اخلاقی موقعیتی برای ظهور پیدا نمی کند. اگر ما بخواهیم همدلانه با بازارگرایان صحبت کنیم، آنها اصلا مشکلی با ایدئولوژی و اخلاق ندارند و مرزبندی هم با آن ندارند.

 

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: بنابراین اگر می بینید که بعدها اقتصادشناسان بسیار بزرگ بحثهای روش مند درباره نقش آفرینی اخلاق و ایدئولوژی در عملکرد اقتصادی و انتخابها دارند، به این دلیل است که این بلوغ پدیدار شد که اطلاعات انسانها کامل نیست. عین این مساله، درباره مداخله دولت هم موضوعیت دارد. بازارگراهای کلاسیک می گفتند نیازی به مداخله دولت نیست، به این دلیل که نقش دولت این است که اختلافات میان طرفین مبادله را حل و فصل کند. در شرایطی که اطلاعات کامل باشد، اختلافی بروز نمی کند که نیازی به مداخله دولت باشد. یعنی مساله مداخله یا عدم مداخله دولت، برای بازارگرایانی که می فهمند چه می گویند، بحث مرگ و زندگی نیست و فقط بحث روش شناختی است، کمااینکه مثلا حتی بازارگراها هم، بعدها در اواخر قرن نوزدهم به بعد و به ویژه در قرن بیستم، وقتی با موارد پرشماری از درماندگی بازار روبرو شدند، می پذیرند که در این شرایط، اگر دولت مداخله نکند، تحقق اهداف، غیرممکن می شود. آنها به مداخله دولت به مثابه «صفر در برابر یک» یا «همه یا هیچ» نگاه نمی کنند. اما متاسفانه مباحثی که در کشور ما وجود دارد، بسیار استعداد دارد که به سمت چیزهای دیگری برود.

 

مومنی توضیح داد: اگر با بازارگرایی هم همدلانه برخورد کنید، مواضع اصلی شان را متوجه می شوید و به جای سوء تفاهم برانگیزی، همدلی ایجاد می شود؛ مثلا آن پدیده ای که در تاریخ علم اقتصاد به آن انقلاب کینزی می گوییم، چرخش پارادایمی در علم اقتصاد پدیدار کرد و عنصر گوهری پارادایم بازارگرایی، یعنی عدم مداخله دولت را به چاش کشید، اما کسی او را به ناسزا نکشید و از محل کار بیرونش نکردند، بلکه به او جایزه هم دادند؛ اگر هر چیزی در سر جای خود باشد، این گرفتاری ها پیش نمی آید.

 

توجه ویژه نهادگراها به پیامدهای مخرب «توزیع نامتقارن اطلاعات»

وی با بیان اینکه مهم ترین نقد نهادگراها به آموزه بازار، نقد انسان شناختی بود و گفتند انسانها اطلاعات کامل نیست و اطلاعات کامل، منحصرا در اختیار خداوند است، افزود: با این درک، ماجراهای زیادی پدیدار شد که فراگیرترین آن این بود که این اطلاعات ناقص با پدیده «توزیع نامتقارن اطلاعات» همراه می شود. هر دو انسان، ده ها چیز می داند که دیگری نمی داند و در این شرایط، مساله فرصت طلبی موضوعیت پیدا می کند. اینها قابل درک است و موضوع دعوا و برچسب زدن نیست.

 

همتراز با آقای مطهری، بهشتی هم متهم به چپ گرایی می شود! واقعا بساطی داریم!

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی یادآورشد: مطهری با چه جوش و خروشی، بخش بزرگی از زندگی اش را در نقد مارکسیسم گذاشته بود اما در مملکت ما، وقتی افرادی، بخش کوچکی از حرفهای مطهری را نفهمیدند، راه حل این شد که بگویند مطهری هم چپ گرا بوده و خودش نمی دانسته! یعنی به کسی که عمر مبارزه اندیشه ای، مبارزه با ماتریالسیم دیالکتیک بوده، این برچسب را می زنند. خود آقای مطهری می گفت هیچ کس در ایران، مارکسیسم را به عمق آقای بهشتی نمی شناسد؛ چرا که بهشتی، کسی بود که با اندیشه های هگل و فوئر باخ از کانال متن اصلی مواجه شده و صلاحیتهای استثنایی در این زمینه کسب کرده است، بنابراین آقای مطهری نقدهای شهید بهشتی به مارکسیم را بسیار اصولی تر می دانست، اما اکنون همتراز با آقای مطهری، بهشتی هم متهم به چپ گرایی می شود! واقعا بساطی داریم! ببینید چه خبر است که یکی از اولین کتابهایی که در جمهوری اسلامی به مقام خمیر شدن نائل شد، کتاب مطهری بود، آن هم زمانی که شهید شده بود! آنها که باید به فکر مسائل بنیادی کشور باشند ، اگر مسائل را درست ببینند، خیلی از این گرفتاریهایی که ما داریم، سرنوشت محتوم کشور نیست.

 

تئوری بازار، به طور غیرعادی انتزاعی است

مومنی با بیان اینکه بر اساس آن دو نقد انسان شناختی بسیار عالی، نقدهای بعدی نهادگراها، به آموزه رقیبشان، یعنی بازارگرایی، نقدهای روش شناختی است، تاکید کرد: بحث نهادگراها این است که به محض اینکه بپذیریم که اطلاعات ناقص و با توزیع نامتقارن است، ده ها مساله موضوعیت پیدا می کند که در آموزه بازار مفروض گرفته شده، برای نمونه درجه انتزاع تئوری بازار، بسیار غیرعادی بالا است. این گونه نبود که اقتصاددانان بازار متوجه نباشند که مثلا دولت، ایدئولوژی ، فناوری و نهادها در اقتصاد نقش دارند، اما برای ساده شدن بحثشان، یک فرض روش شناختی بسیار بزرگ دارند که اصطلاحا به آن «فرض ثبات سایر شرایط» می گویند. گفته می شود بازارگراها، رفتار اقتصادی را به فرض ثبات سایر شرایط بررسی می کنند. در حالی که در هیچ لحظه ای تاریخ بشر، سایر شرایط ثابت نیست.

 

وی افزود: بعضی از نهادگراها، این ایده را مطرح کرده اند که وقتی ما از دریچه اندیشه توسعه نگاه می کنیم و به فکر تغییر فراگیر اعتلابخش در سطح کل جامعه هستیم، همه آنچه که نقش تعیین کننده در سرنوشت توسعه دارند، در تئوری بازار مفروض گرفته شده؛ برای نمونه فرض تئوری بازار این است که دولت از عقلانیت کامل برخوردار است، بنابراین قادر است هزینه های اجتماعی تولید را به صفر برساند. بحثهایی در این زمینه وجود دارد که اگر چنین دولتی وجود داشت، چه می شد! اما چون وجود ندارد، گفته می شود رفتارشناسی دولت برای فهم عملکرد اقتصادی بسیار حیاتی است. عین این مساله درباره فناوری هم وجود دارد. از دیدگاه اندیشه بازار، فناوری هم کالایی است مانند دیگر کالاها، که به سهولت با پرداخت قیمت در دسترس قرار خواهد داشت، در حالی که همه می دانند این گونه نیست و هیچ کس کانون اصلی قدرت خود را به صرف دریافت پول، در اختیار رقبای بالقوه خود قرار نمی دهد.

 

بازارگرایی در لامکان و لازمان بحث می کند

مومنی با بیان اینکه یکی از حیاتی ترین بحثهای نهادگراها، از جنبه روش شناختی این است که اگر اطلاعات ما ناقص و توزیع آن هم نامتقارن باشد، برای فهم واقعیتهای امر اقتصادی، باید به وجوه غیراقتصادی مانند مساله ساخت اجتماعی و هنجارها هم توجه داشته باشم، خاطرنشان کرد: از همه مهم تر این است که می گویند برای فهم اموری که به انسان و جامعه مربوط می شود، معرفت تاریخی هم سرنوشت ساز است. یکی از مهمترین مشخصه های نظریه بازار، این است که بحثهایش انتزاعی است و در لازمان و لامکان بحث می کنند. نهادگراها می گویند قاعده های معین، تابع شرایط تاریخی معین است و بنابراین برای معرفت تاریخی هم جایگاه بسیار والایی برای امکان فهم واقعیت قائل هستند.

 

خدماتی که نهادگراها به تاریخ اندیشه اقتصادی کردند

این اقتصاددان با بیان اینکه نهادگراها پنج خدمت بسیار بزرگ به تاریخ اندیشه اقتصادی و ایجاد فهم عالمانه تر از واقعیت اقتصادی کردند، اظهارداشت: یکی از مهمترین آنها، معرفی مفهومی به نام هزینه مبادله است. بحث بر سر این بود که فرض می کنیم اطلاعات کامل وجود دارد و بازیگران همه ذره ای و هم تراز و همگن هستند، در حالی که در تاریخ بشر، هیچ گاه چنین نبوده است. انقلاب «هزینه مبادله»، که در تاریخ علم اقتصاد، بعد از انقلاب کینزی، این دومین بزرگترین انقلابی است که در اندیشه اقتصادی اتفاق افتاده و یکی از بزرگترین خدمات نهادگرا به فهم بهتر واقعیت اقتصادی است. در نهایت اجمال، گفته می شود انقلاب هزینه مبادله از ابزارهای هماهنگی و هماهنگ سازی امر اقتصادی، ایدئولوژی زدایی کرد. یعنی تا قبل از این مفهوم، اینکه کدام قسمت از امور را به بازار و کدام قسمت را به دولت بسپاریم، موضوع مجادله ها و مناقشه های ایدئولوژیک بود. مفهوم هزینه مبادله، این مساله را به امر کاملا مثبت عمل کرده است؛ یعنی می گوید با منطق هزینه مبادله، ما باید گونه های متفاوت مبادله را از هم تفکیک کنیم و با شاقول هزینه مبادله، این تقسیم کار میان دولت و بازار را انجام دهیم.

 

از نظر بنیادهای اندیشه ای، نیاز به خانه تکانی های جدی داریم

وی ضمن تاکید بر ضرورت توجه به مفهوم «هزینه مبادله» در ایران، به دیدگاه هایی که از سر تعصب ورزی به دیدگاه بازار، کینز را کمونیست می دانند، انتقاد کرد و گفت: جامعه سرمایه داری، کینز را منجی سرمایه داری می داند، اما آنها به حکم اینکه کینز گفته تحت شرایطی دولت باید در اقتصاد مداخله داشته باشد، کینز را کمونیست می دانند! ما چه ماجراها داریم و نشان می دهد ما از نظر بنیادهای اندیشه ای، نیاز به خانه تکانی های جدی داریم.

 

در شرایط تورمی، قیمتها نشان دهنده واقعیتهای کمیابی عوامل تولید نیستند

مومنی با بیان اینکه یکی از خدمات بزرگی که نهادگراها کردند این است که نشان دادند، اقتصاد یک مشترک لفظی است که ناظر بر سه سطح تحلیلی متفاوت است که مساله و ابزارها و روش شناسی متفاوت دارند، اما ما به هر سه آنها اقتصاد می گفتیم، توضیح داد: مساله یا دغدغه،  در سطح خرد، ثبات بخشی است. به اعتبار مشاهده های عینی، اقتصادشناسان متوجه شدند که گرچه تقدم آنتولوژیک با واحدهای سطح خرد است، اما تقدم رتبه ای با واحدهای سطح کلان است. یعنی اینکه همه اقتصاددانها، اگر فهم حداقلی از این علم داشته باشند، نسبت به تورم حساس هستند. برای این است که می گویند در شرایط تورمی، قیمتها منعکس کننده واقعیتهای کمیابی عوامل تولید نیستند، بنابراین به بازیگران اقتصادی علائم نادرست می دهند و آن علائم نادرست، نیروی محرکه سوء تخصیص منابع می شود. بنابراین ابتدا باید بستر کلان را با ثبات کنید، تا واحدهای سطح بتوانند نفس بکشند.

 

نظام تصمیم گیری اقتصادی ما به سیاستهای تورم زا اعتیاد پیدا کرده

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اکنون ما نظام تصمیم گیری اقتصادی داریم که به سیاستهای تورم زا اعتیاد پیدا کرده و از این طریق آرامش را از مردم ایران گرفته و آینده سوزی می کند، تصریح کرد: در شرایط بی ثباتی و نااطمینانی، هیچ کس گرایش تولیدی و خلق نوآوری های فناورانه را به صورت سیستمی پیدا نمی کند.

 

وی با یادآوری اینکه نهادگراها بیشترین مشارکتشان را در سطح تحلیلی توسعه نشان دادند که مساله تغییر اجتماعی فراگیر اعتلابخش است و گفت: اقتصادشناسان در یک دوره تاریخی طولانی، از ابزارهای خرد و کلان در کشورهای عقب مانده و فقیر استفاده می کردند و می دیدند این ابزارها کار نمی کنند، از یک سو انتظارات تئوریک را برآورده نمی کند و از سوی دیگر، کارنامه هایی ایجاد می کند که دقیقا عکس انتظارات اولیه است و فاجعه درو می شود. این گونه این ایده مطرح شد که اقتصاددهای به غایت فقیر و عقب مانده در اسارت دورهای باطلی هستند که فقر و عقب ماندگی را به صورت نظام وارد بازتولید می کنند. بنابراین اسم آن را development  گذاشتند، یعنی می گوید حصارهایی که ما اسم آن را دور باطل گذاشتیم، ابتدا باید برداشته شود تا آنها بتوانند نفس بکشند. یعنی ما با تقدم رتبه ای مسائل سطح توسعه نسبت به کلان و تقدم رتبه ای هر دو آنها به مسائل طرح خرد روبرو هستیم.

 

نمی شود با ابزار سطح خرد، مسائل سطح توسعه را حل و فصل کرد

آنچه در تنها دیدار با آقای پزشکیان مطرح شد

مضحک تر از این نیست که کسی با سیاست تورم زا، بخواهد عدالت برقرار کند

مومنی ضمن تاکید بر اینکه نمی شود با ابزار تحلیلی سطح خرد، مسائل سطح توسعه کشور را حل و فصل کرد، با انتقاد نسبت به برخی اظهارات اعضای دولت درباره ضرورت افزایش قیمت بنزین، ادامه داد: در تنها دیدار خصوصی با آقای رئیس جمهور، من صمیمانه و مشفقانه به ایشان عرض کردم تصمیم گیری درباره قیمت بنزین ، از 75 متغیر تبعیت می کند. شما یک متغیر را گرفته اید و داده هایی که درباره آن هم مطرح می کنید مخدوش است. با این روش کشور را در همان ورطه ای که 35 سال است در آن اسیر شده، حفظ خواهید کرد. 10 گونه این طنز، تلخ است. مضحک تر از این نیست که کسی با سیاست تورم زا، بخواهد عدالت برقرار کند. سیاست تورم زا، در ذات خود نابرابرساز است.

 

باید شاهد توزیع عادلانه منزلت، صدا و اطلاعات هم باشیم

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد به دریافت جایزه نوبل از سوی عجم اوغلو، رابینسون و جانسون ، اشاره کرد و با بیان اینکه آنها جزء نهادگراهای تاریخی هستند که بخش اعظم مباحثشان با اتکا به تاریخ است، با تشریح خدمات و مباحث کلیدی این متفکران انجام داده اند، از جمله گونه شناسی از دو مفهوم «بازار» و «دولت»، گفت: یکی دیگر از نکات کلیدی که «ژوزف استیگلیتز» آن را قله افتخار نهادگراها می داند این است که می گوید آنها به مساله عدالت اجتماعی و نقش ابرتعیین کننده آن در عملکرد اقتصادی توجه کرده اند. کار بزرگ آنها این بوده که ایده بسیار بسط یافته ای از عدالت اجتماعی را مطرح کرده اند. در عدالت اجتماعی، در بهترین حالت، تمرکزها بر توزیع عادلانه قدرت و ثروت است. آنها می گویند توزیع عادلانه قدرت و ثروت برای اعتلای نظم اجتماعی لازم است، اما کافی نیست و باید شاهد توزیع عادلانه منزلت، صدا و اطلاعات هم باشیم.

 

تاتصمیم گیریها در ساخت سیاسی اصلاح نشود، نمی توان مساله اقتصادی را حل کرد

مومنی با بیان اینکه ما اکنون به خوبی حس می کنیم که بخش اعظم مناسبات و رقابتهای رانت جویانه به دسترسی نامتقارن به اطلاعات وابسته است، افزود: تا زمانی که قاعده بازی اقتصادی که تصمیم گیریهایش در ساخت سیاسی انجام می شود را اصلاح نکنید، نمی توانید مساله اقتصادی را حل کنید. از این زاویه، و با آن نگرش فرارشته ای که دارند و عدالت را در همه عرصه های حیات جمعی ضروری می دانند، می گویند سه توازن و توزیع عادلانه در ساخت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی از همه حیاتی تر است؛ در این چارچوب «توازن قوا در میان فرادستان»، «توزان قوا در میان جامعه» و «توازن قوا میان مردم و حکومت» برای امکان حرمت به سمت توسعه اقتصاد ضروری است.

 

اعتمادزدایی از مردم توسط حکومت، عامل پس افتادگی کشورها است

این اقتصاددان ضمن انتقاد شدید نسبت به بی توجهی برخی مسئولان به مناسبات ربوی در کشور، با بیان اینکه ایمان افزایی مضامینی که در این رابطه در اسلام وجود دارد، از علم افزایی آن بیشتر است و معصومان ما با تکیه بر وحی، نکات بسیار حیاتی را ذکر کرده اند، خاطرنشان کرد: در کتاب «چرا ملتها شکست می خورند»، می گویند هیچ عنصری در فروافتادگی و پس افتادگی یک کشور، به اندازه اعتمادزدایی از مردم توسط حکومت، قدرت توضیح دهندگی ندارد. ببینید ما چقدر ماجرا در این زمینه داریم!؟ تقریبا عموم حکومتگران گرامی ما با چه وعده هایی روی کار می آیند و بعد وعده های اصلی شان را فراموش می کنند و سراغ آن کار دیگر می رود. عجم اوغلو می گوید وقتی حکومتگران با هر توجیهی سراغ کارهایی می روند که اعتماد مردم را از خودشان ذایل می کند، آن جامعه دیگر نمی تواند سر بلند کند. این منتفکران و خصوصا عجم اوغلو، نقش ابرتعیین کننده برای مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادیشان قائل هستند و می گویند اگر بستر نهادی برای پذیرفتن این مساله مهیا نباشد و به هر مناسبتی راه را برای مشارکت مردم ببندد، امکان ندارد توسعه اتفاق بیفتد.

 

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به دیدگاه های متفاوتی که درباره سنجش میزان مشارکت سیاسی وجود دارد، توجه به میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر مجلس را ضروری برشمرد و گفت: به آنها که دلسوز مملکت هستند، می گویم از دوره بعد از جنگ، هر تعداد سرشماری که انجام شده نشان می دهد در این دوره، شاهدیم نزدیک به دو، سوم جمعیت در سنین فعالیت فعالیت، در این سرزمین گرامی، هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. عظمت اندیشه ای نهادگراها این است که چون بر مساله توسعه و توسعه نیافتگی تمرکز ویژه دارند، آدرسهایی می دهند که اگر واقعا حکومتگری صادق باشد ، می تواند به واسطه آن، کانونهای اصلی را شناسایی و اصلاح معطوف به توسعه را از آن کانونها آغاز کند.

 

تعیین 566 هدف کلی و 1500 استراتژی برای تحقق در 5 سال!؟

مومنی با یادآوری اینکه در دور دوم دولت روحانی، سندی با عنوان سند برنامه ششم منتشر شد که در آن 566 هدف کلی و حدود 1500 استراتژی برای تحقق در یک دوره 5 ساله، تعریف شده بود، ادامه داد: آن فهمی که در ادبیات توسعه از مفهوم هدف کلی و استراتژی وجود دارد، می گوید اگر کسی گفت برای میان مدت می خواهم بیش از دو استراتژی دنبال می کنم، آن را شوخی می گیرند، شما که کولاک کردید! بحث چند صد تا و نزدیک چند هزارتا است. من به عنوان یک شهروند می گویم همه آنها را رعایت کنید، تنها یکی را در دستور کار قرار دهید، اما شرافتمندانه به تمام لوازم آن استراتژی پایبند باشید. آن استراتژی را بسط فرصتهای شغلی مولد قرار دهید. این را انتخاب کنید و فقط به لوازمش پایبندی نشان دهید.

 

نهادگرایی هم نباید تبدیل به ایدئولوژی شود

استاد گروه برنامه ریزی و توسعه اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه نهادگرایی هم نباید تبدیل به ایدئولوژی شود و باید به چشم یک تئوری به آن نگاه کرد، توجه به نهادگرایی در دنیا را به دلیل تغییر قاعده بازی اقتصادی در پی دستاوردهای انقلاب دانایی عنوان کرد و گفت: به دلیل این تغییرات، بازنگری بنیادی درباره نهادها، مساله مرگ و زندگی است؛ از جمله اینکه اقتصاد دانش بنیان این بازنگری را الزام کرده است. در واقع نهادگرایی، به واسطه این دغدغه های روش شناختی که مطرح کرده، می تواند به بازشدن گره کور توسعه در ایران کمک کند.

 

حتی انبیاء هم بدون مشارکت مردم نمی توانند سراپرده عدل را برپا کنند

مومنی ضمن اشاره به اهمیت مشارکت برای ایجاد توسعه، افزود: صریح قران است که سراپرده عدل را حتی انبیا بدون مشارکت مردم نمی توانند برپا کنند. یعنی در فرهنگ دینی ما مشارکت این میزان سرنوشت ساز تلقی شده است. من به روحانی و دولتش هم گفتم این استراتژی برای بسیار اهمیت دارد و این مشارکت فقط متوجه دولت نیست. چون نقش آفرینی قوه قضائیه در بازتولید توسعه نیافتگی در ایران به مراتب بیشتر از قوه مجریه است و نقش آفرینی قوه مقننه نیز از جهاتی، بسیار جدی تر از نقش آفرینی قوه مجریه است. در منطق علمی و منطق دینی، هر دو، مشارکت مردم در سرنوشتشان ستون فقرات رستگاری است.

 
 
 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.