به گزارش جماران،گروه اقتصاد و درآمد: «مهجوریت علوم انسانی» در ایران واقعیتی انکارناشدنی است به رغم وجود دانشمندان و فلاسفه و حکمای بزرگ در تاریخ تمدن ایران زمین، این علوم مورد جفا واقع شده وبه جایگاه واقعی خود دست نیافته است. همین موجب شد که زندهیاد علی رضاقلی در کتاب اندیشه بیخانمان به بررسی دلایل پانگرفتن علوم انسانی بپردازد.
کتابی که حاصل دستنوشتههای او بوده و با همت نشر نهادگرا دو سال پس از درگذشتش به زیور طبع آراسته شده است. محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران، مقدمهای وزین برای این کتاب نوشته و تلاش کرده تا نگاه علی رضا قلی را زیر ذرهبین قرار داده و واکاوی کند.
محمدرضا بهشتی در رونمایی از این کتاب که در موسسه دین و اقتصاد و در نشست«دانایی و توسعه» صورت گرفت ، علی رضا قلی را استادی افقگشا و جسورخواند که جسارت به خرج داده و وارد این میدان شده است.
بیثباتی عامل رشد نیافتگی علوم انسانی
دکتر بهشتی ضمن یاد از زندهیاد رضاقلی گفت: این نوشته نزدیک به سه دهه گذشته نگاشته شده است. من مقدمهای بر این کتاب نوشتم و ویرایشی هم انجام دادم .لازم میدانم که نکاتی چند را مطرح کنم قطعا افرادی که از من اهلیت بیشتری دارند. در این مورد اظهارنظر خواهند کرد اما من میخواهم بهانه ای را فراهم کنم تا دوستان تمرکز بیشتری پیدا کنند.
وی در ادامه افزود: این کتاب داستان علوم اجتماعی و علوم انسانی است و مدخلی که دکتر رضا قلی انتخاب کردند. این است که چرا این علوم در کشور ما و سرزمین ما آن باروری و زایندگی که از این علوم انتظار میرود را ندارد یا کمتر با آن مواجه میشویم. مدخل بحث ایشان این است که کاری که علوم انجام میدهند را باید از دریچه درست کارکرد علوم مورد بررسی قرار داد. به عبارتی ماییم و مساله و مساله بر بستر اجتماعی تاریخی و فرهنگی و فکری شکل میگیرد و علوم کارشان این است که به شکل ضابطهمند و روشمند با مساله روبرو شوند و غرض این است که در نهایت به حل مساله و نقد مساله بپردازند.
نویسنده مقدمه کتاب اندیشه بیخانمان تصریح کرد: دلیل رشد نیافتگی در حد نصاب این علوم، این است که در یک بستر نامناسب قرار گرفتند. بستری که از یک جهت به دلیل شرایط و ویژگیهای معرفتی،فکری و فرهنگی نامناسب است و از یک جهت به دلیل قرارگرفتن این علوم در یک چارچوب شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است که در آن ثبات وجود ندارد.
اقتصاد و معیشت غارتی
عضو هیات علمی فلسفه دانشگاه تهران به شرایط اجتماعی اشاره و تصریح کرد : به لحاظ عملی و تماس با زندگی ملموس افراد و شرایط اجتماعی و اقتصادی که از آن تحت عنوان اقتصاد و معیشت غارتی نام می برند. این صورت مساله است. مرحوم دکتر رضاقلی تلاش کردند در ابتدا تبینی از علوم اجتماعی و علوم انسانی را به صورت گسترده تر انجام دهند. در نهایت در پاسخ به این پرسش که چرا ما چنین وضعیتی را داریم .ایشان به سراغ منابعی رفتند که درخور توجه است. نگاه ایشان نگاهی است که به ایران از دوره باستان تا کنون انجام شده و تاریخ چند هزار ساله ای که این سرزمین دارد را بررسی کردند.
پرداختن به اسطورههای شاهنامه
بهشتی در ادامه افزود: منبعی که ایشان به نظرشان مناسب رسیده ،شاهنامه است و شاهنامه را ایشان میدانی دیده که میتوان با رویکرد پژوهشگرانه، شرایط اجتماعی و زندگی را در گذشته ایران مورد بررسی قرار داد. به خاطر دارم که یک بار در همین جلسات در این مورد صحبت کردیم و برای من بسیار جالب بود که ایشان بر روی شاهنامه متمرکز شدند. در شاهنامه تلاش داشتند که از جهات مختلف به موضوع نزدیک شود .گرچه همه اینها کار پیشاهنگی و مقدماتی بود، اما قدم های اول برداشته شد. البته پیشاهنگیها همیشه مهم هستند و چه بسا آیندگانی پشت سر این پیشاهنگان حرکت کنند و بتوانند کارهای سترگی را انجام دهند . این داستان تشخیص خوب ورود و جسارت انتخاب پیشاهنگی را نباید دست کم گرفت. مرحوم رضاقلی با این نگاه به شاهنامه ،فضل تقدم دارد.
عضو هیئت امنای مؤسسه حکمت و فلسفه تصریح کرد: ایشان فراتر از فضای زندگی و معیشتی به بحث اسطورههای شاهنامه پرداختند. آنجا گفتگوی ما شکل کرفت. من مختصری در مورد اسطوره شناسی فلسفی بدون تمرکز به ایران مطالعاتی داشتم که بیشتر بر اسطوره یونان باستان متمرکز بود. به نظر من این دریچه بسیار جالب توجه بود زیرا اسطوره ها افسانه نیستند بلکه اولین نسبت گرفتنهای ما با جهان هستند، این بسیار مهم است که این اولین نسبت گرفتنهای اولیه را بتوان بازشناسی کرد و این اسطورهها برخلاف ظاهر ساده و داستان گونه و روایت گذشته تخیلی، عمق بسیاری دارد.
وی در ادامه افزود: در واقع ما با بنیادیترین تجربههای یک فرهنگ روبرو هستیم ، من به مرحوم رضا قلی گفتم که قدم بزرگی را برداشتید ایکاش دوستانی که بر اسطورهشناسی متمرکز بوده و کارهایی را انجام دادند بتوانند با پرسش فلسفی در اسطوره شناسی حرکت کنند و این سوالات را در شاهنامه بازیابی کنند که اینها شاید از وجوه اجتماعی که ایشان دنبال میکرد، عمق بیشتری داشته باشد. دریچه ای که ایشان بازکرده بود خیلی جالب بود . لازمه یافتن پاسخ به این پرسش مستلزم این بود که شاهنامه را مورد بررسی قرار دهند.
بهرهگیری از کلام اسلامی
نویسنده مقدمه کتاب اندیشه بیخانمان گفت: بستر دومی که ایشان به کاوش پرداخته و اهمیت آن از بستر اول کمتر نیست (این نکته را مدنظر قرار دهید که نوشته مال سه دهه پیش است. ابن نگاه ایشان به مساله بسیار بدیع بود و من به خاطر ندارم که کسی چنین نکاهی کرده باشد)بستر کلام اسلامی بود. پیداست که ایشان با استفاده از منابعی که
به عربی در اختیارش بوده و به مدد ترجمه برخی از منابع به سراغ کلام اسلامی رفته است . برداشت ایشان ابن بود که این نحوه از فضای زندگی اجتماعی و اقتصادی در کشور را میتوان ریشه اش را در نوع مباحث و باورهای کلامی یافت. من براساس سیاق نوشته ایشان حدس میزنم که احتمالا از دریچه ماکس وبر هست که وبر مساله نسبت پروتستانتیسم و سرمایه داری را مورد توجه قرار داده و بابی را مطرح میکند. ایشان این ورود را در مغرب زمین زاینده دانسته و از همین دریچه به کلام اسلامی ورود میکند تا زایندگی داشته باشد.
اولویت توجه به زهدگرایی و آخرتگرایی
استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: رضاقلی معتقد است که نوع نگرش به زندگی معیشت و توجه ویژه به زهدگرایی و آخرت گرایی موجب شده که مسائل مربوط یه زندگی و دنیا در درجه دوم اهمیت قرار بگیرد. در نتیجه بی ثباتی سیاسی از یک طرف و فقدان چارچوب پایدار سیاسی از طرف دیگر و نوع نگرش به زندگی و معیشت و اقتصاد همه دست به دست هم داده و شرایطی را فراهم کرده که انگار که در یک زندگی اجتماعی اقتصادی ناپایداری قرار داریم که پیوسته در معرض دگرگونی و تغییر و انقطاع پی در پی است. در نتیجه تنها چیزی که پرورانده میشود یک نوع نگاه موقتی و کوتاه نسبت به برخورداری از معیشت و اقتصاد آن هم در شکل بهرهوری از زندگی که ایشان از آن تعبیر معیشت غارتی میکند که بی شباهت به وضعیتی که عشایر و ایلات در مناسبات زندکی خود دارند،نیست .
وی در ادامه افزود: از این مدل به عنوان الگویی برای تببین تاریخی بهره میگیرد.چارچوب کلام اسلامی یک بار مورد بررسی قرار میگیرد به این معنا که فضا و ذهنیت عقیدتی را بتواند بازبینی کند که در آن چنین شرایط و نگرشی نسبت به زندگی و معیشت میتوانسته شکل بگیرد و شکل گرفته است .بررسی ایشان از منابع کلامی در حد یک کار پیشاهنگی است نمیخواهم بگویم که در حد یک مقدماتی است، چون قدمهایی فراتر برداشته است. در چند سال اخیر برای ترجمه مجموعه شش جلدی از کتاب «کلام و جامعه اثر پرفسور یوزف فان اس» در قرن دوم و سوم هجری به زبان آلمانی که چند هزار صفحه بود و من به عنوان سر ویراستار علمی، مجبور شدم تا یک جلد را به همراه دخترم ترجمه کنم، همین موجب شد تا تماس گسترده تری با کلام اسلامی پیدا کردم و اهمیت این کتاب به این دلیل بود که در آن کتاب که حدود سی سال از نگارش آن گذشته است، ده سال نگارش و پانزده سال ترجمه آن طول کشید.
فضل تقدم رضا قلی در بررسی علم کلام
محمدرضا بهشتی به کتاب کلام و جامعه اشاره و تصریح کرد: در این کتاب اولین بار بود که من با نگرش جدیدی مواجه شدم که نویسنده با فضای فکری متفاوتی با پیشینه علمی خوب و تسلط به چندین زبان و ذهن خلاق، کلام اسلامی را در قرن دوم و سوم هجری مورد بررسی قرار داده است. در واقع فرق بسیار زیادی وجود دارد وقتی محققی مانند یوزف فان اس به کلام اسلامی توجه میکند یا نویسندگان دیگر به این حوزه توجه میکنند. ابن کتاب شش جلد است چهار جلد اصلی و دو جلد منابع است. این کتاب ۵۰۰۰ منبع دارد و به قولی منابع را شخم زده است که ابن منابع در دو جلد آمده است.این کار از این جهت بینظیر است که نسبت کلام با جامعه را مورد بررسی قرار داده است .
استاد فلسفه دانشگاه تهران کتاب اندیشه بیخانمان را بررسی کرد و گفت: وقتی نوشته دکتر رضاقلی را خواندم بلافاصله ذهنم به این سمت رفت که ایشان هم به این پیوند توجه کرده است. طبیعی است که یک متخصص کلام با در نظر گرفتن منابع گسترده میتواند قدمهایی فراتر از آقای رضاقلی بردارد، ولی فضل تقدم را باید قدر دانست و با همین دلیل ایشان به نکات بسیار ارزشمندی اشاره کرده است. اگر میدانستم ایشان چنین نوشته ای دارد میتوانستم باب گفتگویی را باز کنیم و تحقیق را گستره بیشتری ببخشیم.
چرا در مواجهه با علوم انسانی دچار کجفهمی هستیم
وی در ادامه افزود:چارچوب کلام اسلامی و به طور کلی کلام در جوامعی با سابقه دینی که در فرهنگ مغرب زمین و مشرق رمین وجود دارد،جان گرفته است. بسیاری از خاستگاهها الهی است در همه علوم، ریشههای الهیات به صورت گسترده مشاهده میشود. حتی در علوم دقیقه همچون فیزیک و اخترشناسی این نگرش مشاهده میشود.اگر به صورت بنیادیتری حرکت کنیم در واقع به یک بحث فلسفی نیاز داریم که کلام جلوه ای از آن شود و بنیان فلسفی انسان شناسی به ما مجال میدهد که انسان رابطه بین خودش و جهان را بررسی کند مثلث انسان خدا جهان از اهمیت زیادی برخوردار است. حتی اگر قائل به خدا نباشیم و این نگرش در دو راس دیگر مثلث موثر است.این بحث بنیادین ضرورت زیادی دارد.
بهشتی تصریح کرد: اگر یک کاوش اندیشهای و فلسفی انجام دهیم .این رویکرد یک میدان تعیین کننده برای بازشناسی خود و جایگاه ما است. در چنین چارچوبی علوم انسانی و اجتماعی چه جایگاهی پیدا میکند ؟ یعنی ما نیاز به مباحث بنیادین معرفتشناختی داریم که به علوم اجتماعی و علوم انسانی مجال بروز بدهد و اینکه چرا در ایران ما در مواجهه با علوم انسانی دچار یک پرسشها و ابهام ها و کج فهمیها روبرو هستیم. هم به لحاظ مبتنی معرفتشناختی و هم به عنوان مبانی انسانشناختی خیلی ضرورت دارد که به ابن نکته توجه شود. احتمالا این سوال را بتوان استخراج کرد که تاچه اندازه با وضعیت معیشتی ما ارتباط برقرار کرده یا داشته است. که فقدان آن موجب شده که ما به چنین وضعیتی گرفتار شویم.
پرهیز از نگاه تک علتی و سادهانگارانه
استاد فلسفه دانشگاه تهران گفت:لازم است تا یک هشدار به خودم و تمام دوستان که مایل باشند تا دنبال کنند، بدهم که نگاه ما اصلا نمیتواند، نگاه تک علتی باشد. نگاه مونوکوزال یا نگاه تک علتی ما را دجار سادهانگاری و تقلیلگرایی میکند. آنقدر به نظرمان جالب میشود که گقته میشود که حالا از جنبه اجتماعی تحلیل شده و حالا باید تمام مسائل را بهآن سمت شیفت داد در حالیکه نباید دچار هیجانزدگی شد، انسان وقتی نکاتی را کشف میکند و به نظرش جالب میآید؛ از بقیه وجوه غفلت میکند. در واقع، برداشت تک علتی میتواند ما را دچار جمعبندی شتاب زده و بدون دوام کند. حتی در نقد درون رشتهای مورد سوال قرار می گیرد چه برسد به اینکه از رشتههای دیگر بخواهند این موضوعات را مورد ارزیابی قرار بدهند و در نهایت این انتقاد را وارد کنند که چرا این نکات لحاظ نشده است .
ضرورت مطالعات میان رشتهای
نویسنده مقدمه کتاب اندیشه بیخانمان تصریح کرد: هشدار دوم اینکه گذشته از اینکه در چارچوب تبیین تک علتی مشخص در دایره یک دانش و دیسیپلین نباید محصور شد. به نظر نباید میرسد که باید به سمت مطالعات میان یا چند رشته ای حرکت کرد. در واقع به سمت مساله از منظر چند رشته حرکت شود. با هر حال هر رشته روش خاص خود را دارد، نباید میان روشهای هر رشته خلط شود. چون در این صورت آش شله قلمکاری درست خواهد شد که هیچ چیزی از آن در نخواهد آمد. اما کاری که در یک عرصه در حال انجام است باید از منظر رشته دیگر هممورد بررسی قرار بگیرد و از منظر آن رشته این نکته مورد بررسی قرار بگیرد که چه دستاوردی را میتوان برداشت کرد . در یک عرصه که تمام دستاوردها عرضه شد امکان دارد که در یک نگاه عظیم و فرآوری بتوان تصویر گستردهتری را ترسیم کرد که در واقع دستاوردی کلیتر است.
تقدیر از استادی افقگشا
وی در پایان ضمن تقدیر از علی رضاقلی گفت: بسیار جای تقدیر دارد که از استادی یادکنیم که دیگر در میان ما نیست. جای تقدیر دارد که استادی قدم به این میدان گذاشته و هوشمندی به خرج داده و جسارت کرده و وارد این میدان شده است. فردی که دغدغه علمی داشته با وجود اینکه میدانسته ورود به این عرصه او را در معرض نقد گزنده قرار میدهد با این حال وارد این میدان شده که جای تقدیر فراوان دارد. در نهایت توانسته یک افق جدید را بگشاید .من از تمام اساتید توانمند که در این عرصه فعالیت دارند تقاضا دارم که وارد این میدان شوند و در این صورت، میتوان ثمرات خوبی را انتظار داشت. زندهیاد آقای رضا قلی این افق را باز کرد و فکر میکنم که این قدم بسیار بزرگ بوده و امید است که قدمهای بیشتری در این حوزه برداشته شود.