«هویت به شدت قدرتمندی را شاهد هستیم که در عرصه فرهنگی و اقتصادی قدرتمند است اما کاری به سیاست ندارد. با این حال از پشتوانه سیاسی برخوردار است. ما شاهد هویت سیاست زدایی شده هستیم و این بهترین شرایط برای سیاست است و چه چیزی بهتر از این برای قدرت که افراد مطالبه سیاسی نداشته باشند و صرفا به دنبال منافع شخصی خود باشند.»
در نشست بررسی لمپنیسم، سلامت روان و امنیت اجتماعی، کارشناسان عنوان کردند:« حتی صداوسیمای جمهوری اسلامی، برای اینکه جذابیت ایجاد کند، گویا ناچار شده است در فیلمهای کمدی حتما آهنگهای قبل انقلابی و با ریتم تند بگذارند، چیزی در نوستالژی ها پیدا می کنند. پیش از این نوستالژی های دهه 60 مورد توجه قرار می گرفت، اکنون نوستالژی دهه 50 هم گنجانده می شوند و احساس می کنند جامعه اشتیاق دارد آنها را ببیند.»
به گزارش جماران، دکتر «وحید شریعت»، روان پزشک، که در دومین روز از سیزدهمین همایش علمی سالانه سلامت روان و رسانه در پنل «لمپنیسم، سلامت روان و امنیت اجتماعی» با عنوان «مقدمهای بر ضرورت توجه به لمپنیسم در ایران امروز»، سخن می گفت، اظهارداشت: لمپنها به کسانی گفته می شود که پس از توسعه صنعتی و تغییراتی که در جامعه رخ داده، به تدریج از کار خود اخراج شده اند و یا نتوانسته اند ادامه دهند، و عملا به نوعی از قشر خودشان که قشر تولید کننده بوده، خارج شده و به قشر غیرمولد تبدیل شده اند. از امکانات معمول اجتماعی هم که داشته اند هم محروم شده اند و اصولا افرادی بوده که آگاهی و مهارتی هم نداشته اند. در حاشیه اجتماع قرار گرفته اند و متعلق به طبقه خاصی هم نیستند و شروع به کارهای متنوعی کرده اند که با واسطه گری، کلاه برداری و گدایی زندگی خود را بگذارند.
وی با بیان اینکه این افراد، با طفیلی گری زندگی خود را پیش می برند، ادامه داد: وقتی فرد مهارت، اصول، طبقه ای نداشته باشد و پایبند به مساله خاصی نباشد، می تواند به منبع قدرتی بچسبد و کارهایی که او می خواهد انجام دهد و قدرت و جایگاه کاذب پیدا کند و منافع خود را پیش ببرد. هم قدرت از این افراد استفاده می کند و هم این افراد از قدرت.
این روانپزشک ادامه داد: زبانی که این افراد به کار می برند، زبان نازیبایی است . هر جا لازم باشد از خشونت استفاده می کنند. این زبان برای اینکه فرد بتواند تسلط خود را به فرد مقابل تحمیل کند استفاده می شود. در عین اینکه خود را متعلق و متمایل به سنت می دانند، در عین حال هم پایبندی خاصی ندارند و هر جا لازم باشد، به راحتی می توانند و از قانون و اخلاق تفسیر به رای می کنند و تغییرات می دهند و دلبخواهی از آن استفاده می کند. این ویژگی ها ، آنها را تبدیل به افراد دلچسبی برای قدرت برای تامین اهداف و منافعش می کند.هر جا بخواهند افرادی را ساکت کنند، چند لمپن می توانند این نقش را ایفا کنند و منویات قدرت را پیش ببرند.
شریعت با بیان اینکه شرایط اجتماعی در ترویج و تشدید اینها موثر است، توضیح داد: وقتی با فقر، بیکاری، دلالی و واسطه گری و کاهش تولید مواجه هستیم، تمایل به استفاده از قدرت، دزدی، زورگیری، مزدوری بیشتر می شود. در کنار آن، فضای مجازی این امکان را می دهد که این مسائل در فضای مجازی بیشتر دیده و تبلیغ شودند و حس کاذب مهم بودن در آنها بیشتر شود.
وی با بیان اینکه لمپنیسم به سایر حیطه ها، از جمله حیطه علم و دانش هم گسترش می یابد، اضافه کرد: نداشتن اعتقاد به اصول پایه، بی تعلقی به اصول و گروه علمی و کسانی که تولید کننده علم نیستند اما خود را علاقه مند به علم و دارای علم نشان می دهند و از ترفندهای زبانی برای تاثیرگذاری استفاده می کنند و ادعاهای عحیب و بدون اساس مطرح می کنند. با مخالفین خود با خشونت کلامی برخورد می کنند. دوست دارند به قدرت نزدیک شوند تا اهداف خود را با اینکه پایه و اساسی ندارد، راحت تر پیش ببرند. این جنبه از لمپنیسم در دهه اخیر کشور ما بسیار رشد پیدا کرده و تبدیل به مشکلی برای نظام سلامت و سلامت روان و حتی فرهنگ ما شده است. فرهنگ کاذبی را جا می اندازد و مشکلات را بیشتر و عمیق تر می کند.
به گزارش جماران، در ادامه این همایش، دکتر بابک زمانی ، نورولوژیست و متخصص مغز و اعصاب، با عنوان «ریشههای تاریخی و اجتماعی لمپنیسم در ایران، با نگاهی به تئوری فرودستان» به تشریح دیدگاه های خود پرداخت و با اشاره به ریشه واژه لمپن پرولتاریا در ادبیات مارکسیستی، گفت: در این هسته، کسی که به طبقه ای تعلق ندارد، جزء طبقات پیشرو محسوب نمی شود. در این ادبیات، این گروه را ضد انقلاب می دانستند، اما در انقلاب اکتبر عملا از آنها برای پیشبرد منافعشان استفاده کردند.
وی با اشاره به خصوصیات حرکت فرودستان شهری، گفت: آنها از یک اتفاقات تاریخی اجتماعی مشترکی می آیند و اتفاقاتی باعث سقوط آنها ب این طبقه نشده است. آنها هیچ ارزش اخلاقی جز بقا ندارند. هیچ گونه ارزش تاریخی که به خاطر آن بخواهند کار خاصی بکنند، وجود ندارد. تظاهر و رعایت چیزی، تنها تاکتیکی و مقطعی است. ایده آلیسم در آنها وجود ندارد. رفتار جدا از هم اما واحدی دارند که می تواند غیرقابل پیش بینی باشد. باید در نظر داشت که بخش مهمی از رفتارهای رایج ما را این گونه رفتارها تشکیل می دهند.
این نورولوژیست اضافه کرد: دو انقلاب بزرگ باعث شده که این طبقه فرودستان که از صفر شروع می کنند و چیزی جز زنده بودن و به جایی رسیدن برای آنها اهمیت دارد، افزایش یابند یکی از اصلاحات ارضی سال 1341 که یک باره تعداد زیادی از آنها را از زمین جدا کرد و به بی فرهنگی کشاند. تحول دیگر، انقلاب سال 57 بود.
زمانی با بیان اینکه این رفتار بعد به بقیه طبقات هم سرایت پیدا کرد و حرکتهای همزمان و هماهنگ و غیرمنسجم نشان دادند، اضافه کرد: این زمینه، در زیر پوست شهر ما توجیه کننده بسیاری از رفتارها است. گروه هایی که می خواهند با چنگ و دندان از مشقت رها شوند. آنها حاشیه ای نیستند بلکه در بطن جامعه هستند و نفوذ این رفتار، رفتار طبقه متوسط و حتی رفتار سیاسی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.
وی با یادآوری اینکه این رفتار را در افراد با مشاغل مهم در جامعه هم می بینیم، خاطرنشان کرد: اینها امتداد رفتار تهی دستان شهری است که در کشور ما غلبه پیدا کرده است. اینها درست است که رفتارهای هماهنگی می کنند، اما قادر به فعالیت همگانی نیستند. در واقع خصوصیات اخلاقی بسیاری از اقشار اجتماعی ما این است. حتی پزشکان ما با این مسائل کنار می آیند؛ اما قادر به اینکه رفتار جمعی را شکل دهند، نیستند. این جزء رفتار اجتماعی تهیدستان شهری است که تنها به دنبال بقا هستند.
وی در پایان تصویری از کویر لوت را نشان داد و گفت این کویر اگر چه شگفت انگیز و عجیب و طبیعتی خام است اما فقط هست و بقا دارد، اما هیچ هدفی را دنبال نمی کند.
به گزارش جماران، در ادامه دکتر فردین علیخواه ، استاد دانشگاه و جامعه شناس، با عنوان «تاملاتی درباره اینستالوطیها» به بیان دیدگاه های خود پرداخت و اضافه کرد: به موازات گروه های مدرن در جامعه امروزی، شاهد ایجاد گروه هایی هستیم که گذشته را بازنمایی می کنند و شاید واکنشی به تحولات مدری و جهان جدید هستند که باید به آنها توجه کنیم.
وی با بیان اینکه در شبکه های اجتماعی داریم که خطهای روی دست و یا بینی شکسته شان در نزاع ها را به نمایش می گذارند و توجه می گیرند، با تاکید بر ضرورت توجه داشتن به تحولات زیر پوست شهر، به پژوهش های انجام شده توسط دانشجویانش درباره لمپنیسم و این کردار و رفتار که در گروه های مختلف حضور دارند اشاره و تاکید کرد: اینها یک سبک زندگی در پاسخ به جریاناتی است که در جامعه وجود دارد. گسترش سبک زندگی طبقه متوسطی نیز در این راستا ایفای نقش کرده است. این مساله باعث واکنش در برخی طبقات و اقشار اجتماعی می شود.
وی با بیان این که وقتی فینگرفود و سالاد رژیمی رشد می کنند، در سوی دیگر، غذای شکم پر مانند کباب متری در سینی مسی رشد می کند، تاکید کرد: لازم است تحولات زیر پوست شهر را مدنظر داشته باشیم. بینی شکسته شان در نزاع ها را به نمایش می گذارند و توجه می گیرند.
این استاد دانشگاه به مرور ادبیات و اقداماتی که این افراد در شبکه های اجتماعی با عنوان «لات و لوت» و «کلاه مخملی»، پرداخت، و پرداختن در نوستالژی ها را در این مسیر از عوامل تعیین کننده دانست و با بیان اینکه بخشی از آنها نوستالژی کور است و با موزیکهایی حسرت یک گذشته کور، بازتولید می شود، گفت: حتی صداوسیمای جمهوری اسلامی، برای اینکه جذابیت ایجاد کند، گویا ناچار شده است در فیلمهای کمدی حتما آهنگهای قبل انقلابی و با ریتم تند بگذارند، چیزی در نوستالژی ها پیدا می کنند. پیش از این نوستالژی های دهه 60 مورد توجه قرار می گرفت، اکنون نوستالژی دهه 50 هم گنجانده می شوند و احساس می کنند جامعه اشتیاق دارد آنها را ببیند.
علیخواه، با بررسی تبعات حضور این خرده فرهنگ در شبکه های اجتماعی، اضافه کرد: گفته می شود در دوره جدید، شهرت دموکراتیزه شده و فرصت مشهور شدن به آدمهای معمولی هم داده شده است. حاشیه ها می توانند به متن بیایند. یک شاطری که در حین کار می رقصد، می تواند مشهور شود و یا زنی روستایی که غذا می پزد، 2 میلیون فالور می گیرد. در حالی که اگر شبکه های اجتماعی نبودند، چنین چیزی محال بود.
این جامعه شناس به ابعاد مالی این فعالیت ها برای صاحبان این صفحات مجازی از زاویه کسب تبلیغات اشاره کرد و گفت: لات و لوتها قبلا خیلی در حاشیه و یا به شکلی مطرود بودند. اکنون آنها صفحات مجازی دارند. مایی در آنها در حال شکلگیری نیست و شرمنده و سرافکنده و مورد عتاب و خطاب نیستند. آنها با پیوستن به شبکه های اجتماعی، بسیار در دسترس پذیر شدند که تبعاتی هم دارد. در شبکه های اجتماعی، سلیقه های مختلف، یکدیگر را پیدا می کنند. انواع سلیقه ها و علائق برای خود صفحه دارند که دنبال کننده های زیادی هم دارند.
وی با بیان اینکه حضور این افراد در شبکه های اجتماعی، آنها را ناچار به گفت وگو می کند که این امر مثبتی است و مقداری آنها را از خشونت دور می کند، ادامه داد: بعضی از آنها از لوتی گری به بلاگری رسیده اند و به تدریج انعطاف پذیر می شوند. خود را هماهنگ می کنند و درصد خشونت ورزی شان کم می شود. در واقع ما شاهد لوتی گری کالایی شده مواجه هستیم. می بینند می شود درآمد ایجاد کرد. دانشجوی من از فردی به نام «پهلوان ابوالفضل»، که یکی از بلاگرهایی است که با آداب لوتی گری فعالیت می کند، پرسیده بود که هدف آخرش چیست، او گفته بود وارد یوتیوب شود و درآمد میلیونی به دلار کسب کند. او گفته بود که به کلاس دیجیتال مارکتینگ رفته است. بنابراین ما شاهد لوتی گری بسته بندی شده برای فروش خواهیم بود.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه حتی می گویند یکی از خصوصیات شهرهای جذاب، این است که فضایی داشته باشد که بتوان آنها را در اینستاگرام گذاشت، افزود: ما شاهد بده بستان هویتی هستیم. برای نمونه، همه این افراد، وقتی بهشان می گوییم لات و لوتی کیست. آنها اختلاف زیادی با هم دارند و از کسانی که به اینستاگرام پیوسته اند به بدی یاد می کنند. ما شاهد گسست در این خرده فرهنگ بعد از ایسنتاگرام هستیم. آنها وقتی وارد این فضا می شوند، اِلِمان های هم از رپر ها می گیرند. تیشرت پوشی در آنها زیاد شد و شلوارهای شش جیب و هفت جیب قبلا بیشتر در میان آنها باب بود اما برای گرفتن آگهی، لباسهای خاصی می پوشند.
به گزارش جماران، در ادامه این پانل، دکتر مهدی خویی، استاد پیشین جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، که با عنوان «چیستی بازنمایی تیپ ایده آل روانِ سلامت در رسانه های اجتماعی» سخن می گفت، به تشریح تغییرات در ساختار اجتماعی پرداخت که باعث ظهور لمپنیسم، در طبقات و جایگاه های مختلف ساختاری شده است و اظهارداشت: فروش نفت و افزایش درآمدها و شکاف طبقاتی یکی از علل اصلی انقلاب 57 نامیده می شود. مقطع دیگری که در آن فروش نفت افزایش یافت، یعنی در سالهای 84 تا 90، باعث ایجاد دو نوع پول در اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی شد. یکی از آنها از محل فروش نفت بود که 600میلیارد دلار است که براساس اظهارات مرحوم ترکان، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، بیش از 70درصد آن خرج واردات کالاهای مصرفی و نه کالاهای اساسی شد.
وی ادامه داد: پول دیگر، از محل خصوصی سازی ها بود و 20 هزار بنگاه دولتی در بین سالهای 84 تا 92 خصوصی سازی شدند که عایدی حدود 150میلیارد دلار برای بازاری که اقتصاد سیاسی ایران در آن فعال بود، آوردند. این رقم، احتیاج به بازار و مشتریانی دارد که گردش اقتصادی در آن انجام شود. براساس آمار، ورود این پول در عرصه اقتصادی بازار و نوعی از طبقه متوسط را به وجود آورد و قشری را به طبقه متوسط اضافه کرد که می توان اخلاق لمپنیسم را در درون آنها مشاهده کرد.
این جامعه شناس به برآورد یک موسسه بین المللی درباره حجم طبقه متوسط در کشورها اشاره کرد که عنوان کرده است که از سال 2003، تا 2018، حجم طبقه متوسط بیش از 2 برابر شده است، گفت: یعنی در کشور ایران، با طبقه متوسطی مواجه هستیم که سال 2003، حدود 25درصد جمعیت ایران را از آن خود دارد و سال 2018، حدود 60درصد جامعه ایران را از خود کرده است.
خویی با بیان اینکه طبقه متوسط نه نیروی کار و نه سرمایه دار است، توضیح داد: طبقه متوسط، صاحب ابزار تولید نیست و نیروی فیزیکی کار خود را هم به فروش نمی رساند. در این دوره، ما شاهد یکی از پیک های مهاجرت از روستا به شهر بودیم. ارز و مستغلات به شدت اهمیت یافت و 88درصد ثروت ملی ما اکنون در ارز و مستغلات است. یعنی درآمد اصلی و سرمایه اصلی، از محل کار حاصل نمی شود. ثروت درون املاک ایجاد شد و ما دیگر طبقه متوسطی نداریم که در درون تولید نقش بازی کند. در حالی که قاعده طبقه متوسط کلاسیک ، این بود که آنها افراد آموزش دیده برای ایفای نقش در فرایند تولید کالا هستند.
این جامعه شناس با طرح این پرسش که اکنون که آموزشی در جریان کار صورت نمی گیرد، تکلیف آموزش طبقه متوسط چه می شود، گفت: حدود 30 میلیون نفر، در طول حدود 15 سال به طبقه متوسط اضافه شدند که احتیاجی به آموزش معناداری هم ندارند و خصلتهای طبقه متوسطی دارند. این طبقه که درون اقتصاد و با مبناها و زیرساختهای اقتصادی ایجاد می شود، درون خود باقی نمی ماند و تظاهرات فرهنگی هم ارائه می دهد. گونه ای از بودن خود و عیانگری خود را در عرصه فرهنگ ارائه می دهد.
وی با بیان اینکه خصلت استفاده از رسانه های جمعی و رسانه، طبقه متوسطی است، گفت: ممکن است افرادی از طبقات فرودست هم از این شبکه ها استفاده کنند، اما به لحاظ ساختاری به دلیل هزینه ای که این ابزارها ایجاد می کنند، این امکان برای آنها وجود ندارد. 26 میلیون نفر زیر خط فقر در جامعه ایران وجود دارد، که از پس هزینه ها و تعرفه های استفاده از فیلترشکن و اینترنت و گوشی برنمی آید. ما همچنان بخشی از طبقه متوسط کلاسیک را داریم که بر مبنای آموزش حرکت می کند و آنها مستاصلین شرایط فعلی هستند، وضعیت اقتصادی و فرهنگی ما بد است و آنها کاری نمی توانند بکنند، اما این بخش از طبقه متوسط نوظهوری که احتیاجی برای آموزش ندارد عرصه را تسخیر کرده است که می توان آنها را خرده بورژوازی یا لمپن های جدید تعبیر کرد.
خویی با بیان اینکه در کل عرصه های فرهنگی شاهد ایفای نقش این طبقه متوسط نوظهور هستیم که باعث شده از 10 فیلم پرفروش دهه 90، 8 فیلم ، فیلمهای کمدی هستند که در اکثر آنها بازگشت و نوستالژی سازی مبتذلی نسبت به گذشته وجود دارد، ادامه داد: اکثر آنها زن ستیزانه هستند و نسبتشان با مقوله زن و تاریخ به شدت مبتذل است.اگر صداو سیما به گونه ای تاریخ را مبتذل می کند، آنها به گونه دیگری این اقدام را انجام می دهند. این افراد از طریق این تولیدات فرهنگی، تاریخ گذشته ما را روایت می کنند. از ین دو فیلم اجتماعی در دهه 90، فیلمهای زن ستیز و فرودست ستیز پرفروش شدند. تصویر مخدوشی نسبت به فرودستان ارائه می دهد و محصولات فرهنگی، نمایندگی این قشر را می کند.
این استاد پیشین دانشگاه با بیان اینکه سلامت روانی که تبلیغ و بازنمایی می شود، هویتهایی می خواهد که دنبال برنده شدن و ثروت و قدرت از طریق توان خودعیان گری و زیبایی هستند، تصریح کرد: هویت به شدت قدرتمندی را شاهد هستیم که در عرصه فرهنگی و اقتصادی قدرتمند است اما کاری به سیاست ندارد. با این حال از پشتوانه سیاسی برخوردار است. ما شاهد هویت سیاست زدایی شده هستیم و این بهترین شرایط برای سیاست است. همانطور که اکنون با مجلس و دولت اقلیت مواجه هستیم و چه چیزی بهتر از برای قدرت که افراد مطالبه سیاسی نداشته باشند و صرفا به دنبال منافع شخصی خود باشند.
وی به برخی ناآرامی های اخیر در کشور و سرخوردگی ها اشاره کرد و گفت: اکنون مقوله سلامت روان هم سیاست زدایی شده و افراد به عرصه فردیت خود خزیده اند و به دنبال این هستند که در درون فردیت خود درمان انجام دهند. به دنبال این نیستند که ببینند عرصه اجتماعی با من چه کرده که من افسرده و ناراحت هستم و هیچ نور امیدی در آینده خود نمی بینم. این درمانها چه بازار عظیمی برای قدرت ایجاد کرده است و بازار مبتذلی حول روان درمانی و روان پزشکی ایجاد شده و افراد را فرا می خوانند که امر اجتماعی را درنظر نگیر، چرا که حالت را بد می کند بلکه خود را در عرصه فردی درمان کن.