« اگر ما هزینه های تولید را بشکافیم میبینیم حدود 68 درصد هزینه ها مربوط به مواد اولیه داخلی و خارجی است اما سهم دستمزد پرداخت شده در ستانده کل تولید حدود 11 درصد است. اگر به مفاهیم توسعه پایدار برگردیم می بینیم که چیزیکه از تولید صنعتی عاید جامعه می شود یک مقدار محدودی است»
گروه اقتصاد و درآمد - میلاد شیراوند: نشستی با موضوع «تصویر وضعیت کنونی بخش صنعت کشور و الزام های جدی برای توسعه پایدار صنعت ملی» برگزار شد.
سمیه نعمت اللهی پژوهشگر اقتصاد توسعه در این نشست به تشریح وضعیت صنعت کشور در یک دهه گذشته پرداخت و در ابتدای سخنان خود با اشاره به پایان زمان بندی برنامه توسعه ششم گفت:ما در آستانه قرارگرفتن در برنامه هفتم هستیم. با این وجود همچنان کشور در مسیر توسعه قرار نگرفته است. این در شرایطی است که در حال حاضر اقتصاد کشور در وضعیت خاصی به سر می برد. ما همچنان تحریم ها را در پیش روی خود می بینیم و رشد اقتصادی کشور پایین است، سرمایه گذاری به شدت کاهش پیدا کرده است و تورم بالا و کمبود آب گریبان گیر کشور شده است.
وی افزود: در این شرایط توسعه صنعت کشور می تواند راهگشا باشد اما ما در توسعه صنعت خود در کجا ایستاده ایم؟ آیا نیاز به ارزیابی های مجدد داریم یا مسیری که در آن قرار داریم مناسب؟ اگر بخواهیم تصویر روبروی خود را ببینیم باید ابتدا بررسی کنیم که وضعیت صنعت ما به چه شکل است. آمار مرتبط با بخش صنعت نشان می دهد بخش صنعت در سال های اخیر بعضا رشد های منفی داشته است. ما اگر سه گروه خدمات، صنایع و معادن و کشاورزی را در نظر بگیریم می بینیم که در دهه اخیر بیشترین رشدهای مثبت و فنی مربوط به گروه صنایع و معادن است. در سال 91 و 98 بیشترین رشد منفی را در بخش صنعت داشته ایم که به ترتیب منفی 19 درصد و منفی 15 درصد بوده است. جالب است که ما در این دو دورره ما با تحریم های شدید مواجه بودیم. از سوی دیگر در سال هایی مانند 95 بیشترین رشد در بخش صنعت مشاهده شده است.
این پژوهشگر اقتصادی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر رشد اقتصادی با رشد بخش صنعت را با قیمت های ثابت مقایسه کنیم می بینیم که رشد اقتصادی و بخش صنعت خیلی نوسانی بوده است. همچنین اگر ارزش افزوده بخش صنعت را قیمت های ثابت مقایسه کنیم یک شکاف رو به افزایش را مشاهده می کنیم که در سال 99 به اوج خود رسیده است. در واقع در یک دهه اخیر تغییر خاصی در ارزش افزوده بخش صنعت به وجود نیامده است.
بیش از 80 درصد سهم ارزش افزوده رشته فعالیت صنعتی مربوط به شش رشته مواد شیمیایی، تولید فلزات پایه، تولید کُک، فرآورده های غذایی، فرآورده های معدنی غیر فلزی و فرآورده های لاستیکی و پلاستیکی است یعنی ساختار صنعت ما برروی این رشته فعالیت ها متمرکز است. 4 رشته از این صنایع به منابع طبیعی کشور مرتبط می شود درنتیجه این نشان می دهد که صنایع ما منبع محور هستند.
رشته فعالیتی مانند تولید مواد شیمیایی که بیشترین ارزش افزوده را دارد در واقع به دلیل مزیت های نفت و گازی که در کشور داریم افزایش پیدا کرده است. رشته فعالیت هایی مانند فلزات پایه و فراورده های معدنی غیر فلزی هم با استفاده از انرژی ارزان و منابع غنی معدنی توسعه پیدا کرده اند. تولید فراورده های غذایی که مربوط به معیشت جامعه است به .اسطه قیمت گذاری نهاده ها مورد حمایت دولت قرار گرفته است. ما اگر همین شش رشته فعالیت را بررسی کنیم متوجه می شویم بیشترین میزان مصرف انرژی و ... نیز مربوط به همین صنایع است.
نتیجه ای که می گیریم این است که صنایع منبع محور پیشران رشد صنعتی ما شده اند و از سوی دیگر رشد صنایع ما محدود به صنایع منبع محور شده است.
وی افزود: نسبت ارزش افزوده به ارزش ستانده را اگر بررسی کنیم تا ببینیم به ازای هر واحد تولید ما چقدر ارزش افزوده ایجاد می کنیم می بینیم صنایعی که پیشران هستند در صنعت، کمترین نسبت و صنایعی مانند تولید پوشاک و دارو نسبت ارزش افزوده شان به ارزش ستانده شان بالاتر است. این شاخص به ما نشان می دهد تمرکز تولید رشته فعالیت های صنعتی بر محصولاتی است که ارزش افزوده پایین تری دارد در واقع ما بر حلقه های ابتدایی زنجیره ارزش تکیه کرده ایم.
نعمت اللهی همچنین خاطر نشان کرد: وابستگی صنعت ما به واردات یک موضوع مهم دیگر است. اگر ما بیاییم نسبت مواد اولیه وارداتی به ارزش افزوده محاسبه کنیم میبینیم که به طور متوسط رشته فعالیت های صنعتی ما حدود 30 درصد به مواد اولیه خارجی وابسته هستند. این سهم البته در رشته فعالیت های مختلف متفاوت است. در بخش وسایل نقلیه موتوری، محصولات الکترونیکی، تامین و نصب ماشین آلات بیش از 50 درصد وابستگی به واردات وجود دارد. یک شاخص دیگر در بخش صنعت، سرمایعه گذاری است. اگر ما مجوزهای بهره برداری را در یک دهه اخیر را بررسی کنیم می بینیم که روندی افزایشی داشته است اما در سال 99 یک جهش نیز در این خصوص رخ داده است. سرمایه گذاری ما بیشتر روی رشته فعالیت هایی مانند شرکت پالایش گاز خلیج فارس، شرکت کود شیمیایی اوره و پتروشیمی ایلام بوده است. یعنی تمرکز سرمایه گذاری ما بر صنایع منبر محور بوده است. این یک مشکل ساختاری در کشور ما شده درحالیکه ما در این صنایع مازاد ظرفیت داریم. آن چیزی که می تواند این محیط را برای سرمایه گذار جذاب میکند، نقش یارانه های دولتی، بالا بودن ریسک سرمایه گذاری در صنایع دانش محور و سهولت خام فروشی در بازارهای جهانی است.
وی با بیان اینکه مسئله ی دیگری در بخش صنعت، اجزای عوامل تولید است، گفت: اگر ما هزینه های تولید را بشکافیم میبینیم حدود 68 درصد هزینه ها مربوط به مواد اولیه داخلی و خارجی است اما سهم دستمزد پرداخت شده در ستانده کل تولید حدود 11 درصد است. اگر به مفاهیم توسعه پایدار برگردیم می بینیم که چیزیکه از تولید صنعتی عاید جامعه می شود یک مقدار محدودی است که نتوانسته فراگیری صنعت ناشی از توسعه پایدار را ایجاد کند. از سوی دیگر می بینیم که متوسط قیمت هر تن کالای صادراتی در سال 99 سیصد و هفت دلار بوده است درحالیکه متوسط قیمت هر تن کالای وارداتی هزار و صد و پنجاه دلار بوده است یعنی ما داریم کالاهایی با ارزش افزوده پایین صادر می کنیم و کالاهای با ارزش افزوده بالا وارد می کنیم.
وی افزود: اگر صادرات غیر نفتی خود را بشکافیم می بینیم در سال 99 پتروشیمی 17 میلیارد دلار، معدن و فراورده های معدنی 7.5 میلیارد دلار و بخش صنعت و ساخت تنها 3.5 میلیارد دلار صادرات داشته است. حتی در خود صنعت کالاهای با ارزش افزوده پایین تر صادر کرده ایم. این نشان می دهد بخش های منبع پایه، پیشران رشد صادرات ما هستند و ضرورت توجه به زنجیره های ارزش بیشتر خودش را نشان می دهد.
نعمت اللهی در پایان سخنان گفت: صنعت ما همچنان نتوانسته است از طریق تولید فناورانه به رشد خود سرعت دهد. وقتی ظرفیت سازی محدودی در سطح ملی داریم، برای اینکه صنعت را توسعه دهیم نیاز داریم زیرساخت های صنعت خود را ارتقا دهیم. مسئله بعدی ظرفیت های خالی است که وجود دارد. در واقع در برخی از حوزه ظرفیت اشباع داریم و باید یک بازنگری در سیستم مجوزدهی کشور صورت بگیرد. به دلیل استقرار نامناسب برخی صنایع در مناطقی از کشور مانند صنایع آب بر در کویر نیز باید تجدید نظرهایی در استقرار صنایع صورت بگیرد.