کسانی ایران را وابسته به دنیای خارج کردند که رادیکال‌ترین شعارها را هم در برابر آن می‌دادند و این موضوعی بسیار مشکوک است و امیدوارم به رفتارهای دولت احمدی نژاد به شکل عادلانه‌ای رسیدگی شود.

به گزارش جماران، فرشاد مومنی در همایش مبارزه با فساد در ایران؛ نظام‌مند یا موردی گفت: در اصول، جامع‌ترین تعریف از فساد تعریفی است که خانم  رزا کِرمَن ارائه کرده و می‌گوید «فساد تجلی ناتوانی ساختار قدرت در پشتیبانی از فعالیت‌های مولد است.» فعالیت مولد در اینجا تنها فعالیت اقتصادی نیست، بلکه هر مانعی که جلوی استعدادها و خلاقیت‌ها را در همه عرصه‌های حیات جمعی می‌گیرد و ما می گوییم که راه را بر امکان خداگونه ای انسان ها می‌بندد، اگر هم آن را از جنبه اعتقادی خارج کنیم و به توسعه نسبت دهیم، می‌گوییم وقتی خلاقیت و مولد بودن تحت فشار قرار می‌گیرد، باعث می شود تا ما ناگزیر به سمت فعالیت‌های میتنی بر ستیز و حذف رویم.

وی افزود: دلیل این مسأله هم کاملاً روشن است، وقتی که خلاقیت با محدودیت روبه رو می‌شود، بحران کم‌یابی شدت می‌گیرد و زمانی که این بحران شکل گرفت، با شیوه‌های مسالمت‌آمیز و با همکاری و همدلی نمی‌توان به خواسته‌ها دست پیدا کرد. بنابراین الگوی مسلط بر مناسبات، الگوی ستیز و حذف می‌شود. برای نمونه، در هر دوره‌ای از تاریخ اقتصادی ایران که درآمدهای نفتی با رشد چشمگیری مواجه بوده، شدت خشونت‌ورزی در ایران افزایش پیدا کرده و این خشونت‌ورزی در ساخت سیاسی بسیار ملموس بوده و الگوی مسلط بر آن، الگوی حذف شده است. به دلیل اینکه لازمه دستیابی به رانت‌ها، کم کردن از تعداد رقبای بالقوه است.

مومنی گفت: بر اساس این ایده، ما باید به مسأله فساد به مثابه امری فرارشته‌ای نگاه کنیم تا بتوانیم درکی بایسته از آن پیدا کنیم. ما در فلسفه اسلامی می‌گوییم که تاریکی حقیقت ندارد، بلکه به معنای فقدان نور است. فساد نیز اینگونه بوده و به معنای فقدان نور است. در دوره آقای احمدی‌نژاد که ما دچار یک جهش در درآمدهای نفتی خود بودیم، در یک افق میان مدت، رتبه ایران در آمار فساد در دنیا، سقوط هشتاد رتبه‌ای را تجربه کرد. در دوره ایشان ما سالی را تجربه کردیم که تنها 7 کشور دنیا از ایران فاسدتر بود و چقدر غم انگیز است که فرصت صورت بندی دقیق آن هم پیش نمی‌آید.

وی در بیان خاطره‌ای با اشاره به موضوع سپنتا نیکنام گفت: من به عنوان یک شهروند دیدم که این طرز برخورد هیچ نسبتی با فهمی که شهید بهشتی و مطهری از اسلام داشتند، ندارد. اما چون آقای شیخ محمد یزدی به عنوان یکی از اعضای شورای نگهبان، بعد از اینکه این ماجرا سروصدا کرد، توضیحی ارائه داد و گفت که «این مساله شبهه سلطه غیرمسلم بر امور مسلمانان را ایجاد می‌کند» دیدم که ایشان افقی را باز کرد که می‌توان درباره آن صحبت کرد. مسأله سلطه، مسأله‌ای تخصصی در دانش توسعه است.

مومنی با اشاره به خطابه‌ای که پس از آن اظهارنظر برای آیت‌الله یزدی نوشته، گفت: من در آنجا از ایشان بابت حساسیتی که به مسأله سلطه داشت، سپاسگزاری کردم و گفتم آن سیستمی که شما را تغذیه اندیشه‌ای می‌کند، نارساست یا شاید هم توانمند بوده و شما به آن اعتنای بایسته‌ای نمی‌کنید. در سطح نظری، مواجهه با مسأله سلطه از دو زاویه صورت‌بندی شده، یکی از زاویه طرف سلطه‌گر که به آن نظریه امپریالیسم و دیگری از ناحیه طرف تحت سلطه است که به آن نظریه‌های وابستگی می‌گویند.

مومنی افزود: من در آن خطابه اشاره کردم که فصل مشترک تمام متفکران این دو گروه این است که مناسبات مبتنی بر سلطه از دل شرایط نابرابر«نابرابری در قدرت، ثروت، منزلت و اطلاعات» بیرون می‌آید و در آنجا به استاد مطهری اشاره کردم که با اینکه تا مرز تعصب به فقیهان دلبستگی داشت، اما کوبنده‌ترین نقدها را به فقیهان در تاریخ اسلام کرده، از این زاویه که در مسأله عدالت اجتماعی کم‌کاری‌های نابخشودنی کرده‌اند.

وی ادامه داد: بنابراین وقتی آقای یزدی و همفکرانش نگران مسأله سلطه هستند، اما به سراغ سپنتا نیکنام می‌روند، دلیلش این است که راجع به عدالت اجتماعی فهمی بایسته ندارند. در ادامه نیز گفتم از منظر اقتصاد سیاسی توسعه در ایران، ما با تقدم امر سیاسی روبه رو هستیم. یعنی اگر کسی بخواهد به ثروت دست پیدا کند، باید خودش را به ساخت قدرت نزدیک کند. همچنین گفتم؛ اینکه توزیع قدرت در ایران عادلانه باشد یا نباشد، اختیارش در دست شورای نگهبان است.

این اقتصاددان افزود: در نهایت اجمال به آنها گفتم، شما در دوره احمدی‌نژاد شادمان بودید و می‌گفتید حکومت را یکدست کردید. گفتم از نظر ما حکومت یکدست یعنی حکومتی با ساخت توزیع به شدت نابرابر، یعنی اینکه بسیاری از صاحب صلاحیت ترین انسان‌ها به صرف اینکه در یک مجموعه قرار نمی‌گیرند، حذف می‌شوند. گفتم با اینکه گمان می‌کنید عبادت کردید، به این ماجرا از باب همان مسأله سلطه نگاه بیاندازید.

مومنی گفت: استناد کردم به گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس در مهر سال ۹۲ منتشر کرده بود که در آن عملکرد دوره احمدی‌نژاد را با دوره خاتمی مقایسه کرده بودند. من تنها به سراغ ماجرای وابستگی به دنیای خارج برای خلق ارزش افزوده رفتم و نامش را وابستگی‌های ذلت آور به دنیای خارج گذاشتم که نشان می‌داد در زمان آقای احمدی‌نژاد برای دستیابی به هر واحد رشد اقتصادی در مقایسه با دوره آقای خاتمی، پنج برابر بیشتر پول هزینه شده است.  یعنی صریح‌ترین و بی‌سابقه ترین عمق‌یابی وابستگی‌های ذلت آور به دنیای خارج، به دست کسانی بوده که گمان می‌بردند، حکومت را یکدست کردند. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: البته من یقین دارم که هیچکدام از اعضای شورای نگهبان تمایل نداشتند این میزان از فساد و این حجم از ناکارآمدی در یک دوره زمانی محدود در ایران شیوع پیدا کرده و ابعاد وابستگی‌های ذلت آور به دنیای خارج هم تا این اندازه افزایش پیدا کند. طنز تلخ ماجرا این است که کسانی ایران را وابسته به دنیای خارج کردند که رادیکال‌ترین شعارها را هم در برابر آن می‌دادند و این موضوعی بسیار مشکوک است و امیدوارم به رفتارهای آن دولت به شکل عادلانه ای رسیدگی شود.  

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.