مادامی که فضای سیاسی ما دموکراتیک نشود و اخلاق فردگرایانه که محصول پروژه ای سیاسی است، از بین نرود ما در ایران امکان مهار فساد اقتصادی را نداریم.
به گزارش جماران، محمد مالجو در همایش «مبارزه با فساد در ایران؛ نظام مند یا موردی؟» که روز گذشته در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: من فکر میکنم که عمده نگاهها به فساد باید از منظر «عرضه فساد» باشد؛ منظورم از عرضه فساد مجموعه شرایطی است که واجد فرصتهای فسادآلوده هستند. عواملی مانند فقدان نظارت، جامعه مدنی، فضای دموکراتیک درون دولت، عدم گردش سالم نخبگان و ... بسیار مهم هستند که بر طرف عرضه فساد تأثیر میگذارند. اما ضمن اهمیت بسیار زیاد طرف عرضه فساد، موضوع بحث من نیست.
وی افزود: بحث من طرف «تقاضای فساد» است. به عبارت دیگر اگر فرصتهای فسادآلود در دسترس افرادی قرار دارد، آن افراد تا چه اندازه فساد پذیرند و به چه میزان فساد گریزند؟ تصور میکنم در دهههای اخیر و به ویژه پس از جنگ تحمیلی به این سو، نسبت فساد پذیران به فسادگریزان در کلیت جامعه ما اعم از تودهها و نخبگان، روبه افزایش گذاشته و در درون افرادی که به درجات گوناگون فسادپذیرند، گرایش به فسادپذیری افزایش یافته و گرایش به فسادگریزی در مقایسه با گذشته کمتر شده است.
این کارشناس اقتصادی در ادامه گفت: باید پرسید چرا نسبت فسادپذیری به فسادگریزی افزایش پیدا کرده؟ من نمیتوانم پاسخی جامع به این مسأله دهم، اما گمان میکنم میتوان جزئی از پاسخی جامع به این سوال داد. در گذر دهههای اخیر، هم نخبگان و هم تودهها شاهد دگرگونی بسیار شدید در مشغولیتها یا دلمشغولیهای خود بودند. به عبارت دیگر اگر سال پایانی جنگ 8ساله را به عنوان نقطه پایانی درنظر گیریم، در آن دوره، با شدت بالاتری در سبد رفتارهای روزانه مردم، تحقق مصالح جمعی و آرمانهای عمومی، صرف نظر از تعریفی که از این دو مقوله بود، وجود داشت.
وی بیان کرد: اما از پایان جنگ تاکنون نه اینکه دل مشغولی از بین رفته باشد، اما بیتردید وزن کمتری پیدا کرده و جای خود را بیش از پیش به دل مشغولیهای دیگری داده است. نکته دیگر این است که باید ریشه اصلی فساد را در نابرابریهای موجه دید.
وی تصریح کرد: چرا این دگردیسی در مشغولیتهای جامعه ما به زیان منافع جمعی و به نفع پیگیری منافع فردی به وقوع پیوسته است؟ گمان میکنم اگر پاسخ جامعی برای این پرسش فراهم شود، سه جزء از آن را باید در حوزههای سیاست، روانشناسی اجتماعی نخبگان طبقه سیاسی مسلط و دیگری را نیز در حوزه اخلاقیات جستجو کرد.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به آ ن چه «اغیار» می نامید ادامه داد: اگر اغیار نتوانند «ما» شوند و اگر نتوانند منافع خود و موقعیتی را که میطلبند از طریق منافع جمعی دنبال کنند، ناگزیرند آنچه میخواهند از طریق کنش فردی و تحقق منافع شخصیشان به دست آورند و در واقع تلاش میکنند آن هویتی را که نمیتوانند از راه شورا، تشکل، حزب یا شکلگیری جمعیتهای آزاد و...به دست آورند، از راه کسب و کار، کارآفرینی و ادامه تحصیل و... کسب کنند. بنابراین، یکی از پایانههای محتمل هلدادن افراد به سمت کنش فردی، روی آوری آنها به فساد اقتصادی است.
وی بیان کرد: دومین عامل را باید در روانشناسی اجتماعی نخبگان طبقه سیاسی مسلط جستجو کنیم. بسیاری از کسانی که در سالهای اخیر، در ردههای گوناگون پست و مسئولیت بودند، در واقع جزو نیروهای انقلابی بودند که عمری را در راه مبارزه یا جنگ سپری کردند و برای تحقق منافع عمومی، هزینههای شخصی پرداختند. یک ایدئولوژی هم در این سالها به وجود آمده که میگوید برای آنکه وضع جامعه خوب شود، باید منافع فردی خود را دنبال کنید. با این ایدئولوژی وجدان معذب انقلابیونی که در راه منافع عمومی هزینه پرداختند، در استفاده از منافع فردی تسکین پیدا میکند.
مالجو گفت: سومین حوزه، اخلاقیات است که بسیار کوتاه درباره آن میگویم که امروز ما اشاعهسیستماتیک و نظاممند اخلاقیات فردگرایانه در جامعه هستیم. بنابراین همان ایدئولوژی که در مورد قبلی برای نخبگان وجود داشت و میگفت « اگر دل در گروهی منافع جامعه داری، منافع فردی خود را پیگیری کن» برای توده ها نیز وجود دارد. خود انقلاب سنبل بزرگترین نوع کنش جمعی است. بنابراین یکی از پایانه ها در پیگیری منافع شخصی، اگر طرف عرضهاش مشخص باشد، فساد اقتصادی است.
وی گفت: مادامی که فضای سیاسی ما دموکراتیک نشود و اخلاق فردگرایانه که محصول پروژه ای سیاسی است، از بین نرود ما در ایران امکان مهار فساد اقتصادی را نداریم.