در این مطلب می خوانیم: ادبیات عامه و فولکلور ازجمله مباحث مهم در ادبیات اروپا و همگام با حوزههای قومشناسی و مردمشناسی بوده است، نیمه دوم قرن نوزده، آغازی بر این رشته در اروپاست، ایران و البته اصفهان با ویژگیهای فرهنگی و بومی و تاریخیاش همواره موضوع مهمی درزمینه قصهها و افسانههای عامیانه بوده و نویسندگانی چون امیر قلی امینی در دهه 30 با تکیه بر روایات شفاهی مردم کوچه و بازار و در سالهای اخیر محمد حنیف، بسیاری از این قصههای بومی را گردآوری و تألیف کردهاند.
ادامه این گزارش حاکیست: واژه فولکلور در زبان انگلیسی از دو واژه که ریشه در زبان آلمانی دارد گرفته شده، از «فولک» به معنی توده مردم یا عوام و «لور» به معنای دانش، سنت یا روایاتی که دهان به دهان و نسل به نسل منتقل میشود. «فولکلور» اما در سال 1846 میلادی برای نخستینبار توسط باستان شناس انگلیسی، ویلیام جان تامز ساخته شد. منابع موجود اما نیمه دوم قرن نوزده میلادی که همزمان با پیشرفت علوم مردمشناسی و قومشناسی بوده است را آغازی بر توجه هرچه بیشتر به این نوع ویژه از ادبیات میدانند. بسیاری بر این باورند که همزمان در این دوره ادبیات عامه مردم ایران بسیار موردتوجه قوم شناسان اروپایی قرارگرفته است. هرودوت تاریخنگار یونانی، ابن خلدون و ابوریحان بیرونی از نخستین کسانی بودند که در رابطه با آداب و رسوم و زندگی عوام مردم جست وجو می کردند.
این روزنامه در ادامه نوشت: نخستین تألیفی که در زمینه فرهنگعامه مردم ایران انتشاریافته کتاب کلثوم ننه، نوشته جمال خوانساری از عالمان اصفهانی است که در آن با لحنی فکاهی و طنزآمیز، آداب، عقاید و باورهای خرافی زنان دوره صفویه در اصفهان را بازگو میشود، نخستین قهوهخانهها در ایران که مربوط به دوره صفویه و شاهطهماسب و شاهعباس در قزوین و اصفهان راهاندازی میشوند، کانون و تجلی از فرهنگعامه مردم هستند، مکان هایی که پاتوق کشاورزان و صنعتگران و پیشهوران و پهلوانان بوده اند و البته نخستین خاستگاهی که قصهگویان و نقالها و بازیگران روحوضی و خیمهشببازها برای ظهور و تجلی خود در میان توده مردم مییابند.
در ادامه این گزارش افزوده شده است: نسیم شمال و چرند و پرند علیاکبر دهخدا ازجمله نخستین روزنامهها یا ستونهایی از مطبوعات در ایران هستند که به ادبیات عامه میپرداختند. محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، جلال آلاحمد، علی بلوکباشی هم ازجمله نویسندگانی هستند که در این حوزه دستبهقلم شدند، اما شاخصترین نویسندهای که به شکل ویژه به جمعآوری و تدوین و تألیف فرهنگعامه، قصههای عامیانه و فولکلور پرداخته امیرقلی امینی، مدیر روزنامه اصفهان بوده که به شیوه مستندتر در این حوزه واردشده است، زهرا معینیفرد، پژوهشگر ادبیات عامه در رابطه با این نوع از ادبیات و تفاوت آن در بین شهرهای مختلف ایران میگوید: فرهنگ و ادبیات عامه مجموعهای گسترده و بیپایان از پیشهها، باورها، آیینها، مناسک، بازیها، آدابورسوم، ترانهها، متلها، مثلها، اشعار، قصه و افسانههایی از اقوام مختلف است.
در ادامه این گزارش اضافه شده است: اما در بحث قصهها و افسانهها، آنچه در بین اقوام مختلف مشترک است، محتوا و درونمایه آنهاست، البته این به آن معنا نیست که بگوییم قصههای همه شهرها و اقوام مختلف یکسان است. هر قومی بسته به ویژگیهای جغرافیای، فرهنگی و اجتماعی خود، ویژگیهای منحصربهفردی را در ادبیات خود دارد، «بهعنوانمثال قصههای شهرهای شمالی ایران بیشتر نشانی از طبیعت و چوپانان دارد، در خراسان نقش عیاران پررنگتر است، قصههای کردی اغلب نشانگر شادیها و جشنها و اغلب مرام جوانمردی در آن دیده میشود و اما در قصههای اصفهان با توجه به محیط زندگی و عقاید مردمانش، رگههایی از خشکی، رندی، حاضرجوابی و ویژگیهای تعلیمی و مذهبی در آن نمود پیداکرده و البته درباره قصههای اصفهان این را هم باید گفت که اغلب با قصههای اقوام بختیاری درآمیخته است. اینها همه میتواند حلقههای گمشدهای برای مردم شناسان و جامعه شناسان ما باشد.»
در ادامه این گزارش آمده است: ادبیات عامه و قصهها موضوع قابل اهمیتی است، چراکه تنها فرصت و زمینهای است که درد و رنج، بیم و امید، آرزوها و دردها و دادخواهی عامه مردم را بیان میکند و نکته مهم و اعجازانگیز آن، فاقد نویسنده بودن، مشخص نبودن نخستین نویسنده و گوینده آن است و ازآنجاییکه سینهبه سینه نقل میشود از عنصر آزادی و مردمی بودن برخوردار است و راویان و ناقلان آن بدون ترس در بستری که ویژه مردم است آن را به نسل بعدی منتقل میکنند، اصفهان شهر پر قصهای است. مردمان قصهگو، محفلهای قصهگویی و بهترین نقالها از آنِ اصفهان بودهاند.
این روزنامه در ادامه نوشت: جدا از آن بافت سنتی و بومی مردم، ابنیه تاریخی، مکانها، پیشههای قدیمی و البته حضور رجال و بزرگان و پادشاهان و مرکزیت حکومتی آن در دورههای مختلف از دیگر زمینههایی است که در خلق قصهها و افسانههای این شهر اهمیت دارد، باورهای عوامانه و خرافات عمیق در بین مردم و ساکنان قدیم این شهر و عناصری مثل آب و کشاورزی هم از موضوعات مهم دیگر در این زمینه است. وجود نخستین قهوهخانهها بهعنوان پایگاهی اجتماعی و فرهنگی در این شهر ازجمله نشانههایی است که قصههای فراوان در سینه چند نسل قبل اصفهان را گوشزد میکنند، اگر شنونده قصههایی که قدیمیها در دل دارند باشیم، متوجه میشویم که در کنار تمام اطلاعات تاریخی از ابنیه اصفهان، یک یا چند افسانه و قصه هم وجود دارد. بناهایی مثل منار چهلدختران، حمام شیخبهایی، چهلستون و عالیقاپو نمونههای از بناهای پر قصه هستند. محله طوقچی، محله جویباره، از محلههای هستند که قصهها و افسانهها در آنها جریان داشتند و البته قصههای بارزتری از حضور شاهعباس در میان مردم اصفهان.»
در ادامه این مطلب می خوانیم: ازجمله مهمترین و شاخصترین نویسندهای که افسانهها و قصههای محلی اصفهان را گردآوری و تألیف کرده، امیرقلی امینی مدیر روزنامه اصفهان است. امینی دو مجموعه کتاب با عناوین «هزار و یک سخن» که در سال 1299 در برلین چاپشده و دیگری «داستانهای امثال» که در دو نوبت در سالهای 1324 و 1333 با تعلیقی هفتساله از زمان نگارش اش به چاپ رسیده است را دارد. امیرقلی امینی در جمعآوری مطالب این کتابها از حافظه مردم عامه و پیشهوران و نوکرها و درشکهچیها و کشاورزان اصفهان استفاده کرده است. برخی از آنها هم البته به زبان محلی اصفهان نوشتهشده است. جمعآوری این قصهها هجده سال به طول انجامیده است. کتاب سی افسانه از کتابهای کمیابی است که تجدید چاپنشده است.
در ادامه این مطلب عنوان شده است: کتاب بعدی «پانزده افسانه» حسین کوهی کرمانی است که سال 1332 به چاپ رسید و حاوی قصههای شفاهی از اصفهان، نطنز، کاشان و ایل بختیاری است. در همان دوره در متن این کتاب، با توجه به محتوای مردمی و فرهنگعامه که دارا بوده، ابتدا ، واژههای شاه به حاکم تبدیل شده و بعداً مجوز چاپ گرفته است، اما در سالهای اخیر کتابی با عنوان هویت ملی در قصههای عامیانه دوره صفوی هم به قلم محمد حنیف و در سال 93 به چاپ رسیده است که در سه بخش به قصه عامه و داستانسرایی صفوی، هویت ملی عصر صفوی و قصههای شفاهی، هویت ملی و قصههای مکتوب عصر صفوی پرداخته است که بیشتر قصههای پیرامون شاهعباس را میتوان در آن یافت.
پایان این گزارش حاکیست: ظرفیت بالای شهر اصفهان اما در ادبیات عامه و قصه گویی این نیاز را در این سالها دارد که پژوهشگران این حوزه فرصت را غنیمت شمارند و در حوزههای اختصاصی مثل حرفه ها، ابنیه، باورهای مردم و غیره، قصهها و افسانههای دیگری را که در سینه نسل قدیم نهفته است بیرون بکشند، جمعآوری کنند و به ثبت برسانند.
گ / 6020 / 6022 خبرنگار: علیرضا حکیمیان - انتشار دهنده :عمادی
ادامه این گزارش حاکیست: واژه فولکلور در زبان انگلیسی از دو واژه که ریشه در زبان آلمانی دارد گرفته شده، از «فولک» به معنی توده مردم یا عوام و «لور» به معنای دانش، سنت یا روایاتی که دهان به دهان و نسل به نسل منتقل میشود. «فولکلور» اما در سال 1846 میلادی برای نخستینبار توسط باستان شناس انگلیسی، ویلیام جان تامز ساخته شد. منابع موجود اما نیمه دوم قرن نوزده میلادی که همزمان با پیشرفت علوم مردمشناسی و قومشناسی بوده است را آغازی بر توجه هرچه بیشتر به این نوع ویژه از ادبیات میدانند. بسیاری بر این باورند که همزمان در این دوره ادبیات عامه مردم ایران بسیار موردتوجه قوم شناسان اروپایی قرارگرفته است. هرودوت تاریخنگار یونانی، ابن خلدون و ابوریحان بیرونی از نخستین کسانی بودند که در رابطه با آداب و رسوم و زندگی عوام مردم جست وجو می کردند.
این روزنامه در ادامه نوشت: نخستین تألیفی که در زمینه فرهنگعامه مردم ایران انتشاریافته کتاب کلثوم ننه، نوشته جمال خوانساری از عالمان اصفهانی است که در آن با لحنی فکاهی و طنزآمیز، آداب، عقاید و باورهای خرافی زنان دوره صفویه در اصفهان را بازگو میشود، نخستین قهوهخانهها در ایران که مربوط به دوره صفویه و شاهطهماسب و شاهعباس در قزوین و اصفهان راهاندازی میشوند، کانون و تجلی از فرهنگعامه مردم هستند، مکان هایی که پاتوق کشاورزان و صنعتگران و پیشهوران و پهلوانان بوده اند و البته نخستین خاستگاهی که قصهگویان و نقالها و بازیگران روحوضی و خیمهشببازها برای ظهور و تجلی خود در میان توده مردم مییابند.
در ادامه این گزارش افزوده شده است: نسیم شمال و چرند و پرند علیاکبر دهخدا ازجمله نخستین روزنامهها یا ستونهایی از مطبوعات در ایران هستند که به ادبیات عامه میپرداختند. محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، جلال آلاحمد، علی بلوکباشی هم ازجمله نویسندگانی هستند که در این حوزه دستبهقلم شدند، اما شاخصترین نویسندهای که به شکل ویژه به جمعآوری و تدوین و تألیف فرهنگعامه، قصههای عامیانه و فولکلور پرداخته امیرقلی امینی، مدیر روزنامه اصفهان بوده که به شیوه مستندتر در این حوزه واردشده است، زهرا معینیفرد، پژوهشگر ادبیات عامه در رابطه با این نوع از ادبیات و تفاوت آن در بین شهرهای مختلف ایران میگوید: فرهنگ و ادبیات عامه مجموعهای گسترده و بیپایان از پیشهها، باورها، آیینها، مناسک، بازیها، آدابورسوم، ترانهها، متلها، مثلها، اشعار، قصه و افسانههایی از اقوام مختلف است.
در ادامه این گزارش اضافه شده است: اما در بحث قصهها و افسانهها، آنچه در بین اقوام مختلف مشترک است، محتوا و درونمایه آنهاست، البته این به آن معنا نیست که بگوییم قصههای همه شهرها و اقوام مختلف یکسان است. هر قومی بسته به ویژگیهای جغرافیای، فرهنگی و اجتماعی خود، ویژگیهای منحصربهفردی را در ادبیات خود دارد، «بهعنوانمثال قصههای شهرهای شمالی ایران بیشتر نشانی از طبیعت و چوپانان دارد، در خراسان نقش عیاران پررنگتر است، قصههای کردی اغلب نشانگر شادیها و جشنها و اغلب مرام جوانمردی در آن دیده میشود و اما در قصههای اصفهان با توجه به محیط زندگی و عقاید مردمانش، رگههایی از خشکی، رندی، حاضرجوابی و ویژگیهای تعلیمی و مذهبی در آن نمود پیداکرده و البته درباره قصههای اصفهان این را هم باید گفت که اغلب با قصههای اقوام بختیاری درآمیخته است. اینها همه میتواند حلقههای گمشدهای برای مردم شناسان و جامعه شناسان ما باشد.»
در ادامه این گزارش آمده است: ادبیات عامه و قصهها موضوع قابل اهمیتی است، چراکه تنها فرصت و زمینهای است که درد و رنج، بیم و امید، آرزوها و دردها و دادخواهی عامه مردم را بیان میکند و نکته مهم و اعجازانگیز آن، فاقد نویسنده بودن، مشخص نبودن نخستین نویسنده و گوینده آن است و ازآنجاییکه سینهبه سینه نقل میشود از عنصر آزادی و مردمی بودن برخوردار است و راویان و ناقلان آن بدون ترس در بستری که ویژه مردم است آن را به نسل بعدی منتقل میکنند، اصفهان شهر پر قصهای است. مردمان قصهگو، محفلهای قصهگویی و بهترین نقالها از آنِ اصفهان بودهاند.
این روزنامه در ادامه نوشت: جدا از آن بافت سنتی و بومی مردم، ابنیه تاریخی، مکانها، پیشههای قدیمی و البته حضور رجال و بزرگان و پادشاهان و مرکزیت حکومتی آن در دورههای مختلف از دیگر زمینههایی است که در خلق قصهها و افسانههای این شهر اهمیت دارد، باورهای عوامانه و خرافات عمیق در بین مردم و ساکنان قدیم این شهر و عناصری مثل آب و کشاورزی هم از موضوعات مهم دیگر در این زمینه است. وجود نخستین قهوهخانهها بهعنوان پایگاهی اجتماعی و فرهنگی در این شهر ازجمله نشانههایی است که قصههای فراوان در سینه چند نسل قبل اصفهان را گوشزد میکنند، اگر شنونده قصههایی که قدیمیها در دل دارند باشیم، متوجه میشویم که در کنار تمام اطلاعات تاریخی از ابنیه اصفهان، یک یا چند افسانه و قصه هم وجود دارد. بناهایی مثل منار چهلدختران، حمام شیخبهایی، چهلستون و عالیقاپو نمونههای از بناهای پر قصه هستند. محله طوقچی، محله جویباره، از محلههای هستند که قصهها و افسانهها در آنها جریان داشتند و البته قصههای بارزتری از حضور شاهعباس در میان مردم اصفهان.»
در ادامه این مطلب می خوانیم: ازجمله مهمترین و شاخصترین نویسندهای که افسانهها و قصههای محلی اصفهان را گردآوری و تألیف کرده، امیرقلی امینی مدیر روزنامه اصفهان است. امینی دو مجموعه کتاب با عناوین «هزار و یک سخن» که در سال 1299 در برلین چاپشده و دیگری «داستانهای امثال» که در دو نوبت در سالهای 1324 و 1333 با تعلیقی هفتساله از زمان نگارش اش به چاپ رسیده است را دارد. امیرقلی امینی در جمعآوری مطالب این کتابها از حافظه مردم عامه و پیشهوران و نوکرها و درشکهچیها و کشاورزان اصفهان استفاده کرده است. برخی از آنها هم البته به زبان محلی اصفهان نوشتهشده است. جمعآوری این قصهها هجده سال به طول انجامیده است. کتاب سی افسانه از کتابهای کمیابی است که تجدید چاپنشده است.
در ادامه این مطلب عنوان شده است: کتاب بعدی «پانزده افسانه» حسین کوهی کرمانی است که سال 1332 به چاپ رسید و حاوی قصههای شفاهی از اصفهان، نطنز، کاشان و ایل بختیاری است. در همان دوره در متن این کتاب، با توجه به محتوای مردمی و فرهنگعامه که دارا بوده، ابتدا ، واژههای شاه به حاکم تبدیل شده و بعداً مجوز چاپ گرفته است، اما در سالهای اخیر کتابی با عنوان هویت ملی در قصههای عامیانه دوره صفوی هم به قلم محمد حنیف و در سال 93 به چاپ رسیده است که در سه بخش به قصه عامه و داستانسرایی صفوی، هویت ملی عصر صفوی و قصههای شفاهی، هویت ملی و قصههای مکتوب عصر صفوی پرداخته است که بیشتر قصههای پیرامون شاهعباس را میتوان در آن یافت.
پایان این گزارش حاکیست: ظرفیت بالای شهر اصفهان اما در ادبیات عامه و قصه گویی این نیاز را در این سالها دارد که پژوهشگران این حوزه فرصت را غنیمت شمارند و در حوزههای اختصاصی مثل حرفه ها، ابنیه، باورهای مردم و غیره، قصهها و افسانههای دیگری را که در سینه نسل قدیم نهفته است بیرون بکشند، جمعآوری کنند و به ثبت برسانند.
گ / 6020 / 6022 خبرنگار: علیرضا حکیمیان - انتشار دهنده :عمادی
کپی شد