هر کار بزرگی، حاصل تلاش مرد بزرگی است که به انجام آن امر، همت گماشته و یکی از کارهای بزرگی که امروز، مأمنی به نام «صائبیه» را برای اصفهان به جای گذاشته، نتیجه کوشش مرد بزرگ اندیشی به نام «جلالالدین همایی» است.
به گزارش ایسنا-منطقه اصفهان، 29 تیرماه سال 1359، ادیبی در تخت فولاد اصفهان آرام گرفت که تمام زندگیاش را در تلاطمِ زنده نگاهداشتن ادب و فرهنگ کشور گذراند.
جلالالدین همایی که از مفاخر علمی و ادبی اصفهان در عصر حاضر به شمار میرفت، به گفته مصطفی هادوی که یکی از شاگردان مکتب پرمغز او بوده، در طول زندگی آغشته به فرهنگش، به تولید بیش از 30 اثر و تألیفهای ادبی ماندگار در قالب تصحیح و تشریح آثاری چون مثنوی مولوی، مصباحالهدایه و همچنین، تنظیم مقالات متعدد پرداخته است.
هادوی، آثار علمی استاد همایی را بیشتر در چهار حیطه فلسفه، حکمت اسلامی، عرفان و شعر و ادب فارسی دانست و به خبرنگار ایسنا گفت: استاد همایی، مقدمات علوم ادبی را نزد پدر آموخت و بعد با ادامه تحصیلاتش، مورد تائید آیتالله شیخ محمدحسین فشارکی قرار گرفت و بالاخره در سال 1307 شمسی به تهران رفت و در دارالفنون به تدریس پرداخت.
نویسنده «تذکره شعرای استان اصفهان» افزود: او در سال 1314 شمسی برای تدریس در دانشکده حقوق و ادبیات دانشگاه برگزیده شد و در 28 تیرماه 1359 نیز در تهران، چشم خود را بر جهان مادی بست و بعد از انتقال به اصفهان، در تکیه لسانالارض تخت فولاد آرام گرفت.
«پایان شب سخنسرایی، میگفت به سوز دل، همایی فریاد کز این رباط کهگل، جان میکنم و نمیکنم دل»؛ این بخشی از بیتهایی است که گفته میشود جلالالدین همایی، یک شب پیش از مرگ خود سروده و در جایی دیگر نیز گفته:
«رفتیم و نشد کس خبر از راز دل ما با نغمه کس راست نشد ساز دل ما با این همه آوازه ز مرغان چمن نیست یک طایر خوش نغمه، همآواز دل ما»
یکی از اقدامات عالیقدر همایی، تلاش او برای جلبتوجه همگان به آرامگاه صائب بوده است. به گفته هادوی، نویسنده کتاب «چهرههای درخشان شعر و ادب فارسی»، پیش از تلاشهای جلالالدین همایی، مقبره صائب را «قبر آقا» مینامیدهاند و شهروندان، بهمنظور دریافت حاجات به آن مراجعه میکردند. آنها غذاهایی چون آش برگ و کاچی بر سر خاک او نذورات میدادند اما نمیدانستند این آقا چه کسی بوده است. بعدها که همایی، بیت «در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو/ عالم پر است از تو و خالی است جای تو» را در دیوان صائب میبیند، درمییابد که قبر آقا، متعلق به «مولانا صائب» است.
پس از سفر همایی به اصفهان و کشف این مسئله که مقبره مذکور متعلق به صائب است، در سال 1342 دستور مرمت آرامگاه را میدهند و مرمت هم صورت میگیرد اما طی سالها بیتوجهی، این مکان به پاتوق افراد بیخانمان تبدیل میشود تا اینکه سال 1388، هیئتعلمی تاجیکستان برای شناخت صائب به اصفهان میآیند و هدایت این تیم تاجیکی به مصطفی هادوی، شاعر و شاگرد همایی سپرده میشود.
او نیز راه استاد خود را ادامه میدهد و با تألیف کتاب «در مکتب صائب» و رساندن آن به دست شهردار وقت اصفهان، سببساز صدور دستور مرمت مجدد آرامگاه صائب میشود.
انتهای پیام
به گزارش ایسنا-منطقه اصفهان، 29 تیرماه سال 1359، ادیبی در تخت فولاد اصفهان آرام گرفت که تمام زندگیاش را در تلاطمِ زنده نگاهداشتن ادب و فرهنگ کشور گذراند.
جلالالدین همایی که از مفاخر علمی و ادبی اصفهان در عصر حاضر به شمار میرفت، به گفته مصطفی هادوی که یکی از شاگردان مکتب پرمغز او بوده، در طول زندگی آغشته به فرهنگش، به تولید بیش از 30 اثر و تألیفهای ادبی ماندگار در قالب تصحیح و تشریح آثاری چون مثنوی مولوی، مصباحالهدایه و همچنین، تنظیم مقالات متعدد پرداخته است.
هادوی، آثار علمی استاد همایی را بیشتر در چهار حیطه فلسفه، حکمت اسلامی، عرفان و شعر و ادب فارسی دانست و به خبرنگار ایسنا گفت: استاد همایی، مقدمات علوم ادبی را نزد پدر آموخت و بعد با ادامه تحصیلاتش، مورد تائید آیتالله شیخ محمدحسین فشارکی قرار گرفت و بالاخره در سال 1307 شمسی به تهران رفت و در دارالفنون به تدریس پرداخت.
نویسنده «تذکره شعرای استان اصفهان» افزود: او در سال 1314 شمسی برای تدریس در دانشکده حقوق و ادبیات دانشگاه برگزیده شد و در 28 تیرماه 1359 نیز در تهران، چشم خود را بر جهان مادی بست و بعد از انتقال به اصفهان، در تکیه لسانالارض تخت فولاد آرام گرفت.
«پایان شب سخنسرایی، میگفت به سوز دل، همایی فریاد کز این رباط کهگل، جان میکنم و نمیکنم دل»؛ این بخشی از بیتهایی است که گفته میشود جلالالدین همایی، یک شب پیش از مرگ خود سروده و در جایی دیگر نیز گفته:
«رفتیم و نشد کس خبر از راز دل ما با نغمه کس راست نشد ساز دل ما با این همه آوازه ز مرغان چمن نیست یک طایر خوش نغمه، همآواز دل ما»
یکی از اقدامات عالیقدر همایی، تلاش او برای جلبتوجه همگان به آرامگاه صائب بوده است. به گفته هادوی، نویسنده کتاب «چهرههای درخشان شعر و ادب فارسی»، پیش از تلاشهای جلالالدین همایی، مقبره صائب را «قبر آقا» مینامیدهاند و شهروندان، بهمنظور دریافت حاجات به آن مراجعه میکردند. آنها غذاهایی چون آش برگ و کاچی بر سر خاک او نذورات میدادند اما نمیدانستند این آقا چه کسی بوده است. بعدها که همایی، بیت «در هیچ پرده نیست، نباشد نوای تو/ عالم پر است از تو و خالی است جای تو» را در دیوان صائب میبیند، درمییابد که قبر آقا، متعلق به «مولانا صائب» است.
پس از سفر همایی به اصفهان و کشف این مسئله که مقبره مذکور متعلق به صائب است، در سال 1342 دستور مرمت آرامگاه را میدهند و مرمت هم صورت میگیرد اما طی سالها بیتوجهی، این مکان به پاتوق افراد بیخانمان تبدیل میشود تا اینکه سال 1388، هیئتعلمی تاجیکستان برای شناخت صائب به اصفهان میآیند و هدایت این تیم تاجیکی به مصطفی هادوی، شاعر و شاگرد همایی سپرده میشود.
او نیز راه استاد خود را ادامه میدهد و با تألیف کتاب «در مکتب صائب» و رساندن آن به دست شهردار وقت اصفهان، سببساز صدور دستور مرمت مجدد آرامگاه صائب میشود.
انتهای پیام
کپی شد