در این مطلب آمده است: طی سال های اخیر و با وقوع انقلاب اسلامی در سال1357درباره مفهوم انقلاب کم و بیش شاهد نوشته ها و مکتوباتی از گروه ها و طیف های مختلف بوده ایم. کمتر نویسنده فارسی زبانی دست به قلم برده و تعریفی دقیق از مفهوم انقلاب ارائه داده است. کشش نویسندگان و مخاطبان بیش از آنکه بر مفاهیم متمرکز باشد، دغدغه انتقال رویدادهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی شده است. این نوشتار می کوشد بخش هایی را که از نگاه نویسنده مهمتر اســت، به صورت موردی ذکر کند.
کتاب هایی با محوریت خاطرات سیاسی از چهره های تاثیرگذار و کسانی که بعد از موضع گیری های امام خمینی(ره) در سالهای1341و1342 به جرگه انقلابیون پیوستند منتشر شده و می شود، با این حال این کتاب ها کمتر به خود انقلاب به عنوان مفهوم کلان نظر داشته اند و بیش از هر امری به رفت و آمدها و اختلاف های درون طیفی یا مرزبندی هایی که با گروه های سیاسی دیگر بوده پرداخته اند. اختلاف نظرهایی که میان یاران امام(ره) با نزدیکان آیت الله خویی و آیت الله حکیم در نجف بوده، تفاوت دیدگاه میان نظرگاه گرایش های مارکسیستی و اسلام گرایان درباره نحوه موضع گیری علیه نظام سلطنت و... به وفور گفته و نوشته شده است. به عبارتی دقیق تر، ما در حوزه انقلاب با حجم گسترده ای از داده ها در مورد اتفاقاتی که به انقلاب منتهی شد روبه رو هستیم و کمتر به معنای نهفته در واژه انقلاب نظر افکندیم. به نظر می رسد چنانچه تحقیقات پیشرو به سوی بازخوانی مفهوم انقلاب و ارتباط این مفهوم با فهم انقلابیون برود، حداقل آنکه بهتر از هر زمانی می توان به تفاوت های اساسی و ریشه ای در نظرات طیف های مختلف دست یازید.
بیان خاطرات و اشاره به جزئیات رویدادها در جای خود مهم است، ولی چنانچه این دیدگاه ها تنها به همین منوال ذکر شوند، راهی به فهم دقیق تر از انقلاب به عنوان یک ابر مفهوم شکل نخواهد گرفت و همچنان جدال ها در سطح باقی خواهند ماند. آثاری را که درباره انقلاب اسلامی نوشته شده است می توان به چند دسته تقسیم بندی کرد. آثاری که چارچوب نظری دارند و تلاش می کنند کلیت رویدادها را براساس نظریات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به سامان کنند، معمولا چنین مکتوباتی بیش از هر مسئله خود را پایبند به نظریه های اجتماعی می کنند و کمتر میان مفاهیم و دنیای پیرامونی ارتباط برقرار می سازند. نوشتارهایی که تنها به ذکر خاطرات بسنده می کنند، خاطرات یاران امام(ره،) خاطرات مخالفان نظام جمهوری اسلامی و خاطرات کنشگران سیاسی مارکسیست که از دریچه خاص خود به حوادث می نگرند. همچنین ما با طیف عظیمی از نوشتارهایی روبه رو هستیم که هر از چندگاهی نقل محافل خارج از کشور می شوند، مکتوباتی که می توان آن را در طیف ' مبتذل نویسی' یا دامن زدن به توهمات توطئه از آنها نام برد. اغلب نویسندگانی که روزگاری در دستگاه سلطنت خدمت می کردند بعد از سال ها هنوز از رابطه ها و ارتباطات خاصی می گویند که میان انقلابیون و نیروهای خارجی برقرار بوده است، اغلب این نوشته ها برای اثبات مدعای خویش به نازل ترین و سطحی ترین گفته ها و خبرهای منتشر شده در روزنامه های خارجی استناد می کنند و برای پر و بال دادن به گفته های خویش صدها سخن گفته شده و شفاهی را به عنوان اسناد تاریخی به مخاطبان کم آ گاه ارائه می دهند.
نمونه چنین روایت هایی گاه موفق می شوند به عنوان کشف جدید در حوزه تاریخ به خبرگزاری های رسمی کشورهای خارجی نیز راه پیدا کنند، گفته ها و خاطرات اردشیر زاهدی، منوچهر گنجی و سخنان هوشنگ نهاوندی در این زمینه قابل ذکر است.
انقلابیون به دلیل درگیر بودن در رویدادهای انقلاب، کمتر موفق می شوند از آن به عنوان مفهومی کلان و جامع حتی بعد از شکل گیری و تثبیت نظام سیاسی نظر کنند. از طرفی حضور بی واسطه آنها در سال های قبل از شکل گیری انقلاب در بطن حوادث اجتماعی و سیاسی باعث می شود در هنگام بیان خاطرات، امکان جدا شدن و فاصله گرفتن با رویداد انقلاب را نداشته باشند. در واقع موضع گیری آنان درباره انقلاب با توجه به جایگاه سابق و زمان حال آنهاست، کمتر اتفاق می افتد کسی که در حادثه ای حضور مستقیم داشته، بتواند از آن رویداد خاص فاصله بگیرد و با نگاهی تحلیل گرایانه و پرسشگر به آن رویداد بنگرد، از همین رو کتاب هایی از این دست اغلب با نگاهی مدافعانه مطرح می شود و کمتر با تحلیل و نگاه تحلیلی روبه رو هستیم.
در حال حاضر نیاز به بازنویسی و بازخوانی آن رویداد احساس می شود. البته بازنویسی که براساس عالم واقع باشد و نه اینکه ریشه در گفتارهای شعاری داشته باشد. در واقع چنین پروژه ای نیازمند ارتباط برقرار کردن میان کنش و نظر انقلابیون است، ارتباطی که بتواند کنش شکل گرفته را براساس مبانی، نظریات و بنیان های معرفتی توضیح و تبیین کند. نسل امروز خاطره ای از آن دوران ندارد و بلکه در برخی از مواقع در قبال آن اتفاق ها مواضع منفی اتخاذ می کند. از همین رو گام برداشتن به سوی نوشتاری تحلیلی و اقناعی در این حوزه بیش از همیشه احساس می شود، خصوصا در زمان های که دغدغه های دیگری از سوی اهل قدرت و سیاسیون مطرح است چنانچه این اتفاق در حوزه مسئله انقلاب اسلامی روی ندهد چه بسا سال های بعد با چالشی قابل لمس از منظر توضیح رویدادها و نظریات و حتی تفاوت مبانی روبه رو شویم و به عبارتی گوش هایی برای شنیدن پیدا نکنیم.
7141/6026/
کتاب هایی با محوریت خاطرات سیاسی از چهره های تاثیرگذار و کسانی که بعد از موضع گیری های امام خمینی(ره) در سالهای1341و1342 به جرگه انقلابیون پیوستند منتشر شده و می شود، با این حال این کتاب ها کمتر به خود انقلاب به عنوان مفهوم کلان نظر داشته اند و بیش از هر امری به رفت و آمدها و اختلاف های درون طیفی یا مرزبندی هایی که با گروه های سیاسی دیگر بوده پرداخته اند. اختلاف نظرهایی که میان یاران امام(ره) با نزدیکان آیت الله خویی و آیت الله حکیم در نجف بوده، تفاوت دیدگاه میان نظرگاه گرایش های مارکسیستی و اسلام گرایان درباره نحوه موضع گیری علیه نظام سلطنت و... به وفور گفته و نوشته شده است. به عبارتی دقیق تر، ما در حوزه انقلاب با حجم گسترده ای از داده ها در مورد اتفاقاتی که به انقلاب منتهی شد روبه رو هستیم و کمتر به معنای نهفته در واژه انقلاب نظر افکندیم. به نظر می رسد چنانچه تحقیقات پیشرو به سوی بازخوانی مفهوم انقلاب و ارتباط این مفهوم با فهم انقلابیون برود، حداقل آنکه بهتر از هر زمانی می توان به تفاوت های اساسی و ریشه ای در نظرات طیف های مختلف دست یازید.
بیان خاطرات و اشاره به جزئیات رویدادها در جای خود مهم است، ولی چنانچه این دیدگاه ها تنها به همین منوال ذکر شوند، راهی به فهم دقیق تر از انقلاب به عنوان یک ابر مفهوم شکل نخواهد گرفت و همچنان جدال ها در سطح باقی خواهند ماند. آثاری را که درباره انقلاب اسلامی نوشته شده است می توان به چند دسته تقسیم بندی کرد. آثاری که چارچوب نظری دارند و تلاش می کنند کلیت رویدادها را براساس نظریات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به سامان کنند، معمولا چنین مکتوباتی بیش از هر مسئله خود را پایبند به نظریه های اجتماعی می کنند و کمتر میان مفاهیم و دنیای پیرامونی ارتباط برقرار می سازند. نوشتارهایی که تنها به ذکر خاطرات بسنده می کنند، خاطرات یاران امام(ره،) خاطرات مخالفان نظام جمهوری اسلامی و خاطرات کنشگران سیاسی مارکسیست که از دریچه خاص خود به حوادث می نگرند. همچنین ما با طیف عظیمی از نوشتارهایی روبه رو هستیم که هر از چندگاهی نقل محافل خارج از کشور می شوند، مکتوباتی که می توان آن را در طیف ' مبتذل نویسی' یا دامن زدن به توهمات توطئه از آنها نام برد. اغلب نویسندگانی که روزگاری در دستگاه سلطنت خدمت می کردند بعد از سال ها هنوز از رابطه ها و ارتباطات خاصی می گویند که میان انقلابیون و نیروهای خارجی برقرار بوده است، اغلب این نوشته ها برای اثبات مدعای خویش به نازل ترین و سطحی ترین گفته ها و خبرهای منتشر شده در روزنامه های خارجی استناد می کنند و برای پر و بال دادن به گفته های خویش صدها سخن گفته شده و شفاهی را به عنوان اسناد تاریخی به مخاطبان کم آ گاه ارائه می دهند.
نمونه چنین روایت هایی گاه موفق می شوند به عنوان کشف جدید در حوزه تاریخ به خبرگزاری های رسمی کشورهای خارجی نیز راه پیدا کنند، گفته ها و خاطرات اردشیر زاهدی، منوچهر گنجی و سخنان هوشنگ نهاوندی در این زمینه قابل ذکر است.
انقلابیون به دلیل درگیر بودن در رویدادهای انقلاب، کمتر موفق می شوند از آن به عنوان مفهومی کلان و جامع حتی بعد از شکل گیری و تثبیت نظام سیاسی نظر کنند. از طرفی حضور بی واسطه آنها در سال های قبل از شکل گیری انقلاب در بطن حوادث اجتماعی و سیاسی باعث می شود در هنگام بیان خاطرات، امکان جدا شدن و فاصله گرفتن با رویداد انقلاب را نداشته باشند. در واقع موضع گیری آنان درباره انقلاب با توجه به جایگاه سابق و زمان حال آنهاست، کمتر اتفاق می افتد کسی که در حادثه ای حضور مستقیم داشته، بتواند از آن رویداد خاص فاصله بگیرد و با نگاهی تحلیل گرایانه و پرسشگر به آن رویداد بنگرد، از همین رو کتاب هایی از این دست اغلب با نگاهی مدافعانه مطرح می شود و کمتر با تحلیل و نگاه تحلیلی روبه رو هستیم.
در حال حاضر نیاز به بازنویسی و بازخوانی آن رویداد احساس می شود. البته بازنویسی که براساس عالم واقع باشد و نه اینکه ریشه در گفتارهای شعاری داشته باشد. در واقع چنین پروژه ای نیازمند ارتباط برقرار کردن میان کنش و نظر انقلابیون است، ارتباطی که بتواند کنش شکل گرفته را براساس مبانی، نظریات و بنیان های معرفتی توضیح و تبیین کند. نسل امروز خاطره ای از آن دوران ندارد و بلکه در برخی از مواقع در قبال آن اتفاق ها مواضع منفی اتخاذ می کند. از همین رو گام برداشتن به سوی نوشتاری تحلیلی و اقناعی در این حوزه بیش از همیشه احساس می شود، خصوصا در زمان های که دغدغه های دیگری از سوی اهل قدرت و سیاسیون مطرح است چنانچه این اتفاق در حوزه مسئله انقلاب اسلامی روی ندهد چه بسا سال های بعد با چالشی قابل لمس از منظر توضیح رویدادها و نظریات و حتی تفاوت مبانی روبه رو شویم و به عبارتی گوش هایی برای شنیدن پیدا نکنیم.
7141/6026/
کپی شد