دراین مطلب آمده است : کم هزینه ترین حرکتی که دشمن انجام داده و به طور قطع با شدت بیشتر ادامه خواهد داد، جنگ نرم است . ابزار های جنگ نرم بسیار ساده و کم هزینه اند که البته بسیار پیچیده و کاربردی تر از جنگ سخت است ؛ زیرا نیاز به لشکرکشی و مقاومت های فیزیکی ندارد؛ بلکه با تصرف اندیشه و اراده یک جامعه و نفوذ آرام در لایه های فکری آن جامعه صورت می پذیرد . به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «جنگ نرم یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی ، به وسیله نفوذ ، به وسیله دروغ ، به وسیله شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد؛ ابزارهای ارتباطی که 10 سال قبل و 15 سال قبل و 30 سال قبل نبود ، امروز گسترش پیدا کرده است؛ جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل ها و ذهن های مردم » .
امروز شرایط به وجود آمده در دنیای رسانه کار مقابله با مهاجم را سخت میکند ؛ مگر اینکه با هوشیاری از اصل پیشگیری و به تعبیری واکسینه کردن جامعه استفاده شود. دشمن برای اجرای این تهدید که جدی و از جنگ نظامی هم سخت تر است و باید به دقت رصد و سد های فولادین در مقابلش با ایمان و اعتقاد ایجاد شود، از ابزارهای گوناگونی بهره می برد ؛ یکی از این ابزارها، تبلیغات است؛ تبلیغاتی که در راستای اهداف دشمن با استفاده از فضای مجازی، ماهواره، اینترنت و... صورت می گیرد و روح و جان جوانان را نشانه رفته است و اتفاقا به تهی کردن اعتقادات قانع نیست؛ بلکه فرهنگ منحط غرب را جایگزین می کند و سبک زندگی جامعه به سمت سبک غربی کشیده می شود .
ابزارهای دیگری که از آن ها استفاده می شود رسانه، احزاب، شبهه پراکنی، تریبون های آزاد، جوسازی روانی، شایعه سازی و... از آن جمله اند که با هدف فتح سنگرهای فکری، اخلاقی و عقیدتی جامعه اقدام می کنند : «در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما می آید . مراکز مرزی ما را سعی می کند منهدم کند تا بتواند در مرز نفوذ کند. در جنگ روانی و آنچه امروز به آن جنگ نرم گفته می شود ، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند».
در جنگ نظامی دشمن مشخص است و ما دشمن را می بینیم و از او نفرت داریم. سعی می کنیم او را از بین ببریم؛ چون دشمن را مانع تجلی اهداف خود می دانیم و دوست نداریم کسی به ما زور بگوید و بخواهد فرهنگ و دین مان را از ما بگیرد؛ ولی در جنگ نرم، دشمن مشخص نیست؛ چون او خود را دوست ما و خواهان پیشرفت ما نشان می دهد ؛ در صورتی که هدفش همان دوری از دین و فرهنگ ایرانی و رواج فرهنگ ضد اسلامی غربی است؛ ولی چون ما دشمن را به اشتباه دوست می بینیم ، سعی می کنیم به آرمان های او عمل و دین و فرهنگمان را فراموش کنیم.
دشمن همان ممانعت در تشکیل اهداف مان را ایجاد می کند و فرهنگ و دین مان را از ما می گیرد. در صورتی که در جنگ نظامی ما در مقابل این دشمنی می ایستیم ؛ ولی در جنگ نرم چون دشمن و سلاح های او را نمی بینیم و نمی شناسیم ، نه تنها در مقابل او نمی ایستیم ، بلکه بی آنکه بدانیم با او همکاری می کنیم . در اینجا در می یابیم جنگ نرم به مراتب خطرناک تر و دامنه تأثیر گذاری آن به مراتب بیشتر از جنگ سخت (نظامی) است.
دشمنان ما در جنگ نظامی حریف وحدت و ایمان ما نشدند؛ ولی با جنگ نرم راحت تر به این هدف می رسند و موفق تر می شوند . آن ها مشکلات را بزرگ جلوه می دهند ، قوانین اسلامی را مانع رشد کشور نشان می دهند و از این طریق بر فکر ما نفوذ می کنند ؛ این بخشی از همان نفوذی است که رهبری هشدارش را دادند. آنان نمی توانستند از خارج به ما نفوذ کنند، ولی با برنامه ریزی بسیار دقیق سعی دارند مردم را به جان هم بیندازند و از درون کشور را ویران کنند.
رسانه ها بیشترین تأثیر گذاری را در این تخریب ذهنی و انحراف فکری دارند. چیزی که هست رسانه ها، موسیقی های مبتذل، فیلم ها و بازی های رایانه ای به طور مرموز و پنهان بر ضمیر ناخودآگاه فرد تأثیر می گذارند و فرد بدون آنکه احساس کند نتایج این تأثیر گذاری برنامه ریزی شده را بروز می دهد؛ از دین دوری می کند، منکر اصول وحدت بخش می شود و ...؛ بنابراین کاملا نامحسوس سبب ایجاد باورهای غلط، شایعه پراکنی و ابلاغ دروغ رسانه ها می شود . مردم دیگر هم تأثیر می گیرند و این چرخه ادامه می یابد و باور غلط در میان مردم و توسط خود مردم شکل می گیرد که عواقب جبران ناپذیری دارد؛ مثلا شایعه دزدی های مدیران به ویژه زمانی که مسئولی متخلف از آب درآمده و دزدی او عیان می شود ؛ در صورتی که دستگیری و محاکمه مسئول دست ناپاک یک امتیاز است و در بین مسئولان اقلیتی دست ناپاک دارند . شایعه ضایع شدن مقامات سیاسی در جوامع بین المللی ، بی احترامی و بی اعتنایی دیگر کشورها به ما، ضعف قدرت سیاسی، اینکه کمر ایران در برابر فشارهای غرب خم شده است، ضعف دولت در اداره کشور، نبود آزادی، فلان کس فامیل فلان مقام سیاسی است، ما پیشرفت نداریم و ده ها شایعه و دروغ بی اساس که توسط خود مردم در حال رواج است. اگر این دشمنی ها و کارشکنی ها توسط کارشناسان و متخصصان به مردم نشان داده و ذهن مردم از این فتنه انگیزی ها روشن شود، جامعه در برابر این نوع حمله روانی دشمن به خوبی واکسینه می شود و جنگ نرم راه به جایی نخواهد برد.
7141/6026/
امروز شرایط به وجود آمده در دنیای رسانه کار مقابله با مهاجم را سخت میکند ؛ مگر اینکه با هوشیاری از اصل پیشگیری و به تعبیری واکسینه کردن جامعه استفاده شود. دشمن برای اجرای این تهدید که جدی و از جنگ نظامی هم سخت تر است و باید به دقت رصد و سد های فولادین در مقابلش با ایمان و اعتقاد ایجاد شود، از ابزارهای گوناگونی بهره می برد ؛ یکی از این ابزارها، تبلیغات است؛ تبلیغاتی که در راستای اهداف دشمن با استفاده از فضای مجازی، ماهواره، اینترنت و... صورت می گیرد و روح و جان جوانان را نشانه رفته است و اتفاقا به تهی کردن اعتقادات قانع نیست؛ بلکه فرهنگ منحط غرب را جایگزین می کند و سبک زندگی جامعه به سمت سبک غربی کشیده می شود .
ابزارهای دیگری که از آن ها استفاده می شود رسانه، احزاب، شبهه پراکنی، تریبون های آزاد، جوسازی روانی، شایعه سازی و... از آن جمله اند که با هدف فتح سنگرهای فکری، اخلاقی و عقیدتی جامعه اقدام می کنند : «در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما می آید . مراکز مرزی ما را سعی می کند منهدم کند تا بتواند در مرز نفوذ کند. در جنگ روانی و آنچه امروز به آن جنگ نرم گفته می شود ، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند».
در جنگ نظامی دشمن مشخص است و ما دشمن را می بینیم و از او نفرت داریم. سعی می کنیم او را از بین ببریم؛ چون دشمن را مانع تجلی اهداف خود می دانیم و دوست نداریم کسی به ما زور بگوید و بخواهد فرهنگ و دین مان را از ما بگیرد؛ ولی در جنگ نرم، دشمن مشخص نیست؛ چون او خود را دوست ما و خواهان پیشرفت ما نشان می دهد ؛ در صورتی که هدفش همان دوری از دین و فرهنگ ایرانی و رواج فرهنگ ضد اسلامی غربی است؛ ولی چون ما دشمن را به اشتباه دوست می بینیم ، سعی می کنیم به آرمان های او عمل و دین و فرهنگمان را فراموش کنیم.
دشمن همان ممانعت در تشکیل اهداف مان را ایجاد می کند و فرهنگ و دین مان را از ما می گیرد. در صورتی که در جنگ نظامی ما در مقابل این دشمنی می ایستیم ؛ ولی در جنگ نرم چون دشمن و سلاح های او را نمی بینیم و نمی شناسیم ، نه تنها در مقابل او نمی ایستیم ، بلکه بی آنکه بدانیم با او همکاری می کنیم . در اینجا در می یابیم جنگ نرم به مراتب خطرناک تر و دامنه تأثیر گذاری آن به مراتب بیشتر از جنگ سخت (نظامی) است.
دشمنان ما در جنگ نظامی حریف وحدت و ایمان ما نشدند؛ ولی با جنگ نرم راحت تر به این هدف می رسند و موفق تر می شوند . آن ها مشکلات را بزرگ جلوه می دهند ، قوانین اسلامی را مانع رشد کشور نشان می دهند و از این طریق بر فکر ما نفوذ می کنند ؛ این بخشی از همان نفوذی است که رهبری هشدارش را دادند. آنان نمی توانستند از خارج به ما نفوذ کنند، ولی با برنامه ریزی بسیار دقیق سعی دارند مردم را به جان هم بیندازند و از درون کشور را ویران کنند.
رسانه ها بیشترین تأثیر گذاری را در این تخریب ذهنی و انحراف فکری دارند. چیزی که هست رسانه ها، موسیقی های مبتذل، فیلم ها و بازی های رایانه ای به طور مرموز و پنهان بر ضمیر ناخودآگاه فرد تأثیر می گذارند و فرد بدون آنکه احساس کند نتایج این تأثیر گذاری برنامه ریزی شده را بروز می دهد؛ از دین دوری می کند، منکر اصول وحدت بخش می شود و ...؛ بنابراین کاملا نامحسوس سبب ایجاد باورهای غلط، شایعه پراکنی و ابلاغ دروغ رسانه ها می شود . مردم دیگر هم تأثیر می گیرند و این چرخه ادامه می یابد و باور غلط در میان مردم و توسط خود مردم شکل می گیرد که عواقب جبران ناپذیری دارد؛ مثلا شایعه دزدی های مدیران به ویژه زمانی که مسئولی متخلف از آب درآمده و دزدی او عیان می شود ؛ در صورتی که دستگیری و محاکمه مسئول دست ناپاک یک امتیاز است و در بین مسئولان اقلیتی دست ناپاک دارند . شایعه ضایع شدن مقامات سیاسی در جوامع بین المللی ، بی احترامی و بی اعتنایی دیگر کشورها به ما، ضعف قدرت سیاسی، اینکه کمر ایران در برابر فشارهای غرب خم شده است، ضعف دولت در اداره کشور، نبود آزادی، فلان کس فامیل فلان مقام سیاسی است، ما پیشرفت نداریم و ده ها شایعه و دروغ بی اساس که توسط خود مردم در حال رواج است. اگر این دشمنی ها و کارشکنی ها توسط کارشناسان و متخصصان به مردم نشان داده و ذهن مردم از این فتنه انگیزی ها روشن شود، جامعه در برابر این نوع حمله روانی دشمن به خوبی واکسینه می شود و جنگ نرم راه به جایی نخواهد برد.
7141/6026/
کپی شد