در این مطلب آمده است: جمله « احتیاط شرط عقل است » در فرهنگ ما یا « اول ایمنی بعدا کار » در کارگاهها حکایت از اهمیت پیشگیری از حوادث دارد اما متاسفانه سهل انگاری کم و بیش قابل توجهی که در جامعه دیده می شود بر این توصیه ها به ویژه در زندگی روزمره پیشی گرفته است.
چیزی از آتش گرفتن کلاس درس در سیستان و بلوچستان نگذشته، در این که باید وسایل گرمایشی در مراکز عمومی و مدارس کمترین خطر محتمل را داشته باشند شکی نیست اما همین چند دهه پیش سوخت غالب مردم نفت بود و بخاری های نفتی نه فقط در همه مدارس بلکه چراغ های خوراک پزی در تمام خانه ها وظیفه گرمایش و تهیه غذا را همزمان به عهده داشت. اگر در تامین بودجه یا دستگاه های گرما ساز جدید به هر علت تاخیر شده، آیا مسئولین مدرسه نباید مانع، محل خاص یا حصاری برای بخاری تعبیه می کردند؟ آیا نباید کپسول آتش نشانی و آموزش های لازم در درجه اول به مربیان و بعد دانش آموزان داده می شد؟ آیا نباید همه سازمانها، ادارات و کارگاهها نظارت دائم بر مساله مهم، اساسی و مبنایی ایمنی داشته باشند؟
همین مساله در حادثه اتوبوس فرسوده واحد علوم و تحقیقات هم مشاهده می شود. سازنده مسیر بلندی در دل کوه طرحی برای محافظ جاده (گارد ریل) نداشته یا اجرا نکرده! صرفه جویی یا سهل انگاری؟ پیمانکار مطلع از نداشتن معاینه فنی و فرسودگی اتوبوس ها، لزومی برای هزینه کردن برای ایمنی و جاگزینی خودروهای فرسوده یا تعمیر اساسی ندیده و راننده هم خود را درگیر اعتراض یا خودداری از رانندگی نکرده است. رئیس سابق دانشگاه تله کابین وارد و تا 80 درصد تکمیل کرده ولی صدای آن وقتی در می آید که حادثه اتفاق افتاده است.
سهل انگاری در جامعه ما تا آنجا وجود دارد که گاهی پلیس برای اطمینان از وجود زنجیر چرخ، باید خودروها را در خروجی شهرها متوقف و آنها را
وارسی کند، درصد قابل توجهی از وسایل نقلیه بیمه بدنه که هیچ بیمه شخص ثالث هم ندارند! همین هم می شود که وقتی حادثه ای اتفاق افتاد چند روز و چند هفته ای صدای همه بلند می شود اما بعد از آن به تدریج در بر همان پاشنه برگشته و می چرخد. البته حادثه همه جای دنیا هست اما تمرکز کشورهای دیگر بر اقداماتی قرار می گیرد که آن حادثه خاص تا آنجا که توان بشری اجازه می دهد مجدد رخ ندهد ولی تمرکز ما بیشتر بر غمگساری، تاسف و خود حادثه معطوف می شود.
باید توجه کرد، آنچه هزاران هزار سفر هوایی روزانه را در دنیا امن و هواپیما را ایمن ترین وسیله حمل و نقل کرده، درس هایی بوده که هر سقوط به دستگاه های نظارتی داده که گاهی با خرج میلیون ها دلار تا آخرین جزئیات حادثه را استخراج و قوانین مربوطه را اصلاح کردند. اگر ما هم بخواهیم که کمتر شاهد حوادثی جانگداز باشیم، باید از دستگاه های حاکمیتی، دانشگاهی و خدماتی آغاز و با تدوین اصول ایمنی بدون گذشت و بدون استثنا به همراه بازرسی و نظارت محکم فرهنگ جامعه را بهبود بخشیم. همین حادثه واحد علوم و تحقیقات باید باعث تدوین قانونی شود که براساس آن هر وسیله نقلیه -دست کم- در محیط های دانشگاه، از نظر سلامت راننده و خودرو مورد بازرسی های دوره ای مورد تایید راهنمایی و رانندگی قرار بگیرد و بخشی در هر موسسه آموزشی عالی یا شرکت های خصوصی صاحب صلاحیت به برعهده گرفتن
مسـئولیت کامل، نظارت کند.
7141/6026
چیزی از آتش گرفتن کلاس درس در سیستان و بلوچستان نگذشته، در این که باید وسایل گرمایشی در مراکز عمومی و مدارس کمترین خطر محتمل را داشته باشند شکی نیست اما همین چند دهه پیش سوخت غالب مردم نفت بود و بخاری های نفتی نه فقط در همه مدارس بلکه چراغ های خوراک پزی در تمام خانه ها وظیفه گرمایش و تهیه غذا را همزمان به عهده داشت. اگر در تامین بودجه یا دستگاه های گرما ساز جدید به هر علت تاخیر شده، آیا مسئولین مدرسه نباید مانع، محل خاص یا حصاری برای بخاری تعبیه می کردند؟ آیا نباید کپسول آتش نشانی و آموزش های لازم در درجه اول به مربیان و بعد دانش آموزان داده می شد؟ آیا نباید همه سازمانها، ادارات و کارگاهها نظارت دائم بر مساله مهم، اساسی و مبنایی ایمنی داشته باشند؟
همین مساله در حادثه اتوبوس فرسوده واحد علوم و تحقیقات هم مشاهده می شود. سازنده مسیر بلندی در دل کوه طرحی برای محافظ جاده (گارد ریل) نداشته یا اجرا نکرده! صرفه جویی یا سهل انگاری؟ پیمانکار مطلع از نداشتن معاینه فنی و فرسودگی اتوبوس ها، لزومی برای هزینه کردن برای ایمنی و جاگزینی خودروهای فرسوده یا تعمیر اساسی ندیده و راننده هم خود را درگیر اعتراض یا خودداری از رانندگی نکرده است. رئیس سابق دانشگاه تله کابین وارد و تا 80 درصد تکمیل کرده ولی صدای آن وقتی در می آید که حادثه اتفاق افتاده است.
سهل انگاری در جامعه ما تا آنجا وجود دارد که گاهی پلیس برای اطمینان از وجود زنجیر چرخ، باید خودروها را در خروجی شهرها متوقف و آنها را
وارسی کند، درصد قابل توجهی از وسایل نقلیه بیمه بدنه که هیچ بیمه شخص ثالث هم ندارند! همین هم می شود که وقتی حادثه ای اتفاق افتاد چند روز و چند هفته ای صدای همه بلند می شود اما بعد از آن به تدریج در بر همان پاشنه برگشته و می چرخد. البته حادثه همه جای دنیا هست اما تمرکز کشورهای دیگر بر اقداماتی قرار می گیرد که آن حادثه خاص تا آنجا که توان بشری اجازه می دهد مجدد رخ ندهد ولی تمرکز ما بیشتر بر غمگساری، تاسف و خود حادثه معطوف می شود.
باید توجه کرد، آنچه هزاران هزار سفر هوایی روزانه را در دنیا امن و هواپیما را ایمن ترین وسیله حمل و نقل کرده، درس هایی بوده که هر سقوط به دستگاه های نظارتی داده که گاهی با خرج میلیون ها دلار تا آخرین جزئیات حادثه را استخراج و قوانین مربوطه را اصلاح کردند. اگر ما هم بخواهیم که کمتر شاهد حوادثی جانگداز باشیم، باید از دستگاه های حاکمیتی، دانشگاهی و خدماتی آغاز و با تدوین اصول ایمنی بدون گذشت و بدون استثنا به همراه بازرسی و نظارت محکم فرهنگ جامعه را بهبود بخشیم. همین حادثه واحد علوم و تحقیقات باید باعث تدوین قانونی شود که براساس آن هر وسیله نقلیه -دست کم- در محیط های دانشگاه، از نظر سلامت راننده و خودرو مورد بازرسی های دوره ای مورد تایید راهنمایی و رانندگی قرار بگیرد و بخشی در هر موسسه آموزشی عالی یا شرکت های خصوصی صاحب صلاحیت به برعهده گرفتن
مسـئولیت کامل، نظارت کند.
7141/6026
کپی شد