سهراب سپهری، شاعر و نقاش طبیعت گرای اهل کاشان 15 مهر 1307 در خانواده ای اهل هنر و شعر در محله دروازه عطای کاشان دیده به جهان گشود و دوره های ابتدایی و متوسطه را در مدرسه های این شهر به پایان رساند.
وی که سه خواهر و یک برادر داشت، در دوران دانشجویی دانشکده هنرهای زیبا نخستین مجموعه شعر نیمایی خود به نام 'مرگ رنگ' را منتشر کرد؛ سال 32 با دریافت نشان درجه یک علمی دانش آموخته شد و دومین مجموعه شعرش با عنوان 'زندگی خواب ها' را نیز انتشار داد.
سپهری با دلبستگی ویژه به فرهنگ مشرق زمین سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت؛ هنر حکاکی روی چوب را در زمان زندگی در ژاپن فراگرفت و با علاقه مندی به شعر کهن سایر زبان ها، ترجمه هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی به فارسی نیز داشت.
'نشانی'، 'صدای پای آب' و 'مسافر' از معروف ترین سروده های وی می باشد و از میان آنها صدای پای آب، یکی از بلندترین شعرهای نو به زبان پارسی است.
وی اما به این مسائل محدود نشده و همچنان که مقام معظم رهبری نیز پیش تر اشاره داشتند، اعتزاز و اعتماد به نفس ملی نیز در سروده هایش رخ می نماید؛ از جمله آنجا که اشاره می دارد 'اهل کاشانم' یا از عبارت 'من مسلمانم' استفاده می کند.
سپهری که صمیمیت، پاکی، بی آلایشی، بی وزنی و گاه دلتنگی در اثرهایش موج می زند، در یک کلام شاعر استعاره های شگفت انگیز است که به مخاطب حس لطیفی از نزدیکی با طبیعت و سایر موجودات می دهد.
کفش هایم کو
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همه مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد
و نسیمی خنک
از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روبد
بوی هجرت می آید
بالش من پر آواز پر چلچله هاست
صبح خواهد شد
و به این کاسه آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد
وقتی از پنجره می بینم حوری
دختر بالغ همسایه
پای کمیاب ترین نارون روی زمین
فقه می خواند
چیزهایی هم هست، لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعره ای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش،
آسمان تخم گذاشت
و شبی از شب ها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور، چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفش هایم کـو؟
سپهری اما تنها یک سراینده زبردست نبود؛ او در نقاشی نیز طبیعت و اشکال ساده شده آنها را جانمایه‌ اصلی بسیاری از اثرهایش قرار می داد اما شگردش در نمایش‌ آنها، اغلب‌ گرفتن‌ بخش‌ کوچکی از محیط و قرار دادن‌ در گوشه‌ای از قاب‌ است‌.
بسیاری از تابلوهای وی، شاید در نگاه نخست بسیار ساده و محدود به نظر آید زیرا موضوع های مورد توجهش بیشتر نماهای ساده‌ای از طبیعت، اشکال‌ هندسی، سنگ‌ها، تنه‌ی درختان و گل‌ها می باشد.
نقاشی های سپهری به رغم این مسائل از پرطرفدارترین آثار هنری می باشد و تابلو‌هایش با قیمت‌های بالا در حراجی‌ها چکش خورده و به گنجینه‌ی مجموعه‌داران و موزه‌ها اضافه می شود.
برخی بر این باورند که نام آشنای سهراب سپهری در زیر اثرها، منجر به ارزش گذاری های بالا می شود اما به واقع کم انصافی است اگر از ذوق هنرمند در استفاده درست از ترکیب رنگ ها، انتقال مفاهیم بزرگ با مثال هایی ساده، بی آلایش و بدون اغراق گذشت.

** سهراب، شعر نقاشی می کرد
یک فعال حوزه فرهنگی کاشان در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بیان کرد: سهراب شخصیتی شاخص در هنر ایران زمین بود که شعرهایش را نقاشی می کرد و نقاشی هایش را مانند سروده ای موزون به تصویر می کشید.
مصطفی جوادی مقدم افزود: سپهری در نقاشی و شعر، طبیعت را ابتدا لمس و درک می کرد، سپس به آن قالب شعر یا نقاشی می داد که این تلفیق حس شاعرانه، درک عمیق و توانایی انتقال مفاهیم منجر به درک بیشتر در مخاطب می شد.
وی اضافه کرد: سروده های وی که در محافل ادبی داخل و خارج مورد توجه است، در کنار جنبه های عرفانی به مسائل روز و رابطه با طبیعت نیز توجهی ویژه دارد.
این فعال فرهنگی، شاعر اثرگذار کاشانی را در ردیف فردوسی، سعدی و حافظ دانست و تصریح کرد: با ترجمه سروده ها به سایر زبان ها، سپهری شخصیتی بین المللی پیدا کرده و امروز کمتر گردشگر خارجی در سفر به زادگاه شاعر آب و آینه پیدا می شود که سراغ خانه دوست را نگیرد.
وی با اشاره به فقدان اقدامی در شان این شاعر نامور در کاشان اظهار کرد: کسی در زمان حیات خانواده سپهری برای جمع آوری آثار و نوشته هایش پیشگام نشد و بسیاری از آنها در دیگر شهرها سر برآورد.
جوادی مقدم با اشاره به نصب نشدن یادمان و سردیس یا نامگذاری مکان های مهم عنوان کرد: راه اندازی موزه سپهری در کاشان کمترین کاری است که می توان در حق وی انجام داد.

** ویژگی سروده های سپهری سادگی همراه ژرفای معنایی است
عضو بنیاد ملی نخبگان استان اصفهان نیز سپهری را یکی از پیشگامان شعر و ادبیات معاصر پارسی دانست و گفت: ژرفا، سادگی و پاکی که در اثرهایش جریان دارد، از جنس همان صمیمیتی است که در برخورد با یک انسان روستایی تجربه می شود.
اکبر قندانی افزود: فرهنگ، هنر، فلسفه و عرفان در سروده ها و نقاشی هایش به عنوان انسانی فروتن چنان با زیبایی هر چه تمام تلفیق شده که مخاطب را مسحور می کند، گرچه شاعر در آن روزگار چیزی از این اثرها عایدش نشد.
وی بیان کرد: سپهری که بابت انتشار مجموعه شعرهایش در مواردی حتی متحمل هزینه هایی می شد، امروز پس از گذشت نزدیک به 38 سال از فقدانش، اثرهایی شهره عام و خاص برجای گذاشته است.
رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر آران و بیدگل اضافه کرد: حضور سپهری در فضای ادبیات و نقاشی ایران معاصر بسیار پررنگ است، گرچه وی بیشتر در حال ارائه تصویری از زندگی ساده و دور از فناوری در نقاط حاشیه کویر مرکزی ایران می باشد.
وی ادامه داد: کوه ها، تپه ها، درخت های بید، خانه های ساده و کاهگلی در نقاشی های سهراب برجسته می نماید و اینها همان نمادهایی هستند که در سروده های معروفش نیز به چشم می خورد.
قندانی مظلوم واقع شدن سپهری در عرصه شعر و ادب پارسی را یادآور شد و تصریح کرد: امید می رود با برنامه ریزی مسئولان فرهنگی و دوستداران حوزه شعر و ادب بتوانیم این هنرمند را بیش از پیش در ایران و جهان شناسانده و دین خود را به این شخصیت فرهیخته کاشانی ادا کنیم.
به گزارش ایرنا، مرگ رنگ (1330)، زندگی خواب‌ها (1332)، آوار آفتاب (1340)، شرق اندوه (1340)، صدای پای آب (1344)، مسافر (1345)، حجم سبز (1346)، ما هیچ ما نگاه (1363) و اتاق آبی (1369) از جمله سروده های سپهری هستند که بسیاری از آنها به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدند.
وی که از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهره‌مند گشته بود، در نقاشی نیز رویکردی نوین و متفاوتی با هنرمندان هم دوره خود داشت؛ چنانکه به شیوه‌ای موجز و نیمه انتزاعی برای بیان مکاشفه های شاعرانه در نقاط کویری مرکز ایران دست یافته بود.
طبیعت بیجان (1336)، شقایق ها، جویبار و تنه درخت (1339)، علف ها و تنه درخت (1341)، ترکیب بندی با نوارهای رنگی (1349)، ترکیب بندی با مربع ها (1351) و منظره کویری (1357) از جمله تابلوهای ارزشمند سپهری است که البته برخی از اثرهای بجا مانده از وی، توسط خواهرش (پروانه) به موزه کرمان اهدا شده است.
سپهری با ابتلا به بیماری سرطان خون در سال 1358، سرانجام در غروب روز نخست اردیبهشت ماه 59 در تهران درگذشت و صحن امامزاده علی ابن محمد باقر (ع) در مشهد اردهال میزبان ابدی چینی نازک تنهایی این شاعر مسلمان کاشانی می باشد.
وی که هیچ گاه در زندگی شخصی و آثارش از ممارست در بی تکلفی دست بردار نبود، پس از مرگ نیز توجهی که باید را نگرفت و امروز حتی معبری در شهر زادگاه به افتخارش نامگذاری نشده است.
7472/8123
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.