روزی خیابان چهارباغ اصفهان محل عبور و مرور صدها کارگری بود که اگر مقصد آنها را جویا می شدیم بالاتفاق، همه آنها یک نام و نشان را بر زبان می آوردند؛ «کارخانه ریسندگی اصفهان». کارخانه ای که فراتر از یک واحد تولید برای اصفهان به شمار می رفت و آن را می توان نمونه ای از واردات تکنولوژی، مدرنیته کردن روند تولید و برندی برای اقتصاد اصفهان دانست.
رفته رفته و از اواسط دهه ۴۰ شمسی، صنعت نساجی به پیشانی تولید در اصفهان تبدیل و آنقدر ریشه های آن مستحکم شد که مشارکت و سرمایه های عمومی، سبب سرازیر شدن بخش قابل توجهی از نقدینگی روز مردم به واحدهای تولید پارچه و نخ شد به گونه ای که اغلب کارخانه های تولیدی، قالب خود را به یک شرکت سهامی تبدیل کردند.
اما این روزها به جای آنکه نام و نشان کارخانه های تولید پارچه را چهارباغ بگیریم باید سری به خیابان استانداری بزنیم، خیابانی که هر از گاهی شاهد اعتراض بسیاری از کارگران نساجی به دلیل تعطیلی کارخانه و عدم پرداخت حقوق های معوق هستیم.
سرنوشت صنعت پارچه و نخ اصفهان روند رو به سقوطی را طی کرده است و اصفهان که زمانی به منچستر شرق شهره بوده این روزها بورس فروش پارچه های ترک، هندی و پاکستانی شده است.
به گفته دبیر انجمن نساجی اصفهان، این استان هشت هزار و ۳۰۰ واحد تولید پارچه، نخ و منسوجات داشته است که بیش از دو هزار واحد به صورت رسمی و با مجوز فعالیت می کرده اند.
وی می گوید: به دلیل سودآوری و نیز ظرفیت خوب اشتغالزایی در این صنعت، شش هزار واحد صنعتی هم به صورت زیرپله ای در اصفهان شکل گرفت که با وجود فعالیت غیررسمی اما بخش زیادی از نیازهای بازار اصفهان و ۳۰ استان دیگر کشور و حتی چندین کشور اروپایی و آسیایی را تامین می کرد.
مظفر چلمغانی با انتقاد از سیاست های غلط در دولت های نهم و دهم برای واردات منسوجات به ایران و تضعیف کشت پنبه به عنوان ماده اولیه صنعت تولید پارچه، می افزاید: بازگشت سرمایه در صنعت نساجی در دهه های ۴۰ و ۵۰ به اندازه ای خوب بود که اغلب سرمایه داران اصفهانی به کارخانه داران بزرگ این صنعت تبدیل شده بودند و با تشکیل شرکت های سهامی مردم را در این سود شریک می کردند اما در دهه های بعد با سیاست های اشتباه در امر واردات و نیز نبود مزیت های صادراتی، این صنعت رو به افول رفت.
وی با بیان اینکه اگر ۱۰ درصد از منابع سرمایه گذاری در استان به سمت صنعت پاچه و نساجی جذب شود می توان به اشتغالزایی ۱۵ درصدی دست یافت، می گوید: متاسفانه اکنون با از دست رفتن بازار داخل به دلیل واردات جنس مشابه، این امکان از اصفهان گرفته شده است.
نساجی اصفهان با کمتر از ۲۰ درصد ظرفیت فعال است
دبیر انجمن نساجی اصفهان وضعیت کنونی نساجی اصفهان را ناشی از تصمیمات در بلندمدت می داند و می گوید: بها دادن به اجناس ترک و هندی در بازار پارچه باعث شد تا تولیدکننده برای رقابت با محصول خارجی رو به کاهش ظرفیت های تولیدی خود برای کاهش هزینه بیاورد.
وی ادامه می دهد: برخی تولیدکنندگان نیز کاهش کیفیت را تنها راهکار برای ماندن در بازار داخل دانستند که البته شمار این تعداد واحد صنعتی بسیار اندک است و اغلب واحدها در شرایط نابرابر رقابتی مجبور به تعطیلی کامل یا کاهش ظرفیت تولید شدند.
اکنون به جرات می توان گفت ۵۰ درصد از واحدهای نساجی اصفهان به تعطیلی کامل و مابقی نیز با ظرفیت ۲۰ درصد مشغول فعالیت هستند و این در حالی است که هم وادرات مواد اولیه این صنعت و نیز ماشین آلات مورد نیاز باید با ارز آزاد تامین شود که قطعا در چنین شرایطی سرمایه گذاری در این صنعت و صنایع مشابه به دلیل عدم توجیه اقتصادی به صفر خواهد رسید.
از طرفی، در سال های اخیر که دولت از پنبه کاران برای کشت حمایت لازم را نکرد، تولید این محصول نیز رو به افول گذاشت و تامین مواد اولیه کارخانه های تولید پارچه و نخ در اصفهان با چالش جدی روبرو و وابسته به واردات شد، وارداتی که اکنون باید با نرخ آزاد انجام شود اما توان آن برای واردکننده و نیز خرید آن از سوی تولیدکننده وجود ندارد.
اصفهان که زمانی پارچه لباس های پلیس انگلستان را تولید و تامین می کرد اکنون برای تامین چادر مشکی خود دست به دامن واردات شده است و به گفته احمد تقی زاده، رئیس اتحادیه پارچه فروشان اصفهان، تنها کارخانه تولید چادر مشکی استان هم که با تلاش بسیار راه اندازی شده بود به دلیل دست اندازهای داخلی مانند مالیات و بیمه، به صورت نیمه تعطیل و محدود فعالیت می کند.
وی می گوید: هرچند واردات جان نساجی را در اصفهان گرفته است اما از سوی دیگر ما در اصفهان توانایی تولید پارچه های مجلسی که بخش زیادی از نیاز بازار را شامل می شود، نداریم و باید در واردات تکنولوژی تولید آن از سوی دولت حمایت شویم.
۹۰ درصد پارچه های مورد نیاز بانوان را واردات تامین می کند
تقی زاده با بیان اینکه حدود ۹۰ درصد از پارچه های مورد نیاز بانوان از طریق کشورهای واردکننده جنس به ایران تامین می شود و ما توان تامین را نداریم، می افزاید: در این زمینه ناچار به واردات هستیم که به همین دلیل قطعا بسیاری از واحدهای تولیدی با رکود روبرو شده اند.
به تبع رکود در کارخانه ها و کارگاه های تولید پارچه اصفهان، واحدهای فروش هم به دلیل کاهش قدرت خرید مردم با مشکل روبرو شده اند و بسیاری از واحدهای صنفی از سال گذشته تاکنون ابطال پروانه کسب خود را به ماندن در بازاری که با ارز آزاد جنس خود را تامین می کند اما مشتری برای آن وجود ندارد، ترجیح داده است.
پرچم نیمه افراشته انقلاب صنعتی اصفهان
هرچند جنس چینی هم به اذعان مشتریان و نیز فروشندگان کیفیت مشابه پارچه های ایرانی را ندارد اما به علت قیمت پایین فعلا مورد اقبال بخش زیادی از خریداران قرار گرفته است و تامین پارچه مورد نیاز واحدهای تولید لباس نیز با منسوج چینی انجام می شود اما ضرر حضور نابجای رقیب خارجی در بازار داخلی در حال حاضر از جیب تولیدکننده داخلی و کارگران پرداخت می شود به گونه ای که بسیاری از واحدهای تولید پارچه اصفهان به دلیل وام هایی که برای نوسازی تجهیزات خود گرفته اند اکنون با بهره های بیش از ۲۰ درصد بدهکار بانک ها شده اند و از طرف دیگر با مطالبات و معوقات کارگران خود که شاید نزدیک به شش ماه است، حقوق نگرفته اند، روبرواند.
شش دهه پیش، انقلاب صنعتی با صنعت پارچه و منسوجات و با کمک آلمانی ها در اصفهان آغاز شد اما این روزها با عدم تدبیر برخی مسئولان و سودجویی واردکنندگانی که از رانت های دولتی برای واردات پارچه برخورداند، راه این صنعت استراتژیک به کج راهه افتاده و اگر سیاست های ارزی و خالی گذاشتن دست تولید از حمایت های دولتی، تداوم یابد نساجی اصفهان مانند کارخانه متروک ریسباف در قلب چهارباغ پوسیده خواهد شد و باید سراغ صنعت پارچه بافی اصفهان را از آرشیو مجلات و روزنامه های دهه ۵۰ و ۶۰ گرفت.
46