در این مطلب می خوانیم:
زمان آن فرا رسیده است که حوزه علمیه قم به کشوری مستقل تبدیل گردد. کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص، پرچمی مخصوص، قانون اساسی ، پذیرفته شده در مجامع بین المللی و پذیرنده سفیران کشورهای مختلف.
منظور از حوزه علمیه قم مجموعه ای از تشکیلات و نظام مدیریت حوزه، شورای عالی، شورای گسترش ، نهاد مرجعیت، جامعه مدرسین، نهادهای اقماری حوزه مثل جامعةالمصطفی و مدیریت حوزه های خواهران است.
استقلال حوزه علمیه در قالب یک کشور مستقل ( مانند واتیکان) این امکان را فراهم می سازد تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود و ارتقا یابد.
این فرازی از یادداشت حجت الاسلام والمسلمین احمد زادهوش مدیر جامعة المرتضی بود که در کانال تلگرامی نامه های حوزوی منتشر گردید که بلافاصله واکنش های گسترده ای را در محافل مطبوعاتی، سایت های داخلی و خارجی و فضای مجازی به دنبال داشت.
البته هشدار علما و مراجع معظم تقلید به موقعیت منحصر به فرد قم به عنوان ام القرای جهان اسلام و شهری علمی، فرهنگی و پایگاه سیاسی فکری مسبوق به سابقه می باشد.
چندی پیش آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با مسئولین عالیرتبه کشوری خواستار توجه ویژه مسئولین به قم و اختصاص بودجه ویژه برای این شهر شده بود که همین امر نیز واکنش های گسترده ای را در محافل رسانه ای و سیاسی به دنبال داشت.
با توجه به جایگاه ویژه علمی، فلسفی، فقهی، سیاسی و فرهنگی قم، عنایت ویژه مسئولین به این شهر و اختصاص بودجه متناسب با کارکردهای علمی و فرهنگی برای مدینة العلم جهان اسلام می تواند سخنان این مرجع تقلید را برای مردم و نخبگان قابل فهم نماید.
به احتمال بسیار زیاد فرمایشات آیت الله مکارم شیرازی را باید در راستای تقویت مراکز علمی، فقهی و فلسفی جهان اسلام تحلیل و تفسیر نمود چرا که با نیم نگاهی به موقعیت شهرهای علمی و مذهبی در ایران و سایر کشورها در طول تاریخ، سند محکمی بر صحت گفتار علما و مراجع معظم تقلید در نگاه ویژه به شهر قم می توان یافت.
نیم نگاهی به مراکز علمی و فلسفی یونان باستان از زمان ارسطو و افلاطون و با دقت در تشکلات علمی شهر اسکندریه، نظامیه های نیشابور و بغداد، درستی دغدغه های آیت الله مکارم قابل فهم خواهد بود.
اما یادداشت تلگرامی حجت الاسلام والمسلمین زادهوش مدیر مرکز جامعة المرتضی را نمی توان در راستای دغدغه های علما و مراجع برشمرد.
برای فهم دقیق موضوع، نیم نگاهی خواهیم داشت به مقولاتی همچون واتیکانیزم و فدرالیسم که به نظر نگارنده یادداشت زادهوش فقط در همین دو مورد قابل تحلیل و بررسی می باشد. بنابراین قبل از نقد مطالب مدیر جامعة المرتضی، دو مقوله واتیکان و فدرالیسم را مورد بررسی قرار می دهیم:
واتیکان دولت شهری مستقل می باشد که در کشور ایتالیا قرار داد. این شهر محل اقامت پاپ رهبر کاتولیک های جهان و مرکز کلیسای کاتولیک است که با جمعیتی بالغ نزدیک به یک میلیون نفر، کم جمعیت ترین کشور دنیا محسوب می شود. این شهر در سال 1929 با توافق مقامات سریر مقدس و موسولینی نخست وزیر ایتالیا بنیان نهاده شد. البته قدمت سریر مقدس به اوائل پیدایش مسیحیت می رسد. شهر واتیکان با وجود اینکه بخشی از کشور ایتالیاست، کشوری مستقل به شمار می آید. در حقیقت علت العلل بوجود آمدن واتیکان، کشمکشی بود که بین فاشیست ها و مسیحیت در ایتالیا بوجود آمد که البته حکومت های کاتولیک بعدی نیز این امر را محترم شمردند.
اما فدرالیسم از ریشه لاتین فئودوس foedus یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها (ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شده اند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار می رود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شده است. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شده است و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده می شود را ایجاد می کند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را «فدرالیسم» گویند
حال که روشن شد یاداشت مدیر جامعه المرتضی را نمی توان جز در موارد مذکور مورد مطالعه قرار داد، به نقد بررسی هردو مقوله می پردازیم:
این بیان مختصر تا حدودی می تواند چشم انداز روشنی از دولت های فدرال و کشور واتیکان برای اهل فکر و نظر ترسیم نماید. برای نتیجه گیری مفصل از علت العلل تشکیل دولت های فدرال و خروجی مثبت و یا منفی وجود یک چنین دولت هایی، سرنوشت دولت فدرال عراق و همچنین تلاش بیهوده کُردها برای خودمختاری در سوریه می تواند معیار خوبی برای قضاوت حامیان فدرالیسم باشد.
بنابراین با مطالعه اوضاع اسفبار عراق و سوریه می توان به این نتیجه رسید که تفکر فدرالیسم در منطقه خاورمیانه، سرنوشتی جز بدبختی، آوارگی و جنگ به دنبال نخواهد داشت. وجود دولتی مقتدر و یکپارچه برای کشورهای منطقه، لااقل در دوران معاصر فرصت ارزشمندی خواهد بود.
اما تشکل کشوری مانند واتیکان آن هم در کشوری مانند ایران که خود را مظهر تمام و کمال اسلام ناب محمدی(ص) می داند، داستانی خنده دار و پر از تناقض های بی شمار خواهد بود. هر کسی که در علوم اسلامی اندک مطالعه ای داشته باشد، نیک می داند که دین مبین اسلام از پایه و اساس با دین مسیحیت تفاوت های بنیادین دارد. اسلام تنها دینی است که سیاستش عین دیانت و دیانتش عین سیاست است. رهبانیت، فاصله گرفتن از اجتماع، عدم برنامه ریزی دقیق برای کشورداری از مشخصه های دین مسیحیت و روحانیون کلیسا بوده و می باشد و مهمترین عامل جدایی علمای دین از عامه مردم و رهبانیت علمای مسیح را باید در همان مبانی نظری و آموزه های کلیسا جستجو نمود که همین جدا بودن از سیاست، اجتماع و مردم باعث شد که کلیسا و روحانیون مسیحی در گوشه ای از کره زمین و در کشوری مستقل به نام واتیکان به حیات فردی و دور از عالم اجتماع و سیاست در انزوا ادامه مسیر دهند. این در حالیست که اسلام، ایمان و جهاد و کشورداری و سیاست و علم و فقه و فلسفه را در متن جامعه و برای مردم جهت نیل به سعادت دنیا و آخرت مورد تأکید قرار می دهد. در حقیقت تفکری که دنبال واتیکانیزه کردن قم می باشد، هیچ اطلاعی از مبانی نظری و آموزه های دین اسلام ندارد. هدف اسلام تعلیم و تربیت انسان ها آن هم در متن جامعه در جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه و برای نیل به سعادت دنیا و آخرت می باشد که رهبانیت و جدایی از مردم تحت هر عنوان با این اهداف والا در تضاد آشکار است.
/8138/ 6133/
زمان آن فرا رسیده است که حوزه علمیه قم به کشوری مستقل تبدیل گردد. کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص، پرچمی مخصوص، قانون اساسی ، پذیرفته شده در مجامع بین المللی و پذیرنده سفیران کشورهای مختلف.
منظور از حوزه علمیه قم مجموعه ای از تشکیلات و نظام مدیریت حوزه، شورای عالی، شورای گسترش ، نهاد مرجعیت، جامعه مدرسین، نهادهای اقماری حوزه مثل جامعةالمصطفی و مدیریت حوزه های خواهران است.
استقلال حوزه علمیه در قالب یک کشور مستقل ( مانند واتیکان) این امکان را فراهم می سازد تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود و ارتقا یابد.
این فرازی از یادداشت حجت الاسلام والمسلمین احمد زادهوش مدیر جامعة المرتضی بود که در کانال تلگرامی نامه های حوزوی منتشر گردید که بلافاصله واکنش های گسترده ای را در محافل مطبوعاتی، سایت های داخلی و خارجی و فضای مجازی به دنبال داشت.
البته هشدار علما و مراجع معظم تقلید به موقعیت منحصر به فرد قم به عنوان ام القرای جهان اسلام و شهری علمی، فرهنگی و پایگاه سیاسی فکری مسبوق به سابقه می باشد.
چندی پیش آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با مسئولین عالیرتبه کشوری خواستار توجه ویژه مسئولین به قم و اختصاص بودجه ویژه برای این شهر شده بود که همین امر نیز واکنش های گسترده ای را در محافل رسانه ای و سیاسی به دنبال داشت.
با توجه به جایگاه ویژه علمی، فلسفی، فقهی، سیاسی و فرهنگی قم، عنایت ویژه مسئولین به این شهر و اختصاص بودجه متناسب با کارکردهای علمی و فرهنگی برای مدینة العلم جهان اسلام می تواند سخنان این مرجع تقلید را برای مردم و نخبگان قابل فهم نماید.
به احتمال بسیار زیاد فرمایشات آیت الله مکارم شیرازی را باید در راستای تقویت مراکز علمی، فقهی و فلسفی جهان اسلام تحلیل و تفسیر نمود چرا که با نیم نگاهی به موقعیت شهرهای علمی و مذهبی در ایران و سایر کشورها در طول تاریخ، سند محکمی بر صحت گفتار علما و مراجع معظم تقلید در نگاه ویژه به شهر قم می توان یافت.
نیم نگاهی به مراکز علمی و فلسفی یونان باستان از زمان ارسطو و افلاطون و با دقت در تشکلات علمی شهر اسکندریه، نظامیه های نیشابور و بغداد، درستی دغدغه های آیت الله مکارم قابل فهم خواهد بود.
اما یادداشت تلگرامی حجت الاسلام والمسلمین زادهوش مدیر مرکز جامعة المرتضی را نمی توان در راستای دغدغه های علما و مراجع برشمرد.
برای فهم دقیق موضوع، نیم نگاهی خواهیم داشت به مقولاتی همچون واتیکانیزم و فدرالیسم که به نظر نگارنده یادداشت زادهوش فقط در همین دو مورد قابل تحلیل و بررسی می باشد. بنابراین قبل از نقد مطالب مدیر جامعة المرتضی، دو مقوله واتیکان و فدرالیسم را مورد بررسی قرار می دهیم:
واتیکان دولت شهری مستقل می باشد که در کشور ایتالیا قرار داد. این شهر محل اقامت پاپ رهبر کاتولیک های جهان و مرکز کلیسای کاتولیک است که با جمعیتی بالغ نزدیک به یک میلیون نفر، کم جمعیت ترین کشور دنیا محسوب می شود. این شهر در سال 1929 با توافق مقامات سریر مقدس و موسولینی نخست وزیر ایتالیا بنیان نهاده شد. البته قدمت سریر مقدس به اوائل پیدایش مسیحیت می رسد. شهر واتیکان با وجود اینکه بخشی از کشور ایتالیاست، کشوری مستقل به شمار می آید. در حقیقت علت العلل بوجود آمدن واتیکان، کشمکشی بود که بین فاشیست ها و مسیحیت در ایتالیا بوجود آمد که البته حکومت های کاتولیک بعدی نیز این امر را محترم شمردند.
اما فدرالیسم از ریشه لاتین فئودوس foedus یا foederation به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که در آن گروهی از واحدها (ایالات، استانها، کشورها و…) به یکدیگر متعهد شده اند و به نمایندگی از یک حکومت مرکزی وجود دارد. اصطلاح فدرالیسم همچنین برای توصیف یک سیستم حکومتی به کار می رود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی بین یک قدرت حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل دهندهٔ آن (مانند ایالتها یا استانها) تقسیم شده است. فدرالیسم، نظامی بر مبنای قواعد دموکراسی و نهادها و سازمانهایی است که در آنها قدرت ادارهٔ کشور، بین حکومتهای ملی و ایالتی یا استانی تقسیم شده است و آنچه که اغلب فدراسیون نامیده می شود را ایجاد می کند و طرفدارانِ آن «فدرالیست» نامیده میشوند. از این رو، همکاری و اتحاد گروهها و واحدهای گوناگون در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تأمین اهداف مشترک را «فدرالیسم» گویند
حال که روشن شد یاداشت مدیر جامعه المرتضی را نمی توان جز در موارد مذکور مورد مطالعه قرار داد، به نقد بررسی هردو مقوله می پردازیم:
این بیان مختصر تا حدودی می تواند چشم انداز روشنی از دولت های فدرال و کشور واتیکان برای اهل فکر و نظر ترسیم نماید. برای نتیجه گیری مفصل از علت العلل تشکیل دولت های فدرال و خروجی مثبت و یا منفی وجود یک چنین دولت هایی، سرنوشت دولت فدرال عراق و همچنین تلاش بیهوده کُردها برای خودمختاری در سوریه می تواند معیار خوبی برای قضاوت حامیان فدرالیسم باشد.
بنابراین با مطالعه اوضاع اسفبار عراق و سوریه می توان به این نتیجه رسید که تفکر فدرالیسم در منطقه خاورمیانه، سرنوشتی جز بدبختی، آوارگی و جنگ به دنبال نخواهد داشت. وجود دولتی مقتدر و یکپارچه برای کشورهای منطقه، لااقل در دوران معاصر فرصت ارزشمندی خواهد بود.
اما تشکل کشوری مانند واتیکان آن هم در کشوری مانند ایران که خود را مظهر تمام و کمال اسلام ناب محمدی(ص) می داند، داستانی خنده دار و پر از تناقض های بی شمار خواهد بود. هر کسی که در علوم اسلامی اندک مطالعه ای داشته باشد، نیک می داند که دین مبین اسلام از پایه و اساس با دین مسیحیت تفاوت های بنیادین دارد. اسلام تنها دینی است که سیاستش عین دیانت و دیانتش عین سیاست است. رهبانیت، فاصله گرفتن از اجتماع، عدم برنامه ریزی دقیق برای کشورداری از مشخصه های دین مسیحیت و روحانیون کلیسا بوده و می باشد و مهمترین عامل جدایی علمای دین از عامه مردم و رهبانیت علمای مسیح را باید در همان مبانی نظری و آموزه های کلیسا جستجو نمود که همین جدا بودن از سیاست، اجتماع و مردم باعث شد که کلیسا و روحانیون مسیحی در گوشه ای از کره زمین و در کشوری مستقل به نام واتیکان به حیات فردی و دور از عالم اجتماع و سیاست در انزوا ادامه مسیر دهند. این در حالیست که اسلام، ایمان و جهاد و کشورداری و سیاست و علم و فقه و فلسفه را در متن جامعه و برای مردم جهت نیل به سعادت دنیا و آخرت مورد تأکید قرار می دهد. در حقیقت تفکری که دنبال واتیکانیزه کردن قم می باشد، هیچ اطلاعی از مبانی نظری و آموزه های دین اسلام ندارد. هدف اسلام تعلیم و تربیت انسان ها آن هم در متن جامعه در جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه و برای نیل به سعادت دنیا و آخرت می باشد که رهبانیت و جدایی از مردم تحت هر عنوان با این اهداف والا در تضاد آشکار است.
/8138/ 6133/
کپی شد