خبرگزاری مهر، گروه استانها - مهدی بخشی سورکی: نام ابراهیم حاتمیکیا که به میان میآید، هر علاقهمند به سینمایی را کنجکاو میکند تا اثر خلق شده جدیدش را به تماشا بنشیند.
حاتمیکیا با «خروج» به سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر ورود کرد و نگاههای جستجو گرایانه اهالی هنر و رسانه را به دنبال خود کشاند تا آخرین اثر تازه متولد شدهاش را بر روی پرده سینما ببینند.
خروج، نام بیستمین فیلم ابراهیم حاتمیکیا در مقام کارگردانی در دهههای اخیر به شمار میرود که در ابتدای فیلم نیز نام «اوج» به چشم میخورد و این سومین همکاری او با این موسسهٔ فرهنگی و هنری پس از «بادیگارد» و «به وقت شام» است.
تمامی صندلیهای سالن سینمای تربیت قم در سانس دوم جشنواره فیلم فجر تکمیل شده بود و جایی برای نشستن پیدا نمیشد و طبق پیش بینیها استقبال فراوانی برای تماشای این فیلم صورت گرفت.
تصاویر زیبا از لوکیشن ابتدایی فیلم، همان مزرعهای که بکگراندش زبانههای چاه نفت سر به آسمان بلند میکند و قطار از کنارش رد میشود و قرار است داستان از آنجا شروع شود؛ به بیننده مژده تماشای یک فیلم جذاب و تمام عیار میدهد، اما کاش فیلم در همان دقیقههای نخست به پایان خود میرسید و در حد یک کلیپ چند دقیقهای باقی میماند.
«خروج»، روایت اعتراض عدهای از کشاورزان روستایی است که به دلیل رها کردن آب شور از یک سد خاکی در حال احداث در مجاورت این روستا، مزارع پنبه و کلزای آنان از بین رفته است، سوژهای که حاتمیکیا در پایان فیلم برای بیننده مینویسد این ماجرا واقعی بوده است.
روستاییان تلاش میکنند تا از راههای مختلف برای جبران خسارات خود اقداماتی انجام دهند، اما مسئولان محلی زیر بار نمیروند و همین امر موجب میشود تا آنان بنا به پیشنهاد یکی از ریش سفیدان و مورد اعتماد اهالی روستا که پشت سرش نماز هم میخوانند، با تراکتورهای خود راهی تهران و پاستور شوند تا شکایت خود را به رئیس جمهور برسانند.
هر چه فیلم رو به جلو میرود بیننده ناامیدوارانهتر به پرده سینما چشم میدوزد، داستان آنقدر فراز و فرود و جذابیت و کشش ندارد تا بیننده در هر سکانسش منتظر اتفاق جدیدی باشد.
در برخی از دقایق فیلم اگر کسی نمیدانست سازنده فیلم ابراهیم حاتمیکیا همان سازنده فیلم به وقت شام است، آن را به یک کارگردان فیلم اولی نسبت میداد و آن را با یک درامی اجتماعی در حد یک تله فیلمی که قرار است از یکی از شبکههای سیما پخش شود مقایسه میکرد.
شعارزدگی در این فیلم زیاد به چشم میخورد
در فیلم خروج خستگی حاتمیکیا را میبینیم از سینمای اجتماعی و باید یکی از دیالوگهای معروفش در فیلم تکرار نشدنی آژانس شیشهای را به او یادآور شد که «شما فقط فیلم جنگی بساز، دههات برای ساخت فیلم اجتماعی گذشته مربی!»
شعارزدگی در این فیلم زیاد به چشم میخورد، روایت سکانسهایی که با واقعیت فاصله دارد و آرمانگرایی در آن موج میزند؛ در اواسط فیلم هم آب سردی روی بیننده ریخته میشود که دیگر نباید منتظر اتفاق خاصی باشد.
فیلمبرداری نیز به گونهای است که از اوج ابتدایی فیلم رفته رفته تا انتها به سمت فرود میرود
اساساً مشکل خروج، فیلمنامه است و شخصیتهایی که به اصلاح درنیامدهاند و حاتمیکیا تلاش کرده تا حبیب بخشی که شخصیت اصلی فیلم است را به نقش حاج کاظم آژانس شیشهای نزدیک کند که موفق نشده است.
فیلمبرداری نیز به گونهای است که از اوج ابتدایی فیلم رفته رفته تا انتها به سمت فرود میرود و سکانسهای گرفته شده در قم و حضور بازیگران در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برای دیدن رئیس جمهور به گونهای است که خلأ حضور کارگردان به شدت احساس میشود و فیلم رها شده مسیر عادی خود را دنبال میکند و سکانسهای پایانی هم با یک دوربین موبایل برای طبیعی نشان دادن داستان گرفته میشود.
حاتمیکیا در این فیلم تلاش کرده تا به قدرت فضای مجازی نیز نیم نگاهی داشته باشد و پای اینستاگرام و بی بی سی وسط میآید تا به روز بودن داستان تقویت شود.
فیلم در برخی از مقاطع خود رگههای طنز هم به خورد میگیرد و طعنههایی که بازیگران به مسائل اجتماعی و سیاسی در روند فیلم میزنند مورد تشویق تماشاگران قرار میگیرد که اوج آن زمانی است که حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها را برای زیارت رئیس جمهور قرق کرده و حاج اسماعیل یکی از کشاورزانی که دائم در حال فیلمبرداری با موبایل است و فردی وابسته به شبکههای اجتماعی نشان داده میشود در پاسخ به مسئول امنیتی و تشریفات ریاست جمهوری که از آنان میخواهد از راه دور زیارت کنند با لهجه آذریاش میگوید پس چرا رئیس جمهور این کار را نمیکند!
تماشاگران قمی پس از پایان فیلم با بهت و تعجب سینما را ترک میکنند و هنوز باورشان نیست این فیلم ساخته ابراهیم حاتمی کارگردان آژانس شیشهای باشد و خروج آنان همراه با نارضایتی از «خروج» است.
«خروجِ» ابراهیم حاتمیکیا از عرصه سینما در اوج
حامد نگارش از فعالان رسانهای در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: به عنوان یک بیننده وقتی با ذهنیت فیلم راه یافته به جشنواره فجر ابراهیم حاتمیکیا به تماشای فیلم خروج نشستم منتظر دیدن اثری فاخر بودم.
وی افزود: عدم وجود جذابیت سمعی و بصری برای مخاطب، فیلمنامه ضعیف و تک بعدی، عدم پرداخت و بال و پر دادن به موضوع و نتیجهگیری صریح و روند ثابت در کل مدت فیلم بدون اوج، به شدت بیننده را دلسرد میکند.
به گفته نگارش، فیلم خروج اگر ساخته یک کارگردان تازه کار و مبتدی و بدون حمایت سازمان اوج میبود، به عنوان یک تله فیلم مورد پذیرش مخاطب قرار میگرفت، اما در ادامه کارنامه خوب ابراهیم حاتمیکیا، چنین فیلمی شاید فعالیت بی دغدغه وی در بازنشستگی رو نشان میداد که البته شاید اگر از حاتمیکیا فیلمهای از کرخه تا راین، آژانس شیشهای، بوی پیراهن یوسف، به نام پدر، چ، بادیگارد و به وقت شام و… را نمیدیدم امروز چنین انتظاری نداشتم.
این فعال رسانهای افزود: برداشت این بود که حاتمیکیا به دنبال ساخت یک مستند واقعی ولی به شدت آرمانگرا و شعاری بود که البته جای چنین مستندی در جشنواره فیلم فجر نیست هر چند که ناگفته نماند در طول فیلم نکات مثبت مفهومی هم دیده شد که غیر از این نیز انتظار نمیرفت.