'چقدر سخت است انگاه که واژه های خاکستری می خواهد شقایق ها و لاله های سرخ بیشه عشق را توصیف کند . قلم چنان بر روی کاغذ سنگینی می کند و بغض و اشک و اه ، راه را بر کلام می بندد که چه می خواهی گفتن و چه خواهی نگاشتن . اری سخن از شهید است و شهادت ، مجاهدان فی سبیل الله و مردان خدایی که هیچ نمی پنداشتند جز لقالله . لیک ژرفای این حقیقت نه در فلسفه می گنجد و نه حکمت ان سوی خاکریز عرفانش را در می یابد و نه کلام یارای مدح بلندای ملکوتی معرفت به انست .
سخن از کبوتران و شمشاد قدانی است که ملک را بر ملکوت بخشیدند از فرش به عرش و از خاک بر افلاک به ندای حقیقت و لبیک به معبود ، اسمانی شدند . اری مردانی که دست از جان شیرین شستند و از میان خاک و خون و خمپاره به معراج نورانی ملا الاعلی پرگشودند .
اینجا همان نقطه ای است که فلسفه و منطق زمینیان خاکی در ان متوقف میشود . اری شهدا رفتند تا بمانند و جاوید گردند و نماندند تا بمیرند . هیچ سزد که مرغ خوش الحانی را به قفس کنند ؟ لاجرم شراب عشق اندر نبردگاه اتش و خون و در میان رقص گلوله ها می بخشند . تو گویی از خون شهید است که فلق سرخ فام گشته است تا نوید طلوع افتاب حقیقت را بر صحیفه هستی ندا دهد. حقا که به انفاس قدسی این دلدادگان کوی عشق و خزانه داران عالم غیب است که حقیقت در تمام ذرات عالم جاری و ساری است . عالمی به کعبه عشق طواف می کند و بر مدار عشق میچرخد و عشق بر محور شهید و شهادت !!! شهادت چه گوهری است گرانبها که سر می طلبند به بهایش و پاداش احرار است که عند ربهم یرزقون ، که اغیار را به حریم عشق راه نیست که حال اغیار از لسان الغیب شنیدن خوشتر است که فرمود:
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان این چنین ، مستحق هجرانند
خوشا به حال قدسیان به حق پیوسته که رفتند در همیشه تاریخ جاویدان شدند و امنیت و عزت و استقلال و سرافرازی میهن اسلامی را برایمان ارزانی داشته اند . و افسوس که ما را به هجرانی تلخ و دنیایی دنی با سینه ای مالامال از اندوه تنهایمان گذاشتند . و چگونه خواهیم زیستن که شرمنده شهدا نباشیم ؟؟
به امید شفاعتی از مقام شامخ شهدای عزیزمان . سالروز بزرگداشت شهدا را به نثار صلوات و سلامی به روح مطهر شهیدان راه حق متبرک کنیم و دعا کنیم برای توفیق تبعیت از سیره شهدا و به کلامی از مولانا سخن کوتاه کنیم که :
با تضرع باش تا شادان شوی
گریه کن تا بی دهان خندان شوی
که برابر می نهد شاه مجید
اشک را در فضل با خون شهید'
6016/6018
انتهای پیام سخن از کبوتران و شمشاد قدانی است که ملک را بر ملکوت بخشیدند از فرش به عرش و از خاک بر افلاک به ندای حقیقت و لبیک به معبود ، اسمانی شدند . اری مردانی که دست از جان شیرین شستند و از میان خاک و خون و خمپاره به معراج نورانی ملا الاعلی پرگشودند .
اینجا همان نقطه ای است که فلسفه و منطق زمینیان خاکی در ان متوقف میشود . اری شهدا رفتند تا بمانند و جاوید گردند و نماندند تا بمیرند . هیچ سزد که مرغ خوش الحانی را به قفس کنند ؟ لاجرم شراب عشق اندر نبردگاه اتش و خون و در میان رقص گلوله ها می بخشند . تو گویی از خون شهید است که فلق سرخ فام گشته است تا نوید طلوع افتاب حقیقت را بر صحیفه هستی ندا دهد. حقا که به انفاس قدسی این دلدادگان کوی عشق و خزانه داران عالم غیب است که حقیقت در تمام ذرات عالم جاری و ساری است . عالمی به کعبه عشق طواف می کند و بر مدار عشق میچرخد و عشق بر محور شهید و شهادت !!! شهادت چه گوهری است گرانبها که سر می طلبند به بهایش و پاداش احرار است که عند ربهم یرزقون ، که اغیار را به حریم عشق راه نیست که حال اغیار از لسان الغیب شنیدن خوشتر است که فرمود:
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان این چنین ، مستحق هجرانند
خوشا به حال قدسیان به حق پیوسته که رفتند در همیشه تاریخ جاویدان شدند و امنیت و عزت و استقلال و سرافرازی میهن اسلامی را برایمان ارزانی داشته اند . و افسوس که ما را به هجرانی تلخ و دنیایی دنی با سینه ای مالامال از اندوه تنهایمان گذاشتند . و چگونه خواهیم زیستن که شرمنده شهدا نباشیم ؟؟
به امید شفاعتی از مقام شامخ شهدای عزیزمان . سالروز بزرگداشت شهدا را به نثار صلوات و سلامی به روح مطهر شهیدان راه حق متبرک کنیم و دعا کنیم برای توفیق تبعیت از سیره شهدا و به کلامی از مولانا سخن کوتاه کنیم که :
با تضرع باش تا شادان شوی
گریه کن تا بی دهان خندان شوی
که برابر می نهد شاه مجید
اشک را در فضل با خون شهید'
6016/6018
کپی شد
