به گزارش ایسنا منطقه اردبیل، محمد زینالی اُناری، پژوهشگر فرهنگ عامه در یاداشت خود آورده است، مسابقات انتخابی والیبال در اردبیل با موفقیت پایان یافتند و علی رغم نداشتن چنین سابقه ای در اردبیل، امسال دو مسابقه ی بین المللی والیبال در اردبیل اجرا شد. طبیعتا وقتی هر آسیبی در جامعه می تواند مورد نقد قرار گیرد، چنین اتفاقاتی هم در آن قابل تحلیل و ارزیابی باشد همانند بازی ورزشی اعضای تیم ملی و حمایت تماشاگران اردبیلی چه در داخل سالن و چه در پشت نرده های خارج از آن، گروهی بازی کردند تا این مسابقات در اردبیل رخ دهند و دقیقا گروهی هم به زعم تمامی موانع پیش رو با اجرای موفقیت آمیز. همه ی این اتفاقات، اعم از تحلیل بازی های والیبال تیم ملی و حریفان، مشکلات مربوط به سالن و تماشاگران، موانع و تجربه های متعدد اجرای مسابقات می توانند توسط متخصصین مختلف تحلیل شوند.
اما آن چه مهم است، رخ دادن این مسابقه در اردبیل است. این مهم بود که این اتفاق بر خلاف سالهای قبلی چگونه در اردبیل رخ داد. آیا آن یک حادثه بود یا محصول تلاش ها و زحمات افراد؟ قطعا در هر جامعه ای نسبت به انجام امورات برنامه های متعددی وجود دارد، اما آیا این مسابقات طبق برنامه های رایج شهر اردبیل اجرا شدند؟ اگر بر طبق برنامه های اردبیل بود، طبیعتاً این مسابقات مانند سایر بخش های تکراری شده در شهر اجرا نمی شدند و می توان گفت یقیناً این برنامه حاصل برنامه ریزی های مرسوم بر اساس نظم رایج اردبیل نبوده است. منطق موجود در اردبیل، جست و جو به دنبال معیشت و مطالبه ی مشکلات کف هرم مازلو توسط مردم و افرادی است که احساس می کنند رسالت سیاسی بر دوش دارند. دست آخر، مطالبه ای که بخشی از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی در میان مردم ترویج داده اند، دست یابی زودهنگام به قطار و راه آهن در اردبیل است. پس چگونه شد که بدون توجه عموم مردم و مطالبات جدی شان، یا بدون نظم رایج ادارات مسابقات ملی والیبال در اردبیل برگزار شد؟
نظم و عقلانیت رایج در اردبیل، یک عقلانیت سنتی ناشی از تکرار روزمره ی زندگی و عواطفی است که مدام همین نظم رایج را مطالبه می کند. مردم به شدت نسبت به نیازهای روزمره ی خود حساس بوده و از دولت کار، ارزانی و امورات مربوط به حمل و نقل و لوازم اساسی زندگی و گاه بهبود اوضاع خودرو و .. را می خواهند. حتی امری چون محیط زیست و بحران آب هم برای مردم چندان جدی نبوده و نمی توان گفت که کنشی عقلانی در اردبیل رخ می دهد. سازمان بندی اجتماعی اردبیل به شدت دچار قفسی آهنین از معیشت شده و مانند قلبی است که به آرامی بسیار می زند. این جامعه به چنان آرامشی در پیشرفت دست یافته که نمی توان در آن عقلانیتی معطوف به آینده سرا داشت. در طرح وبر از قفس آهنین جامعه، این عقلانیت است که زندگی روزمره را به شدت منطقی و کانالیزه کرده است و اسطوره ها درست بر علیه نظم عقلانی و شتاب حرکت جامعه اقدامی می کنند. اما در اردبیل چندین نفر، کنش کاریزماتیکی درست بر خلاف سرعت جامعه انجام دادند. آن ها دوردست را دیدند و برای آینده ی شهر پایه ریزی کردند. همان قدر که استاندار اردبیل پیگیر عملی شدن طرح های جدید به خصوص در زمینه ی گردشگری بود، امام جمعه ی اردبیل هم با پشتیبانی دلگرم کننده ی خود، این نماینده ی دوراندیش دولت را همراهی کرد تا در اردبیل، آرزوی شیرین زنان جامعه برای احساس ملیت مشترک با مردان، در سالن های ورزشی محقق شود. ]
آن ها ثابت کردند که اردبیل می تواند خیز بردارد. آن ها به مدیران ورزشی و یک رئیس فدراسیون در اردبیل تجربه ی مدیریت جهانی دادند. آن ها سرمایه هایی هستند که در عصر جامعه ی کوتاه مدت ایرانی جربزه ی عقلانیت و اندیشیدن به دوردست را داشته و همه ی فشارها و مطالبات معیشتی را در این مدت تحمل کردند و با صبر و حوصله به مطالبات معیشتی رسیدگی کردند تا حجم درخواست های روزمره به عوامل بازدارنده ی عقلانیت تبدیل نشوند. ماکس وبر می دید که در جامعه ی غربی عقل زنجیر دل شده و نیاز به رهبری برای شکستن قفس ها از گردن مردم است. اما این کنشگران کاریزماتیک اردبیل بودند که زنجیرهای نان و جاده را از ذهن ها زدودند تا مسافران با هواپیما بیایند و در اردبیل بازی کنند تا دکور قلب مانند این شهر در خانه های آسیا نمایش داده شود.
انتهای پیام
کپی شد