امروز ازدواج اساساً یک مفاهمه و سلول اقتصادی است و به ثبت در دفترخانه مشاوران و اقتصاد دانان بیشتر نیاز دارد تا حقوق دانان!
به گزارش ایسنا منطقه اردبیل، محمد زینالی اُناری، پژوهشگر فرهنگ عامه در یاداشت خود آورده است، همه به این موضوع اشراف دارند که ازدواج در ایران بدون داشتن سند ازدواج و طی کردن مراحل قانونی آن، نه رسمیت دارد و نه عقلانی است. استفاده از امکاناتی چون ثبت فرزند، خرید خانه دولتی و ... نیازمند ثبت قانونی ازدواج در محضرهای ثبت ازدواج می باشد. در این دفترخانهها هم بخشهای مربوط به مسائل حقوقی به شدت تعقیب می شود. خیلی از مردم با توجه خاصی به شیوه ازدواج اعم از مراسمات آئینی، صحبتها و گفت و گوها را در خصوص تعداد سکه مهریه و حتی گاه شیربها و انداختن زمین به قباله عروس و ... شکل می دهند. آئینی که در آن این صحبت ها به عمل می آید، مراسم بله برون است.
ما در مراسم بله برون مانده ایم. ازدواجهای مامی توانند ماهیت عمیق تر و مهربانانه تری داشته باشند. اما سابقه میگوید که در ایران از همین بله برون تعداد زیادی حقوق دان و دفترخانه ثبت ازدواج و طلاق کسب روزی میکنند و فرضا فرصت به مشاوران روانشناسی و فیزیولوژی برای نزدیک تر کردن این افراد به همدیگر نرسیده است. از آن گذشته مسائل اقتصادی خانواده نیز حل نشده باقی مانده است. این که در قواعد حقوقی کشور مهریه را این قدر در حقوق خانواده جدی گرفته و بر آن تأکید کردهاند، آیا چقدر به موضوع اقتصاد این خانوادهها میپردازند؟
ازدواج اساساً یک مفاهمه و سلول اقتصادی است و به ثبت در دفترخانه مشاوران و اقتصاد دانان بیشتر نیاز دارد تا حقوق دانان. تلویزیون ما سالها مراسمهای بله برون و عقدخوانی را نشان داده است و ما نوعی دچار فتیشیسم سکه و مهریه شدهایم، آن قدر که به این موضوعات و قلب تپنده حقوق مدرن به عنوان نظارتی قانونی پرداخته شده است، به حضور روانشناسی به عنوان بالینگری علمی پرداخته نشده است. از اقتصاد نپرسید که حالش بد است و سالها است دچار کشمکش چپ و راستی است که معلوم نیست در کدام گفتمان شبه مذهبی به خورد این خانوادهها داده میشود.
از طرفی، ازدواج در قرن اخیر، استاندارد شده و همه را مستحق این امر دانسته، بدون آن شمولیتی بر حقوق افراد مانند صاحب خانه شدن و .. وجود ندارد. اما نباید جامعه را چنان دچار استاندارد کرد که همه مردم اعم از علاقمند و بی علاقه به ازدواج روی بیاورند و دچار دردسرهای بعدی شوند. چه بسا افراد علاقمندی که گیر افراد بی علاقه میافتند و از این رو مسائلی چون اعتیاد و بی توجهی پیش می آید. بی توجهی به ظرافتها و مسائل اساسی مربوط به ازدواج از آن جا است که پیوند ازدواج را به صورت تک بعدی و حقوقی سامان داده ایم اما ازدواج بیش از آن که نیازمند اسناد تضامنی برای مطالبه و پرداخت مالی باشد، نیازمند فهمیده شدن و درک انسانها برای این امر است.
ازدواج طلب نیست که مثل چک باشد و ما آن را به صورت دفترچهای برای همه تدارک کنیم. اگر مهریه، شیربها و سایر موارد پولی موضوع ازدواج شده اند، از لزوم توجه به حمایت اقتصادی زنان بوده است، اما باید بتوان از بله برون گذر کرده و فقط پول را در دفتر ثبت نکنیم. روزی که سخن از مهریه و شیربها در دین و فرهنگ ما شده بود، سند ثبتی وجود نداشت و حقوق دانی برای شکایت استخدام نمی شد. ازدواج نیاز به دفترخانه و ثبت محضری ندارد، آن چه باید بیش از آن مورد توجه قرار گیرد این است که ازدواج نیازمند صداقت، همدلی، صفا و دوستی عمیق بین دو شهروند ناهمجنس می باشد. آن هم دو شهروندی که خودشان با کمک مشاوران ظرفیت ازدواج و فرزندپروری را در خود بیابند.
لذا لازم آمده است که شکل دفترچه های ازدواج را عوض کنیم و در آن به جای سکه و پول که تجربه ثابت کرده است ملاک خوبی برای سنجش عشق، دوستی و به ویژه تربیت فرزند نیستند، میثاقهای صداقت، همدلی، صفا و تربیت فرزند در دلهای افراد نوشته شود. با چنین تغییراتی می توان تمهیدی اندیشید تا خانواده ایرانی با پدیدههای متعددی از جمله ازدواج سفید، طلاق عاطفی و ... که مولودهای جبرگرایی حقوقی در امر ازدواج هستند، مواجه نشود.
انتهای پیام
منبع :